چهارباغ، سر دوراهی بودن یا نبودن!
خاطرهانگیزترین خیابان ایران چشم به راه زندگی دوباره است. مترو گلویش را تراشیده و انبوه بناهای نورسته هویتش را بر باد فنا دادهاست. اما حالا رهانیدن دلگشاترین چهارباغ ایران از دود و آهن امید بی نشان شده است. چهارباغ اصفهان اولین خیابان طراحیشده با فضاهای متناسب شهری در ایران است؛ جایی که حالا دیگر گردشگران، آن را با بناهایی چون مدرسه چهارباغ و بازارچه بلند در میان ردیفی از بوتیکها و پاساژها میشناسند و روزنامهنگاران از این محور تاریخی به عنوان اولین قربانی عبور مترو یاد میکنند.
به گزارش معصومه شهباز در CHN، طرح احیای چهارباغ با دورنمای تبدیل به یک محور پیاده با گذشت چهل سال هنوز اجرا نشده و مسئولان شهری معتقدند که بعد از ساخت مترو و تسهیل در حمل و نقل، در گامهای بعدی خیابان چهارباغ به محور پیاده تبدیل میشود. این در حالی است که پروژه مترو سالها اصفهان را چون کلاف سردرگمی در هم پیچانده است. تونل مترو در سال 87، بدون تایید سازمان میراث فرهنگی و بر خلاف مصوبه شورای عالی ترافیک از زیر چهارباغ عبور داده شد و بعد ازآن، عبور مترو از این مسیر منوط به تایید دانشگاه علم و صنعت تهران شد.
ادامه مطلب ...سازمان های مردم نهاد و ثبت میراث فرهنگی و طبیعی
ماندانا خرم (فعال میراث فرهنگی)
نزدیک به یک ده و نیم از عمر «سازمانهای مردم نهاد» ، «ان.جی.او» ها یا «سمن»ها در حوزه میراث فرهنگی و طبیعی می گذرد. بیشتر این سازمانها توسط گروهی از جوانان دوستدار میراث فرهنگی تشکیل و گردانده میشود و آنگونه که در "اساسنامه انجمنهای میراث فرهنگی "در سایت سازمان میراث فرهنگی آمده است:هدف از تشکیل این گروهها «جلب حمایت مادی و معنوی مردم و تشریک مساعی همه جانبه آنان در زمینه پژوهش، حفظ، احیاء، معرفی و آموزش میراث فرهنگی کشور است».در چندین سال گذشته نیز برخی از آثار با تلاش اعضای این انجمنها به ثبت رسیده است. کاری که تا هفت سال گذشته تنها به دوش کارشناسان سازمان میراث فرهنگی کشور بوده است و نه هیچ شخص حقیقی و حقوقی دیگری. از این جمله میتوان به ثبت خانه معین تجار بوشهری اشاره کرد که توسط یک انجمن جوان در حوزه میراث فرهنگی در تهران به تازگی به ثبت رسیده است.
ادامه مطلب ...بیانیه «جامعه باستانشناسی ایران»:
لزوم توجه به حفاظت از نقش برجستهها و سنگنگارههای باستانی
در هفتههای اخیر اخبار تخریبها، آسیبها و بیتوجهیها به آثار تاریخی-فرهنگی بیش از پیش به گوش میرسد. از آن جمله میتوان به مواردی چون آسیب به نقش برجستههای بَرمِ دِلَک و تنگ قندیل در استان فارس (خبرگزاری میراث فرهنگی 13و 25/6/1391)، نقش برجسته خانتختی در استان آذربایجان غربی (خبرگزاری ایرنا 25/6/1391) و مجموعة باستانی تاقبستان در استان کرمانشاه (خبرگزاری مهر 15/7/1391) اشاره کرد. اینگونه رویدادها در شرایطی اتفاق میافتد که هر سال بودجههای کلانی به حفاظت از آثار تاریخی-فرهنگی اختصاص مییابد.
