یک شهر ایرانی به نام «شهر کودکان لهستانی»
ترجمه: شاهین سپنتا
اصفهان به معماریاش شناختهمیشود. این بسیار زیباست که ایرانیها میگویند اگر از اصفهان دیدن کنید گویی نصف جهان را دیدهاید، و همچنین اصفهان برای قالیهایش به سبکهای کهن ایرانی، مشهور است.
اما در لهستان، این شهر به خاطر موضوع دیگری نیز شناخته میشود: «اصفهان، شهر کودکان لهستانی» 1
در ماه ژوئن سال 2008 میلادی، شرکت خدمات پست لهستان، تمبری را منتشر نمود و دلایل انتشارش را چنین توضیح داد: این تمبر یک پسربچه را نشان میدهد در حالی که لباس نظامی بر تن دارد و پشت سر او یک قالی اصفهان مزین به نشان عقاب لهستانی، آویزان است و در کنار تصویر این پسربچه، نام مستعار این شهر در زبان لهستانی به چشم میخورد: «اصفهان: شهر کودکان لهستانی»
این تمبر یادبود، یادآور دو رویداد است: نخست فاجعه بزرگی در تاریخ لهستان، و دیگر این که چگونه ایران به نجات برخی از قربانیان این فاجعه کمک کرده است. اما برای درک کل ماجرا که امروز در خارج از لهستان به فراموشی سپرده شده، باید به دوران آغاز جنگ جهانی دوم بازگردیم.
گفتارهایی در زمینه پانترکیسم1
علیرضا میرزایی*
اگر بخواهیم پانترکیسم را در یک جمله معرفی نماییم نقل قول زیر ازیکی از معروفترین نظریهپردازان پانترکیسم به نام «ضیاء گوگ آلپ» نمونه بسیار گویا و روشنی است:
"یکصد میلیون ترک زبان باید در زیر یک فرمانروایی با مرکزیت کشور ترکیه امپراطوری بزرگ تورانی را تشکیل دهند."[2]
منظور نظریهپردازان پانترکیسم از ترکزبانان یا به قول آنها ترکان، ساکنان کشورهای ترکیه، جمهوری آذربایجان، جمهوریهای ترکزبان روسیه در قفقاز، آذربایجان ایران، ترکزبانان بالکان، ازبکستان ترکمنستان، قزاقستان، قرقیزستان و استانهای ترکزبان چین میباشد. نظریهپردازان پانترکیسم، ساکنان این مناطق را حول زبان ترکی از یک نژاد معرفی می نمایند و ایشان را ملت ترک یا در مفهوم وسیعتر ملت توران معرفی میکنند. با یک نگاه به ساکنان این مناطق به سادگی میتوان دریافت که موضوع همنژاد نبودن ایشان به قدری روشن است که شاید نیاز به هیچ بحث تاریخی و شواهد علمی نداشته باشد. در اینجا چون از واژه باستانی توران نام برده شد، باید به این نکته اشاره شود که در مورد معنی و مفهوم واژه توران یک سوء تفاهم تاریخی به وجود آمده است که جلوتر در مورد آن صحبت خواهدشد.
ایراننامه- شاهین سپنتا: اردوهای عمران ملی، از تابستان سال 1353 خورشیدی تا 1357 خورشیدی زیر نظر نخستوزیر وقت با هدف پرکردن اوقات فراغت دانشجویان و هنرجویان در طول مدت تعطیلات تابستان و آشنایی آنان با واقعیتهای طبیعی و اجتماعی روستاها و ایجاد حس مسؤولیت در آنها و مشارکت در عمران و آبادانی میهن عزیزمان، در استانهای مختلف کشور برگذار میشد.
در آن سالها، بین دانشجویان و هنرجویان برای رفتن به اردوی عمران ملی رقابت زیادی بود که بر اساس سهمیه هر استان، به صورت سراسری از طریق ستاد این اردوها برنامهریزی میشد و تعدادی از متقاضیان، امکان شرکت در اردو را مییافتند.
