دیدگاهها درباره پیشنهاد تشکیل « اتحادیه نوروز »
1- پس از انتشار نوشتار « اتحادیه نوروز » از سوی این نگارنده ، دوست و هم اندیش گرامی مهندس علیرضا افشاری خبر برگزاری اولین جشنواره نوروز و متن بیانیه پایانی آن را برایم فرستادند. خوشبختانه از متن این بیانیه هویداست که دیدگاه های این نگارنده با دیدگاه های تنظیمکنندگان آن بیانیه دارای نقاط اشتراک فراوان است و این البته جای خشنودی دارد. ضمن سپاس از علیرضا افشاری گرامی متن این بیانیه بهطور کامل در ادامه از نظرتان خواهد گذشت :
بیانیهی پایانی اولین جشنوارهی نوروز
بهنام خداوند جان و خرد
1. اولین جشنوارهی نوروز، همزمان با ثبت جهانی نوروز توسط سازمان ملل، هشتم تا سیزدهم اسفندماه در مجموعهی فرهنگی سعدآباد برگزار شد. انجمن فرهنگی ایرانزمین (افراز) خرسند است – در کنار شماری سازمان مردمنهاد فعال در حوزهی میراث فرهنگی و گردشگری: انجمن ایلامشناسی ایران، انجمن دهکدهی سبز، فریوان سپینود، ایراندخت آریا و دیدهبان یادگارهای فرهنگی و طبیعی ایران - و با کولهباری از تجربه در برگزاری دو جشن بزرگ نوروز در دو سال گذشته در مرکز علمی کشور، دانشگاه تهران، اینبار به یاری سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و کانون جهانگردی و اتومبیلرانی جمهوری اسلامی ایران این جشنواره را تقدیم علاقهمندان کرده است.
2. پس از چند سال تلاش پیگیر ایرانیان و ایرانیتباران در سراسر جهان، سرانجام جشن بزرگ نوروز ایرانی، همزمان با یکم فروردینماه برابر با 21 مارس، به عنوان «روز جهانی نوروز» در مجمع عمومی سازمان ملل به رسمیت شناخته شد. مجمع عمومی سازمان ملل در روز 4/12/88 قطعنامهی «روز جهانی نوروز» را در چارچوب مادهی 49 دستورکارِ خود و تحت عنوان «فرهنگ صلح» به تصویب رساند و برای نخستینبار در تاریخ این سازمان، نوروز ایرانی را بهعنوان یک مناسبت بینالمللی رسمیت داد. این قطعنامه که با همکاری مشترک کشورهای ایران، آذربایجان، افغانستان، تاجیکستان، ترکیه، ترکمنستان، قزاقستان و قرقیزستان آماده شده بود، مورد حمایت عمومی کشورهای عضو سازمان قرار گرفت و به اتفاق آرا به تصویب رسید. قابل توجه است که سه کشور هند، آلبانی و مقدونیه نیز در روز رایگیری به کشورهای تهیهکنندهی این قطعنامه پیوستند در حالی که پیش از آن، دو کشور تاجیکستان و افغانستان به علت عدم عضویت کشورشان در کنوانسیون میراث معنوی از این همراهی باز مانده بودند. به باور ما، چه شاهد حضور کشورهای همفرهنگِ تاجیکستان و افغانستان - که در سختترین دورههای تاریخیِ سرکوب و کشتار حکومتهای بلشویکی و طالبانی نگذاشتند آتشِ دیرینهسالِ نوروز در کشورشان خاموش شود - در این مناسبت نباشیم و چه کشوری همچون ترکیه - که تا کمتر از یک دهه پیش، حضور بیش از بیستوپنج میلیون کرد را در کشور خود انکار میکرد و به آنها ترکهای کوهستانی لقب داده بود و میراث ارزشمند کهن آنها با سایر ایرانیان، یعنی نوروز، را ممنوع و هرگونه بزرگداشت آن را به شدت سرکوب میکرد – در کنار وارثان فرهنگ و تمدن ایرانِ بزرگ قرار گرفته باشد، ثبتِ جهانی نوروز تحولی نوین در همگرایی منطقهای کشورهای همتبار، همفرهنگ و همتاریخِ آسیای مرکزی و آسیای جنوب غربی خواهد بود.
بیتردید مردمانِ حوزهی جغرافیاییای که آن را به نام فلات ایران میشناسیم و در حقیقت بازماندگان ایرانِ بزرگ کهن هستند، از آنان که همچنان درونِ مرزهای کنونی هستند تا آنانی که چندین پاره شدهاند همچون کردها، تاتها، بلوچها، ترکمنها، و آنانی که به کل از دیگران جدا شدهاند همچون ارمنیها و گرجیها، تاجیکها، پشتونها، اوستیاییهای قفقاز ـ که خود را همچنان ایرانی مینامند ـ همه و همه از اشتراکات بسیارِ تاریخی، فرهنگی و سنت و آداب و رسوم برخوردار هستند و پراکندگی و جدایی بخشهایی از آنان تنها در 200 سال گذشته، بهگونهای ساختگی و مصنوعی و به دست استعمارگران روسیه و انگلستان و نه خواستِ مردم آن مناطق بوده است.
