ماهی قرمز
مهمان کوچک آسمانی بر سفره هفت سین
شاهین سپنتا
نوروز یکی از زیباترین و ماندگارترین آیینهای ایرانیان و ایرانیتباران است که در گستره جهانی برگزار میشود و مجموعه آیینهای نوروزی از حاجی فیروز و چهارشنبهسوری و خانهتکانی تا سفره هفت سین و دید و بازدید و سیزده به در، در گذر هزاران سال تکوین یافتهاند و در هر گوشه از سرزمینهای ایرانی، با تفاوتهایی پاس داشته میشوند.
برپایی سفره هفت سین یکی از این آیینهای زیباست و مردمان هرگوشه از این سرزمین پهناور با ذوق و سلیقه خود آن را می چینند و در هنگام لحظه تحویل سال در کنار آن مینشینند. امروزه در ایران، سبزه و سماق، سمنو، سیب، سرکه، سیر و سنجد که همگی خوراکی و با منشاء گیاهی هستند از اجزای ثابت و نمادین « هفت سین » هستند اما افزون بر « هفت سین » نامبرده، «سفره نوروزی » یا « سفره هفت سین» اجزای دیگری نیز دارد. برخی دیگر از پیوستهای سفره هفت سین همچون آیینه و آب، شمع، سکه، ماهی قرمز، نان، سبزی، شیرینی، تخم مرغ رنگ کرده و گل سنبل (یا شب بو) و کتاب و ... هریک به نوبه خود بر زیبایی این «خوان نوروزی» می افزایند و مردم آن ها را به عنوان "نماد" بر سر سفره میگذارند.
تاریخچه نگهداری ماهی قرمز:
نهادن ماهی قرمز ، این میهمان همه ساله سفره هفت سین بسیاری از خانوادههای ایرانی که کوچکتر ها خیلی به آن علاقه دارند، بر سفره هفتسین بنیانی فرهنگی دارد. ماهی قرمز، تاریخی چند هزارساله را پشت سر نهاد تا به عنوان قدیمیترین ماهی خانگی یا زینتی به حوض خانههای مردم و آب نماهای عمومی راه یافته است و مهمان کوچک نوروزی سفرههای هفتسین ایرانیان شده است. تاکنون تصور میشد که این ماهی برای نخستینبار در شرق آسیا و در کشورهای چین و ژاپن پرورش داده شد آثار تاریخی به دست آمده در مرزهای پهناور ایران فرهنگی که امروز در موزههای بزرگ جهان نگهداری میشوند، نشان میدهند که مردمان ساکن در فلات ایران هزاران سال است که با گونههای مختلف ماهی به ویژه ماهی قرمز آشنایی داشتهاند و بر خلاف تصور رایج، به احتمال زیاد این ماهیان از ایران و میانرودان به چین رفتهاند و در آنجا مورد بارپروری و بهگزینی قرار گرفتهاند و به دستور امپراتوران چینی برای پرورش این ماهی آبگیرهای مخصوص و یا حوضچههایی از جنس چینی میساختند. چینیها زمانی که در جستجوی ماهیهای پرورشی برای مصرف خوراکی بودند به آن برخوردند. با اصلاح نژاد، اندازه آنها افزایش یافت ولی پس از مدتی، به خاطر زیبایی ظاهری، آن ها تبدیل به جانورانی تزئینی شدند و با توجه به ارزش اقتصادی آن ها، پرورش دهندگان سعی خود را متمرکز بر اصلاح نژاد و بهتر شدن شکل ظاهری انواع « ماهی قرمز » کردند و رفته رفته پرورش آنها برای خوراک منسوخ گردید. هر چند که در چین و بسیاری از نقاط دنیا تا مدتها، برخی به خوردن آن علاقه نشان می دادند. برای نمونه در کتاب « مادة الحیوة » که توسط « نورالله » آشپز شاهعباس صفوی در سال 1003 هجری قمری نگاشته شده و در آن دستور پخت انواع غذا ارائه شده است از پخت نوعی بریانپلوی شاهانه یا «بریانپلاو » با گوشت «ماهیسرخ » که از «شیروان» می آوردند، سخن به میان میآید.
