درخواست بنیاد میراث پاسارگاد از یونسکو :
ثبت جشن یلدا به عنوان میراث معنوی جهانی
بنیاد بین المللی میراث پاسارگاد طی نامه ای به مدیرکل سازمان آموزشی، دانشی و فرهنگی سازمان ملل متحد ( یونسکو ) خواستار ثبت جشن یلدا به عنوان میراث معنوی جهانی ( Intangible Heritage ) شد.
در بخشی از پرونده ارسالی بنیاد میراث پاسارگاد به پیوست نامه یاد شده ، درباره ضرورت ثبت جهانی یلدا آمده است : " یلدا ، جشن مهرورزی و صلح و دوستی جهانی است که به صورت همگانی و غیر رسمی در خانواده های ایرانی و برخی دیگر از کشورها ، از هر قشر و با هر دین و مذهب برگزار می شود. یلدا جشنی است که در آن مردمان به انتظار سپیده دم و دریافت گرمای مهر تابان می نشینند و این گرمای زندگی بخش را که از طبیعت گرفته اند به همدیگر هدیه می دهند . نزدیک بودن زمان برپایی ( Christmas ) یا جشن میلاد عیسی مسیح ( 25 دسامبر ) و جشن یلدا ( 21 دسامبر ) و مشابهت سنت های این آیین های زیبا نشان از همدلی همه مردمان زمین با هر دین و آیین است. پس شناسایی بهتر و ثبت این جشن کهنسال به عنوان میراث مشترک بشری ضمن این که می تواند آن را به همه ملت های جهان بیشتر بشناساند ، امکان حفظ ارزش های جهانی نهفته در این جشن و انتقال بهتر آن را به نسل های بعدی بشر فراهم خواهد آورد. "
یلدا ، دومین جشن بزرگ ایرانیان
در تقویم رسمی کشورثبت نشده است
۴۶ سازمان غیر دولتی مدافع میراث فرهنگی و طبیعی سراسر کشور ، از شورای فرهنگ عمومی که کار درج مناسبت ها را در تقویم رسمی کشور برعهده دارد خواستار ثبت جشن یلدا در تقویم رسمی کشور به نشانه حرمت نهادن به ارزش های فرهنگی و تاریخی مشترک بین همه ایرانیان شدند.
در بخشی از نامه سازمان های مردم نهاد خطاب به علی ملانوری مدیرکل شورای فرهنگ عمومی آمده است : جشن یلدا میراث فرهنگی و طبیعی مشترک همه ایرانیان است که در خانواده های ایرانی از هر قشر و با هر دین و مذهب برگزار می شود. شناسایی بهتر و ثبت این جشن کهنسال که پس از نوروز یکی از فراگیرترین جشن های همه ایرانیان است و برپایی همه ساله آن زمینه نزدیکی و همدلی همه اقوام و تیره های ایرانی را فراهم آورده است ، امکان پاسداشت ارزش های فرهنگی این جشن و انتقال بهتر آن به نسل های آینده را فراهم خواهد ساخت. لذا امضا کنندگان ذیل این درخواست که همگی از سازمان های مردم نهاد فعال در زمینه حفظ میراث فرهنگی و طبیعی از سراسرکشور هستند ، خواهشمندند تا شورای فرهنگ عمومی به نشانه حرمت نهادن به ارزش های فرهنگی و تاریخی مشترک بین همه ایرانیان با نظر مساعد نسبت به ثبت شب یلدا در تقویم رسمی کشور اقدامات لازم را اعمال نماید.
اتحادیه انجمنهای علمی، دانشجویی باستان شناسی دانشگاههای کشور، انجمن اقاقیا، انجمن اندیشه جوان، انجمن ایلام شناسی ایران، انجمن بیستون، انجمن پژواک نو، انجمن حامیان حقوق بشر، انجمن دانشجویان باستان شناس شهر کرد، انجمن دوستداران میراث فرهنگی افراز، انجمن دوستداران میراث فرهنگی شوش، انجمن دوستداران میراث فرهنگی و گردشگری امرتاد، انجمن دوستداران یادمانهای باستانی آریابوم، انجمن ژیار، انجمن کهن دژ، انجمن مهر آیین، انجمن نگاه تازه، انجمن وحدت جوانان ایران زمین، جمعیت آریایی ها، جمعیت جوانان عصر سبز، جمعیت سپندارمدان، جمعیت طبیعت یاران، جمعیت طلایه داران اندیشه های نو، جمعیت دوستداران میراث فرهنگی یادگار یزد ، خانه دوستی ایرانیان، خانه ی ماورای جوان، دیده بان یادگارهای فرهنگی ایران، طنین آرتا، کانون آینده نگری ایران، کانون بارگاه مهر، کانون پاسارگاد، کانون جوانان پارس، کانون دانشگران فردا، کانون فرهنگی آریا، کانون گسترش فرهنگ ایران بزرگ، کانون گلستان نوین، کانون مهر، کانون میراث سپیدان، کانون نفس به نفس، موسسه سیروان، موسسه علمی فرهنگی آینده نگر، موسسه فرهنگی امروز گلستان، موسسه فرهنگی توفا، موسسه فرهنگی دانادلان جنوب، موسسه کندوکاو، موسسه میزان و کانون صدای زمین ، 46 سازمان مردم نهاد امضاء کننده نامه به شورای فرهنگ عمومی هستند.
گفتنی است ، جشن « یلدا » یا جشن « شب چله » دیرزمانی است که در ایران در آخرین شب پاییز ( 30 آذر ماه ) که بلندترین شب سال نیز هست ، گرامی داشته می شود. شادمانی ، گردهمایی خانوادگی و خوردن میوه هایی همچون هندوانه و انار و خشکبار از آیین های ویژه جشن یلدا است.
بیانیه کمیته بین المللی نجات پاسارگاد به مناسبت شب یلدا :
یلدای مهر و روشنایی بر شما شاد باد
تردیدی نیست که مهمترین دلیل ماندگاری ارزش های فرهنگی ایران زمین، از آنجا است که ریشه در باور به انسان و به اهمیت حضور او، به عنوان یک اصل مسلط دارد. در عین حال این ارزش ها، حتی در قالب سنت هایی چند هزار ساله پیوند ناگسستنی انسان با طبیعت و محیط زیست او را به روشنی تایید و تحسین می کند.
فرهنگ ایرانزمین با این که بارها مورد تجاوز و تهاجم بیگانگان از سویی، و سرکوبی قدرت های متعصب مذهبی از سویی دیگر بوده اند، اما همچنان تا امروز زنده و شکست ناپذیر باقی مانده و در ذهن مردمان ما هر روز رنگی از تازگی به خود گرفته اند.
یلدا یکی از نمودهای زیبا و ماندگار این فرهنگ است. مراسم و ریشه ی یلدا، چه به عنوان تولد میترا، خدای مهر و روشنایی، و چه به عنوان اسطوره ای برآمده از ارتباط انسان با طبیعت، اگر چه از هزاران سال قبل می آید اما تفکری که در پی آن است، یعنی «باور به پیروزی غیر قابل تردید روشنایی بر تاریکی» «اهمیت پاسداری از مهر، دوستی و پیمان» « اهمیت احترام به نظم و قانون» تفکر انسان متمدن و صاحب حقوق بشر امروز نیز هست.
قرن هاست که انسان ایرانی هر سال با جشن و شادمانی به استقبال خورشید گرمابخش، آن فاتح تاریکی، می رود و به یاد می آورد که آدمی طالب مهر، آرامش، رفاه و امنیت و شادمانی است و ظلم و تاریکی و جهل و اندوه شایسته او نیست.
کمیته نجات پاسارگاد ضمن شادباش فرارسیدن یلدای مهر و روشنایی از همگان می خواهد تا در یکی از تاریک ترین و تلخ ترین دوران های تاریخی سرزمین مان، به برگزار کردن هر چه با شکوهتر و زیباتر مراسم یلدا بپردازند و به جهانیان نشان دهند که فرهنگ ایرانی ما فرهنگ مهر، شادمانی، وفای به پیمان و آشتی و صلح است و آن چه اکنون در سرزمین ما، می گذرد، از نوع همان تاریکی هایی است که انسان سالم و با فرهنگ ایرانی، از آن می گریزد و آن را دوست نمی دارد
در عین حال لازم است که بار دیگر به لزوم حفظ و نگاهبانی از گنجینه های ملی و بشری ایرانزمین تاکید کرده و یادآور شویم که ویران کردن هر تکه از این میراث های بشری به معنای ویران کردن بخشی از فرهنگ زنده و خردمداری است که می تواند سازنده فردای ما و نسل های آینده باشد.