اتفاقات ناگوار در مجموعه باستانی تاقبستان یکی از موارد قابل تأمل در این زمینه است. طی هفتههای اخیر اداره کل میراث فرهنگی استان کرمانشاه در چارچوب ساماندهی مجموعه باستانی تاقبستان اقدام به خاکبرداری در جلوی تاقها و نقشبرجستههای مجموعه تاقبستان کرده است. اما بر اساس تصویرها و گزارشهای منتشر شده، این کار با استفاده از ماشینآلات سنگین و مته برقی و در فاصله بسیار نزدیک به تاقها صورت گرفته که امری کاملاً غیر معمول است. مسؤولان پروژه در پاسخ به ابراز نگرانی دوستداران و اهالی میراث فرهنگی، اعلام کردهاند که این کار پس از مطالعات اولیه و کارشناسی انجام یافته است!
پرسش اساسی از مسؤولان میراث فرهنگی استان کرمانشاه این است که تا چه حد از بیخطر بودن اینگونه عملیات پیش از استفاده از ماشینآلات سنگین اطمینان حاصل شده است؟ تا چه حد جوانب مختلف این امر مهم با استفاده از نظرات کارشناسان از جمله باستانشناسان و کارشناسان حفاظت و مرمت سنجیده شده و در میان گذاشته شده است؟ و کارشناسانی که این برنامهها بر اساس نظر آنها انجام گرفته چه کسانی هستند و آیا از دانش و تجربه کافی در این زمینهها برخوردارند؟
«جامعه باستانشناسی ایران» انتظار دارد که مسؤولان محترم سازمان میراث فرهنگی در خصوص آسیبها و تخریبها به سنگنگارههای باستانی توجه کافی نشان دهند و بهویژه انتظار میرود که اداره کل میراث فرهنگی استان کرمانشاه درباره عملیات خاکبرداری و برنامه حفاظتی در تاقبستان به نگرانیهای اهالی میراث فرهنگی و بهویژه باستانشناسان پاسخ گویند و در این باره روشنگری کنند. «جامعه باستانشناسی ایران»، ضمن یادآوری مسؤولیتها و وظایف سازمان میراث فرهنگی در حفاظت از مواریث فرهنگی کشور، ضروری میداند که مسؤلان محترم در اجرای برنامههایی نظیر آنچه در تاق بستان اتفاق افتاده است، برای کاهش صدمات و آسیبهای احتمالی به آثار و سرمایههای فرهنگی، از متخصصان و کارشناسان صاحب نظر بهره کافی ببرند.
«جامعه باستانشناسی ایران» امیدوار است که مسؤولان میراث فرهنگی استان کرمانشاه در اسرع وقت دربارة ابهامها و پرسشهایی که درباره روشهای غیر معمول خاکبرداری در مجموعه باستانی تاق بستان صورت گرفته، پاسخ گویند و روشنگری نمایند.
پس از 110 سال
اگر عیسی بن مریم برود
اثر عیسی بهادری را هم با خود میبرد!
ایراننامه- شاهین سپنتا: در صورت اجرای طرح تخریب و نوسازی بیمارستان تاریخی عیسیبنمریم اصفهان یکی از آثار ارزشمند به یادگار مانده از هنرمند معاصر «عیسی بهادری» نیز برای همیشه از میان خواهد رفت.
این روزها، زمزمه بازسازی کامل بیمارستان عیسی بن مریم اصفهان به گوش میرسد و مدیران آن نوید میدهند که در آینده ای نه چندان دور آن را به بیمارستانی بزرگتر و مدرنتر تبدیل خواهند نمود، اما دوستداران اصفهان بر این باورند که تخریب این بیمارستان، تنها تخریب یک بنای فرسوده نیست بلکه تخریب بخشی از هویت شهر تاریخی اصفهان خواهد بود.
یکی از جلوههای ارزشمند و یگانه این بیمارستان که شایسته است از دستبرد حوادث حفظ شود، تزئینات نمای بیرونی آن در نبش خیابان عباس آباد است. این تزئینات کاشی و آجر با ستونهای سنگی، نمونهای منحصر به فرد از هنر کاشیکاری تلفیقی با استفاده از طرحهای سنتی و مدرن با ترکیب نمادهای ایران باستان و نمادهای مسیحی است که امضای استاد برجسته و هنرمند معاصر «عیسی بهادری» را بر خود دارد.
ساختمان «بیمارستان عیسی بن مریم» مربوط به اواخر دوران قاجار و اوایل دوره پهلوی در اصفهان، خیابان شمس آبادی، نبش خیابان عباس آباد، در تاریخ ۲۲ امردادماه ۱۳۸۴ خورشیدی با شمارهٔ ثبت ۱۳۱۱۴ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.