پرورش ماهیقرمز در چین و ژاپن برای مدت 700 سال ادامه یافت و در سال های نخستین سده 17 میلادی، نخستین ماهیقرمزها را با کشتی به کشور پرتغال بردند و از آن جا به دیگر کشورهای دنیا راه یافتند. در آن زمان این ماهی به عنوان هدیهای گرانبها و ارزشمند از سوی بزرگان و دارایان به همتایانشان در دیگر کشورها پیشکش میشد. در سال 1872 میلادی نخستین نمونههای ماهی قرمز زینتی توسط «مارکیز دوپمپارد» به کشور فرانسه رسیدند و فرانسویها آن را ماهی طلایی چین یا «Dorades de Chine» نامیدند. در سال 1883 میلادی شمار 28 عدد ماهیسرخ زنده از انواع دمچادری و تلسکوپی به همت آقای«Paul Matte» که پرورش دهنده ماهی بود به آلمان راه یافت.
نهادن ماهیقرمز بر سر سفره هفتسین، بنیان فرهنگی دارد:
درباره فلسفه نهادن ماهی قرمز بر سر سفره هفتسین دلایل گوناگونی را برشمرده اند اما به نظر این نگارنده، ماهیقرمز نماد برج «حوت» یا «برج ماهی» در « گاهشماری هجری شمسی بُرجی» است که سال ها به طور غیر رسمی در ایران رواج داشت و در سال 1289 هجری خورشیدی، طبق ماده 3 محاسبات عمومی ( مطابق دوم حوت 1289 ) دوره دوم مجلس شورای ملی، تقویم رسمی ایران شد و تا سال 1304 که گاهشماری هجری خورشیدی فعلی جایگزین آن شد، رسمیت داشت و در افغانستان هنوز متداول است.
بشقاب سفالی اثر «عبدالواحد»در سال ۹۷۱ هجری قمری یا ۱۵۹۲ میلادی که با برجهای دوازده گانه، مصور شده و در موزه برلین نگهداری میشود. اطراف دایره مرکزی٬ مجموعهای از ۱۲ دایره با فواصل یکسان قرار دارد که درون هریک منقش به یکی از صور برجهاست که از برج حمل در جهت گردش عقربههای ساعت آغاز شده است و به برج دوازدهم یا برج حوت ختم میشود. نماد برج حوت٬ دو ماهی است که به صورت سر و ته نقشپردازی شده است.
نام ماههای « گاهشماری هجری شمسی برجی » برگرفته از نام 12 صورت فلکی منطقةالبروج است و از همین روی « بُرج » نامیده شدهاند. نام برجهای دوازدهگانه به ترتیب عبارت بودند از : «حمل، ثور، جوزا، سرطان، اسد، سنبله، میزان، عقرب، قوس، جدی، دلو و حوت ». اگرچه این نامها عربی هستند اما ریشه کاملا ایرانی دارند و در برخی ار متون کهن که آگاهیهایی از ایران باستان به ما میدهند، میتوان نامهای ایرانی این برجهای دوازدهگانه و نگاه ایرانیان به آنها را به خوبی دریافت. برای نمونه در کتاب « بندهش » که متنی به زبان پارسی میانه (پهلوی ساسانی) است، در بخش دوم با عنوان «درباره فراز آفریدن روشنان» درباره برجهای دوازهگانه می خوانیم: «اورمزد در میان آسمان و زمین روشنی را آفرید. [نخست] ستارگان اختری و نیز نااختری را ، سپس خورشید را [آفرید] . چنین گوید: نخست سپهر را آفرید و ستارگان اختری را بر آن گماشت. [ستارگان] مایهور این دوازده اند که نامشان بره، گاو، دوپیکر، خرچنگ، شیر،خوشه، ترازو، کژدم، نیم اسپ، بز، دلو و ماهی است ... ». البته در متون گوناگون به جای « خوشه » از « دوشیزه »، به جای «دلو» از «آبریز» یا «سقا» یا «دول»، به جای «نیم اسب» از «کمان» یا «قوس» و به جای «ماهی» از «دوماهی» نیز استفاده می شود.
