خاک ِ مهرآیین
ترانهسرودی به شیوه اَکاپلا (بی ساز) با صدای وحید تاج
«خاک مهر آیین» نام ترانهسرودی بسیار زیبا با صدای وحید تاج با همآوازی «گروه آوازی تهران» است که بر اساس سرودهای از «اسماعیل فرزانه » و ﺁﻫﻨﮕﺴــﺎﺯﻱ «ﻋﻠﻲ ﺍﻛﺒﺮﻗﺮﺑﺎﻧﻲ» و به سرپرستی «میلاد عمرانلو» اجرا شده است. این ترانهسرود بدون استفاده از هرگونه ساز اجرا شده است. این سبک اجرا در موسیقی، اَکاپلا (A cappella) نام دارد و به نوعی موسیقی آوازی بدون همراهی ساز گفته میشود که تنها با صدای خروجی از حنجره انسان و دهان اجرا میشود اما شنونده احساس میکند که صدای انواع ساز را میشنود. «گروه آوازی تهران» نخستین گروه در ایران است که این سبک موسیقی را اجرا میکند و توانسته به رتبههای جهانی نیز دست یابد. وحید تاج در سال 1362 در دزفول دیده به گیتی گشود. وی در کودکی فنون ابتدایی موسیقی آوازی را نزد پدر آموخت و در ادامه از دانش استادانی همچون حمیدرضا نوربخش، علیاکبر شکارچی، عبدالنقی و نقی افشارنیا بهره برد و پس از آن در کارگاههای آموزشی استاد محمدرضا شجریان شرکت کرد. تاج، دانشآموخته رشته کارشناسی موسیقی در سال ۱۳۸۶و کارشناسی ارشد آهنگسازی در سال ۱۳۸۸ است. وحید تاج دارای مقام نخست آواز جشنواره موسیقی خوزستان در سال 85، مقام نخست جشنواره موسیقی جوان کشور در سال 86 و چند مقام دیگر کشوری است و 2 سال پیش نیز توانست با قطعه «پارسی» برگرفته از شاهنامه فردوسی در فستیوال بینالمللی ایتالیا مقام نخست را کسب کند. تاج، در سال 1390 نیز به عنوان خواننده برگزیده جشن ِ خانه موسیقی انتخاب شد. اجرای زیبای ترانهسرود «خاک مهر آیین» با صدای وحید تاج را در این نشانی بشنوید و متن سروده را در ادامه بخوانید:
ادامه مطلب ...شناسنامه سنگی!
ایراننامه- مهدی فقیهی: بزرگترین مساله زندگی انسان در طول تاریخ، نحوه گذر از مرحله زندگی دنیوی به دنیای ناشناخته پس از مرگ بوده است. در این میان بشر به دلیل آگاهی از عدم بقای عمر خویش و فناپذیری دنیای مادی کوشیده است تا حضور و ردپای خود را در خاک باقی گذارد و به همین منظور از گذشتههای دور تاکنون تفکر و نگرش او در جهت حفظ و نگهداشت پیوند خویش با دنیای خاکی بوده است. نمونه تجلی این آرزو را میتوان در ساخت بقعه و آرامگاه و نصب سنگ مزار بر مدفن مردگان مشاهده کرد، چنان که تا زمان محفوظ ماندن گور و سنگ قبر حضوری ملموس از متوفی در بین زندگان احساس میشود. البته همین سنگ مزارها نیز در دورههای مختلف چه از نظر شکل و چه از لحاظ مفهوم نقاریها و نقش و نگارها متفاوت ساخته میشدند. بر همین اساس مطالعه سنگ قبور در پژوهشهای تاریخی از اهمیت ویژهای برخوردار بوده و هست. مطالعه و بررسی کتیبههای سنگ قبور زمینه ساز آگاهی بر نام و اسامی رجال و بزرگانی است که در برهه خاصی از زمان حیات خویش منشا خیرات و کارهای سازنده و عاملی در جهت پیشبرد اجتماع خود بودهاند. آثار حجاری شده بر این سنگ قبور گویای فرهنگی پویا و با دوام است که تداوم آن بستگی به مراقبت سنگ، در موزه یا گورستانها دارد. در عین حال عناصر نقش بسته بر این سنگ قبور نیز علاوه بر صیانت از باورهای مردم در یک برهه از زمان، تقلیدی از نقشها و نگارهها در ادوار مختلف تاریخی به شمار میآیند. بدین ترتیب سنگ قبور همانند کتابی سنگی و اسنادی غیر قابل تردید تاریخ زنده مردم سرزمینی را بر دوش میکشند که بدون واسطه و پس از گذشت سالها بتوانند پژوهشگران و علاقهمندان را از زبان و خط و اندیشههای نیاکان خویش آگاه سازد.
ادامه مطلب ...
