بقعه شهزادگان
داستانگوی روزهایی تلخ از تاریخ ایران
ایراننامه–مهدی فقیهی: شاه عباس در اواخر سلطنت خود رفتار خشونت آمیز و بی رحمانهای نسبت به اطرافیانش داشت چنانکه درباریان و بزرگان کشور را بر آن داشت تا در صدد انتقال تاج و تخت به فرزند وی، صفیمیرزا برآیند و به همین منظور نامهای به صفیمیرزا نوشتند و در آن، نسبت به دوران اخیر سلطنت شاه عباس اظهار نارضایتی نموده و آرزو کردند تا هر چه زودتر بتوانند شاهزاده جوان را بر تخت پادشاهی بنشانند. صفیمیرزا که جوانی پاک و وفادار به پدر بود، نامه را به شاه عباس نشان داد و او را از توطئه درباریان آگاه نمود. شاه عباس نیز ظاهراً وفاداری فرزند خود را ستود ولی در باطن به او بدگمان شد. این بدبینی و ترس روز به روز بیشتر میشد چنانکه شاه عباس شبها چندین بار از خواب بر می خواست و بستر خود را تغییر می داد و در گفتگو با اطرافیان و افراد مورد اعتمادش میگفت: تا صفیمیرزا زنده است خواب راحت به چشمانم راه نخواهد یافت.
منارهای از میان رفته، همچنان مقصد گردشگریاند!
ایراننامه-شاهین سپنتا: نوشتاری خواندنی از دکتر جلیل دوستخواه در «ایران شناخت» درباره منارهای تاریخی اصفهان از جمله منار تهبرنجی و همچنین یادداشتی از این نگارنده در مورد آن اثر تاریخی، انگیزهای شد برای دوست پژوهنده گرامی «محمد جمشیدپور» تا در تارنگارش «نیکوسگال» مطلبی را از دیگر متون همچون «سفرنامه شاردن» درباره منار تهبرنجی گردآورد. ولی نکته درخور توجه در این میان اشاره متن ترجمهای از سفرنامه شاردن به محل منار تهبرنجی، در محلهای به نام «سید احمدیان» و در کنار مسجدی به همین نام است. اما در مورد مکان منار تهبرنجی، به نظر میرسد که نمیتوان مسجد محله سید احمدیان را چنانکه در آن مطلب بر آن تاکید شده است، مکان منار تهبرنجی دانست. در این مورد، زندهیاد دکتر لطفاله هنرفر، اصفهانشناس نامدار نوشته است: « ... از دو منار معروف خواجه علم و منار تهبرنجی که اولی در مجاورت مقبره صاحب اسماعیل بن عباد در محله طوقچی و دومی در حوالی بقعه جعفریه فعلی در مسیر خیابان هاتف اصفهان استقرار داشتهاند در حال حاضر هیچگونه اثری باقی نمانده است... و چنانکه مولف کتاب "نصف جهان فی تعریف اصفهان" محمد بن مهدی بن محمد رضا الاصفهانی اشاراتی به این دو اثر زیبای تاریخی اصفهان در کتاب خود دارد تا حدود یکصد سال پیش این دو بنا همچنان استوار و پایدار بوده است...».
به فرخندگی 77 اُمین زادروز استاد نامدار فرهنگ و ادب فارسی
نگاهی به کارنامهی کارستان ِ استاد دکتر جلیل دوستخواه
خانههای تاریخی اصفهان، بخش ششم:
کوشک تاریخی مشیرفاطمی
ایراننامه- مهدی فقیهی: در بخش شمالی شهر اصفهان، کمی بالاتر از میدان طوقچی و در ضلع غربی خیابان لاله، پارکی قرار دارد که باغ قوشخانه خوانده میشود. وجه تسمیه پارک مذکور به این خاطر است که در زمان پادشاهان صفوی باغ قوشخانه یکی از باغات معروف و مشهور آن زمان بوده و در آن پرندگان شکاری همچون باز و قوش نگهداری میشده است. در ضلع شمال شرقی همین باغ ساختمانی شبیه به کاروانسرا دیده میشود که در زمان صفوی مکانی برای میزبانی جهانگردان و سفرایی بوده که از کشورهای دیگر به اصفهان مسافرت مینمودند. در این مورد یکی از گردشگران فرانسوی به نام «ژان شاردن» در سفرنامه خود چنین می نویسد: "پس از محله سید احمدیان محله طوقچی است که دارای هشتاد باب خانه و چهار بازار میباشد در یکصد و پنجاه قدمی آن، باغ سلطنتی است که به آن باغ قوشخانه می گویند و در آن عده انبوهی مرغان شکاری نگهداری میشود. جنب آن خانقاه حاج میرزا خان است که برای مردم گوشهنشین و تارک دنیا ساخته شده است. در ایران دو نوع خانقاه وجود دارد یکی شخصی است که مردی گوشه گیر، خاص خود میسازد و دیگری عمومی است که منزویان در آن بهسر میبرند. در اطراف این خانقاه نیز چندین کاروانسراست که یکی از آنها نیمه تمام مانده و باید مخصوص زوار مشهد باشد که در آن به انتظار کاروان میمانند."