به این ترتیب که در تعطیلات تابستان، دانشجویان دختر و پسر پس از گروهبندی جداگانه و دریافت اطلاعات لازم برای آشنایی بیشتر با اهداف اردوی عمران ملی، به اردوگاه که معمولا در محل یکی از مدارس روستایی بود، منتقل میشدند.
نظام پرداختِ دستمزدها در دستگاهِ اداریِ هخامنشیان
مهندس یاغش کاظمی
"هاید ماری کخ" در فصل سوّم از کتابِ «از زبان داریوش» بحثی جالب در خصوص وضعیتِ دستمزدها در عهدِ هخامنشی بر پایه الواح "تختِ جمشید" دارد:«مزدِ کارگران عمدتاً بصورت جنسی پرداخت میشد و پایه ی اصلی محاسبه ی آن "جو"، و حداقل مزد یک مرد، 30 دقه (لیتر) جو در ماه بود ـ ـ ـ ـ روزانه یک دقه.» ولی این، همه استنتاج ِ "کخ" نیست؛ و نیمه بیان کردن ِ سخن اش، مانندِ گفتن ِ "لا اله" است بدونِ ذکر ِ "الا الله".
"کخ" در ادامه پژوهش اش چنین میآوَرد: «به جز این 30 لیتر جو در ماه (که حقوق پایه ی حداقل بود)، همه کارگران به عناوین و مناسبتهای گوناگون، "اضافه درآمد" داشتند ـ ـ ـ ـ به طور منظم، هر دو ماه یکبار، یک لیتر جو و نیم لیتر شراب یا آب جو برای هر نفر؛ و یک بز یا گوسفند برای هر 30 نفر در ماه داده میشد. به این مقدار، باید دستمزد ویژه ای را که دیوان اداری به نام "کمک شاهانه" (عبارت از یک لیتر آردِ جوی اعلا و یا یک لیتر جوانه ی خشکِ جو در هر سه ماه + شراب ترش) به کارگران میداد، افزود. در میان "کمکهای شاهانه" گاهی به میوه هم برمیخوریم. برای نمونه شماری از کارگران، ماهانه یک لیتر انجیر و برخی یک-سوم لیتر گردو گرفتهاند. علاوه بر این اضافه پرداخت های همیشگی، پرداختی وجود داشت که به آن "پیش کشی" میگفتند. مثلاً زائوها 5 ماهِ تمام حقوق ویژهای میگرفتند ـ ـ ـ برای نوزاد پسر، ماهانه یک کوزه 10 لیتری شراب یا آب جو، 20 لیتر جو، گندم و گاه آرد؛ و برای نوزاد دختر، نصف این مقدار پرداخت میشد. کارگران همچنین برای انجام کارهای سخت، با احتسابِ ضریبِ سختیِ کار، اضافه دستمزد دریافت میکرده اند. این پرداختها و اضافهپرداختهای مربوطه، فقط شامل کارگران و خدمتکاران ساده ـ بدون مهارت ـ میشد و اگر کسی میتوانست مهارت خود را در کار بالا برد، میزان حقوق بیشتری دریافت میکرد؛ مثلاً در یک لوحه، کارگری 40 لیتر جویِ ماهانه (به جای 30 لیترِ نُرم) دریافت کرده است.
پیام استاد ادیب برومند به مناسبت 14 امردادماه سالگرد انقلاب مشروطه ایران:
درود بر چهاردهم امرداد
هممیهنان ارجمند، در تاریخ هر قوم و ملت روزهای خجستهفالی طلوع کرده است که سرنوشتساز بوده و در تکوین بهزیستن و رهاشدن آن قوم و ملت از بدبختی ها و گرفتاری ها نقش بهسزایی را ایفا کرده است. در تاریخ کشور ما ، یکی از روزهای فرخنده و شادی بخش روز چهاردهم امرداد است که درین روز چالشهای پی گیر و جنگهای خونین جمعی از جان گذشته، در پیشتازی و زد و خورد قهرمانانه برای طرد استبداد و به دستآوردن آزادی به ثمر رسیده است. درین روز مبارک، پس از سدههای متوالی، گریبان آسیبدیدگان ماتمزده از چنگ بیدادگران و جیرهخواران استبداد به در آمده و عوامل آزاردهنده آنها پای فرمود آزادیطلبان و دستخوش انتقام مظلومان و شکنجهشدگان گردیدهاند.