نگاهی به مدارس قدیمی اصفهان
ایراننامه- مهدی فقیهی: تعلیم و تربیت در ایران در پیش و پس از اسلام از اهمیت خاصی برخوردار بوده و هست به همین منظور و در اوایل قرون اسلامی درست پیش از شکل گیری مدارس، از فضای مساجد برای تعلیم و تربیت و تدریس علوم گوناگون بهره گیری میشد. به تدریج با رشد و گسترش جمعیت شهرهای ، به فضای آموزشی بیشتری نیاز شد که این مهم با احداث مراکز آموزشی متعددی نظیر دارالحکمه، خزانه الحکمه بر طرف گردید و مقدمه تأسیس مدارس بزرگ نظامیه را فراهم نمود. شهر اصفهان نیز تا پیش از عصر سلجوقی یعنی در زمان آل زیار و آل بویه کانون توجه و تجمع دانشمندانی چون "ابن سینا" و" صاحب بن عباد" بود، به همین جهت نخستین مدرسه در اصفهان دایر شد و محل درس "ابوعلی سینا" پزشک و فیلسوف نامدار قرن چهارم (ه.ق) گردید . او که چندی وزارت "عطاء الدوله کاکویه" را در اصفهان بر عهده داشت، ضمن تدریس به امور پزشکی نیز میپرداخت. از مَدرسی که "ابن سینا" در آن به تدریس مشغول بوده هنوز گنبدی درمحله "در دشت " پابرجاست. از آن زمان به بعد شهر اصفهان رشد و گسترش روز افزونی یافت و به یکی از شهرهای بزرگ آن روزگار تبدیل شد. درعصر سلجوقی با تشویقات و حمایتهای "خواجه نظامالملک طوسی" مدارس متعددی با نام "نظامیه" در شهرها و بلاد بزرگ اسلامی نظیر ری، بغداد، نیشابور و جورجان دایر گردید.
ادامه مطلب ...ناهماهنگی بین اوقاف، میراث فرهنگی و بخش خصوصی زمینه ساز شد:
تخریب روزافزون بقعه تاریخی شهشهان در اصفهان
ایراننامه- شاهین سپنتا: بقعه شهشهان از آثار دوره تیموری که در بافت تاریخی اصفهان واقع است، به دنبال ناهماهنگی بین سازمان اوقاف، سازمان میراث فرهنگی و بخش خصوصی به حال خود رها شده، متولی مشخصی ندارد و به خاطر عدم مراقبت و مرمت، روند تخریب آن شتاب یافته است. بقعه شهشهان که در تاریخ ۲ اسفند ۱۳۲۷ با شمارهٔ ثبت ۳۶۸ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده، در خیابان ابن سینا، کوچه مسجد صفا، میدان شهشهان و در چند قدمی آزمایشگاه حفاظت و مرمت سازمان میراث فرهنگی و پژوهشکده هنرهای سنتی و صنایع دستی واقع شده است. این بنا، آرامگاه «شاه علاء الدین محمد حسینی» معروف به « شهشهان» (/ بزرگِ بزرگان) از چهرههای پرنفوذ مردمی اصفهان در زمان نواده امیر تیمور است که در نتیجه اختلاف بین دو شاهزاده تیموری «سلطان محمد بایسنقر» و «شاهرخ تیموری» پس از تسلط شاهرخ به اصفهان به فرمان او به ساوه تبعید و در آنجا به سال 850 هجری کشته شد.
ادامه مطلب ...نوروز پیوند دهنده افغانستانی و ایرانی!
شاهین سپنتا
نوروز و سیزده به در فرصتی برای همبستگی اقوام ایرانی
دو دختر بچه افغانستانی در سیزده به در سال گذشته اصفهان
جشن کهن نوروز به عنوانی جشنی جهانی در یونسکو به ثبت رسیده است تا پیام زیبای آیین های نوروزی در آستانه سال نوی خورشیدی ، همبستگی و دوستی بین ملت ها را دوچندان سازد و همه مردمان جهان را با این فرهنگ پربار آشنا سازد. افغانستانی ها چه آن زمان که مرزهای سیاسی بین مردمان جدایی نیانداخته بود و چه امروز که از بد حادثه در ایران اقامت گزیده اند همواره به خاطر ریشه های مشترک فرهنگی همراه با دیگر فارسی زبانان و باشندگان حوزه فرهنگی نوروز، این جشن کهن را با همه آیینهای زیبایش گرامی داشته اند.
اما اکنون چه شده است که یک مدیر دولتی در ستاد تسهیلات سفر شهر اصفهان میخواهد با بخشنامه و ابلاغیه این پیوند را به جدایی تبدیل کند؟ به یاد داریم که در سالهای گذشته خانواده های افغانستانی در گردشگاههای طبیعی اصفهان در کنار دیگر ایرانیان سیزده به در را سپری میکردند بدون این که هیچ تنشی به وجود آید. فراموش نکنیم که پارک کوهستانی صفه تنها گردشگاه اصفهان نیست و با توجه به دور بودن از مناطق محل سکونت خانوادههای افغانستانی که معمولا در بافت روستایی، حومه شهر و یا در بافت قدیمی شهر اصفهان ساکن هستند، کمتر از سوی این خانوادهها به عنوان گردشگاه انتخاب میشود.
حتی اگر امسال حضور اقلیت افغانستانی ساکن اصفهان در پارک کوهستانی صفه چشمگیر میبود که بعید به نظر میرسید، با این همه روشن نیست که چرا احمدرضا شفیعی٬ مسئول کمیته انتظامی ستاد تسهیلات سفر شهر اصفهان که زیر نظر شهرداری فعالیت می کند، از ممانعت حضور اتباع افغانستانی در روز «سیزده به در» در پارک کوهستانی صفه خبر داد! آقای شفیعی گفته بود که «به منظور رفاه شهروندان نیروهای این کمیته با همکاری پلیس امنیت و اداره اماکن در روز ۱۳ فروردین از ورود افاغنه به پارک کوهستانی صفه جلوگیری میکنند.»