تپه اشرف در انتظار فصل دوم کاوش
ایراننامه- مهرناز شهباز: در زمستان سال گذشته، در مصاحبهای که با رئیس سازمان میراث فرهنگی اصفهان داشتم، وی از شروع بررسی و کاوش تپه اشرف در امسال خبر داد. سرانجام پس از گذشت سالها بیتوجهی و تهاجم به تپه باستانی اشرف، جایی که تنها اثر بازمانده از اصفهان کهن محسوب می شود، فصل اول کاوش در این تپه باستانی در تابستان سال جاری آغاز شد و در یک دوره دو ماهه به پایان رسید. دستآوردهای این فصل از کاوش، بقایای بازسازی شده قلعه ساسانی در دوره آلبویه و سفالهای مربوط به دوره ساسانی تا قرن چهارم هجری میباشد. بر اساس شواهد به دست آمده در فصل اول کاوش تپه اشرف، این تپه دربرگیرنده سندهای محکمی از بخش مهم تاریخ ایران یعنی انتقال از دوره ساسانی به دوره اسلامی است. به این ترتیب اهمیت این تپه و کاوش های آن نه تنها برای شهر تاریخی اصفهان بلکه برای روشنشدن زوایای تاریک تاریخ ایران ارزشمند خواهد بود. از سوی دیگر با تبدیل این تپه به سایت – موزه، پس از اتمام کاوش ها، بر پتانسیل گردشگری شهر تاریخی اصفهان افزوده خواهد شد. به این ترتیب کاوش در تپه اشرف را باید در شمار پروژههای ارزشمند شهر اصفهان دانست که نیازمند توجه و پشتیبانی همه جانبه، نه تنها از سوی سازمان میراث فرهنگی که تمام سازمانها، دستگاهها و مدیران شهری است. اکنون با توجه به اتمام فصل اول کاوشهای این پروژه بزرگ که به گفته سرپرست گروه کاوش 10 سال به طول خواهد کشید، تا شروع فصل بعدی باید ردیفهای اعتباری و ملزومات و امکانات ادامه کاوش از سوی دستگاههای مربوط تامین شود. همچنین با توجه به رفت و آمد مردم و گروههای موتور سوار و احتمال تخریب یافتههای گروه کاوش، باید هرچه سریعتر کار تعیین حریم و حصار کشی تپه، استقرار یگان حفاظت و آگاهیرسانی از سوی سازمان میراث فرهنگی انجام شود و با تامین بودجه، بستر لازم برای آغاز فصل دوم کاوش، بلافاصله پس از اتمام فصل اول فراهم شود تا میراث تپه اشرف از آسیب های احتمالی در امان بماند.
جشن شهریورگان، روز پدر ایرانی فرخنده باد!
در گاهشماری ایرانی، ششمین ماه سال و چهارمین روز از هر ماه شهریور نام دارد، از اینروی در روز شهریور از شهریور ماه یا چهارم ماه شهریور جشن شهریورگان را برپا میکنیم. شَهریوَر به معنای «شهریاری آرمانی»، در گاتها یکی از فروزههای اهورامزداست و او را مینوی جوانمردی نیز خواندهاند. جشن شهریورگان پیوندی نیز با استوره نبرد نخستین بشر (کیومرث)، با اهریمن دارد که با یاری امشاسپند شهریور بر اهریمن پیروز و دوران پیروزی و شهریاری بشر بر زمین آغاز میشود. در فرهنگ ایرانی از میان گلها، گل «شاه اسپَرغَم» یا «ریحان» یا « ناز بوی» ویژه شهریور و جشن شهریورگان است. خوشبختانه سال گذشته، انجمن موبدان پس از مدتی پژوهش و مشورت با صاحبنظران و مطالعه روی فلسفه نامگذاری روزها و آیینهای ویژه جشنهای ایرانی، سرانجام در یک انتخاب شایسته، روز شهریور از ماه شهریور یا جشن شهریورگان را روز پدر ایرانی انتخاب و اعلام نمود، که بر شور و شوق برگزاری این جشن کهن در میان هموطنان خواهد افزود. درباره شهریورگان و انگیزه برگزاری جشنهای ایرانی گفتگویی داشتم با رادیو زمانه که با سپاس فراوان از سرکار خانم مریم رئیس دانا که این گفتگو را را ترتیب دادند، توجه شما را به متن آن در این نشانی جلب میکنم.
