زمین لرزه اصفهان را لرزاند !
ایراننامه – شاهین سپنتا: ساعت پنجاه و دو دقیقه و سی و سه ثانیه بامداد امروز 31 فروردین ماه، زمین لرزهای به قدرت چهار و یک دهم ریشتر در پنج کیلومتری شهر حبیب آباد اصفهان ثبت شد.
کانون این زمینلرزه در عمق 8 کیلومتری زمین قرار داشت. یک روز پیش نیز زمین لرزه دیگری به قدرت دو و نیم ریشتر در 54 کیلومتری شهر خور اصفهان ثبت شده بود.
حَبیبآباد (حبّاد/هباد) یکی از شهرهای استان اصفهان در مرکز ایران است. این شهر مرکز بخش برخوار شرقی است. محدوده شهری حبیب آباد از جنوب به شهر اصفهان، از شمال به شهر کمشچه، از شرق به مناطق کوهستانی و از غرب به شهر دولت آباد محدود میشود. این شهر در ۱۰ کیلومتری شمال شرقی شهر اصفهان واقع شده است.
از جاذبه های گردشگری و تاریخی حبیب آباد میتوان به غار حبیب آباد، حمام قدیمی، مسجد جامع، انبار نمک، مغازه تاریخی «حاج جی خان» و پارک جنگلی اشاره کرد.
از دیگر بناهای تاریخی و دیدنی حبیب آباد عمارتی واقع در مزرعه سفیدآب در جاده حبیب آباد- دولت آباد بازمانده از دوره قاجار با گچبری هایی زیبا میباشد که متاسفانه به دلیل بی توجهی در حال تخریب است و به شدت نیازمند مرمت است.
از میزان خسارات جانی یا آسیب های وارده به بناهای تاریخی حبیب آباد پس از زلزله اخیر اطلاعی در دسترس نیست و در صورت دریافت گزارش های تازه تر در همین پایگاه منتشر خواهیم نمود.
خوشبختانه تأسیسات فرآوری اورانیوم اصفهان، به عنوان «مرکز چرخه سوخت هستهای» کشور که در ورودی شهر اصفهان و در زمینی بالغ بر ۶۰ هکتار واقع است و بیش از ۳۷۱ تن اورانیوم هگزافلوراید در آن محل وجود دارد با کانون زلزله اخیر فاصله دارد.
معاون ایمنی و پسماندداری سایت هستهای اصفهان به تازگی اعلام کرده بود: سایت هسته ای اصفهان در 17 کیلومتری جنوب شرقی اصفهان واقع است و در فاصله 10 کیلومتری آن حدود 43 روستا و آبادی وجود دارد ولی به لحاظ مسائل امنیتی و حفاظتی و زلزله در محل مناسب و آرامی قرار دارد.
بوشهر من !
سراینده استاد هما ارژنگی
باز هم لرزیدی ای خاک کهن
باز افزودی مرا درد و محن
ناگهان از لرزه های مرگبار
کلبه ها شد بر سر مردم هوار
دست بدکاری ز خیل اهرمن
شعله زد بر دامن بوشهر من
شد از این بیداد و پژواک جنون
دشتی و خور موج و کاکی واژگون
سنگ و چوب و خشت در هم بافتند
بام ها و کوچه ها بشکافتند
با هجوم مرگ و فریاد جرس
زندگی آهسته افتاد از نفس
جای امواج بلند و خوش نوا
شهر شد یکباره چاووشِ عزا
نازنینم گر چه گشتی چاک چاک
بر تو می نازم هم از پور و نیاک
بر تو می نازم من ای خاک سپند
گشته نامت از دلیرانت بلند
تنگسیرت،تنگِ شیرستان بود
خاکِ دلوارت، دلیرستان بود
نام تو از روزگاران کهن
کرده آذین پیکرِ مام وطن
مکر روبه پیشگان را دیده ای
بر سپاهِ گرگها شوریده ای
راستی را کز شکستن های تو
کی پذیرد کاستی بالای تو!
تاکه چرخ هستی و گردون بپاست
آتش عشق وطن در جان ماست
ققنسی زاینده دارد در نهان
تا ابد پاینده ماند جاودان
بیست و دوم فروردین نود و دو
زاینده رود به آغوش اصفهان بازگشت
زاینده رود پس از چندماه دوری، سرانجام به خانه بازگشت و نجوای عاشقانهاش در گوش شهر پیچید.
مردم خوب اصفهان، چند شب بود که از ذوق دیدار زنده رود خواب بر چشم نداشتند. چند شب بود که تا پاسی از شب، برخی از شهروندان در کنار بستر رود چشم به راه آمدنش بودند؛ گویی به پیشواز یکی از عزیزان خود آمده بودند که قرار بود از سفری دور بیاید.