این تصمیم به هر علتی که اتخاذ شده باشد، نشانه ضعف دستگاههای مربوط در تامین امنیت دوستداران طبیعت و تبعیض آشکار بین شهروندان و گردشگران است.
به نظر می رسد که شهرداری اصفهان و ستاد تسهیلات سفر شهر اصفهان باید به جای این گونه تصمیمات، بستر را برای حضور پررنگتر گردشگران نوروزی از همه ملیتها در شهر تاریخی اصفهان فراهم آورند و نشان دهند که نوروز و «سیزده به در» را به عنوان فرصتی برای همبستگی همه اقوام ایرانی و جذب گردشگران داخلی و خارجی، قدر میدانند. ( لینک مطلب در روزنامه شرق)
همسایه افغانستانی! شرمندهام
مهدی تمیزی روزنامه نگار و کارتونیست
متاسفانه در روز سیزدهم نوروز، شهرداری اصفهان از حضور افغانستانی ها در پارک صفه اصفهان به بهانه تامین امنیت، جلوگیری کرد. این اقدام نژادپرستانه آن قدر وقیح و بیشرمانه بود که حتی خبر آن را که در سایت خبری شهرداری اصفهان منتشر کردند، پس از چند ساعت، مجبور به حذف شدند.
نکته جالب آن که این دسته از یقه بستههای هورهوری مزاج در شهرداری اصفهان و شورای اسلامی! شهر اصفهان، همیشه به قول خودشان برای حرکت های نژادپرستانه رژیم اسراییل، پیراهن چاک می کنند و در صف اول هر تظاهراتی می ایستند و برای مصاحبه کردن ژست میگیرند.
همسایه افغانستانی! شرمندهام؛ نه تنها از تو، شرمنده ام از پیامبر اسلام، که می دانم رحمتی بود برای همه عالم. او که برایش ابوذر و سلمان و بلال یکی بود. شرمنده ام از علی، آن که می گفت: همه انسان ها با هم برابرند، اگر مسلمانند در ایمانشان و اگر غیر مسلمانند در انسانیتشان.
شرمنده ام از فرهنگ و تمدن ایرانیم، ایرانیتی که در طول تاریخ، مایه سربلندی و افتخار بوده است. همسایه افغانستانی! شرمندهام. شرمنده از حضور نشانههای ایمان! و تقوا ! در شهرداری و شورای شهر اصفهان، امیدوارم اگر رگ شرافتی در وجودشان دارند، هر چه زودتر از برادران و خواهران افغانستانی در ایران، حلالیت بطلبند. البته اینها و حلالیت طلبیدن و عذرخواهی!؟ چه قدر سادهام من!
سیزده به در زمان قدیم
نگارگری قهوه خانهای، اثر استاد فتحاله قولرآقاسی
«سیزده بدر زمان قدیم» نام تابلوی نقاشی اثر زندهیاد «فتح الله قولر آقاسی» است که به سبک قهوهخانهای (شاخه غیرمذهبی) با روش رنگ و روغن بر روی بوم به ابعاد ٦٥ x ٩٥ کشیده شده است. نقاشی قهوهخانه شیوهای از نقاشی ایرانی است.
در این تابلو، یک خانواده تهرانی را می بینیم که در روز «سیزده به در» در کنار جوی روان و در چشم انداز کوه دماوند، سفره ای پهن کرده اند و انواع خوراکی ها و نوشیدنی ها از نان و کباب و جگر و نمک و سبزی و ماست و خیار و سیب تا دوغ و شراب و آب را بر آن گذاشته اند. در میان تصویر دو مرد که یک دستشان را بر شانه یکدیگر گذاشته اند، در حال شوخی یا دعوا با چماق و غداره دیده می شوند به نحوی که کلاه از سر یکی افتاده و پایش به کوزه آب خورده و آن را واژگون ساخته است. زن که شلیته و تنبان و جلیقه و چارقد بر تن دارد، در کنار سفره نشسته و چپق روشن شوهرش را نگه داشته تا از نزاع یا بازی بازگردد.
معلوم نیست که نقاش، صحنه نزاع دو مرد را به تصویر کشیده تا به اصلاح عامه « نحسی سیزده» را نشان دهد و یا می خواسته یکی از بازی ها یا شوخی های رایج در آن زمان را به تصویر کشد! با توجه به این که در گوشه ای از این صحنه دو نفر مطرب در حال نواختن کمانچه و تنبک هستند و همه افراد حاضر در صحنه از زن گرفته تا کبابی و مردی که دیگ بر سر دارد و پسربچه بالای درخت و دو نفر نوازنده، خم بر ابرو نیاورده اند پس به نظر می رسد، حدس دوم درست باشد. در این تصویر هفت مرد و یک زن دیده می شود که نشان می دهد از نظر نقاش، «سیزده به در» جشنی برای زنان و مردان بوده و جشنی صرفا زنانه نبوده است.
ادامه مطلب ...
تونل متروی اصفهان دوباره فرونشست!