بر پیشانی گنبد مسجد جامع عباسی چین و چروک افتاد
ایراننامه- شاهین سپنتا، معصومه شهباز: چین و چروکهای پیشانی گنبد مسجد جامع عباسی روز به روز بیشتر می شود و این، نشان از بار سنگینی دارد که از روی غفلت بر شانههای این اثر تاریخی و کهنسال نهادهایم. مسجد جامع عباسی یا مسجد شاه در ضلع جنوبی میدان نقش جهان اصفهان واقع است. کار ساخت این بنا در سال 990 هجری خورشیدی در زمان شاه عباس اول صفوی آغاز شد و در دوران جانشینان او به پایان رسید. گنبد فیروزهای مسجد جامع عباسی با وزنی در حدود 650 تن، یکی از دهها ویژگی برجسته معماری این اثر تاریخی است. ارتفاع این گنبد دو پوش از کف گنبدخانه تا تیزه درونی آن 38 متر و تا تیزه بیرونی آن 52 متر است. شکل گنبد برونی به صورت دلنما و شکل گنبد درونی به صورت شلجمی است. پوشش بیرونی این گنبد دارای تزئینات عالی کاشی معرق است که به اعتقاد مهندس محمود رضا شایسته از 400 هزار قطعه کاشی معرق در سطحی حدود 1200 مترمربع تشکیل شده است. این گنبد بی نظیر تابه حال چندین بار مورد مرمت قرار گرفته است چون معمولا در حالت عادی گنبدهایی با این حجم هر 50 سال یکبار نیاز به مرمت کلی دارند. اما متاسفانه از آخرین باری که این گنبد مورد مرمت قرار گرفته است چندسالی بیش نمیگذرد که آثار چین خوردگی و شکاف در بدنه گنبد بروز نموده است. افزون بر گنبد، طبله کاشی ها بر روی منارها و محوطه داخلی نیز دیده میشود.
محوطه تاریخی تخت فولاد را
ساخت و ساز غیر اصولی تهدید می کند
ایراننامه-مهدی فقیهی: ساخت و ساز غیر اصولی در چند قدمی تکیه میرفندرسکی که آرامگاه شماری از شخصیتهای تاریخی و فرهنگی ایران است، محوطه تاریخی تخت فولاد اصفهان را تهدید میکند. تخت فولاد اصفهان یکی از آرامستانهای کهن ایران است که تنی چند از هنرمندان، شاعران، سخنوران، چهرههای فرهنگی، حکیمان و عارفان در آن آرمیدهاند. اهمیت این قبرستان تاریخی نهتنها در ایران بلکه در میان کشورهای اسلامی نیز به خوبی شناخته شده است چنانکه بسیاری معتقدند پس از «بقیع» در مدینه منوره و « وادی السلام» در نجف اشرف، تخت فولاد یکی از شناخته شدهترین و کهنترین آرامستانهای کشورهای اسلامی به شمار میآید. افزون بر این، تخت فولاد گنجینهای کهن از سبکهای گوناگون هنری و معماری است که مورد توجه همه دوستداران میراث فرهنگی است.
یادداشتی اندیشه برانگیز از محمد درویش در مهار بیابانزایی:
جدولی که افتخارآفرین نیست! هست؟
اخیراً سیاههای از نام کشورها بر اساس سال تأسیس آنها بر روی ویکیپدیای انگلیسی با عنوان: List of countries by statehood قرار گرفته که در نگاه نخست میتواند برای هر ایرانی وطن دوستی، شوق آفرین و دلپذیر باشد. زیرا بر بنیاد این جدول، هیچ دولتی در جهان نمیتواند ادعا کند که قدمتی بیشتر از دولت ایرانی دارد؛ دولتی که عمرش به 3300 سال پیش از میلاد مسیح بازمیگردد. کافی است این قدمت را با یونان، به عنوان کهنترین دولت اروپا مقایسه کنید که 2 هزار سال پس از ایران اعلام موجودیت کرده است و یا کشوری همچون فرانسه که قدمتش به سال 486 پس از میلاد میرسد. ماجرا حتا هنگامی تأملبرانگیزتر میشود که دریابیم تقریباً همه کشورهایی که هماکنون در جدولهای توسعه انسانی رتبههایی به مراتب بیشتر از ایران دارند، عمر حکومتیشان به یک دهم دولت ایران هم نمیرسد! با این پیشدرآمد، میخواستم از شما بپرسم: آیا تماشای این جدول و دانستن جایگاه تاریخی مدنیت در سرزمینی که در آن زیست میکنید؛ حالتان را خوش میکند یا ناخوش؟ و چرا؟ راستی چرا آن قدمت نتوانست آن گونه که کشورهایی همچون کره، چین و ژاپن را به سرآمدگی در جهان رساند، برای ما، مصریها، ارمنستانیها و اتیوپیهایی ها هم شوکت و افتخار و آقایی در هزاره سوم به ارمغان آورد؟ ما کجای راه را اشتباه رفتیم دوستان؟