30 تیر گرانیگاه یادبود و یادآوری تمامی شهدای راه آزادی از انقلاب مشروطیت تاکنون
دکتر داود هرمیداس باوند) سخنگوی جبهه ملی ایران(
در جریان تاریخ عصر جدید رویدادهای ناظر به جنبشهای آگاهانه مردم برای تغییر بنیادین وضع موجود مانند پایان دادن به نظام استبدادی وقت، نیل به آزادی و حکومت قانون و غیره به عنوان فرازهای تاریخ ساز و الهام بخش برای نسل های آینده تلقی شده است. گو این که برخی از این جنبش ها که به اهداف و ارزشهای مورد نظر دست یافتهاند، زیست سرافرازی را در پیش داشتهاند. بعضی دیگر که به دلایلی به کژراهه کشانده شدهاند منتهی به فرآیندی متفاوت از خواست بانیان جنبش میشود، بالاخره برخی با وجود پیروزی های اولیه و حفظ عنوان نظام آرمانی مورد نظر بانیان جنبش، ولی تحقق اصول و آزادی های اساسی مورد نظر به دلایلی مهجور و عقیم مانده و صرفا به عنوان نمادی از فراز تاریخی مورد بحث در قانون اساسی حفظ شده است. البته وجود فرآیندهای متفاوت ناشی از جنبش های آگاهانه مورد بحث مانع از آن نخواهد بود که جایگاه و اهمیت این فرازهای تاریخی و نقش کسانی که در راه تحقق آن جان باختند نادیده انگاشته شود و یا از این رویدادها به عنوان نقاط عطفی در تاریخ اجتماعی و سیاسی جوامع مربوط یاد نشود .
ادامه مطلب ...پیام استاد ادیب برومند به مناسبت سی ام تیرماه 1331
به نام خداوند جان وخرد
هموطنان ارجمند،
هرچندممکن است چندصباحی غصب قدرت، برحق و حقوق انبوه مردم چیره گردد اما چه کسی در خاطرهی تاریخ زورمندانی را سراغ دارد که برای مدتی دراز توانسته باشند با بهکارگیری زور، سلطه خود را دوام بخشند و باسمند استکبار در میدان خودکامگی ترکتازی کنند. آنچه در گردش روزگار مهر اثبات خورده آن است که خداوند پشتیبان جماعت است و آنان که به نیروی خود می نازند و بر خیل جماعت میتازند از آزمون های تاریخ درس عبرت نیاموختهاند.
پشتیبانی اوباما از ادعای امارات
و برنامه کوچک سازی ایران
مهندس کورش زعیم
نقدی بر بیانیه اوباما و شیخ ابوظبی:
بیانیه اخیر رییس جمهور امریکا در رابطه با سه جزیره بوموسو، تنبهای بزرگ و کوچک، یکی از شگفتیهای دیپلماسی در تاریخ موضعگیریهای کاخ سپید بوده که من در طول عمرم شاهد بودهام. رییس جمهور کشوری مانند امریکا نمیتواند از چنین آگاهی پایینی برخوردار بوده باشد. بی شک مشاوران او بایستی که گزارشی از پس زمینه این ماجرا در اختیارش گذاشته بوده باشند، یا آنگونه که من گمان میبرم، عمدی در دادن اطلاعات نادرست و گمراه کردن او بوده است. بسیاری از ما کنشگران سیاسی و فرهنگی شگفت زده شدیم که چگونه آقای اوباما پس از آنهمه ستایش که از فرهنگ و تاریخ ایران کرده بود، از نفوذ ژرف ایران در تمدن و فرهنگ جهانی سخن گفته و نیز از مهاجران ایرانی که باسوادترین، فعالترین و ثروتمندترین قشر مهاجر در امریکا را تشکیل می دهند تجلیل کرده بود، با دانستن قدرت علمی، مالی و سیاسی ایرانیان در امریکا و علم به اینکه ایرانیان چقدر وطن پرست و متعصب نسبت به تمامیت ارضی خود هستند، ناگهان خود را در کنار مدعیان خاک ایران و دشمنان تمامیت ارضی ایران قرار داده است.