بار دیگر زمین در مسیر تونل متروی اصفهان فرونشست. تازه ترین نشست تونل متروی اصفهان در خیابان چهارباغ بالای اصفهان و نزدیک چهارراه نظر، روی داده است. به گزارش مهر و به گفته شاهدان عینی: "دیروز بعدازظهر ناگهان آسفالت وسط خیابان ترک خورد و نزدیک به نیم متر بالا آمد، سپس از ترکهای ایجاد شده، مخلوطی از آب و گل کفآلود فوران کرد و حفرهای به مساحت تقریبی بیست مترمربع میان خیابان به وجود آمد." پس از تماس تلفنی شاهدان با آتشنشانی، نیروهای امدادی در محل حاضر شده و پس از بستن راه پر رفت و آمد چهارباغ بالا - که از گذرهای گردشگران نوروزی است - شهرداری اصفهان اقدام به پر کردن حفره ایجاد شده مترو نموده است. بر اساس این گزارش، در حال حاضر حفره ایجاد شده توسط مسئولان قطار شهری با سیمان، خاک و سنگ پر شده و بر روی آن شش ورق فولادی ضخیم انداخته شده است. گفتنی است که پیش تر نیز تونل متروی اصفهان بارها و بارها فرو نشست که دو فرونشست سال گذشته در مقابل سی و سه پل بیش از همه خبرساز شد، این فرونشستها پس از انحراف اول دستگاه حفار متروی اصفهان (تی.بی.ام) رخ داده بود. با وجود فرونشستهای مداوم و هشدارهای مکرر کارشناسان مستقل و دوستداران میراث فرهنگی مسئولان شهری همچنان بر عبور مترو از مجاورت سی و سه پل اصرار دارند و مصمم هستند که مسیر شرقی – غربی متروی اصفهان را نیز از زیر میدان نقش جهان و برخی بناهای تاریخی این شهر عبور دهند! چهارراه نظر اصفهان در محور چهارباغ بالا حد فاصل سی و سه پل تا دروازه شیراز قرار دارد.
بهترین و بدترین خبر
درباره میراث فرهنگی و طبیعی ایران در سالی که گذشت
بخش دوم
دکتر بیژن روحانی:
خوب: ثبت باغهای ایرانی در فهرست میراث جهانی یونسکو + تداوم تلاش سازمانهای مردمنهاد
بد: روند خروج بناهای ثبت شده در فهرست آثار ملی ایران به حکم دیوان عدالت اداری
آقای سپنتای عزیز. با سلام و سپاس از این که پرسشهای خودتان را برایم ارسال کردهاید. به طور مختصر به دو خبر بد و خوب در سال گذشته میپردازم. خبر بد: معتقدم روند خروج بناهای ثبت شده در فهرست آثار ملی ایران به حکم دیوان عدالت اداری، در صورت تداوم میتواند به طور بنیادی چالشهای حقوقی بسیار جدی را برای حفاظت و پاسداشت آثار ارزشمند تاریخی و فرهنگی در ایرانزمین ایجاد کند. اهمیت خروج تعدادی از خانههای تاریخی در سال ۱۳۹۰ از فهرست آثار ملی در این است که با قانونی شدن خروج بناهای ثبت شده، از این پس فلسفهی وجودی فهرست آثار ملی با پرسش رو به رو میشود و یکی از بنیادیترین وظایف سازمان میراث فرهنگی، که شناسایی، ثبت و حفاظت از آثار دارای ارزش تاریخی و فرهنگی است نیز با مانعی بزرگ برخورد خواهد کرد. در ضمن مشخص نیست این روند تا کجا ادامه خواهد داشت. با توجه به آنکه تعداد زیادی از بناهای ثبت شده در ایران، اعم از خانه و مغازه و کاروانسرا، دارای مالک خصوصی هستند، و تعدادی دیگر نیز، مانند مدرسهها، بناهای مذهبی، ساختمانهای اداری تاریخی و غیره، در اختیار اشخاص حقوقی و نهادهای مختلف هستند، در صورت ادامه این روند و درخواست مالکان دیگر از دیوان عدالت اداری، شاهد خروج روزافزون تعداد بیشتری از بناهای با ارزش از فهرست آقار ملی خواهیم شد که این امر راه را برای تخریب و نابودی آنها باز میکند.
خبر خوب: غیر از خبر شادی بخش ثبت باغهای ایرانی در فهرست میراث جهانی یونسکو که باعث شد تا نه باغ تاریخی و باستانی ایرانی در نقاط مختلف کشور به جهان معرفی شود، باید از تداوم تلاش سازمانهای مردمنهاد، روزنامهنگاران و بخشی از متخصصان دلسوز و علاقهمند که به روندهای موجود در عرصه میراث فرهنگی معترض هستند و نقد خود را به صورت علمی، شفاف و مشخص بیان میکنند، به عنوان یکی از دلگرمکنندهترین اخبار سال ۱۳۹۰ نام برد. فعالیت این گروهها در حالی است که بسیاری از موسسات و نهادهای تخصصی دیگر، مانند کمیته ملی ایکوموس ایران برخلاف اساسنامه خود، در این زمینه تحرک و فعالیتی نشان نمیدهند.
نمونهای از تلاش خبرنگاران و انجمنهای مردمی را میتوان در نامهی تعداد زیادی از روزنامهنگاران به شهرداری تهران و اعلام نگرانی از وضعیت میراث فرهنگی در پایتخت، تلاش دوستداران میراث فرهنگی در اصفهان، فعالیتهای انجمنهای مختلف مردمی در خوزستان و همدان و فارس و آذربایجان، و همچنین استانهای دیگر مشاهده کرد که گزارشگر وضعیت موجود آثار تاریخی هستند و در صورت لزوم زنگ هشدار را برای جامعه ایرانی به صدا در میآورند. باشد که چراغ تلاشهای آنان همواره روشن باد. با حترام و آرزوی سالی پر از نیکویی. بیژن روحانی، دکترای حفاظت از میراث معماری.