پیام یلدایی مهندس کورش زعیم :
نوید جشن بزرگ یلدای 1386
را به همه ایرانیان در سراسر جهان شادباش می گویم
یلدا، یکی از بزرگترین، گرامی ترین و پرمعناترین جشن های باستانی ایران زمین است. یلدا جشن پیروزی روشنایی بر تاریکی است، پیروزی و افزایش درازای روز سپید بر تیرگی درازترین شب سال، نوید اینکه از فردا اهریمن تاریکی ها عقب نشینی می کند. امسال، جشن یلدا برای ما ایرانیان جشنی راستین خواهد بود و اهریمن تاریکی ها به راستی عقب نشینی خواهد کرد.
یلدا هدیه فرهنگی زیبای ایرانیان به همه جهانیان است. جشنی که در سراسر جهان با نام های گوناگون و به بهانه های گوناگون بر پا میشود. یلدا زادروز ایزد مهر است که در این روز از آناهیتای باکره در غاری زاده شد و خدا در آیین مهر لقب پدر گرفت. ایرانیان همه ساله در این روز درخت سرو یا مورد را آذین می بستند و بر تارک آن ستاره می آویختند و روی شاخه ها شمع می افروختند. ایزدمهر همه ساله هویدا میشد و برای کودکان هدیه می آورد. ما ایرانیان این آیین زیبا و شادی آفرین را، همانند دیگر شگفتی های فرهنگ ایرانی، به مردم جهان هدیه کردیم.
در این بلندترین شب سال، ما ایرانیان تا پگاه بیدار می نشینیم تا سپیده ی روشنایی روز برآید و فرشته روشنایی و دانایی بر اهریمن تاریکی و نادانی پیروز گردد. ما سال در پیش رو را بیدار خواهیم بود. در زندگی ما ایرانیان، یلدای امسال آغاز پایان تاریکی ها و پلیدی ها خواهد بود. در این سال پیش رو، جهل را شکست خواهیم داد، فساد را خوهیم زدود، ستمگری را داد خواهیم خواست، سیاهپوشی وسیاه اندیشی وسیاهکاری و دروغ را خواهیم راند. فرهنگ زیبا و پرعظمت ایرانی دوباره روشنایی را بر سراسر ایران زمین خواهد تاباند.
حقوقدانان جشن یلدا را گرامی داشتند
نگار - خبرنگار کمیته بین المللی نجات پاسارگاد : شنبه شب 22 دسامبر مراسم گرامیداشت یلدا به همت دکتر محمدعلی دادخواه و دیگر افراد هیئت مدیره موسسه حقوقی راد بر گذار شد . موسسه راد موسسه ای است حقوقی و در آیین نامه مصوب سال 1354 آن از چهار جشن فرهنگی سالانه گفته شده که یکی از این جشن ها «یلدا» است. در جشن یلدای امسال علاوه بر هیئت مدیره آن تعداد زیادی از وکلا، قضات، حقوقدان ها، و کارآموزان وکالت حضور داشتند.
در این مراسم ابتدا یاد و خاطره مرحوم ورجاوند، یکی از مدافعان همیشگی میراث فرهنگی که هر ساله در این جشن ها شرکت می کردند گرامی داشته شد سپس دکتر احسان صباغیان در خصوص تاثیر استوره ها در فرهنگ متمدن سخن رانی کردند ، ایشان در سخنانشان گفتند که «ما باید فرهنگ را از نسل قبل گرفته و به نسل آینده پیشکش نماییم»سپس شعر آرش کمان گیر خوانده شد. پس از آن آقای دکترهرمیداس باوند در خصوص نقش سنت ها در توسعه جوامع صحبت کردند و همچنین به جشنهای ایرانی و آثار تاریخی و فرهنگی اشاره نموده و گفتند که: «اگر ما تلاش نمائیم می توانیم کاری کنیم که ایران در جوامع بین المللی جایگاه خوبی داشته باشد.» بانو توران شهریاری شعر یلدا سروده خودشان را خواندند و خانم شهدی وکیل دادگستری نیز شعر دیگری در ارتباط با یلدا خواندند و در پایان آقای دکتر محمدعلی دادخواه درباره تاثیر شادمانی که لازمه حیات اجتماعی است سخنانی گفتند. و اضافه کردند که: «یلدا چون جشن های دیگر ایرانی ریشه در آیین و فرهنگ ما دارد و زیست گاهی است که انسان را به نسل های قبل از خود مرتبط می کند.»
در این مراسم پیشنهاد اخیر بنیاد میراث پاسارگاد به یونسکو ، برای ثبت جهانی این جشن بزرگ فرهنگی، خوانده شد و مورد استقبال قرار گرفت.
نگاهی به پیشینه و جایگاه یلدا در فرهنگ ایران
چکیده : جشن « یلدا » یا جشن « شب چله » در آخرین شب پاییز ( 30 آذر ماه برابر با 21 دسامبر ) که بلندترین شب سال نیز هست ، در خاستگاه اصلی خود « ایران » با شور و شوق فراوان برپا می شود . این جشن ریشه در آیین کهن « مهر » دارد که دیرزمانی در ایران و سپس در بسیاری از کشورهای آسیا و اروپا گرامی داشته می شد. شادمانی ، گردهمایی خانوادگی و خوردن میوه هایی همچون هندوانه و انار و خشکبار از آیین های ویژه جشن یلدا است.
پیشینه آیین مهر : در هزاره های دور ، مردمانی که در طبیعت زندگی می کردند بر اثر مشاهده خورشید و ماه و ستارگان و تجربه تغییرات طبیعی فصول و کوتاهی و بلندی روز و شب ، فعالیت های روزانه خود را بر بنیان این پدیده های طبیعی و دگرگونی های آن ها تنظیم می کردند و از آن ها بهره های فراوان می بردند. از این روی زندگی بخشی این پدیده های طبیعی را ستودند و آنان را تجلی وجود خداوند دانستند و از میان این پدیده های طبیعی ، خورشید که با پرتوهایش ( مهر ) به این زمین و همه زیستمندان روی آن گرمای زندگی می بخشید ، بیش از همه مورد ستایش قرار گرفت. سپس مردمان با اندیشیدن و ژرف نگری در بزرگترین منشاء نور مادی ( خورشید ) و شناخت اثرات زندگی بخش پرتو های آن ( مهر ) به شناخت بزرگترین منشاء نور معنوی ( خداوند ) دست یافتند . آنگاه مهر معنوی خداوند را ستودند و کوشیدند تا این صفت خداوندی را که به معنای صلح و دوستی ، محبت و پیمان داری و میانه روی است ، در نهاد خود نیز پرورش دهند.
مهر ، در زبان سنسکریت « Mitra » ، در اوستایی « Mithra » ، در زبان پهلوی « Mitr » و در پارسی امروزی « Mitra یا Mehr » گفته می شود.
مهر ، در زبان های سنسکریت و اوستایی به معنای پیمان و همبستگی و پیوستگی دو یا چندین نفر است . مهر در زبان پارسی نیز محبت و دوستی ، آشتی و پیمان معنا می دهد . براین پایه در فرهنگ ایران « مهر» دشمن دروغ و دروغگو است چون نمی توان از انسان بدکردار و دروغ گفتار انتظار داشت که پایبند به پیمان باشد و کسی می تواند به پیمان خود وفادار باشد که گوهر راستی را برگزیده باشد.
اگر مهر را عینی تر کرده و پوششی زمینی به آن بدهیم ، پایداری هستی و گسترش نیکی محض را در آن جلوه گر خواهیم یافت . مهر ، جلوه ای از پیمان انسان با انسان ، پیمان انسان با محیط اجتماعی و طبیعی ، و مسئولیت پذیری برای نگهبانی از خانواده ، شهر و کشور است. در یک نگاه ژرف تر انسان پایبند به پیمان ، پرچمدار و نگهبان هستی خواهد بود . بنابراین " پایبندی به پیمان " با " آبادانی " مترادف می شود ، و " پیمان شکنی " با " ویرانی و ظلمت " هم معنا می گردد . بر پایه این دیدگاه ، نظام کیهانى نیز بر مدار نظم و هنجاری ( اَشا ) مى چرخد که نمودى از اصل پیمان و نگهداشت آن است.