امسال هم همچون سالهای پیش، پس از چند ماه خشکی زنده رود و در هنگامی که آب دوباره به شهر رسید، خیلیها آمده بودند. بر پل های زاینده رود و کرانه های آن انبوه شهروندان پیر و جوان را میشد دید.
هربار که زنده رود به خانه خود در کنار پلهای تاریخی بازمیگردد، شهروندان اصفهانی هم سر ذوق میآیند و نغمههای شورآفرین سر می دهند.
پل خواجو باز هم سرای هنرمندان گمنام ولی خوش آوایی شده است که با زنده شدن زنده رود، آوازهای عاشقانه خود را در کنار چشمه های پل دوباره سردادند.
هربار که آب را بر زاینده رود می بندند، مردم اصفهان گویی دلبندشان را از دست داده باشند، در غمی خاموش فرومی روند و دوباره که زاینده رود تشنه لب، سیراب میشود مردم از شادی در پوست خود نمیگنجند.
اما پرسشی که در این سالها برای مردم خوب اصفهان بیپاسخ مانده، این است: در هنگامهای که دولتمردان کشورمان رویای مدیریت جهانی را در سر میپرورانند، چگونه از عهده مدیریت منابع آب در کشور خود برنمیآیند و آیا روزی فرا خواهد رسید که همچون گذشتههای نه چندان دور، برای همیشه زندگی در زاینده رود از سرچشمه تا تالاب جریان یابد؟
جغرافیای نوروز، معرف گستره یک ملت
علیرضا میرزایی*
نوروز میراث فرهنگی زیبا، امیدبخش و پربار نیاکان ماست که خیرات و برکات زیادی دارد. می توان نوروز را از دیدگاه روابط انسانی، زیبایی شناسی، فرهنگی و سایر موارد مطالعه کرد، و اتفاقاً در این موارد مطالعات ارزشمندی از سوی دانشمندان جغرافیای نوروز و سایر ایرانشناسان صورت گرفته است. اما در این نوشته میخواهیم به بررسی کوتاهی در مورد یکی دیگر از جنبه های درخشان نوروز یعنی جغرافیای آن بپردازیم.
جغرافیای نوروز معرف گستره یک ملت باستانی بزرگ می باشد. اصولأ ملت بر پایه یک مجموعه مشترکات تعریف میشود. مهمترین مشترکاتی که یک ملت بر اساس آن تعریف می شود فرهنگ، تاریخ و زبان می باشد. با توجه به تأثیر فرهنگها، زبانها و تاریخ مشترک بسیاری از مردمان، تعیین مرز برای بسیاری از ملت ها کاری دشوار است.
البته در اینجا مفهوم واژه ملت با کلمه دولت- ملت متفاوت است. دولت- ملت یک واحد سیاسی است که بر اساس مرزبندی های سیاسی شکل می گیرد، اما ملت یک مفهوم دارای اصالت ذاتی است که بر اثر هزاران سال زندگی مشترک یک گروه از مردمان شکل گرفته است و تابع هیچ مرزبندی سیاسی نیست.
دراین نوشته منظور ما از ملت اتباع یک کشور نیست، بلکه مقصود گروهی از مردمان است که دارای فرهنگ و گذشته مشترکی هستند که برای آنها آینده مشترکی را رقم خواهد زد. منظور از فرهنگ، مجموعه ای از سنتها، آداب و رسوم، تاریخ، ریشه های زبانی مشترک، باورها و هنجارهای مشترک اجتماعی، افتخارات مشترک تاریخی و آرمان هایی مشترک برای آینده است. این مردمان دارای جشنها، شادی ها، غم ها، رنج ها، کامیابی ها، افتخارات ، شعرا، دانشمندان، قهرمانان ، هنر و هنرمندان مشترک هستند.
فروزش دوباره با بهار آمد
پنجمین شماره فصلنامه فروزش منتشر شد
پنجمین شمارهی فصلنامهی فروزش، پس از سه سال توقف، منتشر شد. روش مجله همان روش پیشین و در حوزهی تاریخ و فرهنگ ملی است؛ فقط بخش سیاست ملی به آن افزوده شده است.
وزارت ارشاد سه سال پیش، به دلیلِ عدم انتشار بهموقع شمارهی آغازین، دستور به لغو پروانهی مجله را داد که با پیگیریهای لازم این دستور توسط مقامهای قضایی شکسته شد.