3. دستاندرکاران جشنواره به نمایندگی شماری از سازمانهای مردمنهادِ دوستدارِ میراث فرهنگی از مسؤولان کشوری خواستارند:
الف – برای پربار شدن و بهآیین شدنِ سنتها و سورهای وابسته به این جشن، از چهارشنبهسوری تا سیزدهبهدر، به یاری ایرانیان بروند و در این راه، بهدرستی و به طرز صحیح، از ابزارهای رسانهی ملی و آموزش رسمی یاری گیرند.
ب – از فرصتِ بهوجودآمده برای گسترش فرهنگ نوروز و در جاهایی زندهسازی آن، بهویژه در بخشهایی از حوزهی تمدنی ایران که این جشن در آن مناطق زدوده شده است – همچون خطهی جنوبِ آبهای گرم خلیجِ همیشه فارس، و میانرودان یا عراق، که بهگونهای خاستگاه این جشن کهن است – بهره ببرند.
پ – در عینِ پذیرش تنوع و گونهگونیِ آیینهای نوروزی و کوشش برای پاسداری از این رنگارنگی، با هر گونه تحریف در تاریخ آن، به هر شکل و در هر گوشهای از جهان، بهگونهای رسمی برخورد کنند.
ت- بکوشند به خواستِ دیرینهی ایرانزمینیان جامهی عمل بپوشانند و اتحادیهی بزرگ اقوام ایرانی را شکل دهند. در اینباره باید توجه داشت که منظور از تشکیل اتحادیه، حل شدن این کشورها در یکدیگر و از دست دادن استقلال در حوزههای اساسی شکل حکومت، و یا هویت بومی، زبانی، آیینی و مذهبی نیست. این کشورها میتوانند روی زمینههای همگرایی در حوزههای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و تبادلات اجتماعی، کار کرده و به وحدت عمل برسند. به عنوان مثال؛ سرمایهگذاریهای مشترک، تحقیقات مشترک علمی، برنامهریزیهای مشترک فرهنگی، نظام آموزش مشترک تا سطح دانشگاه و بهویژه تدوین کتاب درسی مشترک تاریخ – که ضرورتی جدی است و مانعِ رشد کینهورزیهایی خواهد شد که سردمداران برخی از این کشورها ناآگاهانه و در جهت خواستِ قدرتهای بزرگ جهانی به آتش آن دم میزنند - برداشتن تعرفههای گمرکی، سهولت رفتوآمد اتباع بدون نیاز به گرفتن روادید، طراحی نظام مالیاتی مشابه، نظام مشترک بانکی و پولی (پول واحد)، بازار نیروی کار مشترک و قوانین مشابه، همکاریهای امنیتی، نظام واحد گردشگری، تشکیل شورای واحد سیاست خارجی اتحادیه، تشکیل مجلس مشترک اتحادیه، برقراری پیمان مشترک دفاعی، و بسیاری زمینههای دیگر که در اتحادیههای مختلف در سطح جهان تجربه شده و سودمندی آنها به اثبات رسیده میتواند در این اتحادیه به کار گرفته شود. فراموش نشود در اینباره تجربههای سازمان همکاریهای منطقهای اکو نیز میتواند دستمایه قرار گیرد.
ث – ثبت جهانی نوروز وظایف ما را سنگینتر کرده است؛ چه دولت و چه سازمانهای مردمی. امیدواریم این رویدادِ فرخنده سبب شود نهادهای دولتی در راه هویتبخشی به نسل جوان، بیش از پیش، به یاری سازمانهای مردمنهاد بشتابند.
به امید شکلگیری اتحادیهی نوروز
سیزدهم اسفندماه 1388 خورشیدی
دستاندرکاران اولین جشنوارهی نوروز
سعدآباد
2- پس از انتشار نوشتار پیشنهاد تشکیل اتحادیه نوروز، دوست گرامی مهندس محسن قاسمی شاد مرا از انتشار مطلبی دیگر در همین مورد از آقای دکتر مهردارد میر سنجری با عنوان « ثبت جهانی نوروز و گام نخست اتحادیه آریایی تبارها » آگاه کردند که به نظر می رسد این مطلب در تدوین متن بیانیه جشنواره نوروز نیز موثر بوده است. خوشبختانه نوشتار دکتر میرسنجری و این نگارنده در بسیاری از زمینه ها دارای نزدیکی فراوان است که نشان از همسویی دیدگاه ها در این مورد دارد. البته در کنار این مطلب از یک نقشه با عنوان « ایران بزرگ» استفاده شده است و از یک رنگ واحد آبی رنگ برای نشان دادن محدوده ایران بزرگ بهره گرفته شده است که به نظر این نگارنده شایسته تر بود برای جلوگیری از تعابیر نادرست و سوء تفاهم های احتمالی در میان همسایگانمان، از عنوان دیگری مثل همان « اتحادیه نوروز» در کنار دقت نظر بیشتری در طراحی نقشه استفاده می شد.