این دیدگاه در فرهنگ و ادب ایران زمین بسیار تاثیر گذاشته است . در همین راستا ، شانزدهمین روز هر ماه و هفتمین ماه سال در گاهشماری ایرانى نام « مهر » بر خود دارد. همچنین یشت دهم از کتاب اوستاى متاخر نام مهر را بر پیشانى دارد . به گزارش هردوت نیز ایرانیان از دوره هخامنشى نام مهر را بر فرزندان خود مى گذاشتند .البته امروز نیز نام مهر یا میترا را همچنان برفرزندان خود مى گذارند و افزون بر آن واژه « پیمان » را نیز به عنوان نامی برای فرزندان خود برمی گزینند .
پیروان آیین مهر به نشانه پیمان دوستى حلقه مهر را بر انگشتان یکدیگر می نشاندند و این نماد زیبا امروز در جوامع بشرى به شکل حلقه زناشویی به هنگام پیوند و پیمان زناشویی بین دو زوج جوان تبادل می شود.
آیین مهر در ایران زاده شد ، به بالندگی رسید و هزاران سال به چهره ها و جلوه های گوناگون در همه سرزمین های پهناور ایرانی پایدار ماند و پیروان فراوان داشته و دارد . کهن ترین سندى که نام مهر یا میترای مورد باور ایرانیان و هندیان در آن آمده و به دست ما رسیده ، لوح هایی است متعلق به ۱۴۰۰سال پیش از میلاد که در سال ۱۹۰۷ میلادی در « کاپادوکیه » ( Cappadocia ) کشف شده است و این پیمانى است که میان هیتى ها و میتانى ها بسته شده است. این سند هم اکنون ( ۲۰۰۷ میلادى ) عمرى ۴۱۰۰ ساله دارد .با این همه پژوهشگران بر این باورند که پیشینه آیین مهر به هزاران سال پیش از آن بازمی گردد.
در سده اول پیش از میلاد ، این آیین در چهره ای نو با نام آیین میترا ( میتراییسم ) توسط رومی های تحت نفوذ فرهنگ ایران ، در سراسر قاره اروپا ، غرب و شمال آفریقا و آسیای صغیر و نواحی اطراف دریای سیاه منتشر شد و طی پنج سده در بخش بزرگی از جهان گسترش یافت و معابد میترا توسط پیروان آیین میترا در سراسر اروپا ساخته شد ؛ به گونه ای که بر اساس شواهد باستان شناختی و تاریخی موجود ، در آغاز سده چهارم میلادی بیش از 300 معبد میترا در ایتالیا وجود داشت و این آیین توسط لژیونرهای رومی به سرزمین های زیر نفوذ آن امپراتوری از جمله آلمان، اتریش و انگلستان انتقال یافت. اما از اوایل سده چهارم میلادی با گسترش مسیحیت به تدریج میتراییسم و سنن آن در اروپا کمرنگ شد.
هنوز نیز بسیاری از نماد ها و سنت های این آیین کهن به صورت های گوناگون در باورها و سنت های مردم ایران و دیگر ملت های جهان زنده مانده است . از دیرباز ایرانیان به نام « مهر » دو جشن برگزار کرده اند که یکی « مهرگان » نام دارد و دیگری که موضوع این نوشتار است جشن « یلدا » نام گرفته است.
جشن یلدا ، جشن زایش مهر : هزاران سال پیش ، ایرانیان دریافته بودند که از آغاز دی ماه1 روزها به تدریج بلندتر و شب ها کوتاه تر می شود و خورشید هر روز بیش تر در آسمان می ماند و نور و گرمی می پراکند. از این روی در پایان آخرین شب پاییز ( درازترین شب سال ) و سپیده دم نخستین روز زمستان2 ، برآمدن « نخستین پرتوهای خورشید تابان » را که « مهر » می نامیدند ، به عنوان لحظه « زایش مهر » جشن می گرفتند که بعد ها جشن « یلدا » و یا جشن « شب چله »3 نامیده شد و تا امروز باقی مانده است. یلدا واژ ه ای سُریانی4 و به معنای « زاده شدن » است که توسط مسیحیان سُریانی به ایران آورده و ماندگار شد.
ایرانیان از اول دی ماه تا دهم بهمن ماه 5 (جشن سده ) را که 40 روز است « چله بزرگ » می نامند و از دهم بهمن ماه تا بیستم اسفند ماه6 را نیز « چله کوچک » می نامند. چون در این 40 روز دوم یا چله کوچک از شدت سرما نسبت به چله بزرگ کاسته شده است.
رومیان نیز مهم ترین جشن خود را " سُل ناتالیس انویکتوس " Natalis Invictus) Sol - ) یعنی "میلاد خورشید شکست ناپذیر " می نامیدند و گرامی می داشتند و از این روی پس آشنایی با آیین مهر به این همانی « مهر » با « خدای آفتاب » دست زدند . natalis=noel=birth) )
شب یلدا ، بلند ترین شب سال : می دانیم که زمین در اول دی ماه ( 21 دسامبر ) هر سال به نقطه انقلاب زمستانی خود می رسد. نقطه ای که در آن، ناظران نیمکره شمالی دارای کوتاه ترین روز و بلندترین شب سال بوده و بر عکس در نیمکره جنوبی بلندترین روز سال اتفاق می افتد. اما باید توجه داشت که در این شب همه ناظران نیم کره شمالی دارای طول شب یکسان نیستند. در استوا طول شب و روز برابر و هریک مساوی با 12 ساعت است و هرچه به طرف قطب می رویم طول شب یلدا افزایش می یابد. به طور مثال درازای شب یلدا در برخی از شهرهای جهان ( 2006 ) به شرح زیر است :
شهر |
کشور |
درازای شب یلدا |
مکه |
عربستان |
13 ساعت و 18 دقیقه |
مدینه |
عربستان |
13 ساعت و 32 دقیقه |
چابهار |
ایران |
13 ساعت و 36 دقیقه |
یزد |
ایران |
14 ساعت و 5 دقیقه |
اصفهان |
ایران |
14 ساعت و 9 دقیقه |
تهران |
ایران |
14 ساعت و 26 دقیقه |
مشهد |
ایران |
14 ساعت و 29 دقیقه |
تبریز |
ایران |
14 ساعت و 39 دقیقه |
برلین |
آلمان |
15 ساعت و 36 دقیقه |
پاریس |
فرانسه |
15 ساعت و 59 دقیقه |
لندن |
انگلیس |
16 ساعت و 25 دقیقه |
مسکو |
روسیه |
17ساعت و 17 دقیقه |
استکهلم |
سوئد |
18 ساعت و 18 دقیقه |
هلسنکی |
فندلاند |
18 ساعت و 35 دقیقه |
ریکجاویک |
ایسلند |
20 ساعت و 31 دقیقه |
لولئو |
سوئد |
21 ساعت و 44 دقیقه |
همان گونه که در جدول بالا مشاهده می شود، شب یلدا برای برخی کشورها طولانی تر است. برای مثال در چنین شبی در استکهلم پایتخت سوئد، خورشید ساعت 8 و 55 دقیقه طلوع و ساعت 14 و 37 دقیقه غروب خواهد کرد. یعنی طول روز تنها 5 ساعت و 42 دقیقه است و شب بسیار زود فرا می رسد! البته خورشید هم در این روزها کم فروغ است ، زیرا در وسط روز حداکثر ارتفاع آن از افق حدود 8 درجه خواهد بود.
آداب و رسوم شب یلدا : جشن یلدا نیز همانند دیگر جشن های ایرانی یک جشن خانوادگی است . در این جشن اکثر خانواده های ایرانی با هر دین و مذهب ، در پرتو نور ( آتش یا شمع یا نور چراغ ) به شادى مى پردازند و سفره ای گسترده می کنند و خوراکی های ویژه ای را بر آن می نهند. این خوراکی ها را در بیشتر نواحی « شب چَره » می نامند و معمولا شامل هفت نوع میوه و آجیل هفت مغز می باشد. البته گاهی شمار آن ها از هفت نوع بیشتر می شود و افزون بر آن انواع شیرینی سنتی و غیر سنتی نیز تهیه می شود.
شور و شوق مردم برای خرید خوراکی های ویژه شب یلدا را از چند روز زودتر به ویژه در روزهای 29 و 30 آذرماه ( 20 و 21 دسامبر ) ، در بازارها و فروشگاه های میوه و آجیل می توان دید. معمولا این خریدها تا پاسی از شب نیز ادامه دارد و در آخرین لحظه ها نیز کسانی را می بینیم که از سر کار برگشته و میوه های شب یلدا را خریداری نموده و به خانه می برند. از میوهایی ویژه شب یلدا هندوانه ، انار و انگور است و در کنار آن ها از میوه های تابستانی دیگر همچون سیب ، خربزه ، خیار و گاهی « به » استفاده می کنند. در بین میوه های شب یلدا ، هندوانه اهمیت بیشتری دارد و اگر وضعیت اقتصادی خانواده ها اجازه دهد حتما آن را برای این شب تهیه خواهند کرد زیرا بسیاری باور دارند که اگر مقداری هندوانه در شب یلدا بخورند در سراسر چله بزرگ و کوچک یعنی در سراسر زمستان سرما بر آن ها چیره نخواهد شد و بیمار نمی شوند. پژوهشگران بر این باورند که خوردن هندوانه و انار در این شب معنایی رمزگونه در خود نهفته دارد و هندوانه و انار سرخ و گرد نمادی از گرمای مهر در شب سرد زمستان هستند.