چنان که گفته شد «تقویم هجری شمسی بُرجی» تا سال 1304 خورشیدی در ایران رواج داشته است و هنوز نیز نفوذ این تقویم را در سالنماهای کشور می توان دید چنان که تصویر نمادهای این «برج»های دوازدهگانه هنوز نیز در سالنماها چاپ می شود و یا در گفتوگوهای روزانه مالی مردم عبارات و اصطلاحاتی همچون «سَر بُرج» و یا «بُرجی فلان تومان» را می شنویم و به نظر می رسد که زیر تاثیر این گاهشماری، «ماهی قرمز» نیز به عنوان نمادی از «برج حوت» در هنگام حلول سال نو بر سر سفره هفتسین می نشیند تا سال از «برج حوت» به «برج حمل» تحویل شود.
در مورد «حوت» در «فرهنگ بزرگ سخن» می خوانیم: «حوت، صورت دوازدهم از صورتهای فلکی منطقةالبروج، واقع در نیم کره شمالی آسمان، که به شکل دوماهی تجسم شده است و در اصطلاح گاهشماری، برج دوازدهم از برج های دوازدهگانه، پس از دلو و پیش از حمل، برابر با اسفند ماه ».
همچنین دو شاهد مثال برای نشان دادن کاربری این واژه در ادبیات فارسی به شرح زیر ارائه شده است : «تپد حوت گردون ز حسرت چو بیند / که ماهی در آن حوض باشد شناور » ( جامی ) و «روز شنبه ... خورشید به نقطه اعتدال رسیده، از برج حوت به برج حمل تحویل میشود .» (افضل الملک).
از دیدگاه نگارنده، در انتخاب ماهی قرمزGold fish) ) به عنوان نماد برج حوت و نهادن بر سر سفره هفتسین نیز دو علت بیش از همه مهم بوده است: نخست مقاومت بیشتر ماهیقرمز نسبت به عوامل نامساعد محیطی و پرورش آسانتر در مقایسه با انواع دیگر ماهیهای زینتی و دوم رنگ جذاب قرمز نارنجی ( گاه با خال های سفید یا سیاه ) و تنوع شکل ظاهری.
در اینجا به نظر می رسد که رنگ «سرخ» این ماهی به عنوان نماد یا نشانه مهر، پیروزی، شادی، سرزندگی و برکت معنا می یابد. چنان که اهمیت رنگ قرمز در دیگر سنتهای نوروزی نیز دیده میشود که از آن میان میتوان به مواردی همچون « روبان سرخ » که بر میان سبزهنوروزی میبندند، «تنپوش سرخ» حاجی فیروز، نصب «پارچه قرمز» بر سردر خانهها در برخی از نقاط تاجیکستان، جشن نوروزی « گل سرخ » در بلخ افغانستان، به پیشواز نوروز رفتن با آتش جشن چهارشنبه سوری (/ سرخی) و طلب « سرخی » از آتش پاک، و همچنین نهادن «سیب سرخ» بر سر سفره هفتسین، اشاره نمود. در ضمن برخی ار رفتارهای مردم در برخی از مناطق ایران بر این نکته تاکید میکند که شاخص «رنگ قرمز» در انتخاب ماهی قرمز برای آیینهای نوروزی موثر بوده است. برای نمونه این نگارنده در سال های گذشته در یکی از شهرستانهای اطراف اصفهان (همایونشهر ) شاهد بوده است که به خاطر هم زمانی نوروز با مناسبتهای سوگواری مذهبی ماه محرم، مردم که این منطقه که باورهای عمیق مذهبی دارند به نشانه سوگواری، از خرید نمونههای قرمز ماهی سفره هفت سین خودداری می کردند و فروشندگان ماهی برای جلب رضایت مشتری، انواع سیاه رنگ (با خال های درشت سیاه یا تمام سیاه) این ماهی را به فروش میرساندند.