پنجمین شمارهی فروزش که در آستانه سال جدید بر روی دکههای مطبوعاتی قرار گرفت دارای نوشتههایی از استادان و پژوهشگران عرصهی تاریخ و فرهنگ ایران است؛ محمدعلی اسلامی ندوشن، علیقلی محمودیبختیاری، محمدرضا خوبرویپاک، ناصر تکمیلهمایون، میرزا شکورزاده، سیدحسن امین، محمد بقایی، تورج دریایی، شروین وکیلی، امیر نعمتیلیمایی، صدرالدین طاهری، داوود دشتبانی، علی علیبابایی درمنی، محمود دهقانی، هاشم محمدی،... و بیشتر مطالب در زمینهی آموزش و پرورش در ایران و تاریخچهی آن هستند.
یک نوشتار و معرفی کتابهایی در حوزهی فدرالیسم از ویژگیهای این شماره است. گفتوگو با استاد سیفالله شکری و یادی از شادروان محمد بهمنبیگی از دیگر نوشتارهای این شماره از فروزش هستند. سردبیری فروزش را علیرضا افشاری بر عهده دارد.
سیزده به در، در غیاب زاینده رود برگذار شد
ایراننامه- شاهین سپنتا: در اصفهان، سیزده به در امسال در غیاب زاینده رود برگذار شد و آنهایی که برای دیدارش آمده بودند تا او را عاشقانه در آغوش کشند، در بستر خالی اش او را نیافتند.
امسال، با این که زاینده رود جاری نبود تا با نسیم خنکش چهره میهمانانش را نوازش کند اما یاران همیشگی اش باز هم به کنار بستر خالی اش آمده بودند و سفره رنگین جشن فرخنده «سیزده به در» را با یادش برپا کردند.
بازیهای شادمانه کودکان در کنار زاینده رود، با همه زیباییهای کودکانه اش، بیننده را غمگین میساخت؛ به ویژه آن زمان که بادی برمیخاست و ریزگردها را به چشم کودکانی که در رویاهای کودکی خود در زاینده رود خشکیده قایقرانی میکردند، میریخت.
اما آنچه که امسال برای اصفهانیها دلنواز بود، حضور میهمانان خوب افغانستانی در کنار دیگر شهروندان در پارکها و بوستانهای اصفهان بود. حضور خانوادههای افغانستانی مقیم اصفهان و سفره های رنگارنگ آنها که در بوستانهای اصفهان گسترده شده بود، شور و شادمانی بیشتری به جشن «سیزده به در» داده بود. شوری که سال گذشته مسئولان کجاندیش از شهروندان اصفهانی و میهمانان خوب افغانستانی دریغ کرده بودند.
در «سیزده به در» امسال، برای من، آنچه که بیش از هرچیز دلگرم کننده بود، حضور سبز استادم دکتر اسماعیل کهرم (بومشناس و فعال محیط زیست ایران) در کنار زاینده رود تشنه لب بود.
دکتر کهرم از این که میدید مردم اصفهان هنوز زایندهرود را از یاد نبرده اند و در کنار بستر خالیاش به انتظار نشستهاند تا چند روز دیگر دوباره به خانه خود بازگردد، با خوشحالی گفت: «من مطمئن هستم که این مردم اصفهان با عشقی که به زاینده رود دارند، نخواهند گذاشت که زایندهرود اینچنین بماند و برای نجاتش تلاش خواهند نمود.»
مرگ چنین خواجه نه کاریست خُرد
دریغا که آزاد مرد راستین ایران زمین، کوشندهی نستوه نهضت ملی ایران و حقوقدان و قاضی اخلاقگرای عدالتباور، استاد دکتر احمد صدر حاج سیدجوادی، از میان ما به دیار باقی رخت برکشید. او که سراسر عمر پربارش، به راه دکتر مصدق، با دغدغهی منافع ملی، آزادی، دموکراسی و استقرار حاکمیت ملی بر بنیاد قانونی دموکراتیک، وفادار ماند، با تمام رنجها و فشارهایی که متحمل شد، از آرمانهایش پای واپس نکشید و مسوولانه و اخلاقمدارانه برای ملت و میهناش تا واپسین دم حیات با دل و جان کوشید. یادش و راهش در صحیفهی دل همهی دوستداران ایران زمین مانا و نازدودنی است.