شب چره یلدا همچنین شامل دانه هایی چون گندم و شاه دانه و برنجک و نخود بوداده یا برشته ( نخودچی )، و آجیل شامل تخمه هندوانه و کدو و گاهی تخمه آفتابگردان ، بادام، پسته، فندق و گردو است که در کنار آن از میوه های خشک یا خشکبار همچون سنجد سرخ ، کشمش، انجیر خشکه ، برگه زردآلو و توت خشکه استفاده می شود.
معمولا برای شب یلدا شام ویژه ای تهیه نمی شود و تهیه شام بستگی به وضع اقتصادی و نوع تغذیه خانواده دارد. در بیشتر خانواه ها در شب یلدا، پس از خوردن شام، برای " شب نشینی" یا " شب زنده داری " به خانه خویشاوند بزرگتر می روند.
گستردن سفره ای از خوراکی های گوناگون ریشه در یکی از مراسم آیین مهر دارد که " بزم مهر " یا مهمانی مهر نام داشت. در این مراسم سفره ای آیینی گسترده می شد و پیروان مهر به نشانه همسانی و برابری و استواری در پیمان با همدیگر و با خداوند ، با یکدیگر همسفره و هم پیاله می شدند و به خوردن گوشت گاو و بعد ها نان مقدس درَونَ ( Draona ) و نوشیدن آشامیدنی مقدس هَومَ ( Haoma ) می پرداختند. گستردن این سفره آیینی هنوز نیز در بین زرتشتیان با نام " میَزد" ( Myazd ) متداول است که بر آن خوراکی هایی همچون نان ، سیروگ ( نوعی نان روغنی ) ، انواع میوه ، شیرینی و آجیل لرک ( Lork ) که مخلوطی از مغز پسته ، بادام ، گردو ، فندق ، کشمش سبز، برگه زردآلو ، خرما خشکه و چند نمونه خشکبار دیگر است ، می نهند و پس از نیایش ، خوراکی ها بین حاضران پخش می شود و آن ها به نشانه تبرک از آن ها می خورند.
یکی دیگر از رسوم شب یلدا که در بیشتر خانواده های ایرانی متداول است ، بَُردن « شب چله ای » یا هدایای ویژه شب چله ( یلدا ) برای نوعروسان و تازه دامادان است. معمولا در خانواده هایی که به تازگی بین یک زوج جوان خطبه عقد خوانده شده اما هنور زندگی مشترک را به صورت رسمی آغاز نکرده اند ، در شب چله ( یلدا ) مادر داماد به همراه مجموعه ای از خوراکی های ویژه شب یلدا که با ذوق و سلیقه خاصی آراسته شده اند ، هدایای دیگری همچون لباس یا پارچه و طلا تهیه نموده و برای عروس می فرستد. این عمل به صورت متقابل از سوی مادر عروس نیز صورت می گیرد که البته زمان آن در برخی مناطق یک شب بعد از شب چله و در بیشتر مناطق نخستین شب چله پس از آغاز زندگی مشترک زوج جوان در خانه بخت خواهد بود.
در سده های اخیر فال گرفتن از کتاب حافظ ( شاعر و عارف بزرگ ایرانی ) نیز در شب یلدا و در برخی از خانواده ها مرسوم شده است.
ضرورت ثبت جهانی یلدا : یلدا ، جشن مهرورزی و صلح و دوستی جهانی است که به صورت همگانی و غیر رسمی در خانواده های ایرانی و برخی دیگر از کشورها ، از هر قشر و با هر دین و مذهب برگزار می شود. یلدا جشنی است که در آن مردمان به انتظار سپیده دم و دریافت گرمای مهر تابان می نشینند و این گرمای زندگی بخش را که از طبیعت گرفته اند به همدیگر هدیه می دهند . نزدیک بودن زمان برپایی ( Christmas ) یا جشن میلاد عیسی مسیح ( 25 دسامبر ) و جشن یلدا ( 21 دسامبر ) و مشابهت سنت های این آیین های زیبا نشان از همدلی همه مردمان زمین با هر دین و آیین است. پس شناسایی بهتر و ثبت این جشن کهنسال به عنوان میراث مشترک بشری ضمن این که می تواند آن را به همه ملت های جهان بیشتر بشناساند ، امکان حفظ ارزش های جهانی نهفته در این جشن و انتقال بهتر آن را به نسل های بعدی بشر فراهم خواهد آورد.
1 – در تطبیق تقویم ایرانی با تقویم میلادی ، « دی ماه » از 22 دسامبر تا 20 ژانویه است.
2- در تقویم ایرانی فصل پاییز دارای ماه های مهر و آبان و آذر است که در تطبیق با تقویم میلادی از 23 سپتامبر آغاز می شود و در 21 دسامبر پایان می یابد و فصل زمستان دارای ماه های دی ، بهمن و اسفند است که در تطبیق با تقویم میلادی از 22 دسامبر آغاز شده و در 19 مارس به پایان می رسد.
3- یک دوره 40 روزه را « چهله » یا « چله » می نامند.
4 - سَُریانی زبان مردم سوریه و شمال عراق ، قبل از میلاد مسیح تاچند قرن بعد از آن یعنی تاظهور اسلام است و هنوز نیز گویندگانی دارد.
5 – در تطبیق تقویم ایرانی با تقویم میلادی ، « بهمن ماه » از 21 ژانویه تا 19 فوریه است . روز دهم بهمن ماه برابر با روز۳۰ ژانویه ، برپایه یک باور ایرانى روزی است که آتش توسط « هوشنگ » پادشاه استوره ای کشف شد و بر این پایه در این روز « جشن سده » یا جشن پیدایش آتش برپا می شود.
6 – در تطبیق تقویم ایرانی با تقویم میلادی ، « اسفند ماه » از 20 فوریه تا 19 مارس است.
گزارش تصویری از شورو شوق مردم اصفهان
برای برپایی جشن شب چله ( یلدا )
عکس ها از شاهین سپنتا
29 / 9 / 86
باغبان های اصفهانی در کنار پل خواجو گل بنفشه می کارند
هندوانه شب چله در سبزه میدان اصفهان
هندوانه و انار از میوه های اصلی شب چله
انگور شیرین میوه ای تابستانی اما مهمان سفره زمستانی شب چله
به معروف اصفهان هنوز هم همچون گذشته ها خواهان زیاد دارد
با وجود گرانی میوه ، میوه فروش ها این روزها بازار خوبی دارند
انواع آجیل و خشکبار بخشی جدانشدنی از شب چره در شب یلدا
گل فروش های خوش ذوق اصفهانی این گاری های پر از میوه و گل
را درست کرده اند تا آقا داماد ها به عنوان شب چله ای برای عروس خانم ها ببرند
این هم هنر شیرینی فروشی های اصفهانی
کیک خامه ای هندوانه ای برای شب چله
در همایش بزرگداشت مولوی در اصفهان تاکید شد :
حق ایرانی بودن و فارسی زبان بودن مولوی
را نباید از نظر دور داشت
همایش دوروزه گرامیداشت هشتصدمین سال تولد مولانا با همکاری انجمن مثنوی پژوهان ایران ، دانشگاه اصفهان و دانشگاه صنعتی اصفهان در روز های 20 و 21 آذر ماه برپاشد.
در بخشی از پیام دکتر محمد توکل دبیر کل کمسیون ملی یونسکو خطاب به این همایش آمده بود : مولانا شاعر ، عارف و متفکر ایرانی و نماینده شایسته فرهنگ بزرگ ایران کهنسال است که حوزه نفوذ تمدن آن یک امپراتوری فرهنگی را ایجاد کرده است و به طور قطع جهانیان بیش از هر کشور دیگر از ما انتظار دارند که در تبین ، تشریح و معرفی افکار مولانا گام برداریم.