دکتر کار اسکاتلندی در سال 1282 خورشیدی به اصفهان آمد و با کمک دولت و افراد محلی اقدام به ساخت یک بیمارستان نمود که در آن زمان «بیمارستان مسیحی» و امروزه به نام «بیمارستان عیسی بن مریم» شناخته میشود. برای این منظور، فردی به نام امین الشریعه، زمین بیمارستان را واقع در محله مستهلک در مجاور خیابان شمس آبادی و نبش خیابان عباس آباد برای انگلیسیها خریداری کرد و از آن زمان ساخت این بیمارستان به دست آنها آغاز شد که ساختمان آن شامل یک بخش مردان، یک سالن کوچک و یک آشپزخانه و رختشوی خانه ساده بود.
بیمارستان مسیحی، در سال 1284 خورشیدی با راه اندازی بخش زنان توسعه یافت. در آن زمان بیمارستان شامل دو ساختمان دو طبقه در ضلع شمالی، دو سالن و دو اتاق کوچک بود و بقیه زمین به محیط سبز اختصاص داشت. کل مساحت بیمارستان تقریبا 11 هزار مترمربع و زیر بنای آن 7500 متر مربع و بقیه فضای سبز و دو خانه بود که به تدریج در اثر طرح های توسعه بیمارستان و ساخت و سازهای بعدی به شکل امروزی در آمد.
مردم اصفهان، این بیمارستان را «مریضخانه انگلیسیها» یا «مُرسلین انگلیس» مینامیدند که پس از انقلاب 1357 به «بیمارستان عیسیبن مریم» تغییر نام یافت و در سالهای اخیر بخشهایی بر آن افزوده شد.
بر سردر قدیمی بیمارستان بر روی کاشی فیروزهای رنگ در زیر نقش صلیب، نام آن «بیمارستان مسیحی» و سال ساخت آن 1282 خورشیدی برابر با 1904 قید شده است.
آخرین پلهای تاریخی زاینده رود
پل تاریخی ورزنه: ورزنه، شهری از توابع بخش بنرود در شهرستان
اصفهان است. این شهر
در نزدیکی تالاب بینالمللی گاوخونی واقع است. پل ورزنه آخرین پل تاریخی بر بستر زایندهرود است. برخی
شالوده اولیه آن را به دوران دیلمیان و سلجوقیان نسبت داده و سازنده آن را شخصی
بنام سیفالله اردکانی میدانند و برخی عقیده دارند که به دستور شاه سلیمان صفوی و
با معماری «محمد شفیع ورزنهای» وزیر دارالعباد یزد در سال 1065
خورشیدی ساخته شده است. در دهه 50 خورشیدی، بدنه، معبر و آببرهای پل ورزنه به
صورت جزئی مورد مرمت قرار گرفته است. این پل از جنس سنگ، آجر و ساروج، با 10 دهانه
و یازده پایه و ارتفاع آن 6 متر و طول 70 متر و عرض 7 متر میباشد. پل ورزنه در
تاریخ 1357/07/07 به شماره 1434 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.
همانندی یک بازی نمایشی شادمانه
در کاشیکاری کاخ گلستان و تابلوی قولر آقاسی
چندی پیش در ایران نامه با انتشار تابلوی «سیزده بدر زمان قدیم» اثر زندهیاد «فتح الله قولر آقاسی» نوشتم: «... در این تابلو، یک خانواده تهرانی را میبینیم که در روز «سیزده به در» در کنار جوی روان و در چشم انداز کوه دماوند، سفرهای پهن کردهاند و انواع خوراکیها و نوشیدنیها از نان و کباب و جگر و نمک و سبزی و ماست و خیار و سیب تا دوغ و شراب و آب را بر آن گذاشتهاند. در میان تصویر دو مرد که یک دستشان را بر شانه یکدیگر گذاشته اند، در حال شوخی یا دعوا با چماق و غداره دیده میشوند به نحوی که کلاه از سر یکی افتاده و پایش به کوزه آب خورده و آن را واژگون ساخته است. زن که شلیته و تنبان و جلیقه و چارقد بر تن دارد، در کنار سفره نشسته و چپق روشن شوهرش را نگه داشته تا از نزاع یا بازی بازگردد. معلوم نیست که نقاش، صحنه نزاع دو مرد را به تصویر کشیده تا به اصلاح عامه « نحسی سیزده» را نشان دهد و یا میخواسته یکی از بازیها یا شوخیهای رایج در آن زمان را به تصویر کشد! با توجه به این که در گوشهای از این صحنه دو نفر مطرب در حال نواختن کمانچه و تنبک هستند و همه افراد حاضر در صحنه از زن گرفته تا کبابی و مردی که دیگ بر سر دارد و پسربچه بالای درخت و دو نفر نوازنده، خم بر ابرو نیاورده اند پس به نظر می رسد، حدس دوم درست باشد...»
