Nowruz
Nowruz is the Persian New Year celeberition. It begins on the spring equinox and marks the beginning of Farvardin, the first month of the Solar Hijri calendar. The day is celebrated on or around the date of 21 March on the Gregorian calendar.
The word Nowruz is a combination of Persian words now—meaning "new"—and ruz—meaning "day".
Typically, before the arrival of Nowruz, family members gather around the Haft-sin table and await the exact moment of the March equinox to celebrate the New Year.
Haft-sin (seven things beginning with the letter S) are:
1.Sabze (wheat, barley, mung bean, or lentil sprouts grown in a dish)
2. Samanu (sweet pudding made from wheat germ)
3. Senjed (Oleaster)
4. Serke (Vinegar)
5. Sib (Apple)
6. Sir (Garlic)
7. Somāq (Sumac)
The Haft-sin table may also include a mirror, candles, painted eggs, a bowl of water, goldfish, coins, hyacinth, and traditional confectioneries. A "book of wisdom" such as the Quran, Bible, Avesta, the Šāhnāme of Ferdowsi, or the divān of Hafez may also be included.
Nowruz was added to the UNESCO List of the Intangible Cultural Heritage of Humanity in 2010.
جشنی به نام «سروشگان» نداریم.
✍ شاهین سپنتا
روز هفدهم هر ماه در گاهشماری خورشیدی ایرانی «سروشروز» نام دارد. در فرهنگ ایران سروشروز به ویژه در فروردینماه از جایگاه ویژهای برخوردار است. سروش، نام یکی از ایزدان (یاران ستودنی پروردگار) به معنی «شنیدن»است که منظور از آن «با جان و دل شنیدن» یا «سراپا گوششدن» برای گوش سپردن به پیام آفریدگار است.
سروش، یار دیرین ایزدمهر است و «مهر و پیمان» میان مردمان و مهر و پیمان با پروردگار را میپاید. سروش، مردمان را به باژگرفتن و ستایش پروردگار فرامیخواند.
سروش مردمان را فرامیخواند تا همه تن گوش شوند و پیامش را که بیداری درون است، بشنوند. سروشباژ، سپاس و درود پروردگار است که مردمان در هنگام بامدادان که خروس (پیک سروش) بانگ برمیآورد، پس از بیدارشدن و پادیاب (دستنماز) بر زبان جاری میکنند.
از آیینهای این روز نیک و فرخنده، باژگرفتن (زمزمهکردن و به آرامی نیایشخواندن) در نیایشگاه، گستردن خوان و باژگرفتن در هنگام خور و نوش، و سپاسمندی از دادههای اهورایی است. در کتاب پهلوی «بندهش» از گل «خیری سرخ» ویژه سروش نام برده شده است.
نمونههایی از این باژ(واژ)گرفتن را در بخشهایی از اوستا همچون «سروشباژ»، «سروشیشت سرشب» (هر شب پیش از خواب خوانده میشود)، و «سروشیشت هادخت»، میتوان یافت.
اگرچه در متون کهن که به جشنها و آیینهای ایرانی پرداختهاند به اهمیت سروشروز به ویژه در فروردینماه پرداخته شده است، ولی در هیچ کدام از کتابها همچون آثارالباقیه، التفهیم، زیجسنجری، روضه المنجمین و... واژه «سروشگان» وجود ندارد.
«سروشگان»، واژهای ساختگی است که چندسال پیش برای نخستینبار نویسنده کتاب «راهنمای زمان جشنها....» بر وزن تیرگان و مهرگان و... آن را برساخته است و از راه همان کتاب، در وبگاهها و نشریات رایج شده است، ولی پشتوانه تاریخی و واژهشناسی ندارد.