علی عربیان دبیر انجمن مثنوی پژهان ایران نیز در گفت و گو با خبرنگار ما ضمن انتقاد به نحوه برگزاری فستیوال قونیه در سال مولانا گفت : به اعتقاد من مولانا یک شخصیت جهانی است و متعلق به همه مردم جهان با هر زبان است ، اما حق ایرانی بودن و فارسی زبان بودن مولوی را نباید از نظر دور داشت چون ممکن است معانی بسیار ژرفی که در پیام مولانا هست نادیده گرفته شود و این تحریف ، نارسایی در فهم آثار مولوی را به وجود می آورد.
دکتر محمد علی اسلامی ندوشن نیز در بخشی از سخنان خود گفت : مولوی متعلق به تمدن ایران است ، یک ایرانی است به تمام معنا و هیچ حرفی در این نیست و بقیه مطالب سیاسی و گذراست.
وی عمده ترین مباحث فکری مولوی را عشق ، آزمندی ، اضداد ، جسم و روح ، و مرگ دانست که با تمثیل های بسیار ساده و زمینی در مثنوی مطرح می شود تا برای مردم قابل فهم شود.
این استاد دانشگاه تهران اشعار مثنوی را " بیان حال به زبان کوچه و بازار " ، " زبر" ، " ارتجالی " و " فی البدیهه" دانست که بدون تصنع گفته شده و در آن کلام و بیان فدای فکر می شود .ولی در ادامه یاد آور شد : " اما یک شیرینی فوق العاده ای دارد که مخصوص مولاناست و جذب وجود انسان می شود و ما را تا حد از خود بی خود شدن جلو می برد."
دکتر اسلامی ندوشن " استخدام کلمات " در غزلیات مولانا را به گونه ای دانست که می توان آن را " کلام پرّان " نامید و در این مورد افزود : غزلیات مولانا مثل هزاران پروانه رنگارنگ است که در هوا می پرند و به هم آمیخته می شوند و کنه معنا را به وجود می آورند و یک عالمی را مجسم می کنند که هم هست و هم نیست.
وی در بخشی دیگر از سخنان خود گفت : مهم ترین محور فکری مولانا عشق است و مولانا یکی از ستون های عشق پرور است. وی ، عشق از دیدگاه مولوی را راهنما و نیروی حیاتی دانست که حرکت ایجاد می کند و انسان را به جلو می راند چون همه تحرکات انسان منشاء عشق دارد که نهایتا به طرف بی مرگی می رود.
دکتر ناصر مهدوی ، استاد دانشگاه تهران نیز در سخنان خود درباره نیاز انسان معاصر به پیام مولانا گفت : تفاوت مولانا با انسان های دیگر این است که وی از زندان درون خود رها شده است. از بزرگترین درد های انسان امروز , درد تنهایی است و این در دنیای امروز که پیوندهای بین آدمیان به هم خورده ، مورد توجه است . مولوی به شدت آدم تنهایی است ولی محکم ایستاده چون خدا را در کنار خود می بیند و این ترس و لرز تنها بودن را از انسان دور می کند. همان گونه که حافظ در این باب می گوید : " یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم" . مولوی به اساسی ترین نیازهای انسان امروز پاسخ های بسیار درخور ، جدی ، صریح و جالبی داده است . به خصوص در قبال مرگ و غروب زندگی انسان که با نگاه و اندیشیدن به طلوع آن را به آدمی می شناساند.
دکتر شیرین بیانی ، دکتر مهدی دهباشی ، دکتر میرباقری ، دکتر مهدوی ، دکتر علی سربندی و علی عربیان نیز از دیگر سخنرانان این همایش بودند که در سخنان خود به موضوعاتی همچون عشق در اندیشه مولانا ، مشرب عرفانی مولانا ، خاستگاه مولانا و روان شناسی پویایی و شادی از دیدگاه مولانا پرداختند.
اجرای پرشور موسیقی سنتی ایرانی همراه با خواندن غزل هایی از مولوی از دیگر بخش های این برنامه بود.
جابجایی درختان بجای مسؤولان !
شاهین سپنتا
چندی پیش " زرگر " معاون آب و آبفا در وزارت نیرو ، در گفت و گو با خبرنگار روزنامه اعتماد به بیان دیدگاه های مسوولان وزارت نیرو و طرح "حقایقی " درباره روند ساخت سد سیوند پرداخت ، که موجب شگفتی همگان شد!
یکی از حقایق شگفتی آور که توسط ایشان به دقت و با ذکر جزئیات تشریح شد ، طرح جنجالی "جابجایی " صد ها و یا شاید ده ها اصله درخت قدیمی و چند صد ساله از منطقه تنگ بلاغی به محلی دیگر بود.
ایشان در این مورد اظهار داشتند : « ... در تمام خبرهایی که از سال گذشته در جراید به چاپ رسید، از نابودی 8 هزار اصله درخت قدیمی و چند صد ساله با آبگیری تنگه بلاغی خبر داده بودند در حالی که بر اساس آماری که ما از سازمان منابع طبیعی استان داریم این تعداد، هشت صد اصله درخت ذکر شده است نه 8 هزار درخت. هر چند در سیلاب هایی که این اواخر اتفاق افتاده است بیشتر این درختان از بین رفتند و بخش کمتری را ما باید جابه جا کنیم... »
شاید در سیلاب هایی که ایشان خبر وقوع آن را می دهند از شمار 8000 یا به تعبیر ایشان 800 اصله درخت ، تعداد محدودی باقی مانده اند که آن چند عدد هم به مدد فن آوری پیشرفته وزارت نیرو با همه خاک و ریشه از محل خود به سلامتی به یکی از پارک های عمومی شهر شیراز انتقال می یابند.
به هر روی در این فرصت کوتاه بر آن نیستم که بیشتر درباره عظمت طرح جنجالی ایشان و دانش فنی بسیار پیچیده به کار رفته در آن سخن بگوییم ، اما شایسته است که چند نکته را درباره موضوع مورد بحث به ایشان و دیگر مسئولان آبفا یادآور شویم :
کارشناسان نیز بارها تاکید کردند که این درختان به دلیل واقعشدن در ناحیه رویش ایرانی- تورانی از نظر تنوع و ذخیرگاه ژنتیکی منحصر به فرد و دارای اهمیت ویژهای هستند و تخریب این جنگل ها به معنای فنا و نابودی کامل طبیعت منطقه است و حتی با صرف میلیاردها دلار هم امکان احیای این جنگل ها وجود ندارد ، چرا که خاک منطقه آن قدر فقیر و خشک است که رویشگاه ، توان بازسازی خود را ندارد . شکلگیری جنگل در حوزههای خشک ایران بر اثر یک فرایند تکامل یافته چندین هزار ساله است و از آن جا که پدیده آلودگی هوا ، اقلیمهای خشک را خشکتر میکند برای جایگزینی حداقل این درختها چند صد سال زمان نیاز است با این شرط که اقلیم تغییر نکند. بر این اساس حفظ و ارزش جنگلهای ایرانی– تورانی این منطقه به مراتب مهمتر از حفظ جنگلهای شمال است.
لازم به یاد آوری است که جنگل های ایران را میتوان به پنج ناحیه رویشی همچون " ناحیه هیرکانی"(خزری) ، " ناحیه ایرانی – تورانی " ، " ناحیه زاگرسی " ، " ناحیه خلیج فارس " و " ناحیه ارسبارانی " دسته بندی نمود که جنگل های ایرانی - تورانی به طور عمده در مرکز ایران پراکنده شده اند بنا به گزارش مدیرکل دفتر جنگلهای خارج از شمال در حال حاضر در حدود 4 میلیون و ۲۰۰ هزار هکتار از جنگلهای ناحیه رویشی ایرانی- تورانی در معرض تخریب جدی قرار دارند .
در حال حاضر سطح کل جنگل های ایران ۴/۱۲ میلیون هکتار میباشد که در حدود 5/7 درصد از سطــح کل کشور را میپوشـاند که با توجه به جمعیت کشــور در حال حاضر سهم هــر ایرانی ۲/ ۰ هکتار میباشد. این رقم با توجـه به سرانه جهــانی جنگــل که ۸/ ۰ درصد هکتار میباشد حاکی از فقر و کمبود شدید ایران در این زمینــــه میباشد. ایـران در بین ۵۶ کشور دارای جنگل در جهان مقــام چهــل و پنجم را دارا میباشد. بر اساس گزارش بانک جهانی، میانگین سالانه نابودی «جنگلهای خزری» در ایران سالانه 45 هزار هکتار معادل 4/2 درصد از کل مساحت جنگلهای این ناحیه و 3/0 درصد از مساحت کل جنگلهای کشور است. از سوی دیگر میانگین سالانه نابودی «جنگلهای زاگرس» 54 هزار هکتار معادل 1/1 درصد از مساحت جنگلهای این منطقه و 4/0 درصد از مساحت کل جنگلهای کشور را تشکیل میدهد. همچنین سالانه 27 هزار هکتار از جنگلهای «ایرانی ــ تورانی» معادل 8/0 درصد از کل مساحت جنگلهای این منطقه و 2/0 درصد از کل مساحت جنگلهای کشور نابود میشوند که در مجموع بدون احتساب جنگلهای « ارسباران» و « خلیج فارس» سالانه 125 هزار هکتار از جنگلهای کشور نابود میشوند که این رقم معادل یک درصد از کل جنگلهای کشور است.