اما در سالهای اخیر برخی از رسانهها با این توجیه که « چون ماهی قرمز از چین به ایران آمده پس گذاشتن آن بر سفره هفت سین یک سنت ایرانی نیست» کوشیدند تا این سنت ایرانی را نزد مردم بیگانه جلوه دهند. اما در پاسخ به این افراد ضمن اشاره به پیشینه هزاران ساله آشنایی ایرانیان با ماهی قرمز، باید یادآور شد که اگر ورود ماهیقرمز از چین به ایران، دلیل کافی برای مخالفت برخی از به اصطلاح دوستداران فرهنگ ایرانی با نهادن آن بر سفره هفتسین است پس در بسیاری دیگر از موارد هم باید تغییرات اساسی در زندگی خود ایجاد کنیم تا کاملا ایرانی شویم. برای نمونه باید از نوشیدن « چای » نیز خودداری کنیم و همه « چایخانههای سنتی» را هم تعطیل کنیم؛ چون گیاه چای نیز از کشور چین به ایران وارد شد و تا سال 1275خورشیدی در ایران کشت نمی شد و حتا واژه « چای » یا « چا » نیز یک واژه چینی است. همین طور است موارد دیگر مانند « ظروف چینی » و غیره !
به این ترتیب، اگرچه ماهی قرمز در شمار اجزای اصلی هفت سین به شمار نمی رود و نهادن آن از رسوم جوان است (شاید به همین خاطر در آثار نقاشان قاجاری دیده نمی شود)، اما اکنون سالهاست که خود به بخشی از جذابیتهای نوروزی تبدیل شده و میهمان همیشگی سفره هفتسین است و امروزه نهادن ماهی قرمز بر سر سفره هفتسین یک رسم کاملا ایرانی به شمار می رود که در بین دیگر ملتها مانند ندارد و ویژه ایرانیان است و جلوه این سنت زیبا را در آثار ادبی و هنری هنرمندان معاصر به خوبی میتوان دید.
نقاشی معاصر/ ماهی قرمز در سفره هفتسین
امروزه انواع زیبای ماهیقرمز در کارگاه های پرورش ماهی به دست پرورشدهندگان ایرانی پرورش داده می شوند و این مهمان کوچک اما زیبا، شادابی، تحرک و زیبایی خاصی به سفره هفتسین می دهد و بر شور و شوق کودکان می افزاید و آن ها را به خود جذب می کند و شاید تنگ بلور این ماهی های کوچک قرمز که مهمان کیهانی سفره های هفت سین ایرانیها هستند دریچه ای را برای شناخت بیشتر آیینهای نوروزی و فرهنگ ایرانی به روی آن ها بگشاید.
ماهی قرمز، نماد مینوی زندگی در باغ های پردیس ایرانی:
در همین راستا به معرفی چند اثر هنری تاریخی و ارتباط آن ها با دیرینگی شناخت ایرانیان از ماهیقرمز و زمینه های فرهنگی و تاریخی این شناخت می پردازیم. این آثار نمونه هایی از قالی ایرانی هستند که در آن ها ماهیهایقرمز را به عنوان نمادهایی از زندگی و بیمرگی ، می توان در جویهای آبی نمایان دید که در باغ های بهشت گونه ایرانی روان شدهاند .
نمونه نخست از این دست ، قالی ایرانی با طرح « گلستان » مربوط به منطقه « شمال غربی ایران » است که در موزه «Osterreichisches » شهر « وین » نگهداری می شود. در این اثر نمونه هایی از Gold fish با رنگهای قرمز و سیاه در آبراههای پردیس ایرانی جلوه پیدا کرده است و بهنظر میرسد که ترسیم این ماهی ها در نقشه این فرش میتواند نمونه ای از پیشینه آشنایی ایرانیان با ماهیقرمز باشد و البته در مورد انتخاب رنگ قرمز برای این ماهیها هیچ دلیل دیگری بجز تاکید هنرمند در قرمز بودن آنها، موجه نمینماید. خصوصا این که هنرمند با بکارگیری هر دو نمونه قرمز و سیاه ماهی در یک زمینه روشن و مواج آب نشان داده است که مجبور به انتخاب مصلحتی، سلیقه ای و اجباری این رنگها برای ماهیها نبوده است.