دو یادداشت تازه درباره واژهشناسی جشن سده
شاهین سپنتا
نگاهی به دیدگاه مهرداد بهار درباره ریشهشناسی واژه سَده:
به باور مهرداد بهار، واژه سده از ریشه sand به معنی «به نظر رسیدن» مشتق شده است (جُستاری چند در فرهنگ ایران، ص۲۲۷)
۱- آنچه که بهار آن را سده فرض کرده در اصل «سَنده» sanda ماده مضارع از ریشه «سَند» sand است که در فارسی امروز نیز به همان صورت در واژههایی همچون «پسنده» یا «پسند» از مصدر پسندیدن حاضر است:
(پسنده: پَ+سنده/pati+sanda)
(نگا: فرهنگ ریشهشناختی زبان فارسی، محمد حسندوست، ج۲، ص ۶۹۸و۶۹۹.)
بنابراین، دیدگاه بهار درباره ریشهشناسی سده نمیتواند درست باشد، چون سند یا سنده به سدک و سپس سذق دگرگون نمیشود.
۲- سَتَ در اوستایی sata، سَت یا سَد یا سَده در پهلوی(نگا: زادسپرم)، و سَد یا صَد در فارسی امروز = ۱۰۰ هستند.
(نگا: فرهنگ ریشهشناسی فارسی، جلال خالقیمطلق، ص۲۷۸ و فرهنگ ریشهشناختی زبان فارسی ج۳ص۱۹۴۹/فرهنگ واژههای اوستا، احسان بهرامی، ص۱۴۰۵)
براین پایه، سَت/سَد + ه یا ک نسبت= سَده یا سَتَک یا سَدَک، اسم مرکب منسوب به شماره سد (صد) است که به صورت سَذق معرب شده است.
پس، به نظر میرسد که صورت دیگر این واژه «ستک» یا «سدک» بوده است که به «سدق» تغییر یافته است.
۳- متنهای عربی همچون آثارالباقیه را ایرانیان فارسیزبانی چون بیرونی نوشتهاند که بر هر دو زبان فارسی و عربی تسلط داشتهاند، و با آگاهی از معنای واژه سده (دوره ۱۰۰ روزه) همه جا سده را به صورت سدق معرب کردهاند.
اگرچه در متون عربی و فارسی قدیم، سده را به صورت سدق یا صدق معرب کردهاند، (سده: دهخدا، نقل از آنندراج و غیاث) اما واژه «سده» نیز تا امروز همچنان متداول است.
نمونه مشابه دیگر، هفته است که در برخی متون، معرب آن را هفتق آوردهاند.(منتهی الارب فی لغه العرب)
۴- سده نام یکی از جشنهای ایرانی است و این نامگذاری از یک الگوی کهن پیروی میکند. این الگو در نام چهار جشن ایرانی به کار رفته است:
* چله (چهله) تابستان. یک دوره چهل روزه از یکم تیرماه تا نیمه امردادماه.
* چله (چهله) زمستان. یک دوره چهل روزه از یکم دیماه تا دهم بهمنماه.
* نَوَده (نود روز) یک دوره ۹۰ روزه از یکم دیماه تا آخر اسفندماه.
* سَده یک دوره ۱۰۰روزه از دهم بهمنماه تا نیمه اردیبهشتماه یا جشن بهاربد یا گاهنبار میانهسبز.
۵. آنچه بین همه جشنهای بالا مشترک است، این که نام همگی از شمارههای ۴۰، ۹۰ و ۱۰۰ برگرفته شده است و همگی در آغاز یک دوره ۴۰ روزه، ۹۰ روزه یا ۱۰۰ روزه برگزار میشوند.
در زبان فارسی امروز نیز اگرچه عدد ۱۰۰ را با ص مینویسند اما یک دوره صدساله یا قرن را «سده» گویند.
در سدهشماری نیز سَده یا قَرن یکای زمان و برابر است با ۱۰۰سال و ۱۰دهه و یکدهم هزاره.
سال یکم هر سده آغاز آن سده است و آغاز سدهشماری با یک آغاز میشود.
۶- بجز برداشت بهار از داستان آتش در استوره هوشنگ، دلایل دیگری بر بنیان استوره، تاریخ یا واژهشناسی، ارتباط بین نام جشن سده و واژه sand به معنی «به نظر رسیدن» را نمایان نمیسازد.
جشنی به نام نوسره نداریم. نوسده همان سده است.