اکنون در چنین وضعیت بحرانی مسئولیت حفظ 8000 اصله درخت یا بنا به برآورد آقای زرگر 800 اصله درخت کهن در منطقه تنگه بلاغی با کیست؟ سازمان جنگل ها و مراتع ، سازمان حفاظت از محیط زیست ، وزارت نیرو یا دولت، کدام یک پاسخگو هستند؟
به فرض صحت گفته های "معاون آب و آبفا در وزارت نیرو " ، جابجایی درختان منحصربفرد و چند صد ساله براساس کدام معیار و به استناد کدام مجوز انجام شده یا خواهد شد؟ خسارات ناشی از جابجایی دلخواه و بی مطالعه و تخریب هر یک از اجزاء اکوسیستم منطقه اعم از پوشش گیاهی و منابع آب و خاک را چگونه و از کدام منبع جبران خواهند نمود؟
شاید اگر به جای پرداختن به طرح های عمرانی و کشاورزی کم بازده ، ارزش واقعی منابع طبیعی این منطقه به درستی شناخته می شد و به تامین زیرساخت های مورد نیاز گردشگران می پرداختیم ، میراث طبیعی و تاریخی دشت پاسارگاد و تنگه بلاغی بهترین وسیله برای بالابردن رشد اقتصادی و به دنبال آن سطح زندگی مردم محروم در این بخش از کشور عزیزمان بود.
این نوشتار برای نخستین بار در روزنامه اعتماد 12 آذر ماه 1386منتشر شد.
ابعاد تکان دهنده
فاجعه زیست محیطی در ایران
شاهین سپنتا
ایرانیان از شمار نخستین ملت هایی در جهان بوده اند که به وضع قوانین زیست محیطی همت گماشته اند. این قوانین نه از جانب حکومت ها بلکه از سوی مردمانی با فرهنگ غنی وضع می شد که به اهمیت حفظ محیط زیست کاملا آگاه بودند و به پاسداری از منابع طبیعی ایمان و اعتقاد از سر آگاهی داشتند ؛ به طوری که حکومت ها نیز مجبور بودند برای بقا ، خود را با خواست و باورهای مردم هماهنگ سازند و به آن ها احترام بگذارند.
اما بررسی گزارش های تکان دهنده زیست محیطی کشور ، نشان گر ضعف شدید در مدیریت فرهنگی و زیست محیطی کشور ، بی اعتنایی و گاه تمسخر مدیران دولتی به دست آوردهای فرهنگ ملی و به تبع آن افت ارزش های انسانی و فرهنگی و لگدکوب شدن مظاهر فرهنگ و تمدن کهن این سرزمین کهنسال است .
در حالی که مدیریت دولتی در ایران ، از کشاورزی به عنوان « محور توسعه » نام می برد ، هم اکنون یک دهم فرسایش خاک های جهان مربوط به ایران است و اگر روند تخریب خاک در ایران با سرعت فعلی ادامه یابد در 30 سال آینده تمام زمین های حاصل خیز ایران نابود خواهند شد.از سوی دیگر هر سال یک و نیم میلیون هکتار ( 9 درصد ) از خاک های مرغوب ایران به بیابان تبدیل می شود و سالانه یک تا یک و نیم هکتار به مساحت کویر های ایران افزوده می شود. این در حالی است که سالانه یک میلیمتر از قشر خاک کشاورزی ایران که برای تشکیل آن 70 سال زمان لازم است در اثر فقدان پوشش گیاهی از دست می رود و فرسایش خاک از 10 تن در هکتار در دهه گذشته به 20 تن در هکتار در حال حاضر رسیده است .
جنگل های ایران نیز وضعیت بهتری ندارند . به طوری که در هر ثانیه 360 متر مربع از سطح جنگل ها و مراتع کشور تخریب می شود. به بیان دیگر در هر 5 سال یک میلیون هکتار از جنگل های ایران نابود می شود و یا سالانه یک و نیم درصد از جنگل های ایران از دست می رود.
اگر روند شتابان یاد شده در تخریب جنگل های ایران ادامه یابد در 60 سال آینده اثری از جنگل های امروزی ایران باقی نخواهد ماند . در حال حاضر با تخریب 33 درصد از جنگل های ایران ، وسعت 8 میلیون هکتاری این جنگل ها به 4/ 12 میلیون هکتار کاهش یافته است و سهم هر ایرانی از جنگل 2 /0 هکتار یعنی یک چهارم میزان جهانی آن ( 8/0 هکتار ) است.برپایه نظر کارشناسان جهانی از جمله فائو ، چنان چه سطح جنگل های یک کشور کمتر از 25 درصد خاک آن باشد آن کشور از نظر وضعیت محیط زیست انسانی در وضعیت بحرانی به سر می برد این در حالی است که در حال حاضر سطح پوشش جنگل و مرتع در ایران 5/7 درصد از مساحت کشور است. با این همه اجرای طرح ملی نهضت سبز از سوی مدیریت زیست محیطی کشور چندان جدی گرفته نشده است .
در حال حاضر مساحت مناطق چهارگانه طبیعی ( مناطق حفاظت شده ، پارک ملی ، آثار طبیعی و پناهگاه های حیات وحش ) در ایران تنها 84 / 4 درصد از کل سرزمین است در حالی که طبق استانداردهای جهانی حداقل سطح این مناطق باید معادل با 10 درصد از مساحت هر سرزمین باشد . همچنین سالیانه 1/3 میلیارد متر مکعب پساب صنعتی و شیمیایی وارد 236 تالاب شناخته شده ایران می شود و همچنین به علت تخریب پوشش گیاهی بالا دست تالاب ها معمولا بارش های متناوب باعث ورود 500 میلیون متر مکعب رسوب به تالاب های ایران می شود .
از میان مناطق چهارگانه طبیعی ایران بسیاری از آن ها در حال حاضر با بحران های جدی زیست محیطی رو به رو هستند که برای نمونه می توان به موارد زیر اشاره کرد : تالاب انزلی ، پناهگاه حیات وحش توران ، پارک ملی خجیر ، پارک ملی سرخه حصار، تالاب گوری گل تبریز ، مناطق حفاظت شده ورجین و البرز مرکزی ، اکوسیستم طبیعی دریای مازندران ، پارک ملی لار ، جنگل های پارک لویزان ، تالاب گاوخونی اصفهان ، زاینده رود اصفهان ، پارک ملی گلستان ، منطقه حفاظت شده غرب مازندران ، مناطق حفاظت شده شرق هرمزگان ، جنگل های حرا ، دشت مغان ، دریاچه گهر درود لرستان ، پوشش گیاهی و جانوری تنگه بلاغی شیراز ، جنگل های مازندران ، تالاب های زمزم و چکر ایلا م ، دشت بوئین زهرا ، پارک ملی بختگان فارس ، دریاچه ارومیه ، تالاب منطقه شکار ممنوع قره قشلاق مراغه ، دریاچه استیل آستارا ، گرگان رود تالش ، تالاب آلماگل گنبدکاووس ، تالاب پیر احمد کندی ماکو ، رودخانه اروند ، تالاب شادگان خوزستان ، تالاب حسن خان مهاباد ، منطقه حفاظت شده قمیشلو اصفهان ، سپید رود گیلان ، پناهگاه حیات وحش لوندویل آستارا ، رودخانه کارون ، تالاب ترعه خوران هرمزگان ، تالاب میانکاله مازندران ، تالاب های ارژن و پریشان فارس ، نرگس زارهای دهلران ، تالاب بند علیخان ورامین ، منطقه حفاظت شده جهان نمای گرگان ، عرصه های جنگلی چاهک استان یزد و ...
از سوی دیگر ، علاوه بر نابودی گونه های نادر گیاهی ، بنا به عوامل متعدد از جمله شکار بی رویه و مدیریت غلط مناطق حفاظت شده ، جمعیت 25 درصد از گونه های پستانداران و 11 درصد از گونه های پرندگان ایران روند انقراض را طی می کند.