در همین مورد دوست ارجمندم مهندس یاغش کاظمی، کارشناس ارشد مرمت بناهای تاریخی، به تازگی تصاویری از کاخ گلستان را برایم فرستاده و توضیح داده است که این تصاویر از نظر محتوا بسیار به تابلوی «سیزده بدر زمان قدیم» اثر زندهیاد «فتح الله قولر آقاسی» نزدیک هستند. مهندس کاظمی در این مورد نوشته است:
مفهوم سالمند و چگونگی رفتار با آنها در جوامع امروزی
ایراننامه- مهدی فقیهی: پدیده سالمندی که بخشی از روند حیات انسان ها را در برمی گیرد شرایطی را برای آدمی ایجاد مینماید که رفتارها و برخوردهای خاصی را در پی دارد و در این نحوه برخورد افراد با سالمندان نیز متناسب با فرهنگ های جوامع مختلف شکل می گیرد. در برخی از فرهنگ ها، افراد به مرور از زندگی اجتماعی کناره می گیرند و در برخی از جوامع افراد سالخورده به اجبار از خانواده رانده می شوند. در هر حال پیری فرایندی است که متوقف نمیشود و تنها با داشتن زندگی سالم و مراقبت های ویژه می توان این ایام را به دورانی مطلوب و لذت بخش و توأم با سلامتی تبدیل کرد. سلامت سالمندان یکی از مسائل و مشکلات بهداشتی در اکثر جوامع است و مقابله با آن نیازمند سیاستگذاری و برنامهریزی های دقیق و صحیح میباشد. در عین حال اکثر کشورهای در حال توسعه که برنامه فراگیر در این زمینه ندارند با مشکلات زیادی مواجه هستند در سنین پیری نیازهای روحی و جسمی از اهمیت فراوانی برخوردارند و مسائل روانی ناشی از سالمندی نیز تحولات بسیاری در روش زندگی این گروه از جامعه به وجود می آورد. در دوره سالمندی همچنین هر شخصی ممکن است به دلیل محدودیت های مربوط به تغییرات پیری و برای برآورده ساختن نیازهای اساسی زندگی خویش به کمک دیگران نیاز داشته باشد. از جمله عوامل نگران کننده در این دوران برای سالمندان می توان به ترس از ورود به دوران باز نشستگی و وضعیت مالی نامناسب، اضطراب و دلهره ناشی از تنها شدن، نگرانی در خصوص طرد شدن و زندگی در سرای سالمندان، عدم وجود سازمانها و موسسات حمایت کننده اجتماعی، کاهش تواناییها و قوای جسمانی و وجود بیماریهای مزمن و ناتوان کننده، مرگ اقوام، نزدیکان، افراد مورد علاقه و دوستان صمیمی اشاره کرد.
