سومین همایش نکوداشت اصفهان
به مناسبت یکم آذرماه، روز اصفهان
مکان: دانشگاه آزاد خوراسگان، تالار امیرکبیر
زمان: پنج شنبه سوم آذر ۱۳۹۰، 8 صبح تا 18
حضور همه دوستداران اصفهان را گرامی می داریم
همایش شهر فیروزهای
به مناسبت یکم آذرماه روز بزرگداشت اصفهان
سه شنبه یکم آذر، دانشگاه اصفهان، تالار پیامبر اعظم
معماری مدرن ایران و کمبود حافظه تاریخی!
دکتر محمود دهقانی
پس از ورود سبک مدرن معماری اروپایی به ایران دیری نپایید که آفت بساز و بفروشی بدون هنر گریبان همه شهرهای ایران را گرفت و از جانب دولتها و شهرداریها نیز راهی ارائه نشد. این آفت تا آنجا پیش رفت که ایرانی ساختمان را فقط برای خورد و خوراک و خواب در نظر گرفت و از فضا و زیبایی و چشمانداز و دیگر اموری که در هنر معماری به کار گرفته میشود، بیبهره ماند. مصالح ساختمان بهویژه کاشیها مثل ماشین پیکان سالها هم رنگ و هم شکل و در بازار آن تنوع و ابداعی نبود. سود جویی بازار بساز و بفروشی و چشمپوشی دولتها به دلیل سود اقتصادی، تاثیر ناخوشایندی بر هنر معماری و شهر سازی ایران گذاشت. هنگامی که موجی از دلسوزان گستره معماری که تعدادی از آن ها چشم بر جهان فرو بستهاند و چند نفری هنوز در تلاشاند و عدهای در غربت عمر خود را سپری میکنند، با الهام از تاریخ معماری کشور و با راهاندازی مجله هنری و مقالات معماری خواستند چهره زیبایی از پایتخت و شهرها بسازند، در غناهشت بیل و کلنگ بساز و بفروشها صدایشان خفه بود. اما چند نماد باقی مانده از دهههای پایانی پیش از انقلاب در چند نقطه کشور حاصل پا پس نکشیدن و حقانیت همین غول های دلسوز معماری آن روز ایران است.
خانه کرمانی در اصفهان تخریب شد!
ایراننامه – مهدی فقیهی: یکی دیگر از خانههای قدیمی شهر که با ویرانی آن، آه از نهاد علاقمندان و دوستداران میراث فرهنگی برخاست، خانه کرمانی نام دارد. این خانه، از جمله آثاری است که پیشینه آن به دوره پهلوی باز میگردد. در نگاه نخستین به این خانه قدیمی نمای خارجی آن را با دیوارهای نسبتاً سالم و مرتفع باز می یابیم که در مجاورت پیادهرو همجوار با خیابان با اندود سیمانی و در مدخل کوچه با پوششی از کاهگل پوشانده شده است. این دیوارها تا چندی پیش عناصری را در بر میگرفتند که تخریب شده و فرو ریختهاند و خانه کرمانی را به تلی از خاک بدل کرده است. دسترسی به این بخش ها از طریق دو ورودی در اضلاع شمالی و غربی خانه امکان پذیر میباشد. ارکان اصلی و مسکونی در ضلع شمالی حیاط وسیع خانه قرار داشتهاند جایی که دیگر هیچ اثری از بنا یا ساختمان قابل سکونت دیده نمیشود. عناصر این قسمت به دلیل تخریب کامل به خوبی بازشناسی نمیشوند اما چنین به نظر میرسد که ارکان این قسمت دارای ساختاری دو طبقه بودهاند که در طبقه فوقانی تالاری در جبهه میانی و گوشوارههای جانبی در طرفین قرار داشته اند که به واسطه ورودیهای کوچک با در و پنجرههای چوبی به بخش مرکزی ارتباط مییافتهاند. در بخش زیرین نیز که در زیر آوارهای ساختمان کاملاً مدفون شده تقریباً از همین شیوه ساخت پیروی شده چنان که فضای مرکزی اتاقهای کوچک کناری تکمیل کننده این بخش از بنا میباشد. با کمی دقت در مییابیم که تنها اثر بازمانده از این خانه قدیمی حوض سنگی میانه حیاط است و تنها میهمانان این خانه قدیمی پرندگان خانگی که به دور از هیاهوی شهری و حضور ساکنان محلی امن برای سکونت خویش یافتهاند. در هر حال خانه یاد شده که نامی از آن در فهرست آثار ملی نیز دیده نمیشود به صورت مخروبه رها شده و ادامه شرایط کنونی تنها باعث اذیت و آزار همسایگان و پدید آمدن فضایی متروکه و ناامن برای اطرافیان میباشد.