دکتر الهه معروضی:
خوب: ؟
بد: برخورد با فعالان فرهنگی و دوستداران شاهنامه در مشهد
ایران بزرگ سرزمین مزدا آفریده ای است که بارها عرصۀ تاخت و تاز دشمنان اهریمن خو شده است. از جمله در یورش وحشیانۀ مغول که صحنه ای مهیب از آن به قلم توانای عطا ملک جوینی در کتاب تاریخ جهانگشا جاودانه ترسیم شده است و اقتباسی از آن نقل می شود:
وقتی لشکر چنگیز به بخارا رسید، مسجد جامع را محاصره نمود، چنگیز با اسب در مهراب ایستاده پسر بزرگ او بر بالای منبر رفته بود. کتابهای خطّی را از صندوقها در می آوردند که در زیر سمّ اسبان برگ برگ می شد و با سرگین می آمیخت و با صندوقها برای اسبان آخور می ساختند و مغولان در همانجا با می و مطرب به شادخواری مشغول بودند. دانشمندان شهر را کشان کشان به مسجد می آوردند و مجبور به تیمار ستوران می نمودند. در این حالت امام شهر به رخسار نورانی رکن الدبین امامزاده نگریسته از او می پرسد: مولانا چه حالت است؟ و مولانا امامزاده با رامشی لرزاننده پاسخ می دهد: خاموش باش، باد بی نیازی خداوند است که می وزد، سامان سخن گفتن نیست.
تازیانۀ باد بی نیازی خداوند نوید بخش وادی چهارم سلوک است. پس از طلب، عشق و معرفت که آنان که محرم نشده اند نیز می توانند کمابیش درکی از آن داشته باشند، به وادی استغنا می رسیم که آن را وادی غیرت نیز گفته اند و بیگانه و غیر را برنمی تابد. با این حال گاهی جامعه ای نیز لایق ادراک آن می شود. در این وادی کاه با باد می رود و دانه می ماند:
به هوش باش که هنگام باد استغنا هزار خرمن طاعت به نیم جو ننهند (حافظ)
در این وادی همۀ گلهایی که با خون دل پرورانده ای پرپر می شوند تا به پای معشوق بریزند:
بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد باد غیرت به صدش خار پریشان دل کرد (حافظ)
وقتی آن چهار مرد که می گفتند ما حکم تفتیش منزل را داریم بسته های پژوهشی مرا در کیسۀ زباله می ریختند تا ببرند، بیت فوق را با خود زمزمه می کردم. آنان در روز 23 اسفند 90 در هوایی بهاری مرا با لباسی سبک که به ت داشتم برای این که یک توک پا در دادگاه توضیحی بدهم با خود بردند و نیمی از وسایل شخصیم از جمله تلفن همراه، کامپیوتر، لپ تاب، می نی لپ تاب و همچنین لپ تاب پدرم، کلّ دیسکهای فشرده، فایلهای پژوهشی، دفتر تلفنها و سررسیدها و مقاله ای که برای همایش گردشگری ادبی نوشته بودم، مهر و فرمهای عضویت انجمن و هر چیز دیگر که صلاح دانستند را بردند و گفتند آنها را به زودی پس می دهیم. آنگاه پس از 6 روز به من گفتند اگر عذرخواهی ما را بپذیرید ما از شما به خاطر اشتباهمان عذرخواهی می کنیم و در حالی که فقط کیفم را به دستم داده بودند مرا با چشم بند سوار ماشین کردند و زیر بارش برف سنگین اوّل بلوار دانشجو با همان لباس سبک رهایم کردند. در حالی که به خانواده ام گفته بودند خودمان به منزل می رسانیمشان. به هر حال در آن برف قبل از نوروز یاد بیت نوروزی حافظ افتادم: زکوی یار می آید نسیم باد نوروزی... و با خود گفتم امسال کولاک باد استغناست که از کوی یار می وزد.
وقتی باد بی نیازی خداوند می وزد بد و بدتر و بدترین ندارد، بدترین و بهترین هم ندارد. می وزد تا تدبیر روزگار کند. می دانیم تدبیر یعنی ورق زدن و پشت و رو کردن برگ، یعنی روشن شدن چراغ آگاهی، یعنی رستن جوانه به سمت سدرة المنتهی. وقتی باد بی نیازی خداوند می وزد باید دل داشته باشی که بمانی و در ژرفای تاریکی نور رخ یار را ببینی و گرمیی که لبخندش بر دلت می نشاند حسّ کنی.
حسین زندی:
خوب: خبر خوبی در این زمینه به ذهنم نمیرسد...
بد: تخریب تپه تاریخی مصلای همدان
درود بر شما. با سپاس از تلاشهای شما در این حوزه و عرض شادباش نوروز، امیدوارم سالی سرشار از شادی و بهروزی داشته باشید. اغلب خبرهای حوزه میراث فرهنگی و محیط زیست اخبار مهمی هستند چرا که هر یک از آثار تاریخی و بخشهای محیط زیست جزیی از کالبد این سرزمین هستند که با آسیب دیدن هر یک بخشی از این بدنه از کار میافتد، از این روی نمیتوان وجه تمایزی میان آنها قایل شد. خبرهای بد در حوزه میراث فرهنگی و محیط زیست آنقدر زیاد بود که حتی به یادآوردن و نام بردن از تکتک آن ها نیاز به زمان زیادی دارد. اخباری مانند: خشک شدن دریاچه ارومیه، آبگرفتگی تخت جمشید، تخریب تپه شاه طهماسب همدان، آتشگرفتن جنگلهای زاگرس، تخریب خانههای تاریخی، و صدها مورد دیگر که هر یک از آنها از منظری دارای اهمیت است و جملگی اخبار بدی هستند. همدان نیز در سالی که گذشت از این گود بر کنار نبود و از این دست خبرها کم نداشت.
