فرنشین انجمن موبدان تهران در جشن مهرگان:
مهرگان روز عشق و مهرورزی و تحکیم دوستیها
مهر در فرهنگ زرتشتی با مهربانی مترادف است. ایزد مهر که در وجود همه ما انسانها به ودیعه گذارده شده است، خواستار و پاسدار برابری حقوق همه انسانها و نهادینه شدن عدل و داد در سرتاسر گیتی میباشد. مردم نیز با بخشش یک شاخه گل یا برگی سبز یا هدیهای مناسب و با پراکندن سخنان زیبا و اندیشهبرانگیز و مثبت و سازنده، به یکدیگر مهر میورزند و مهربانی می گسترانند و عطر عشق میپراکنند. به گزارش تارنمای امرداد (پایگاه خبری زرتشتیان) موبد اردشیر خورشیدیان، فرنشین انجمن موبدان تهران در جشن مهرگان امسال (١٣٩٠) که در مارکار تهرانپارس برگزار شد، با بیان این مطلب گفت: «...بی تردید هرملتی حق دارد که برپایه موازین فرهنگی خود، روزی ویژه را تعیین و آنرا سخت گرامی دارد. برپایه پرسشی که از سوی هم میهنان شده بود، چون جشن مهرگان، روز مهربانی کردن و پایبندی به همه اصول عشق ورزی می باشد، بنا به مصوبه انجمن موبدان تهران "روز عشق و مهرورزی و تحکیم دوستیها"، روز مهر از ماه مهر و جشن فرخنده مهرگان تعیین شد. امید که همه ایرانیان از هر دین و مذهب و فرقه و ملیتی که هستیم، به فرهنگ پربار نیاکانی و باورهای مشترک پشت این آیینهای نیکو و سرشار از دانش و خرد کهن، بیش از پیش بازگشته و ضمن پاسداری از همه ارزشهای نیک و انسانی موجود در باور و فرهنگ خویش، این روز بزرگ و جشن ملی را جایگزین جشن والنتاین کنیم. و امید بیشتر این که روز به روز از عشق های دروغین، توام با تزویر و ناراستی و عدم احساس مسئولیت در برابر معشوق، کاسته گشته، و عشق راستین و مهر اهورایی، در دلها بیدارتر و ما بین مردمان گیتی به ویژه افراد جامعه بهدینان، بیش از پیش پراکنده گردد. » متن کامل سخنرانی موبد اردشیر خورشیدیان را در ادامه بخوانید:
خانه تاریخی زهتاب در اصفهان تخریب شد
ایراننامه: خانه تاریخی زهتاب بازمانده از اواخر دوران قاجار که در فهرست
آثار تاریخی نیز ثبت شده بود، تخریب شد. این خانه تاریخی در شهر اصفهان، خیابان
ابن سینا، محله شهشهان، کوچه بصیری قرار داشت که به دست عوامل ناشناس و در بیخبری
سازمان میراث فرهنگی تخریب شد و به طور کامل گودبرداری شد تا هیچ اثری از این بنا
باقی نمانده و ساختمانی چندین طبقه توسط سوداگران به جای آن ساخته شود. از
ویژگیهای هنری و معماری این خانه ویران شده که تا این اواخر کاربری مسکونی داشت،
میتوان از کاشیکاری معقلی در جبهه شرقی نام برد که با توجه به قرارگیری در محله
تاریخی شهشهان و همجواری با خانه تاریخی شهشهان، اهمیتی دو چندان یافته بود. محله شهشهان واقع در بافت تاریخی اصفهان، از
نواحی منطقه دردشت این شهر است که از قرن چهارم و پنجم هجری آباد بوده است. محله
شهشهان تا پیش از قتل «علاء الدین محمد» معروش به «شهشهان» از عرفای دوره تیموری به
امر شاهرخ تیموری، محله حسینیان نامیده میشد. خانه تاریخی زهتاب با مساحتی در
حدود 300 مترمربع با یک حیاط مرکزی دارای دو درگاه ورودی در ضلع شرقی بود که توسط
دالانی به حیاط مرکزی متصل میشد. ورودی شمال شرقی، راهروی ارتباطی تالار بوده که
در دورههای بعد به ورودی خانه تبدیل شده بود. ضلع شرقی خانه با پوشش اردی قاب و
تنکه پوشیده شده بود و نوار کاشیکاری معقلی با رنگ لاجوردی و فیروزهای و نقوش
هندسی زینت بخش نمای این جبهه از خانه بود. جبهه شمالی خانه نیز شامل تالار هفتدری
و دو فضای جانبی بود. متقارن ضلع شرقی، اتاقی با سقف تاق و تویزه قرار داشت. گفتنی
است که چندی پیش نیز بخشهایی از خانه تاریخی نواب که در همین خیابان ابن سینا
قرار دارد تخریب شد و به آتش کشیده شد. با این همه روشن نیست که چرا تاکنون
نهادهای شهری و از جمله شهرداری منطقه نه تنها برای جلوگیری از تکرار چنین مواردی اقدامات
پیشگیرانه نداشتهاند بلکه به بهانه نوسازی بافت فرسوده دست تخریبکنندگان میراث
فرهنگی را نیز باز گذاشتهاند!