رویای احیاء جنگلهای زاگرس با بی پولی و بی آبی!
ایراننامه- معصومه شهباز: جنگلهای زاگرس با ظرفیت آبی بالا، نزدیک به 40 درصد منابع آبی کشور را تامین میکنند اما در 30 سال گذشته وضعیت جنگلهای زاگرس روز به روز بحرانیتر شده است. به گفته کارشناسان منابع طبیعی جنگلهای زاگرس با 90 درصد دخالتهای انسانی، وضعیت اسفباری دارند. دو شناسه مهم زاگرس که با مطالعه دقیق بررسی شده، این است که در زاگرس در چند ساله اخیر ارتفاع درختها از میانگین 12 متر به 8 متر رسیده و بالغ بر 75 درصد از رویشگاههای زاگرس تاج پوش آنها کمتر از 25 درصد شده است؛ و این نشان میدهد که وضعیت جنگلهای زاگرس وخامتبار است. جنگلهای زاگرس 6 میلیون هکتار وسعت دارند و تنها سالانه 10 میلیارد تومان به صیانت از این جنگل ها اختصاص داده میشود. این در حالی است که هر یک از درختهای جنگل به عنوان یک سد کوچک آب را برای ما زخیره میکنند. پوشش جنگلی زاگرس کاملا منطبق با شرایط اکولوژیکی منطقه بوده و گونه های پوششی در این مناطق با حداقل بارندگی مستقر شده اند. زاگرس منبع تولید آب است و در واقع آبی که در این منطقه تولید میشود بستگی به پوشش گیاهی جنگلی و مرتعی دارد. بنابر این اگر برای کشور بحث آب و حفظ خاک مهم است باید جنگلهای مناطق زاگرسی را حفظ کرد.
ادامه مطلب ...انگشت اتهام به سوی آسمان بلند نکنید
برداشت بی رویه از منابع آب، زاینده رود را خشکانده است
به گزارش معصومه شهباز در سبزپرس، همایش «زاینده رود، زاینده بود» با حضور فعالان و کارشناسان محیط زیست و منابع طبیعی وهم چنین سخنگوی شورای شهراصفهان، نماینده آب منطقه ای استان اصفهان در دانشگاه خمینی شهر اصفهان برگزار شد. محمد درویش کارشناس و محقق منابع طبیعی در این گردهمایی با اشاره به ویترینی بودن اصل پنجم قانون اساسی کشور مبنی بر منع هر فعالیتی که منجر به تخریب و آلودگی محیط زیست شود، ضمن اشاره به استفادههای نادرست از منابع طبیعی در استان اصفهان این شرایط را به وضعیت فعلی زمین تعمیم داد و گفت: «اتفاقی که در اصفهان روی داده در مقیاس بزرگترمصداق این است که آن چیزی که بشر استفاده می کند در مقابل آن چیزی که کره زمین در اختیارش قرار می دهد، بیشتر است». وی با بیان این موضوع که از سال 1980میلادی به این سو همواره مرز اورشیت پایین تر از ماه دسامبر قرار گرفته و الان این مرز به سپتامبر رسیده یادآور شد: «در سپتامبر همه تولید کره زمین به وسیله همه 7 میلیارد انسانی که در کره زمین زندگی میکنند مصرف میشود و در سه ماه پایانی مجبوریم که از اندوخته استفاده کنیم. دقیقا مثل خانوادهای که مخارجش متناسب با درآمد ماهانهاش نیست و آخر برج کفگیرش به ته دیگ میخورد و مجبور است برای این که آن ده روز پایانی را طی کند از ذخیره هایش استفاده کند و این روند برای همیشه نمیتواند ادامه یابد.»
عضو هیات علمی سازمان جنگلها و مراتع کشوربا تاکید بر اتلاف منابع طبیعی در استان اصفهان گفت: « نوع چیدمان و طراحی توسعه در این استان متاسفانه متناسب با توانمندیهای بوم شناسی یا اکولوژیکی آن نبوده است. اکنون اصفهان با معضلی روبه رو شده که ما اسمش را می گذاریم بده کاری اکولوژیکی و اصفهان مجبور شده است که از ذخایرش استفاده کند یعنی حفر چاه های عمیق، استفاده از موتور پمپهای قوی تر و برداشت بی رویه تراز منابع آبی محدودش که مهمترینش زاینده رود است.»
درود به کورش
سروده شاعر ملی استاد ادیب برومند
به گیتی بسی شهریار آمدند / که با یک جهان اقتدار آمدند
از آغازِ تاریخ تا این زمان / بسی گونه گون شهریار آمدند
گروهی ستایشگرِ خویشتن / ز خودکامگی نابکار آمدند!