چندسال است که در نخستین روزهای بهمنماه در برخی تارنگارها و پیامرسانها از جشنی به نام «نوسره» نام برده میشود و گفته میشود که همزمان با پنجم بهمنماه برگزار میشده است.
در چنین هنگامه، برخی نیز درباره آن گمانه میزنند، و دوستداران جشنهای ایرانی درباره چیستی و چگونگی آن جشن میپرسند.
بررسیهای این نگارنده نشان میدهد که نام درست جشنی که درباره آن گفتگو میشود «نوسده» است که منظور از آن نیز همان «جشن سده» است که در دورهای به دلیل جابجایی اندرگاه در تقویم، به جای دهم بهمنماه، در پنجم بهمنماه برگزار میشده است و پس از بازنگری در تقویم این اشکال نیز برطرف شده است.
گفتنی است که واژه «نوسره» در هیچ کدام از منابع اصلی درباره جشنهای ایرانی نیامده است و گویا تنها در یکی از ترجمههای معاصر از کتاب آثارالباقیه (از عربی به پارسی)، به این صورت ثبت شده و از آنجا به نوشتارها و جستارها راه یافته است. در ادامه به برخی از منابع، نگاهی خواهیم داشت:
۱- در متن اصلی (عربی) کتاب «زیج سنجری» نوشته عبدالرحمن خازنی (قرن ۵و۶ هجری، دوره سلجوقی) از این روز به نام «نوسده» نام برده شده است.
۲- بیرونی در متن عربی و فارسی کتاب «التفهیم» از این روز به نام «برسده» و «نوسده» یاد میکند و مینویسد: «پیش از سده روزی است، او را برسده گویند و نیز نوسده، و به حقیقت ندانستم از وی چیزی.»
۳- در متن اصلی (عربی) آثارالباقیه، بیرونی این واژه را «نوسده» به معنی «السدقجدید» و «برسده» به معنی «فوقالسدق» نوشته است: «والیوم خامس منه و هو "روز اسفندارمز" یسمی "نوسده" ای "السدقجدید" و یقال "برسده" ای " فوقالسدق" لانّه قبله بخمسه الایام و هو من ماثر بیوراسف...»
چنانکه پیداست، بیرونی در «التفهیم» بنیان سده را به داستان شکست بیوراسب (ضحاک) از فریدون و حقانیت ارمائیل (مَسمغان/مَهمُغان) نسبت میدهد و از بنیان نوسده ابراز ناآگاهی میکند، اما در آثارالباقیه بنیان نوسده را نیز به همان داستان بیوراسب میرساند و تلویحا به یکیبودن این دو جشن اشاره میکند.
۴- همچنین، نام این روز در کتاب «منتهیالإدراک فی تقسیمالاٴفلاک» نوشته «بهاءالدین مروزی» به صورت «نوسدق»، در کتاب «عجائبالمخلوقات» نوشته «زکریای قزوینی» به صورت «نوسده»، و در «زینالاخبار» نوشته «گردیزی» به صورت «برسده» آمده است.
۵- جشن سده پیش از اسلام، صد روز پس از آغاز آبان ماه (آغاز زمستانِ پنجماهه) و برابر با دهم بهمنماه برگزار میشده است ولی از هنگامی که در پایان ساسانیان (دوره فیروز ساسانی) پنج روز پایان سال یا «پنجه» یا «اندرگاه» به آخر آبانماه افتاد، صدمین روز پس از آغاز زمستانِ بزرگ پنجماهه یا یکم آبانماه، همزمان با پنجم بهمنماه شد، پس نام آن را «نوسده» نهادند.(جشن سده، نشریه شماره۲ انجمن ایرانشناسی، ص۱۳/ گاهشماری در ایران قدیم، حسن تقیزاده، ص۲۱و۲۴)
۶- سده، (اسم مرکب از: سد= صد +ه، پسوند نسبت) به معنی منسوب به شماره سد (صد) است.
جشن سده یک دوره صد روزه است که درست پس از دوره چهل روزه (چله) آغاز میشود و تا نیمه اردیبهشت که جشن بهاربد یا جشن برداشت غله یا گاهنبار میانهسبز ادامه دارد.
