ایران، ایرانی و ایرانیت !
علی رضا میرزایی*
بحث پیرامون هویت ایرانی دارای ظرایف و دقایقی است که آشنایان به تاریخ و حتی متخصصان آن نیز ممکن است از بعضی از آنها بیاطلاع باشند. اتفاقاً همین نکات ظریف و در ظاهر کماهمیت میتواند منشاء نتیجهگیریهای اشتباه و در بعضی موارد کاملاً خلاف واقعیت گردد. لذا در این مقاله به صورت مختصر به بررسی هویت ایرانی با تعاریفی جدید در قالبی کهن خواهیم پرداخت. ایران، ایرانی و ایرانیت در نزد مردم ناآشنا به تاریخ و تمدن و فرهنگ منطقه، دارای یک معنی، و در نزد آشنایان به تاریخ و فرهنگ این منطقه، دست کم دارای دو معنی میباشد. در تعریف اول معنی ایران (در افکار عمومی مردم عادی جهان و متأسفانه برخی از خود مردم ایران) تنها مترادف جغرافیای سیاسی است که کشور ایران نامیده میشود و ایرانی به کلیه ساکنان این جغرافیا گفته میشود و ایرانیت مفهوم فرهنگی و تمدنی متعلق به این حوزه جغرافیاست. این تعریف آشکارا دارای تناقض میباشد. اگر ایرانی فقط به ساکنان کشور ایران اطلاق شود و ایرانیت فقط در محدوده فرهنگی این جغرافیا تعریف گردد آنگاه نمیتوان ابنسینا را که زادبوم (بخارا) او فرسنگها از کشور ایران فعلی دور است، ایرانی نامید. همچنین است برای مولوی، رودکی و ناصرخسرو و ابوریحان بیرونی و سایر شعرا و دانشمندان و بزرگانی که همه جا ایرانی خوانده میشوند. در پاسخ به این تناقض، گهگاه پاسخهایی عامیانه و حتی فکاهی شنیده میشود.
جزایر سهگانه ایرانی، نامهای پارسی دارند:
بوموسو، تنب بزرگ و تنب کوچک
جزایر سه گانه ایرانی ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک در طول تاریخ همیشه هویتی ایرانی داشته و خواهند داشت. یکی از راه های حفظ هویت ایرانی این جزایر پاسداشت نام های اصیل و ریشه دار ایرانی آنهاست که نشان از حاکمیت همیشه ایرانی بر این جزایر و نفوذ زبان فارسی در این منطقه دارد. به ویژه درباره جزیره ابوموسی بدون این که نیازی به تغییر نام باشد بایسته است که در نوشتههای پارسی و مکاتبات، نام این جزیره را درست و باتوجه به ریشه ایرانی آن، «بوموسو» بنویسم و بخوانیم.
بوموسو، نام اصلی جزیره ایرانی موسوم به ابوموسی است
نام اصلی و ایرانی جزیره ابوموسی، «بوموسو» است که با دخالت بیگانگان استعمارگر و به تقلید از نوشتههای عربی «بوموسی» و «ابوموسی» گفته و نوشته شده است. واژه فارسی «بوموسو» از دو بخش اصلی تشکیل شده است. بخش نخست این واژه «بوم» است که معنی آن «سرزمین» است. بخش دوم آن «سُو» است که همان « سُوز» یا «سبز» است. به این ترتیب ترکیب «بوم + و + سُو» نام اصلی و ایرانی این جزیره است که معنی آن «بوم سبز» یا «سرزمین سبز» میباشد.
در تائید این نکته، به نامهای فارسی دیگر این جزیره نیز میتوان اشاره نمود که دربرگیرنده هر دو جزء «بوم» و «سبز» هستند. این جزیره که از خوش آب و هواترین مناطق خلیجفارس است و انواع گیاهان و جانوران دریایی در ساحل آن به چشم میخورد و از دیرباز دارای آب شیرین، کشتزار و مراتع خوب بوده، نزد مردم بوشهر و بندر لنگه و دیگر شهرهای پارس تا 80 سال پیش به نام «گپ سبزو» به معنی «سبزهزار بزرگ» شناخته میشد و یا در اسناد تاریخی از آن با نام «بوموو» یاد کرده اند که از دو بخش «بوم» + «اوو» یا «آب» تشکیل شده است و به صورت «بومُف» معرب شده است.
بنابراین شایسته است که در نوشتههای پارسی، نام این جزیره را درست و باتوجه به ریشه ایرانی آن، «بوموسو» بنویسم و بخوانیم.