گروهی ستمگستر و سنگدل / به خونخوارگی در شمار آمدند
هزاران تن از بندگانِ خدای / به آسیبِ آنان دچار آمدند
چو درّنده حیوان به خونبارْ جنگ / پیِ صیدِ ننگین شکار آمدند
گروهی به هنجارِ غارتگری / سبکتاز و چابکسوار آمدند
شماری به نستوده کردارِ زشت / ز دربارِ شاهی بهبار آمدند
گروهی به کشورمداری مدیر / ولی از شرف برکنار آمدند
شماری دگر حامیِ مرز و بوم / ولی بهرِ کشتار، هار آمدند
که را دانی از جمله شاهانِ پیش / که چون کورشِ نامدار آمدند
گرانپایه کورش گرانمایه شاه / جهانیش مدحتگزار آمدند
حقوقِ بشر را چو شد پایبند / به شکرش هزاران هزار آمدند
به اقوامِ مغلوب ورزید مهر / وِرا زین سبب خواستار آمدند
ببخشود بر هرکه پیروز گشت / وَ زین رو وِرا دستیار آمدند
به همراهی اش گاهِ جنگ و نبرد / سراسر همه جانسپار آمدند
نپیمود جز راهِ همبستگی / بر آنان که از هر دیار آمدند
به هر تیرهای مهربانی فزود / گر از روم و گر از تتار آمدند
به هرکیش و دین چشمِ حرمت گشود / سویش جمله با زینهار آمدند
چنین بود آن مردِ پاکیزه کیش / که خلقش همه دوستار آمدند
سزد گر به کورش درود آوریم / که خلقی از او کامکار آمدند
بود روزِ کورش بسی دلفروز / کز او جمله امّیدوار آمدند
در این روزِ ملّیِ ایران، «ادیب»
جوانان همه شادخوار آمدند
پدر ملت ایران: کورش و فردوسی
بخشی از سروده پرفسور حسن امین برگرفته از دانشنامه منظوم ایران*
دو مَردند ایرانیان را پدر / که شد شام ایران از ایشان سحر
یکی کورش، آن شاه ایرانمدار / دگر نیز فردوسی نامدار
بنا کرد کورش گر آیین داد / سخن نیز فردوسی آیین نهاد
یکی در سخن و آن به قانون نیک / ندارند در کار خودشان شریک
یکی مرد نامی ز جنگآوران / دگر در سخن پیر رامشگران
یکی سرکشان را کشیده به بند / دگر داده بر مردم اندرز و پند
از او چون وطن از سخن زنده گشت / «زمین شش شد و آسمان گشت هشت»
فتح بابل و فرمان حقوق بشر کورش
به اقلیم بابل در آن سال و ماه / نبونید بیدادگر بود شاه
چو کورش خبر شد ز کردار او / بس اندیشه فرمود در کار او
ز ایران سپاهی فراهم نمود / به جنگ نبونید بشتافت زود
نبونید تسلیم شد در نبرد / شهنشاهش از شهر تبعید کرد
هم آنگاه دستوری از سر، نوشت / برای ملل حکم دیگر نوشت
به فرمان او حکمی انجام شد / که منشور آزادیاش نام شد
یکی استوانه ز کورش بهجاست / حقوق بشر خوانیاش گر رواست
شهنشاهی کورش پاک دید / ز قفقاز و جیحون به عمان رسید
هم از داردانل رفت تا رود سند / فراتر به هندوکش و مرز هند ...
عبرت کافی!
سروده استاد ادیب برومند
هر که از گشت زمانها، عبرت کافی گرفت / بهر فرجام نکو، پویایی وافی گرفت
قدرت ده روزه را هرگز نباشد اعتبار / نزد آن کو در عمل اندیشه صافی گرفت
هر که باشد تکیهزن بر تخت قدرت بایدش / عبرت از قتل مشقتبار قذافی گرفت
رهبر سوریه، گرعبرت نگیرد زین حساب / بایدش پاداشِ ظلم و رسم اشرافی گرفت
حرفهای بیعمل آخر کِشندش در سقوط / هر که در جای عمل آیین حرافی گرفت
بس خطا بودی که آهوی خطا شد بیخیال / زآن شکار افکن کِش اندر دام خوش نافی گرفت
عاقبت معلوم گردد زّرِ قلب از زّر ناب / چون کس اندر آزمونش راه صرافی گرفت
بس شرف دارد شرف بر حاکم جبارکیش / آن که در دکان عزت، پیشه علافی گرفت
گر قوافی سخت بودی در سخن، اما «ادیب»
آخر از طبع توانا بهره شافی گرفت