از میان پستانداران وحشی ایران تاکنون نسل شیر ایرانی و ببر مازندرانی به کل منقرض شده است و نسل برخی دیگر از گونه ها همچون یوزپلنگ ، پلنگ ، گورخر ، گوزن ایرانی ، آهو ، شوکا ، کل و بز کوهی ، قوچ و میش وحشی ، پازن ، جبیر ، خرس سیاه ، گربه پالاس ، گربه شنی ، شاه روباه ، روباه ترکمنی و شماری دیگر در حال انقراض است.
از میان پرندگان ایران نیز نسل پلیکان خاکستری ، عروس غاز ، قوی کوچک ، درنای سیبری ، باکلان کوچک ، گیلانشاه خالدار ، عقاب شاهی ، عقاب طلایی ، عقاب دریایی دم سفید ، عقاب ماهی خوار ، هما ، شاهین ، بحری ، بالابان ، لاچین ، میش مرغ ، هوبره ، سیاه خروس ، اردک سفید ، اردک بلوطی ، قرقاول و شماری دیگر در حال انقراض است .
از میان خزندگان وحشی ایران نیز تمساح ایرانی ( گاندو ) و انواع لاک پشت بیش از دیگران در معرض انقراض نسل قرار دارند و همچنین نسل گونه های آبزیان مانند ماهی قره برون ، ماهی استورژن روسی ، ماهی شیپ ، ماهی استورژن ایرانی ، ماهی ازون برون ، فیل ماهی یا بلوگا ، کپور ماهی ، ماهی کور غار ، آفینوس های آب های داخلی ، آرتمیا ، انواع خرچنگ ، دلفین و نهنگ نیز در حال انقراض است .
اصفهان چه دارد و چه باید داشته باشد ؟
گزارش : شاهین سپنتا
نماد برج قوس بر سردر بازار بزرگ قیصریه اصفهان در میدان نقش جهان
متن بیانیه اصفهان شناسان که در تاریخ جمعه 16/2/1384 خورشیدی ، در نشست منزل استاد گران مایه اصفهان شناس محمد مهریار مصوب شد، چنین است : « ... از آنجا که احداث باروی حفاظتی یا حصار بزرگ اصفهان به منظور تضمین امنیت شهر تاریخی اصفهان در دوران دیلمیان و در زمان حسن رکن الدوله دیلمی ( 366-322 هجری قمری ) صورت گرفت و برپایی این باروی امنیتی به عنوان نقطه عطفی در تاریخ اصفهان شناخته می شود ، یادروز آن رویداد تاریخی از این روی شایسته تر از دیگر پیشنهادهاست . همچنین چون در آن زمان برپایی باروی بزرگ اصفهان بر بنیان زایچه این شهر در آذر ماه ( برج قوس ) صورت گرفت ، لذا روز یکم آذر ماه هر سال ( مطابق با 22 نوامبر ) به عنوان روز نکوداشت اصفهان برگزیده می شود. همچنین نگاره تاریخی منقوش بر کاشی کاری های سردر بازار قیصریه اصفهان که با اقتباس از صورت فلکی برج قوس ( آذر ماه ) و با محتوایی متعالی طراحی شده است ، به عنوان نماد این روز گزیده شد. ».
در آستانه یکم آذرماه "روز مردمی نکوداشت اصفهان " یک پرسش را با چند تن از اصفهان شناسان در میان گذاشتم و آن این که " اصفهان چه دارد و چه باید داشته باشد؟ " . بی هیچ توضیح اضافه ای توجه شما را به پاسخ های گویا و اندیشه برانگیز این دوستان جلب می کنم :
استاد ادیب برومند ، اصفهان شناس ، شاعر ملی و سراینده منظومه " مثنوی اصفهان " : اصفهان شهر بزرگ بسیار مستعدی است هم از نظر جغرافیایی هم از نظر تاریخی و هم از نظر استعداد سرشار مردم ، ساختمان های قدیمی و مساجد و میادین بزرگ و با شکوه و فضای سبز خوب و رودخانه ای شکوهمند که بسیاری از این ها از قدیم بوده است چون اصفهان سال ها پایتخت بوده و اگر چه بعد ها بسیاری از این آثار تاریخی را خراب کردند اما این شهر همچنان مورد توجه همه جهانگردان است ولی متاسفانه به بسیاری از موارد توجه نمی شود. مثلا در اصفهان یک موزه بزرگ وجود ندارد ، یک کتابخانه بزرگ و عظیم وجود ندارد و حتا یک مقبرة الشعرا هم ندارد و تنها خیابان اضافه کردن کافی نیست. البته شهرداری به فضای سبز اصفهان و نظافت اصفهان خیلی رسیدگی می کند و از این بابت زحماتشان مشکور است ، اما نقیصه این است که به ضروریات فرهنگی توجه نمی شود .
دکتر فضل اله صلواتی ، پژوهشگر ، رییس انجمن روزنامه نگاران اصفهان و دبیر علمی کنگره بزرگداشت اصفهان : اصفهان آنچه دارد استعداد است و آنچه باید انجام شود به فعلیت در آوردن این استعداد هاست .یعنی استعداد ها از قوه به فعل در نیامده است . به اصفهان از نظر ظاهری - گل و بوته - رسیدگی شده اما از نظر این که واقعا استعدادها شکوفان شود و آثار هنری و آثار علمی را بگذارند چاپ شود کاری صورت نگرفته و حتا کمکی به هنرمندان و نویسندگان یا اهل قلم و نشزیات انجام نمی شود و نمایشگاه های هنری یا موزه های بزرگ ندارد . فقط یک ظاهرسازی هایی هست که به آن ها می پردازند و پرورش استعداد های درخشان عمق ندارد و فقط در حد شعار که مثلا یک جلسه ای بگیرند و یک نشستی باشد ، ولی کشف و تربیت و تقویت و رشد افکار صورت نمی گیرد و آن چه باید باشد این است.
نعمت اله میرعظیمی ، پژوهشگر و نویسنده کتاب " اصفهان زادگاه جمال و کمال " : این که اصفهان چه دارد در چند سطر و صفحه و کتاب نمی گنجد چون آن چه اصفهان دارد آثار ظاهر آن است با وجود این دانشمندان معتقدند جهان را اگر اصفهانی نبود / جهان آفرین را جهانی نبود " . این همه آثار تاریخی و این همه هنرمند که آثارشان زینت بخش موزه های جهان است ، سوابق تاریخی کهن و درخشان ، دانشمندان و محققین معروف و شعرا و نویسندگان و آثار نثر و نظم آنان ، منابع طبیعی ، اعتدال آب و هوا و مرکزیت اصفهان و آن چه باعث شده که از قبل از دوران درخشان هخامنشیان تا کنون این شهر در جهان مطرح باشد و یا پایتخت ایران یا مرکز اداره کشور باشد ، آثار ظاهری اصفهان است . دارالعلم بودن اصفهان ، هنر تئاتر، سبک اصفهانی در شعر و نقاشی و موسیقی ، معماری و کاشیکاری منحصر بفرد و بسیاری از مشخصات چشمگیر دیگر همه ظاهری هستند . اما اصفهان خاک هنرپرور و دانش گستر دارد و اصفهانی با استعداد ، تیز فهم ، خوش ذوق و مبتکر است.
اما این که اصفهان چه ندارد باید بگوییم مدیریت و اطلاعلات جهانی و علم روز ندارد. البته باید بدانیم که اصفهان جزئی از این مملکت و تابع قوانین این مملکت است. اما اگر اصفهانی در محیط آزاد با امکانات کافی زندگی کند ، تجربه نشان داده که در همه رشته ها درخشش چشمگیری داشته است .
حشمت اله انتخابی ، پژوهشگر ، روزنامه نگار ، کوشنده حفظ میراث فرهنگی و دبیر جمعیت طبیعت یاران اصفهان : واقعیت این است که برای اصفهان همه اسباب فراهم است که پایتخت فرهنگی ایران باشد چرا که در زمینه آثار و سابق فرهنگی بدون شک از همه شهر های ایران جلوتر است و آثار تاریخی اصفهان به خصوص از نظر توالی تاریخی و تنوع از همه جا بیشتر است. از سوی دیگر در همه عرصه های هنری در اصفهان شاخص های خیلی بزرگی داشته ایم . اما به جای این که به بحث فرهنگی و میراث فرهنگی شهر توجه کنیم و بعد در زمینه حرفه و اقتصاد گردشگری برنامه ریزی بکنیم ، متاسفانه در این شهر بیشتر به بحث کمیت صنعت توجه می شود در حالی که اگر قرار باشد به صنعت توجه کنیم باید کیفیت صنعت را ارتقا دهیم و در ضمن اقتصاد شهر را به سمت اقتصاد گردشگری ببریم که کمتر به این موضوع توجه شده است.