نقدی بر ویژهنامه «آیا کوروش بزرگ بود» همشهری جوان
علیرضا افشاری
شاید اکنون که تب توجه هفتهنامهی همشهری جوان به «علاقهی ایرانیان به تاریخشان» فروکش کرده، بتوان آن شماره را بازنگری کرد؛ مجلهای که باعث رنجش شماری از ایراندوستان شد. شمارهی 357 از هفتهنامهی فرهنگی ـ اجتماعی جوانانِ همشهری جوان، که در 16 اردیبهشتماه به چاپ رسید، با طرحی تمامصفحه از کوروش بزرگ بر روی جلد و اختصاص 10 صفحه مطلب (6 گزارش، 3 یادداشت و 2 گفتوگو)، به زعم خود، به «تب علاقه به ایران باستان» پرداخته بود. نگاهی داریم به مطالب این شماره از مجله، که در نگاه نخست نقدی سازنده به نظر میرسید:
1. در سخن نخستِ موضوع ویژه (گیرم اسطورهی تو بود کوروش)، سردبیر گرامی به سختیهای نوشتن دربارهی کوروش اشاره کرده بود و این که «آدمهایی ... متعصبانه کوروش را بهترین در تاریخ غنی ایران میدانند یا با همان حد تعصب، با بلدوزر از روی خصلتهای مثبت کوروش میگذرند. در این میانهها ما تلاش کردهایم روی لبهی بام قدم برداریم ... بیآنکه به هیچ سمتی سقوط کنیم»، در حالی که به دو دلیلِ آشکار همشهری جوان نتوانسته بیطرفیاش را حفظ کند و از همان اول سنگ بنا را کج گذاشت:
نخست، تصویر روی جلد که در کنار چهرهی کوروش پرگار، گونیا و نقالهای قرار گرفته است؛ ابزاری که قاعدتاً به کار طراحی چهره نمیآیند و درون مطالب هم چیزی دربارهی مهندسی کوروش در بنیادگذاری یک تمدن منظم و منضبط نیامده است. این ابزارها که حضورشان در تصویر کاملاً غیرضروری است بیشتر به نظریهای که فردی ایرانستیز نسبت به تاریخ باستانی ایران ــ و حتا در مواردی به شخصیتها و دورههای افتخارآمیز تاریخ میانهی ایران ــ دارد، برمیگردد (برساخته بودن دورههایی از تاریخ ما توسط فراماسونها و جامعهی یهود). پس، در گام نخست، در زیر نقابی از میانهروی و حفظ اعتدال و مستند بودن، مجله کاملاً اعلام موضع کرده است.
دو دیگر، به گزینش عنوانها برمیگردد. درست است که در رسانهها متداول است عنوانها را هیجانانگیز و جذاب برگزینند اما عنوانهایی که برای اکثر مطالب این موضوع ویژه انتخاب شدهاند، به عکس بخشهای دیگرِ مجله، آشکارا توهینآمیز و تمسخرآلود هستند.
البته، اگر این موضوع را نشاندهندهی بیطرفی و میانهروی بدانیم، از انصاف نگذریم که همشهری جوان در محتوای مطالب، آشکارا سخن زشت و ناسزایی به بنیادگذار کشور ایران نگفته است!
ادامه مطلب ...