برشی از همان قالی که ماهیهای قرمز و سیاه را در کنار در جوی آب مواج هم نشان میدهد
در مورد قالی های ایرانی با نقوش « گلستان » یا « گلزار » معروف به نقشه « باغی »، « تورج ژوله » مولف « پژوهشی در فرش ایران » به نقل از « دکتر علی حصوری » ، چنین می آورد: «...دسته ای از قالی های تاریخی ایران به طور مشخص و با وضوح و دسته ای دیگر تلویحا نقشه باغی را تصویر میکنند. نام اصیل ایرانی برای این نقش ها گلستان است ... در دوره صفوی ظاهرا آن را گلزار هم مینامیده اند... از نخستین دانشمندانی که به این نکته توجه جدی کردند، باید از آرتور اپهام پوپ نام برد که در جستجوی زمینهها یا بنیادهای طرح ایرانی، بیش از هر چیز به نقشه باغها و تصور ایرانی از باغ فردوس (Paradise ) که گلستان مینوی است، توجه کرد... فکر باغ را نمیتوان از مفهوم فردوس جدا کرد، زیرا فردوس باغی است عظیمتر با زیباییهای پایدار و با جذابیت های گوناگون و فراوانتر. این باغ فردوس یکی از اساسیترین مفاهیم در تمام فرهنگ ایرانی است و همیشه موقعیتی مرکزی در اندیشه و احساسات ایرانیان داشته است. فردوس، چنان که از معنی ریشه آن بر می آید باغی است محصور با چند حصار پشت سرهم که یک حصار آن از همه بلندتر و پهنتر است بهطوری که اهریمن نتواند به آن راه پیدا کند. حاشیه های مکرر مخصوصا یک حاشیه پهن و مشخص میانی در فرش ایرانی همین دیواره های مکرر فردوس است. فردوس دارای سرچشمه آبی است، ازلی و ابدی به طوری که آب در آن همیشه جریان دارد و هیچ گاه قطع نمی شود. در فردوس انواع حیوانات اهلی و وحشی و گیاهان از بهترین انواع وجود دارند و بدون داشتن نیاز، بدون آسیب اهریمن و مرگ، زندگی شاد و جاودانه ای را می گذرانند. به همین دلیل جایجای آن دارای آبگیرهایی است و در آن ماهی ها و پرندگان آبی زندگی می کنند. حرکت آب در فردوس و اصولا طرح این باغ دارای نظم هندسی بوده است به این معنی که شبکههای مستطیل یا مربعی با جویهای آب به وجود می آمد... در کنار نخستین دیوار درونی باغ هم جوی آبی قرار داشت و در واقع تمام سطح باغ تحت پوشش شبکههای جویها بود. مردم نواحی مذکور تا حدود دریاچه وان امروز در شمال و تا نزدیکی های دریای مدیترانه در غرب برای تجسم این گلستان مینوی، نه تنها محیط زندگی خود یعنی آبادیها و شهرها ، بلکه باغهایی شبیه فردوس متصور خود ساخته بودند که چشمهای مهم یا شعبهای از رود بزرگی به آن راه داشت ... آب چشمه یا رود درون فردوس شبکه ای می ساخت که توصیف شد. در این فردوس از انواع حیوانات ، مخصوصا حیوانات وحشی و ماهی و پرندگان می انداختند. البته ماهی همراه آب و پرندگان هم خود به درون چنین محوطه امن و آسوده ای می آمدند، زیرا فردوس های زمینی هم مقدس بودند و از آنها سخت نگهداری می شد. انواع درختان و گیاهان، مخصوصا گل ها را در آن می کاشتند و دقیقا شکل گلستان یا باغی را می یافت که دارای گلکاری و درختکاری منظم و مرتب و سنجیده، با شبکه آبیاری و راههایی برای عبور و گام زدن داشت. ...عمده قالی های گلستان باقی مانده از دوره صفوی به بعد بافته شده، مخصوصا نوعی از آن که جزء دسته فرش های شمال غربی ایران به شمار می رود و بهطور مشخص دارای نقشه گلستان است...ملاحظه می شود که چگونه نقشه باغمینوی به روی فرش آمده است. بدیهی است این نقشه در طی تاریخ متحول شده و مخصوصا از قرن دوازدهم هجری قمری (هیجدهم میلادی) روایتهای جدید و متفاوتی از آن پدید آمده است... تعداد فرش های گلستان باقی مانده در موزهها ، مجموعهها و بازارهای جهان که تا به حال شناسایی گردیده اند در حدود بیست عدد است. نقشه گلستان چنان که گفته شد تصویری از فردوسها و در نتیجه دستکم متعلق به هزاره دوم پیش از میلاد است...».