تُنب، واژهای پارسی است
عربها که میکوشند نسبتی بین خود و جزایر سهگانه تنب بزرگ و تنب کوچک و بوموسو پیدا کنند، در نوشتههای خود واژه فارسی تنب را معرب کرده و به صورت «طنب» مینویسند. در صورتی که «تُنب» یا « تُمب»، واژهای فارسی سره است که در گویشهای محلی جنوب ایران شامل لهجههای لارستانی، بندری، تنگستانی و دشتستانی به معنای «تپه» و «پشته» یا «تَل» میباشد. در خلیج فارس دو جزیره نام تُنب بر خود دارند، یکی تنب بزرگ و دیگری تنب کوچک.
جزیره تنب بزرگ از دیرباز به نامهایی همچون تُمب بزرگ، تُمب گپ، تنب مار، تُنب مار بزرگ، تل مار و ... نامیده میشده است؛ چون در این جزیره در گذشتهای نهچندان دور شمار زیادی مار سمی وجود داشته است. در گویش دریانوردان محلی این جزیره را «تمب گپ» نیز مینامند که باز نشان از هویت ایرانی آن دارد. واژه «تنب» در ترکیب نام بسیاری از روستاهای بندرلنگه و بوشهر نیز به کار رفته است. نام جزیره «تنب کوچک» نیز بر همین بنیان استوار است.
سیاست پولی هخامنشیان*
دکتر شروین وکیلی
نوآوریهای پارسها برای استانده کردنِ یکاها احتمالاً از زمان خود کوروش آغاز شده و در دوران داریوش چند ده سال سابقه داشته است. با وجود این، داریوش بود که آن را با یک نظام پولیِ یکدست و فراگیر پیوند زد و حساب و کتاب مالیاتهای دریافتی را نیز بر مبنای آن محاسبه کرد[1]. اگر بخواهیم طبق قاعدهی تاریخ اقتصاد، پول را به صورت «فلزِ قیمتیِ استاندهی رایج به عنوان واسطهی تبادل کالا» تعریف کنیم، به این نتیجه میرسیم که پول دستاورد هخامنشیان بوده است. تا پیش از هخامنشیان پول عبارت بود از تکههای گِرد، چهارگوش، یا لولهمانندِ فلزی که بسته به وزنش ارزش پیدا میکرد. شکلِ رایج پول در این هنگام لولهای نقرهای یا مفرغی یا زرین بود که قطری کمابیش یکسان داشت و میشد تناظری را میان ارزشهای متفاوت پولی و طول آن برقرار کرد. حدس من آن است که نام سیم برای نقره در فارسی از همینجا آمده باشد و به زمانی مربوط باشد که تکههای سیمی از جنس نقره با طولهای متفاوت برای تبادل اقتصادی کاربرد داشته است. برای نخستین بار در ابتدای قرن هفتم پ.م. تلاشهایی دولتی انجام شد تا وزن این فلز گرانبها استانده شود. بر این مبنا ضرب سکه ابداع شد. یعنی در کاخ شاه قطعات فلز را وزن میکردند و با چکشی مهر شاه را بر آن میزدند و به این ترتیب نوعی استاندهی وزنی - ارزشی برای فلز قیمتی پدید میآمد.
بقعه شهزادگان
داستانگوی روزهایی تلخ از تاریخ ایران
ایراننامه–مهدی فقیهی: شاه عباس در اواخر سلطنت خود رفتار خشونت آمیز و بی رحمانهای نسبت به اطرافیانش داشت چنانکه درباریان و بزرگان کشور را بر آن داشت تا در صدد انتقال تاج و تخت به فرزند وی، صفیمیرزا برآیند و به همین منظور نامهای به صفیمیرزا نوشتند و در آن، نسبت به دوران اخیر سلطنت شاه عباس اظهار نارضایتی نموده و آرزو کردند تا هر چه زودتر بتوانند شاهزاده جوان را بر تخت پادشاهی بنشانند. صفیمیرزا که جوانی پاک و وفادار به پدر بود، نامه را به شاه عباس نشان داد و او را از توطئه درباریان آگاه نمود. شاه عباس نیز ظاهراً وفاداری فرزند خود را ستود ولی در باطن به او بدگمان شد. این بدبینی و ترس روز به روز بیشتر میشد چنانکه شاه عباس شبها چندین بار از خواب بر می خواست و بستر خود را تغییر می داد و در گفتگو با اطرافیان و افراد مورد اعتمادش میگفت: تا صفیمیرزا زنده است خواب راحت به چشمانم راه نخواهد یافت.
پاسخ بهرام روشن ضمیر به سخنان پرویز رجبی در روزنامه اعتماد
بدون خشم به تاریخ نگاه کنیم
|