اما خبری که از وجوه گوناگون برای من اهمیت داشت و بارها بدان پرداختم، تپه تاریخی مصلای همدان بود که از جنبههای تاریخی، زیست محیطی و میراث معنوی مهم است. تپهای که بقایای ارگ شهر (قلعه اشکانی) تا چند سال پیش در آن نمایان بود و سیاحان و مورخان در مواردی آن را با شهر هگمتانه یکی دانستهاند. از نظر زیست محیطی هم نزدیک به 60درصد از فضای این تپه 6 هکتاری در دهه پنجاه جنگل کاری شده بود و ریه های تنفسی شهر لقب گرفته بود که در 5 سال گذشته نابود شده است. از سوی دیگر داستانها و افسانه های مردم این شهر با تپه مصلی پیوند داشته و همچنان سالخوردگان روایتهای گوناگونی از گنجینههای آن دارند که با تخریب این تپه توسط معاونت استانداری جهت ساخت و سازخاطره جمعی شهروندان آسیب دیده است.
با مواردی که بر شمردم خبر خوبی در این زمینه به ذهنم نمی رسد. اما آرزو دارم در سال جدید مجوزی در جهت تخریب و نابود میراث فرهنگی و محیط زیست صادر نگردد و تخریبی صورت نگیرد. امیدوارم مردم نیز با آگاهی و احساس مسئولیت بیشتری به حفظ و نگهداری این آثار همت کنند تا شاید خبر بدی برای گزارش در این حوزه وجود نداشته باشد.
منصوره جعفریان سیسخت:
خوب: ؟
بد: خبر احداث شهرک صنعتی در شهر توریستی سیسخت
درود جناب آقای دکتر سپنتا. راستش را بخواهید، در سال گذشته خیلی خبرهای بدی شنیدم و بیشتر هم مربوط به آثار تاریخی بود که در حال نابودی بودند و مسئولان بی توجه به این رخدادهای تلخ همچنان در خواب غفلت به سرمی بردند و می برند. خیلی از این خبرها را فراموش کردم با این حال بدترین خبری که از میراث طبیعی شهر خودم شنیدم این بود که در شهر توریستی سی سخت قرار بود یک شهرک صنعتی احداث بکنند و چون بهانه این حرکت ناشایست ایجاد اشتغال بود، اداره محیط زیست و نماینده وقت شهرستان در مجلس خیلی راحت با این مساله برخورد کردند. گویا فراموش کرده بودند که سی سخت یک شهر توریستی است و نباید با ایجاد شهرک صنعتی، پاکترین شهر کشور را به سمت نابودی سوق دهند.
خیلیها با این تصمیم مخالف کردند ولی تاکنون اقدامی در این مورد صورت نگرفته است و فقط نمانیده فعلی قول دادهاند که جلوی این اقدام را بگیرند. این بدترین خبر برای من بود که مربوط به شهری بود که هر روز دارم تلاش می کنم از طبیعت زیبای آن برای هممیهنانم سخن بگویم. از لطف شما سپاسگزارم.
محمدحسن جمشیدپور:
خوب: دریافت جوایز فرهنگی گوناگون در جشنوارههای معتبر بینالمللی
بد: وداع با سیمین دانشور و انحلال خانه سینما
بسیاری از ما زمانی که به پایان سال نزدیک میشویم و کمکم در نوروز قرار میگیریم، سالی را که گذشت پیش خودمان مرور میکنیم. اینکه چه کارهایی کردهایم و چه چیزهایی را از قلم انداختهایم. حتماً سالی که گذشته برای ما سالی پُر از خاطرات تلخ و شیرینی بوده که از یاداوری بسیاریشان دلمان به درد میآید و از شنیدن خیلیهای دیگر شادمان میشویم. در حوزهی فرهنگی نیز قضیه از همین قرار است. حوزهی فرهنگی و داراییهای آن بسیار گسترده است و نبایستی تنها به گذشتهی تاریخی بسنده نمود. به دیدگاه من داشتههایِ فرهنگیِ «کنونی» و «امروزی» نیز درحوزهی موسیقی، سینما و ادبیات بخشی از ثروتهای فرهنگی سرزمینمان را تشکیل میدهند که روزگاری به دفتر میراث خواهند پیوست، و از همین رو تلاش برای حفظ و گسترش آنها شایسته و بایسته است. دریافت بیش از پنجاه جایزه از جشنوارههای معتبر خارجی و بهویژه جایزهی اسکار برای فیلم «جدایی نادر از سیمین»؛ قرار گرفتن رُمان «زوال کلنل» از محمد دولتآبادی بهعنوان اولین نماینده ادبیات ایران در فهرست اولیه نامزدهای جایزهی بوکر آسیا در حالی که سه سال است در انتظار مجوز وزارت ارشاد مانده؛ تور کنسرتهای اروپایی محمدرضا شجریان، حسین علیزاده و شهرام ناظری؛ از جمله رویدادهای خوب و مهم و البته تأثیرگذاری بود که در حوزهی فرهنگ رقم خورد.