بیژن روحانی در نوشتاری با عنوان « سرو روان » در مورد پردیسهای ایرانی می نویسد: «در لغتنامه دهخدا، ریشه اصلی کلمه پردیس، کلمه "پارادئزا" در زبان مادی ذکر شده است. این کلمه بعدها در عربی به فردوس و در فرانسه به پارادیز تبدیل شده است. کلمه "پارادئزا" از دو بخش "پارا " و "دئزا" تشکیل شده. پارا یا "پایریی" همان "پیرامون" است و "دئزا" یعنی محل محصور و دیوار کشیده شده. این واژه به طور کلی به محوطه درختکاری شده اطراف خانهها و کاخها و ساختمانها اطلاق میشده است. کلمهای که نشان دهنده اهمیت آراستن اطراف محیط زندگی به درختان و گیاهان و نزدیک کردن زندگی به طبیعت است. باغهای ایرانی خود فصل جداگانهای در تحقیقات معماری و تاریخی هستند. همین اشاره کوتاه را در این جا میآوریم که بقایای یکی از کهن ترین نمونه های باغسازی ایرانی را اکنون میتوان در پاسارگاد یافت. مجموع آبراههای شناسایی شده در پاسارگاد بیش از هزار و صدمتر است که با آن می توانستند باغ و پردیسی به ابعاد ٣٠٠ در ٢۵٠ متر را آبیاری کنند و سبز نگاه دارند. اهمیت حضور درخت و شاید هم تقدس آن به گونه ای بوده که در نقش برجسته های تخت جمشید، درخت، آن هم درخت سرو در کنار انسان یکی از نمادهای اصلی را تشکیل میدهد. بخش های وسیعی از ایران که در مجاورت کویر هستند آب و هوای گرم و خشکی دارند. اما ذوق معماران گذشته، طراوت و سبزی را با ساختن باغهایی که با طرحهای هندسی منظم به شهرهای ایرانی آورده است. باغ هایی که آب آن ها وسیله قنات، یکی دیگر از جلوه های مهندسی کهن ایران، از کوهپایهها تامین می شده است. باغ شازده ماهان، باغ دولت آباد یزد، باغ فین کاشان و باغ ارم شیراز از نمونه های باقی مانده این باغهای تاریخی هستند... »
افزون بر نمونه یاد شده در نمونه های دیگری از قالیهای زیبای ایرانی همچون قالیهای درختی که یادآور باغهای تاریخی ایران است میتوان نشانههایی از ماهی قرمز را یافت و در برخی از این نمونهها حضور ماهیقرمز در حوض و یا آبگیر چنان با دقت و ظرافت طراحی و بافته شده که نشان میدهد وجود این ماهیها در این بخش از نقشه کاملا آگاهانه بوده و صرفا برای پرکردن فضای خالی یا تزئین طرح انجام نشده است. در ضمن گاه حضور ماهیهای دیگر در کنار ماهیهای قرمز خود نشانگر این نکته است که انتخاب رنگ آنها نیز هدفدار بوده است. در ادامه با هم به تماشای این فرشهای زیبا که در موزه فرش ایران نگهداری می شوند، می نشینیم و نگاهی دقیقتر به برشی از آنها خواهیم داشت. با این توضیح که نمونه اول فرشی است بافته شده در تبریز متعلق به نیمه دوم قرن 19 میلادی که یک ماهی قرمز را درون یک حوض فوارهدار در زیر دو درخت تناور نشان میدهد.
نمونه دوم فرشی است بافته شده در کرمان متعلق به نیمه دوم قرن بیستم که ماهی های قرمز را در کنار ماهیها و پرندگان دیگر در یک آبگیر می توان در آن دید.
نمونه سوم قالی بافته شده در تهران به دست محمود تقی کاشانی ساکن تهران متعلق به نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی است که در آبگیری در پایین طرح میتوان دو ماهی قرمز و دو مرغابی را به صورت قرینه مشاهده نمود.
و نمونه آخر نیز فرشی است بافته شده در کرمان متعلق به اواخر قرن 19 که در آن فرش درختی تناور با گونههای مختلف پرندگان و آبگیری در برگیرنده ماهیهای قرمز رنگ و چهره ملیتهای گوناگون در حاشیه دیده میشود.