در متون عربی و فارسی قدیم، سده را به صورت معرب سدق یا صدق نوشتهاند. (سده: دهخدا، نقل از آنندراج و غیاث) اما شکل دیگر آن «سده» نیز تا امروز همچنان متداول بوده است
براین پایه، صورت نخست این واژه «سدک» بوده است که به «سده» تغییر یافته است. پسآوای «ک» در اینجا نشانه نسبی است و منسوب بودن به صفت قبل از خود را بیان میکند و صفت را تبدیل به اسم میکند. بر همین بنیان، چنانکه در منابع بالا اشاره شده، «نوسده» نیز به «نوسدق» معرب شده است. چنان که هفتق نیز معرب هفته است.(منتهی الارب)
۷- در هیچکدام از متون قدیم، جدید و فرهنگ واژگان، واژه «نوسره» به کار نرفته است و به نظر میرسد که این اشتباه از ترجمه آثارالباقیه -اکبر داناسرشت- آغاز شده باشد که واژه نوسده را نوسره نوشته است و دیگر پژوهشگران نیز بدون مراجعه به متن اصلی کتاب یا سایر متون، همان اشتباه را تکرار کردهاند.
۸- پس، جشنی به نام نوسره نداشتهایم و تنها در مقطعی در پایان دوران ساسانی و پس از اسلام، جشن سده در دو زمان پنجم بهمنماه (نوسده) و دهم بهمنماه (سده) برگزار شده و سپس در خاطره جمعی ثبت شده است، و سده و نوسده دو نام برای یک جشن است.
امروزه، شاید بتوان در نوسده به پیشواز سده رفت ولی شایسته است جشن سده با همازوری به گونه همزمان در دهم بهمنماه در ایران و دیگر کشورها برگزار شود.
نگاهی دیگر به فلسفه برگزاری و نامگذاری جشن سده
شاهین سپنتا
در این یادداشت، نگارنده فلسفه نامگذاری جشن سده را با نگاهی متفاوت بازگو میکند.
جشن نیلوفر، روز دختر در فرهنگ ایران
شاهین سپنتا
این نگارنده در پاسخ به این پرسش، روز ششم از تیرماه یا جشن نیلوفر را به عنوان روز دختر در فرهنگ ایران پیشنهاد میکند و در چرایی این پیشنهاد به چند نکته اشاره میکند:
اگرچه در بسیاری از منابع ایرانی همچون «آثارالباقیه»، «التّفهیم»، «زینالأخبار» و جز این، از جشن اسفندگان در روز پنجم اسفندماه با عنوان «روز زن و زمین» نام برده شده و تاکید شده است که اسفندگان «جشن ویژه زنان» یا روز آزادی زنان بوده و زنان و دختران در این روز جشن و شادی برپا میکردند و دخترانِ دمِ بخت یا شویناکرده به همسرگزینی برانگیخته میشدند، با این همه، اسفندگان ویژه همه زنان بود و اگر بخواهیم روزی را ویژه دختران و دوشیزگان برگزینیم، جشن نیلوفر گزینه شایستهای خواهد بود.
ادامه مطلب ...
جشن تیرگان و روز قلم
شاهین سپنتا
در گاهشماری ایرانی، سیزدهمین روز هر ماه و چهارمین ماه هر سال به نام «تیر» خوانده میشود و به فرخندگی همنامی روز و ماه به نام ایزد تیر و بزرگداشت جایگاه آن در اندیشه ایرانیان، روز سیزدهم تیرماه «جشن تیرگان» یا «تیر و جشن» برگزار میشود.
در منابع ایرانی، برای برگزاری جشن تیرگان سه انگیزه اصلی را برشمردهاند که هریک ناظر بر تعریفی از واژه «تیر» است:
نخست: اختر یا ستاره تیر
دوم: اپاختر یا سیاره عطارد یا تیر
سوم: تیر که از کمان رها کنند.