ادیب برومند، مهندس عباس امیرانتظام، دکتر داود هرمیداس باوند، دکتر علی رشیدی، حسین شاه حسینی، دکتر لقا اردلان، مهندس کورش زعیم، مهندس اسماعیل حاج قاسمعلی، مهندس مرتضی بدیعی، عیسیخان حاتمی، جمال درودی، جواد شرف الدین، دکتر محسن فرشاد، مهندس حسین عزت زاده، هرمز ممیزی، دکتر علیاکبر نقی پور، دکتر حسین اعرابی، الهه امیرانتظام، مهندس محمد اویسی، مهندس سمیرا جمشیدی، دکتر علی حاج قاسمعلی، مهندس هوشنگ خیر اندیش، دکتر احمد علی رجایی، مهندس آرش رحمانی، امیر رزاقی، علی شجاع، مهندس مجید ضیایی، پیمان عارف، ناصر کمیلیان، پریچهر مبشری، دکتر حسین مجتهدی، دکتر شاهین سپنتا، حسین زندی، بابک مغازهای، دکتر ابوالقاسم فروزان، مهندس محمود زندیان، دکتر طاهره مبشری، مهندس مهران بختیاری.
جشن جهانی نوروز در عشق آباد برگذار شد
در نخستین روز از بهار سال 1392 خورشیدی، چهارمین جشن جهانی نوروز در عشق آباد (اشک آباد) ترکمنستان برگذار شد. این جشن با عنوان «نوروز جشن صلح و انساندوستی» با نواختن سرود ملی کشور ترکمنستان به عنوان میزبان جشن جهانی نوروز و سخنرانی رئیس جمهور این کشور همراه با حضور جمعیتی بیش از 3 هزار نفر آغاز شد.
این جشن با حضور سران کشورهای ترکمنستان، ایران، پاکستان، تاجیکستان، تاتارستان روسیه و مقامات کشورهای منطقه و کشورهای حوزه تمدن نوروز در محل قصر «روحیت» عشقآباد آغاز شد.
«قربانقلی بردی محمداف» رئیس جمهور ترکمنستان در هنگام آغاز این جشن گفت: «جشن جهانی نوروز یک جشن باستانی است که با اشتراکات فراوان تاریخی و فرهنگی ملتها از دیرباز آمیخته شده است و با جهانی شدن این جشن در واقع سطح جهانی آن ارتقا یافته است.»
رئیس جمهور ترکمستان تأکید کرد: «عید نوروز در گنجینه و میراث فرهنگی جهانی از جایگاه ویژهای برخوردار است.»
وی همچنین با توجه به اهمیت جهانی و فرهنگی این عید پیشنهاد کرد که یک نشریه بینالمللی با نام «نوروز» و نیز مسابقات بینالمللی فرهنگی و هنری بین هنرمندان و اقشار فرهنگی کشورهای حوزه تمدن نوروز برگزار شود.
ایرانیان در کنار تخت جمشید و پاسارگاد به پیشواز نوروز رفتند
ایراننامه – شاهین سپنتا: هنگام نوشدن سال، دوستداران فرهنگ ایران در تخت جمشید و پاسارگاد گرد هم آمدند و با شور و شوق فراوان، سرودخوان و شادمان لحظه تحویل سال را با یاد شکوه و سرفرازی ایران زمین گرامی داشتند.
دبیر انجمن مهرگان، درباره این برنامه به ایراننامه گفت: «انجمن مهرگان برای هشتمین سال پیاپی با سرافرازی و افتخار، جشن نوروز و هنگام آغاز سال را در پارسه (تخت جمشید) برگذار کرد. این آیین که از ساعت 8 بامداد روز چهارشنبه30 اسپند ماه آغازشده بود در ساعت 3 پسین با خواندن سرود "ای ایران" پایان یافت.»
سیاوش آریا افزود: « در برنامه ای که از پیش هماهنگ شده بود برای مهمانان نوروزی که از جای جای ایران آمده بودند درباره ساخت پارسه، سازه ها، پادشاهان هخامنشی، حایگاه ایران در هنگامه هخامنشیان و چگونگی برگذاری جشن نوروز در پارسه و اهمیت برپایی چنین جشنی در آن روزگار آگاهی هایی سودمندی ارائه شد و در بخش دوم برنامه، درباره اهمیت پاسداشت جشن نوروز و آیین های وابسته به آن در ایران امروز نکاتی برای انبوه باشندگان بیان شد.»
سازمان میراث فرهنگی نیز بیرون از مجموعه تخت جمشید، برنامههایی را همراه با موسیقی سنتی با برپایی خوان نوروزی هفت سین برپا کرده بود که مورد توجه مردم قرار گرفت.
گفتنی است که امسال پر شورتر از سال های پیش، گروه هایی از ایرانیان، از سراسر کشور در تخت جمشید و پاسارگاد و حافظیه حضور یافتند و برخی از آنها نیز تنپوش های سنتی بر تن داشتند.
برپایی سفره هفت سین با پرچم سه رنگ ایران، نهادن اوستا، شاهنامه، و دیوان حافظ ، و تصویر زرتشت از ویژگیهای جالب سفرههای هفت سینی بود که در این آیین های باشکوه گسترده شد.