وداع با «سیمین دانشور»، زنی که نخستینبار بهصورت حرفهای داستان نوشت و انحلال خانهی سینما هم از جمله رویدادهای ناگواری بود که در این حوزه تجربه شد. ذکر این رویدادها تنها به این دلیل است که گفته شود اگر خشتی بر خشتی نمیافزاییم، تیشه بر دست نهایستیم و لااقل ثروتهای فرهنگی کنونی را ارج نهیم. بامهر. محمدحسن جمشیدپور.
ایمان حجتی:
خوب: ثبت جهانی دانش دریانوردی و لنجسازی که منجر به ثبت نام خلیج فارس در یونسکو شد.
بد: ارسال نشدن پرونده محور تاریخی اصفهان به یونسکو
از نگاه من، اتفاق و خبر خوب امسال، ثبت جهانی پرونده دانش دریانوردی و لنجسازی بود که منجر به ثبت نام خلیج فارس در یونسکو شد. این برای نخستین بار بود که نام خلیجفارس بدون هیچ حاشیه و اعتراضی در مهمترین نهاد فرهنگی جهان به ثبت می رسد.
در حوزه میراث فرهنگی و محیط زیست نیز، اتفاق خوب افزایش توجه افکار عمومی به بحث میراث فرهنگی و محیط زیست به خصوص در شهر اصفهان و توجه همه هموطنان به خصوص هموطنان آذری به معضل زیست محیطی دریاچه ارومیه بود.
ارسال نشدن پرونده محور تاریخی اصفهان به یونسکو برای ثبت 399 اثر تاریخی این شهر در به صورت یکجا در لیست آثار جهانی، اتفاق بدی بود که در سال 1390 در زمینه میراث فرهنگی به وقوع پیوست.
فعالان میراث فرهنگی در شهر اصفهان، امیدوار بودند با ثبت جهانی محور تاریخی، فرهنگی و طبیعی اصفهان جلوی بسیاری از دست اندازیها به حریم میراث اصفهان گرفته شود که متاسفانه علیرغم تلاشهای چندین ساله در زمینه تهیه پرونده محور فرهنگی، تاریخی طبیعی اصفهان، در کمال تعجب این پرونده در لیست پروندههای ارسالی توسط میراث فرهنگی کشور به سازمان یونسکو قرار نگرفت و مسئولین این سازمان نیز همچنان در زمینه دلایل اتخاذ این تصمیم سکوت کردهاند.
سپهر سلیمی:
خوب: تلاشهای مدنی برای حفظ میراث طبیعی و فرهنگی+پیگیری حقوقی خشک شدن زاینده رود + تلاش برای آزادی همیار محیط بان هرمزگانی
بد: وضعیت زاینده رود + درگذشت یاسر انصاری + خطر اعدام محیطبانان
اخبار خوب
حضور و فعالیت کوشندگان و گروههای مدنی برای کمک به میراث طبیعی و فرهنگی
علیرغم همه ی دشواری ها و مشکلات، در سال گذشته همچنان چراغ کوشش های مدنی در زمینه حفظ میراث طبیعی و فرهنگی کشور روشن بود. این چراغ هر چند کم سو و کم رمق ولی همچنان پابرجاست و این امیدواری را در دلها بوجود می آورد که در صورت رفع شدن محدودیتهای بیجا و برخوردهای سلیقهای باز هم شاهد حضور درخشان کوشندگان و گروههای مدنی خواهیم بود. علیرغم همه دشواریها هنوز هم بار بسیاری از مشکلات بر عهده این گروهها است و همچنان جلوتر از نهادهای رسمی و دولتی، در عرصه حاضر هستند.
شکایت حقوقی از خشک کنندگان زاینده رود
شکایت حقوقی جمعی از شهروندان اصفهانی و هموطنان از مسببان خشک شدن زاینده رود این نوید را بوجود آورد که می توان نسبت به دادرسی حقوقی از کسانی که خسارتی را به میراث طبیعی و فرهنگی کشور وارد می کنند امیدوار بود. حضور چشمگیر مردم نشان از علاقه ی مردم نسبت به سرنوشت میراث طبیعی خودشان بود.
هر چند که بعدها مشکلاتی بر سر این شکایت حقوقی بوجود آمد ولی می تواند آغازی باشد برای پیگیری مطالبات از مجاری قانونی و بی شک با گسترش این فضا در آینده شاهد تنگ شدن عرصه بر تخریبگران میراث فرهنگی و طبیعی خواهیم بود.
تلاش مردمی برای آزادی همیار محیط بان هرمزگانی
در روزهای پایانی سال گذشته، هموطنانمان دست به کار بزرگی زدند و در پی فراخوان یکی از سایتهای خبری و در پی آن اعلام وسیع خبر در فضای مجازی، طی مدت کوتاهی حدود یازده میلیون تومان پول برای آزادی همیار محیط بان هرمزگانی که محکوم به پرداخت دیه شده بود فراهم شد. آنچه که در اینجا اهمیت دارد همیاری و مشارکت مردمی برای هدفی زیست محیطی بود که نشان از آن دارد اگر آگاهی مردم عادی نسبت به اتفاقات زیست محیطی افزایش یابد می توان به کمکهای مادی و معنوی آنها امیدوار بود.