در اینجا بیان یک نکته ضروری است و آن این که اگر در بررسی «بازتاب نقش ماهی در تصویرگری نسخ خطی با واسطهی متون ادبی» بپذیریم که « بکارگیری رنگ قرمز ماهی در صحنههایی که خضر و الیاس در جست و جوی آب زندگانی مصور شدهاند، برای بهتر دیده شدن آن در رنگ نقرهای یا رنگ آبی آب بوده است» باز این نشانه خوبی است بر این که دست کم در آن زمان، خالق آثار نسبت به ماهی قرمز شناخت داشته اشت و گرنه به خود اجازه نمی داد که بی دلیل از رنگ قرمز استفاده کند. اما اگر بخواهیم بپذیریم که این انتخاب کاملا سلیقه ای یا مصلحتی بوده این نظر مطرح می شود که خالق آن آثار می توانست برای بهتر نمایان شدن ماهیها در زمینه نقرهای یا آبی آب از رنگهای روشن تر مثلا سفید یا زرد یا طلایی استفاده کند و با توجه به توضیحاتی که در بالا در مورد حضور ماهی در قالیهایی با نقشه گلستان نقل شد به نظر می رسد که این انتخاب رنگ کاملا آگاهانه و با دلیل بوده و نشانه خوبی از شناخت ماهی قرمز به عنوان نماد زندگی و بیمرگی مینوی در زمان خلق آن آثار است.
ماهی قرمز یک حیوان خانگی است:
افزون بر پیوستگی ماهی قرمز با برج حوت، دوستداران حیوانات به ماهی قرمز به عنوان یک «حیوان خانگی» نیز نگاه می کنند و چنان که می دانیم بسیاری از گونه های جانوری و گیاهی که امروز نزد مردم کشورهای مختلف به عنوان حیوان خانگی یا گیاه زینتی نگهداری می شوند و جای خود را در زندگی آن ها باز کرده اند از سایر نقاط دنیا به این کشورها وارد شده اند. برای نمونه گربه ایرانی Persian cat یا از ایران به همه جای دنیا رفته، یا گونه های غیر بومی همچون طوطی استرالیایی Budgerigar)) که به نام «مرغ عشق» در ایران شناخته می شود از استرالیا به ایران آمده، یا طوطی خاکستری (Grey parrot) از آفریقای مرکزی به ایران آمده و یا برخی از نژادهای مختلف سگ به عنوان حیوان خانگی از دیگر کشورها به ایران آمده است.
ماهی قرمز، ماهی سرخ، یا گلد فیش (Gold fish = زرماهی، طلاماهی ) یا ماهیحوض ، با نام علمیCarassius Auratus از معمولترین ماهیهایی است که در خانه میتوان از آن ها نگهداری کرد. این حیوان کوچک خانگی که بسیار جذاب و دوست داشتنی است در صورت مراقبت مناسب می تواند تا چند سال در کنار ما در خانه زندگی کند. این ماهی قادر به تحمل آب کم اکسیژن و بقاء و تولید مثل در آبگیرهای کوچک می باشد و می تواند تا اندازه 40 سانتیمتر رشد کند. طول عمر 10 تا 20 ساله برای این ماهی غیر معمول نیست. طول عمر بیش از 40 سال نیز برای ماهی قرمز ثبت شده است. نگهداری درست و بدون خطر ماهیقرمز به طوری که به قول برخی مدعیان به « قتل عام گسترده» آنها منجر نشود با ترساندن مردم ممکن نمی شود و تنها با آگاهی دادن به مردم در زمینه نگهداری درست از این ماهی ها امکانپذیر است. به عبارت دیگر مهمترین دلیل مرگ و میر بالای ماهیان قرمز عدم آشنایی مردم با نحوه نگهداری و مراقبت از آن ها است چون بر خلاف آنچه که تصور میشود بسیاری از مردم کشورمان اطلاعاتشان در مورد این جانور بسیار مختصر است. پس دوستداران حیوانات می توانند به جای آن که مردم را از نگهداری ماهی قرمز و نهادن آن بر سفره هفت سین باز دارند به وظیفه خود عمل کنند و با آموزش نکاتی ساده و آسان به مردم و به ویژه کودکان و نوجوانان، آنها را در نگهداری اصولی از این جانوران زیبا به هنگام نوروز و پس از آن یاری دهند.