یک) تیرگان و ستاره تیر: «تیر» یا «تِشتر» در فارسی، همان «تیشتر» در پهلوی و «تیشتریه» در اوستاست که نام ایزدستارهای سپید و درخشنده است که در زبان فارسی به نامهای دیگر همچون «شباهنگ»، «کاروانکُش»، «وَراهنگ»، «شبکش»، «ستاره خُنُک»، «ستاره سحری» هم نامیده شده و به عربی «شِعرای یمانی» یا «شِعری العَبور» گویند و همان «سیریوس/Sirius» لاتین است. تیر یا تشتر که درخشانترین ستاره آسمان شبانه است در استورههای ایرانی، ایزد باران و ترسالی است و سرود ستایش و داستان پرشور نبرد او با دیو خشکسالی یا «اَپوش» در«تیریشت» اوستا آمده است. به خجستگی ایزد باران و ترسالی، آبپاشی از آیینهای شاد این جشن است که آن را به نام جشن «آبریزگان» یا «آبپاشان» نیز مشهورکرده است.
ادامه مطلب ...
ردپای آدم برفی در استوره و تاریخ:
از استوره ایرانی دیوسپید تا آدم برفی
شاهین سپنتا
مرد برفی در افسانههای محلی هیمالیا
18 ژانویه برابر با ۲۸ دیماه هرسال، روز جهانی آدم برفی نام گرفته است. در بیشتر واژه نامهها آدم برفی را آدمکی خیالی معرفی کرده اند که در کوههای هیمالیا زندگی میکند.
در افسانههای محلی مردمانی که در دامان هیمالیا زندگی میکنند، در این کوهستان موجودی درشت پیکر به نام Yeti یا «مرد برفی» زندگی میکند و گفته میشود که بومیان و کوهنوردان گاهی در هوای بد کوهستان مرد برفی یا یتی را میبینند. نام محلی دیگر مرد برفی Mirka به معنی «مرد وحشی» است که بر پایه یک افسانه محلی «هرکس او را می بیند یا کشته میشود یا میمیرد.»
دیوسرما در استوره های ایرانی
شاید کمتر کسی به این نکته توجه کرده است که ردپای مرد برفی یا همان آدم برفی را میتوان در استورههای ایرانی پیدا کرد. در استورههای ایرانی، سرما به دیوی سخت کشنده و مردمکش تشبیه شده که مرگوس/ملکوس نام دارد. دیوسرما پدیده ای اهریمنی است که نامش از مرگ برگرفته شده و جهان را درگیر سرما و زمستان بلند میکند و آن سرمای طولانی و سختی که دیو سرما برای مردم می آورد، بیشتر مردم و چهارپایان را نابود میکند.
ادامه مطلب ...
به نام خدا
جناب آقای هادی پژوهشجهرمی
معاون محترم سیاسی، امنیتی و اجتماعی استاندار فارس
و مسئول کارگروه علمی و اجرایی بزرگداشت روز کوروش [بزرگ]
با درود و احترام و آرزوی تندرستی جنابعالی
پیرو سخنان جنابعالی در گفتوگو با رسانهها در خصوص راهاندازی کارگروه علمی و اجرایی برای مشخص کردن یک روز به عنوان روز کورش بزرگ و ثبت در تقویم ملی و اعلام این نظر از جانب شما که هیچگونه سند تاریخی در خصوص هفتم آبان ماه و روز کوروش بزرگ وجود ندارد و نامگذاری این روز از جانب معاندان و به خصوص سلطنتطلبان انجام شده است، ذکر چند نکته را ضروری میدانیم:
۱. همانگونه که جنابعالی نیز تأکید کردهاید، موضوع کورش بزرگ که اندیشمندان دنیا او را با نام "Cyrus the Great" (کورش بزرگ) میشناسند، از گروهکهای معاند جداست و در صورت مدیریت درست توسط مردم و مسئولان، نه تنها امکان استفاده ابزاری از این روز به دست فرصتطلبان نخواهد افتاد، بلکه گرامیداشت این روز میتواند نقشی مؤثر در ایجاد وحدت ملی و همبستگی همه ایرانیان و دستیابی به توسعه گردشگری در استان فارس داشته باشد؛