متن کامل نوشتار دکتر میرسنجری به نقل از سایت بازتاب در ادامه از نظرتان خواهد گذشت:
ثبت جهانی نوروز و گام نخست اتحادیه آریایی تبارها
دکتر میر مهرداد میرسنجری
تصویب قطعنامهای تحت عنوان «روز بین المللی نوروز» و به رسمیت شناختن نوروز ایرانی به عنوان یک مناسبت بینالمللی توسط سازمان ملل، تحولی نوین در همگرایی منطقه ای کشور های هم تبار، هم فرهنگ و هم تاریخ آسیای جنوب غربی را می توان مشاهده نمود. با توجه به این که در فرایند پیشنهاد و هماهنگی های تصویب این قطعنامه علاوه بر ایران ،جمهوری آذربایجان، افغانستان، تاجیکستان، ترکیه، ترکمنستان، قزاقستان و قرقیزستان نیز کوشا بوده اند می توان بستری مناسب را برای شکل گیری اتحادیه بسیار ضروری سیاسی ـ فرهنگی کشور های آسیای جنوب غربی واقع در فلات ایران را فراهم دید.
البته نکته ای جالب که در فهرست کشور هایی که نوروز را به عنوان میراث کهن مردم خود به جهانیان معرفی کرده اند به چشم می خورد ، وجود نام ترکیه است که پرسش های بسیاری را در اذهان ایجاد می نماید،چرا که ترکیه تا چند ی پیش نه تنها وجود بیش از بیست و پنج میلیون کرد آریایی تبار را در کشور خود انکار می کرد و به آن ها ترک های کوهستانی لقب داده بود بلکه میراث ارزشمند کهن آنها با سایر آریایی تباران یعنی "نوروز" را ممنوع و هر گونه بزرگداشت این روز را توسط کرد ها به شدت سرکوب می کرد.باری با این حال ورود این کشور را در میان کشور های وارث تمدن کهن آریایی را بهتر است به نام کرد های ترکیه و شمال عراق و سوریه به حساب آوریم.
هم اکنون اتحادیه های متعددی در مناطق مختلف جهان بر پایه مختصات جغرافیایی خاص یا ویژگی های نژادی یا همگونی تاریخی و فرهنگی شکل گرفته است . تجربه این اتحادیه ها نشان داده که با تشکیل این اتحادیه ها علاوه بر همگرایی و هم اندیشی منطقه ای بنیه اقتصادی ،دفاعی و جایگاه سیاسی این کشورها نیز بسیار تقویت شده است .
در همین راستا خلاء وجود اتحادیه کشور های هم فرهنگ و هم ریشه آریایی تبار در منطقه آسیای میانه و غربی بسیار احساس می شود،اتحادیه ای که می تواند تقویت کننده ثبات و همکاری و صلح پایدار در این منطقه از جهان باشد.
بی تردید مردم سرزمین فلات ایرا ن و ایران بزرگ شامل شامل کردها، آذریها، تاتها، تاجیکها، پشتونها، بلوچها، تالشیها، ارمنیها، اوستیاییهای قفقاز (که خود را ایرانی مینامند)،مازندرانی ها،لرها،گیلانی ها و.. از اشتراکات بسیار تاریخی، فرهنگی و سنت و آداب و رسوم برخوردار هستند و پراکندگی و جدایی بخشهای مختلف ایران بزرگ در طول 196 سال گذشته ساختگی و مصنوعی و ساخته دست استعمار گران روسیه و انگلستان و نه خواسته مردم این مناطق بوده است، پس ایجاد اتحادیه ای سیاسی جغرافیایی با رویکرد همگرایی منطقه ای سبب ساز ایجاد نوعی همگرایی فرهنگی، هویتی و اقتصادی بین مردم ملتی میشود که در تاریخ پر فراز و نشیب فلات ایران، در کنار هم زیستهاند و از عناصر فرهنگی و تمدنی مشترکی (مانند نوروز، زبان پارسی و سایر زبانهای آریایی و شخصیتهای اساطیری، فرهنگی و تاریخی مشترک) بهره میبرند..