نکته مهم دیگر این که بسیاری از هشدارهایی که معمولا در آستانه نوروز درمورد خطر بیماریزا بودن ماهی های قرمز توسط رسانه های غیر مسئول و افراد غیرکارشناس منتشر می شود پایه و بنیاد کارشناسی و علمی ندارد. برای نمونه، گفته می شود که در اثر تماس با ماهی قرمز احتمال ابتلا به بیماری هایی همچون « پسوریازیس» و «سالمونلا» و « سل پوستی» وجود دارد. این در حالی است که بیماری «پسوریازیس » توسط ماهی به انسان سرایت پیدا نمی کند و یک بیماری «خود ایمنی» است که به صورت ژنتیکی انتقال می یابد و حتا از انسانی به انسان دیگر نیز به صورت افقی قابل انتقال نیست. همچنین تاکنون گزارشی از آلوده شدن به مایکوباکتریوم ها با منشاء ماهی قرمز سفره هفت سین و ابتلا به «سل پوستی» ثبت نشده است. در ضمن جامعه دامپزشکان ایران نیز بارها در بیانیه های خود تاکید کرده است که ماهیان قرمز ناقل باکتری سالمونلا نیستند. این متخصصان تاکید کرده اند : «اگر چه انتقال باکتری سالمونلا به عنوان یک بیماری مشترک میان انسان و حیوان از طریق منابع آبی آلوده تحت شرایط خاصی وجود دارد، اما احتمال انتقال آن از طریق ماهی غیر محتمل است».
با این همه به منظور رعایت بیشتر حقوق ماهیهای قرمز پیشنهاد می شود: افرادی که از آگاهی لازم و لوازم مناسب جهت نگهداری ماهی قرمز برخوردار نیستند از این کار صرف نظر کنند یا بر آگاهی خود درباره اصول اولیه نگهداری از این موجود زیبا بیافزایند. در ضمن جهت رعایت بهداشت عمومی پیشنهاد می شود که اداره بهداشت، اداره دامپزشکی و اداره شیلات با همکاری انجمن حمایت حیوانات، نظارت بیشتری بر مراکز پرورش و فروش ماهی های قرمز داشته باشند و در صورت امکان دستفروشها، سوپر مارکتها و گلفروشیها از فروش ماهی قرمز منع شوند و تنها آبزیفروشیها و یا مراکزی که از کمیته مشترک نوروزی مراجع یاد شده موفق به اخذ « مجوز فروش ماهی قرمز » شده اند، امکان فروش ماهی قرمز را داشته باشند.
خاستگاهان : بندهش هندی ( تصحیح و ترجمه رقیه بهزادی ) / پژوهشی در فرش ایران ( تورج ژوله ) / درسنامه جامع پوست ایران ( هیات بورد پوست ایران ) / مدیریت بهداشتی و روش های پیشگیری و درمان بیماری های ماهی ( دکتر قباد آذری تاکامی ) / فرهنگ بزرگ سخن ( جلد3 ، دکتر حسن انوری ) / آکواریوم به زبان ساده ( ترجمه دکتر علی فرشچی ) / آکواریوم ( دکتر نصراله عایلی ) / تقویم هجری شمسی ( دکتر ایرج ملک پور ) / آبزیان در ادب فارسی ( علی روح بخشان ).
چینی ها گذاشتن ماهی قرمز در سفره هفت سین را رسمی ایرانی می دانند
ماهی قرمز منافاتی با آئین های نوروزی ندارد و باعث تحرک و جذابیت هفت سین شده
امسال هم سفره هفت سین با ماهی کامل می شود
مراقب دلسوزیهای مشکوک برای حذف ماهی قرمز و سبزه از سفره هفت سین باشیم
در گفتگو با تولید کنندگان ماهی قرمز گفته شد؛ آموزش تنها راه کمک به ماهی قرمز است
درود بر شما
از اینکه برای فرهنگ و گذشته این سرزمین اهورایی می کوشید و پژوهش می کنید بسیار سپاسگزارم.
جُستار شما پیرامون ماهی سرخ رنگ و پیوندش با فرهنگ ایرانی و پیشینه آن بسیار سودمند و پربار بود. سپاس
درود و سپاس