ادامه مطلب ...فعالان فرهنگی و مدنی کُرد بر حفظ یکپارچگی ایران تاکید کردند
شمار زیادی از فعالان سیاسی، فرهنگی، حقوق بشری و مدنی و روزنامهنگاران کُرد با انتشار بیانیهای ضمن تأکید بر پیوندهای تاریخی، فرهنگی و اجتماعی دیرین مردم کُرد با دیگر ایرانیان، هرگونه تلاش برای ایجاد اختلاف میان ایرانیان و رو در رو قراردادن اقوام ایرانی را محکوم کردهاند. در میان امضاء کنندگان بیانیه نام بسیاری از روشنفکران، نویسندگان و فعالان کُرد از طیفهای مختلف فرهنگی و سیاسی به چشم میخورد. در بخشی از این بیانیه آمده است: ما امضاء کنندگان این بیانیه، ضمن اعتقاد و التزام به دموکراسی، اصول حقوق بشر و توسعه پایدار در همه نقاط ایران، انزجار خود را از اصوات گاه و به گاه و تحرکات تجزیهطلبانه گروه اندکی که منافع باندی، سیاسی و طایفهای خود را به منافع ملی همه ایرانیان ترجیح میدهند، ابراز میداریم و بر این اعتقادیم که حقوق پایمال شده همه ایرانیان و از جمله مسائل و مشکلات حوزههای کُردنشین غرب ایران، با اتخاذ روشهای دموکراتیک، مدنی، به دور از خشونت و با رعایت حقوق بشر و تمسک به قانون چه از سوی مردم و گروههای سیاسی و چه از سوی نهادهای حکومتی در چارچوب حفظ استقلال، همبستگی ملّی، یکپارچگی و تمامیت ارضی کشور، دست یافتنی خواهد بود و هرگونه تلاش در راستای ایجاد ناامنی، بی اعتمادی، خشونت و بی ثباتی در ایران و در منطقه را محکوم میکنیم.
ادامه مطلب ...ضرورت بازنگری در شعار جامعه دامپزشکی کشور بر بنیان
آرمانِ دامپزشکی در بُن مایه های فرهنگ ایران:
دام سالم، انسان سالم، زندگی سالم
شاهین سپنتا (دامپزشک)
دیوارنوشته شبکه دامپزشکی شهرستان اصفهان، 14 مهرماه 91
چهاردهم مهرماه هر سال در تقویم رسمی ایران «روز دامپزشکی» نام گرفته است و همه ساله در چنین روزی سازمانهای دولتی و غیردولتی برنامه هایی را برای بازگویی اهمیت دانش دامپزشکی و نقش آن در پیشبرد بهداشت جامعه برپا میکنند و سالهاست که در بیشتر این برنامهها یک جمله آشنا که به عنوان "شعار دامپزشکی" در ایران انتخاب شده است در برابر دیدگان باشندگان خودنمایی میکند، اما جامعه دامپزشکی تاکنون به این نکته توجه نکرده است که این جمله که برپیشانی همه نشست ها و برنامه ها نصب می شود، تنها بیان کننده بخشی از مجموعۀ فعالیتها و خدماتی است که جامعه دامپزشکی برای بهداشت و حفظ سلامت حیوانات و انسانها برعهده دارد. به سخن دیگر، شعار «دام سالم، غذای سالم، انسان سالم» تنها ناظر بر بخش کوچکی از مسئولیت بزرگ جامعه دامپزشکی کشور به ویژه در زمینه بهداشت مواد غذایی با منشاء فراورده های خام دامی است.
اما همان گونه که می دانیم همکاران دامپزشک ما در رشته های کاری متنوع دیگری همچون دارو و درمان و علوم آزمایشگاهی مشغول به فعالیت هستند و نمیتوان پذیرفت که همکاران دامپزشک که انتظار میرود بیشترشان از حامیان حقوق حیوانات و مدافعان محیط زیست به شمار روند، به «دام سالم» صرفا به عنوان منشاء «غذای سالم» نگاه میکنند.
به سخن دیگر در این شعار مشهور، همه حیوانات اعم از اهلی و غیر اهلی زیر واژه مبهم « دام » تعریف شده و در کمال تعجب همگی منشاء غذای انسان معرفی شده و دامپزشکان را مسئول سلامت آنها به عنوان منبع غذا جهت تامین سلامت انسان می داند.
روشن است که این نگاه به مسئولیت های خطیر جامعه دامپزشکی، نادرست و ناشی از برداشت غلط طراحان آن است و به این تریبب به نظر می رسد که شایسته است که جامعه دامپزشکی کشور با بازنگری در شعار حرفهای خود، نگاهی فراگیرتر به نقش و اهمیت دانش دامپزشکی در جامعه داشته باشد و در همین راستا این نگارنده با نگرش و بهره گیری از ریشه های فرهنگی و تاریخی گزینش روز دامپزشکی و جلوه هایی از آن که در نیایش کهن «گوش یشت» برجای مانده، اصلاح شعار پیشین را به صورت " آرمان دامپزشکی" یعنی « دام سالم، انسان سالم، زندگی سالم» با تاکید بر همزیستی بین انسان و حیوانات، پیشنهاد میکند.