اخبار بد
زاینده رود، زاینده رود، زاینده رود
حال و روز زاینده رود خوش نیست. در عرصه ی مدیریت منابع آبی هیچ اتفاق ویژه ای رخ نداده است. همچنان صنایع پر مصرف آب زاینده رود را می بلعند و صنایع دیگری نیز در نوبت افتتاح و احداث هستند. باغ هایی که در ارتفاعات چهارمحال بختیاری احداث شده و بنابر نظر کارشناسان توجیه علمی و اقتصادی ندارند همچنان در حال اضافه شده هستند. آب زاینده رود همچنان بی حساب و کتاب زیست محیطی و تنها بر اساس روابط سیاسی به این شهر و آن استان می رود. فاضلاب ویلاهای حاشیه زاینده رود همچنان وارد زاینده رود می شود و با ادامه وضع موجود دورنمای امیدوار کننده ای برای زنده ماندن زاینده رود در آینده متصور نیستیم. نابودی زاینده رود علاوه بر اثرات زیست محیطی فاجعه باری که در پی خواهد داشت به معنی نابودی نصف جهان خواهد بود. شخصاً در سال گذشته بیشترین دل نگرانی و دغدغه ام متوجه وضعیت زاینده رود بود.
درگذشت مهدنس یاسر انصاری کجوری
پر کشیدن مهندس یاسر انصاری کجوری، جوان خوشنام، خوش فکر و پر توان محیط زیست ایران ضایعه ای جبران ناپذیر بر پیکر کوشش های مدنی برای نجات محیط زیست بود. هر چند که روح و انرژی یاسر همچنان شاد و زنده در بین ماست و در فقدانش بسیاری از دوستان و دوستدارانش با خود عهد بستند که راهش را با کوششی مضاعف ادامه دهند ولی در هر صورت نمی توان منکر جای خالی او شد.
خبر احتمال اعدام محیط بانان و کشتن درد آور خرس های سمیرم
خبر اعدام احتمالی محیط بانهایی که در درگیری با شکارچیان و برای دفاع از محیط زیست و بر حسب وظیفه شان شکارچی ها کشته بودند از خبرهای بد در سال گذشته بود که نگرانی های بسیاری را در بین طرفداران محیط زیست بوجود آورد. اعدام محیط بانها می تواند تیر خلاصی بر وضعیت حیات وحش و مناطق حفاظت شده ایران باشد و محیط بانهای بی پناه را بی دفاع تر از قبل کند. خوشبختانه با پیگیریهای انجام شده این احکام متوقف شده اند و امیدواریم در سال جاری بطور کلی لغو شوند.
همچنین کشتن درد آور یک خرس مادر و دو تولهاش در شهرستان سمیرم توسط از خبرهای ماندگار و تاسف برانگیز سال گذشته بود که خوشبختانه با واکنش فراوان شهروندان ایرانی روبرو شد. هر چند که متاسفانه تا امروز با متخلفان برخورد قضایی لازم صورت نگرفته است و ظاهراً همه چیز در حال فراموش شدن است !
علی مرشد زاد:
خوب: انتظار خبری نیست مرا ...
بد: تخریب میراث فرهنگی
بدترین خبر تخریب بخشهایی از تخت جمشید، تخریب بخشی از نقشبرجستهٔ بهرام دوم، پادشاه ساسانی، در تنگ چوگان در بیشاپور و ... بود. در مورد خبرهای خوب هم «انتظار خبری نیست مرا»
مرجان حاج رحیمی:
خوب: هیچ اتفاق خوبی رخ نداده ...
بد: همه خبرها بد بودند... اما تخریب ساختمان پرچم خیلی بد بود
خبرخوب: راستش هیچ اتفاق خوبی از نظر من رخ نداده حتی ثبت دانش دریانوردی و 9 باغ ایرانی با آن که اتفاق شایسته ای است اما روندی ادامه دار و معمولی است به نسبت داشته های فرهنگی ایران انتظار داشتم قوانین میراث تغییر می کرد تا از نظر من اتفاق خوبی رخ می داد خبر بد: تقریبا همه خبرهایی که رخ دادند بد بودند از خروج خانه های ثبت شده از فهرست آثار ملی و تخریب آنها گرفته تا تخریب گرز بهرام و روند رو به رشد حفاری های غیرمجاز و …
اما اتفاقی که خیلی بد بود و مرا به صورت شخصی خیلی ناراحت کرد، تخریب ساختمان پرچم در دروازه شمیران تهران بود. ساختمانی که تقریبا همه ساکنان تهران به نوعی با آن خاطره داشتند و پرچم های افراشته کشورهای مختلف توجه همه را به خود جلب می کرد.این ساختمان به زور شهرداری تخریب شد تا یک پاساژ بدقواره جای آن ساخته شود.
ماهیها، حوضشان بی آب است ...
شاهین سپنتا
همه ساله به هنگام نوروز و پس از آن یکی از پرسشهایی که دوستداران طبیعت مطرح میکنند، این است که ماهی قرمز سفره هفت سین را پس از تمام شدن آیینهای نوروزی در کجا و چگونه میتوانیم نگهداری کنیم تا عمر طولانیتری داشته باشد؟
برای پاسخ به این پرسش بهتر است که به کوچه پس کوچههای فرهنگ ایرانی سری بزنیم و ببینیم در سالهای نه چندان دور، بزرگترها برای حفظ ماهی گلی یا همان ماهی قرمز سفره هفتسین خود چه میکردند؟
پاسخ آنها ساده بود؛ تا همین چند سال پیش در بیشتر خانههای ایرانیان، حوضهای کوچک و بزرگی بود که ماهیهای قرمز خود را پس از آیینهای نوروزی در آن میانداختند و از ماهیها مراقبت میکردند و آن ماهیها تا سالهای سال زنده میماندند.