با توجه به این که نزدیک به چهل نفر از اصفهان شناسان روز اول آذر را به عنوان روز اصفهان انتخاب کرده اند و بسیاری از مسئولان شهر هم بر این انتخاب صحه گذاشته اند ، بقیه کسانی هم که روز دیگری را پیشنهاد کردند بهتر است به این تصمیم جمع اصفهان شناسان احترام بگذارند و روز اول آذر را که نماد آن یعنی برج قوس به عنوان نماد اصفهان شناخته شده به عنوان روز اصفهان رسما شناسایی بکنند و به این یگانگی هم بیشتر توجه کنند .
دکتراحمد خاتون آبادی استاد گروه توسعه در دانشگاه صنعتی اصفهان و رئیس هایت مدیره جمعیت پیام سبز اصفهان : اصفهان تاریخ دارد ، اصفهان فرزانه دارد و اصفهان محیط زیست طبیعی قابل اتکا دارد. آن چه که نباید داشته باشد این صنایعی است که متناسب با این شهر نیست . شهر اصفهان بر اساس هدف صنعتی ساخته نشده و شهری است که اکوسیستم طبیعی دارد با محیط فرهنگی و فضای تاریخی و آن چه که باید داشته باشد فضاهایی است که بتواند تکمیل کننده این فضاهای موجود باشد. در واقع اصفهان شهری است با موقعیت های بسیار ویژه همچون محیط طبیعی که زمینه اکوتوریسم را در این شهر فراهم ساخته و بعد زمینه های تاریخی و جاذبه های فرهنگی که توریسم تاریخی را می تواند جذب بکند. اما فضایی که اکنون در شهر اصفهان به وجود آمده یک فضای صنعتی است ، یعنی شهر سنتی را به شهر صنعتی تبدیل کرده اند و دیری نخواهد پایید که در حاشیه زاینده رود با این روند توسعه ناپایداری که هست ، شهری مثل شیکاگو پدید آورند که با هدف صنعتی ساخته شده است . بنابر این آن چه که اصفهان باید داشته باشد معمارانی است که متناسب با فضای تاریخی و طبیعی این شهر طراحی معماری بکنند . آن چه که اصفهان باید داشته باشد کسانی است که براساس اهدافی که این شهر بر آن ها پایه ریزی شده برنامه ریزی کنند . این شهر تاریخی بر مبنای فضای طبیعی طراحی شده و اگر رودخانه نبود این شهر هرگز پایتخت نمی شد ، این پل ها را نداشتیم و این شهر روستاهای اطرافش را نداشت. بنابراین آن چه که این شهر باید داشته باشد مدیرانی است که به رسالت خود عمل کنند و گذشته این شهر را به آینده و آینده این شهر را به گذشته آن وصل کنند. آن چه که این شهر باید داشته باشد طراحی است که بتواند حال را در آیینه گذشته بسازد و آینده را تکامل گذشته و حال بداند . آن چه که ما در حال حاضر داریم انقطاع و بریدگی های فرهنگی است و معماری هایی که هیچ سنخیت با سبقه و سابقه تاریخی اصفهان ندارد. اما آن چه که این شهر در گذشته داشته است یک تداوم تاریخی در معماری فضا بوده است ، یعنی می بینیم که تداوم معماری دوره سلجوقی در دوره صفوی دنبال می شود و امتداد می یابد ، ولی از دوران پهلوی این انقطاع را می بینیم و اکنون هم به مراتب بیشتر شده است. آن چه که این شهر باید داشته باشد طبیعتی است که در حال نابودی است ، فضای طبیعی حاشیه های رودخانه است که باید به صورت طبیعی وجود داشته باشد و الان برج های رو به آسمان این فضا را از بین برده است . آن چه که اصفهان باید داشته باشد احیای موقعیت طبیعی شهر است و آن چه که نباید داشته باشد این کارخانجاتی است که باعث شده اند که به جای یک کمربند سبز یک کمربند پر از دود و سیاه دور اصفهان را احاطه کند و شهر اصفهان را به جای پایتخت فرهنگی ، به پایتخت بیماری MS (Multiple Sclerosis ) جهان تبدیل کرده اند.
پیکره "سیاوش در آتش" ( بر بنیان شاهنامه فردوسی ) در بوستان آبشار اصفهان
مهندس محمود رضا شایسته ، مدرس گردشگری و نویسنده کتاب " اصفهان بهشتی کوچک اما زمینی " : داشتنی های اصفهان نسبت به شهر های معروف و بنام جهان در بالاترین ردیف قرار دارد ، به گونه ای که از نظر جاذبه های گردشگری همچون میراث فرهنگی و جاذبه های طبیعی ، آمار و ارقامی که ذکر می شود در استان اصفهان تا 16 هزار جاذبه طبیعی و میراثی ذکر شده و از دیر باز اصفهان را با شهر هایی چون ونیز و پکن از نظر ویژگی های گردشگری مقایسه کرده اند.
آن چه اصفهان دارد از نظر جغرافیا در نوع خودش بی نظیر است . محلی که اصفهان واقع شده یکی از بزرگ ترین واحه ها است که آب و هوای ویژه و بسیار استثنایی را به این منطقه بخشیده است.
داشته های اصفهان بیشمار است ولی شهر اصفهان با همه پتانسیل هایی که دارد متاسفانه از آن بهره برداری بهینه نمی شود. الان اتفاقی که دارد در شهر اصفهان می افتد این است که با شدت هویت و ماهیت منحصر به فرد و تاریخی اصفهان به عنوان " شهر- موزه " معماری و شهرسازی جهان دارد تحت الشعاع ساخت و ساز های بی رویه قرار می گیرد و متاسفانه مسئولین هم در این زمینه برخورد آنچنانی نکرده اند و از ابزارهای قانونی علیه منفعت طلبان استفاده نشده است و به همین خاطر به سرعت چهره این شهر تاریخی در حال دگرگونی و واژگونی است.
از طرفی موقعیت ما در صحنه بین المللی که ایران را به عنوان یک منطقه با خط قرمز و خطرناک معرفی کرده اند باعث شده که ما از یک صدم پتانسیل های گردشگری در منطقه نتوانیم استفاده کنیم در حالی که استان اصفهان می تواند به عنوان یک مرکز گردشگری جهانی به تنهایی جدا از سایر استان های کشور عمل کند اما متاسفانه به دلیل این جو نامساعدی که برای ایران در صحنه بین المللی درست کرده اند و ناامنی ایجاد کرده اند ، از اصفهان بهره برداری نمی شود.
مستحضر هستید که صنعت گردشگری یکی از صنایعی هست که بسیار نیروی انسانی زیادی را می طلبد و به ازای هر چهار گردشگر یک شغل ایجاد می شود و با توجه به این که سطح بیکاری در هر صورت در استان ما هم قابل توجه هست و آمار رشد سالیانه آن را 10 تا 12 درصد مشخص کرده اند ، قطعا این راه ها می تواند چاره ساز مسائل بیکاری یاشد و صد ها شغل را می تواند در دل خودش ایجاد کند و اقتصاد ما را رونق بدهد و ارتقای فرهنگی به مردم بدهد و متاسفانه ما از این موقعیت بهره برداری نکردیم.
متاسفانه کسانی که آمدند که روز اصفهان را تعیین کردند چون اطلاعات کافی نداشتند به جای این که این روز را در آذر ماه انتخاب کنند این روز را در اردی بهشت ماه تعیین کرده اند که تعیین بخردانه ای نبوده و باید با افرادی که صاحب نظر هستند در این زمینه مشورت می کردند. این را باید اضافه کنم که از دیرباز طالع اصفهان در آذرماه یا برج قوس بوده که بر سردر ورودی بازار قیصریه اصفهان هم نقش شده و من این را در یکی از اشعارم هم آورده ام که : " طالع سعد سپاهان آذر است / شاخص نقشش سرای قیصر است " و امیدوارم که در آینده به طور رسمی بزرگداشت اصفهان در آذرماه اجرا شود و تنها به این که شعار بدهیم ، بسنده نشود . باید واقعا قلبمان برای اصفهان بتپد و اگر خیلی زود به داد این شهر نرسیم تبدیل به یکی از کلان شهرهای بی هویت و بی ماهیت می شود که در دنیا حرفی برای گفتن نخواهد داشت. امیدواریم که انشاء الله رحمان اوضاع در این زمینه به سامان برسد و مسئولانی که در راس امور هستند ،دلسوز باشند و بیشتر به این مسائل توجه کنند.