کشورهای مورد نظر، یازده کشور ایران، افغانستان، تاجیکستان، پاکستان، ازبکستان، ترکمنستان، آذربایجان، گرجستان، ارمنستان، قزاقستان و قرقیزستان و نیز بحرین و مناطق نیمه مستقل اقلیم کردستان عراق و مناطق شمال قفقاز از جمله داغستان و اوستیا هستند که مردمانشان با فرهنگ و تاریخ مشترک هزاران سال در کنار هم زیسته و در سدههای گذشته، در کشاکش رقابتها و توطئههای استعماری از هم جدا شدهاند.
جایگاه ژئو پلتیک، ژئو کالچر، ژئو استراتژیک و ژئو اکونومیک ایران، این بستر را فراهم میسازد که کشورمان محور اصلی این اتحادیه باشد. در طول 196 سال گذشته با وجود ایجاد 8 کشور جدید در جنوب روسیه ـ در مناطق اشغال شده ایران شمالی ـ و نیز ایجاد دو کشور در ایران شرقی توسط استعمار بریتانیا نه تنها پیوندهای معنوی این ملت واحد با سرزمین بزرگ مادری گسسته نشده بلکه حتی پس از تحولات دو دهه اخیر در منطقه، این علائق و پیوندها بسیار گستردهتر هم شده است که با قدرتمند شدن ایران این مهم میتواند بستر مناسبی برای شکل دادن و پایهریزی اتحادیه منطقه ای فلات ایران با محوریت تاریخ و میراث مشترک چند هزار ساله موجود فراهم آورد.
در این میان پیش از هر چیز باید توجه داشت که منظور از تشکیل اتحادیه، حل شدن این کشورها در یکدیگر و از دست دادن استقلال در حوزه های اساسی شکل حکومت، نوع نظام قدرت، اصالت و یا هویت بومی، زبانی، آئینی و مذهبی نیست، بنابر این این کشورها می توانند ضمن حفظ و یا تغییر ساختار خود در حوزه های مختلف داخلی، روی زمینه های همگرائی در حوزه های سیاسی،فرهنگی، اقتصادی و تبادلات اجتماعی کار کرده و به وحدت عمل برسند. به عنوان مثال؛ سرمایه گذاری های مشترک، تحقیقات مشترک علمی، برنامه ریزی های مشترک فرهنگی، نظام آموزش مشترک تا سطح دانشگاه، برداشتن تعرفه های گمرکی، سهولت رفت و آمد اتباع بدون نیاز به گرفتن روادید، طراحی نظام مالیاتی مشابه، نظام مشترک بانکی و پولی ( پول واحد )، بازار نیروی کار مشترک و قوانین مشابه، همکاری های امنیتی ،نظام واحد گردشگری، تشکیل شورای واحد سیاست خارجی اتحادیه، تشکیل مجلس مشترک اتحادیه، برقراری پیمان مشترک دفاعی، و بسیاری زمینه های دیگر که در اتحادیه های مختلف در سطح جهان تجربه شده و سودمندی آنها به اثبات رسیده می تواند در این اتحادیه به کار گرفته شود.
یک پرسش اساسی که برخی آریایی تباران غیر ایرانی فلات ایران مطرح کرده اند نام این اتحادیه است .با توجه به این که ایران بزرگ تاریخی، همه سرزمین ها و اقوام و زبان های متنوع واقع در فلات ایران را در بر می گیرد و محدوده شناخته شده رسمی فعلی کشور ایران در بخشی از ایران بزرگ قرار دارد بنابراین با وجود نام هایی چون اتحادیه فلات ایران،اتحادیه کشور های آسیای جنوب غربی،اتحادیه کشور های وارث تمدن ایرانی، اتحادیه ایران بزرگ،اتحادیه آریانا،اتحادیه کشور های آریایی نژاد و... هر یک از کشور های این منطقه ممکن است انتقاداتی به هر یک از این نام ها داشته باشند که ریشه در نام گذاری فعلی جغرافیایی یا زبان رسمی متداول در هر یک از این کشور ها دارد.
بنابراین در آستانه رویداد بین المللی ثبت جهانی نوروز، بسیار به جا خواهد بود همه علاقه مندان به تشکیل این اتحادیه از میراث مشترک نام زیبا و پر معنای " اتحادیه نوروز " برای اتحادیه کشور های آریایی تبار واقع در فلات ایران استفاده کنند که علاوه بر این که یاد آور پیشینه سترگ تاریخی فرهنگی مشترک ما است ،مورد پذیرش همه کشور های یازده گانه و سایرمناطق نیمه مستقل واقع در این منطقه بو ده و اختلاف نظری در باره آن وجود نخواهد داشت.