بخشهایی از خانه تاریخی بازار دوز به تلی از خاک تبدیل شد
ایراننامه – مهدی فقیهی: خانه بازار دوز، از خانههای تاریخی دوران قاجار که در اصفهان، خیابان چهارباغ، کوچه صرافها واقع شده و در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است به دلیل ناتوانی مالک در پرداخت هزینههای مرمت و بیتوجهی دستگاههای دولتی در فراهم آوردن امکانات مرمت این خانه، با همه ارزشهای هنری و معماریاش روی به ویرانی همیشگی میرود. خانههای زیبای دیروزی که با سلائق و سبکهای گوناگون ساخته میشدند با سپری شدن دهها سال هنوز به عنوان هسته اولیه و اصلی تشکیل دهنده شهر جایگاهی مناسب جهت آسودن چند ساعته صاحبانشان شناخته میشدند. باغخانههای وسیع و زیبایی که با برخورداری از شیوههای معماری بومی و بر مبنای علائق و دلبستگیهای پیشینیان طراحی شده و فضاهای روحبخش وسیع آنها هر کدام به نسبت اهمیت خویش از آرایهها و تزئیناتی خاص بهره داشتند. مسکنهایی که علاوه بر تأمین سرپناهی مناسب جهت ساکنان خویش، معماری و تفکر ایرانی را نیز به آیندگان میآموختند. اما دریغ و افسوس که در دوره معاصر خصوصاً در یک سده اخیر با رشد بیرویه صنعت و الگوبرداری کورکورانه از معماری غربی نه تنها این آثار بدیع و نفیس پایدار نماند بلکه به دلیل عدم آگاهی و تجربه و محدودیت محیطی، بیپروا تخریب و نابود گشته و جای خود را به بناهای سر به فلک کشیده طبقاتی بخشیدند. نمونهای از این ابنیه ارزشمند که به شکل غم انگیزی در هم شکسته و ویران شده است، خانه بازار دوز نام دارد.
فرهنگ مصور الگوهای تخریب سنگ منتشر شد
ایراننامه: فرهنگ مصور الگوهای تخریب سنگ، با همکاری مهدی رازانی و غلامرضا وطنخواه به فارسی ترجمه و از سوی انتشارات جهاد دانشگاهی در هشتاد صفحه منتشر شد و در دسترس دوستداران میراث فرهنگی و دانشجویان مرمت آثار تاریخی قرار گرفت. کاربرد متنوع و گسترده سنگ برای استفادههای هنری باعث خلق آثار و اشیاء فرهنگی و یادمانهای بسیاری در سراسر جهان گشته و در دورههای مختلف، سنگ کاربرد فرهنگی و هنریاش را با تغییراتی حفظ کرده است. وجود آثار ارزشمند و فراوان از دورههای پیشاتاریخی و تاریخی ساخته شده با ساختمایه سنگی در ایران با تنوع بسیار در ساخت و تزئین بناها، صخره نگاریها، مجسمهها و... اهمیت رویکرد علمی نسبت به شناسایی دقیق و در پی آن اعمال اقداماتِ عملی یا پیشگیرانه را با توجه به تهدید ها و آسیبهای روز افزون ضروری و اجتناب ناپذیر کرده است. بر این پایه، فرهنگ مصور الگوهای تخریب سنگ به عنوان یک خودآموز، به همت سی و پنج کارشناس خبره از نوزده کشور جهان زیر نظر کمیته علمی بینالمللیِ سنگِ ایکوموس (شورای بین المللی بناها و محوطهها) در طی هشت سال پژوهش و بررسیدقیق با بهرهگیری از واژه نامههای موجود تهیه شد. هدف ایکوموس از تدارک این فرهنگ ابهامزدایی و ترویج یکنواختسازی اصطلاحات مربوط به آسیبهای سنگها برای متخصصان جهت مباحث و نوشتههای علمی بوده است. فرهنگ مصور الگوهای تخریب سنگ، با تعریف هفتاد و پنج واژه و اصطلاح با صد و هفده تصویرِ گویا، به تفکیک و تشریح مهمترین آسیبهای ظاهری سنگها اختصاص دارد.
شیرهای سنگی بخت برگشته در دیار بختیاری!
ایراننامه - معصومه شهباز: در گذر از چهار محال بختیاری تا خوزستان، آنجا که پیچ و خم جادهها مسافران را مهمان روستاها و مسکن مردم ایل بختیاری می کند، شیرهای سنگی کوچک و بزرگ با غرور و عظمت بیبدیلی که نشان از دلاوری و قهرمانی در میان این مردمان دارد، یکی یکی رخنمایی میکنند. شیر در فرهنگ ایران نمادی از آیین مهر و همچنین نشانه قدرت و شجاعت بوده و از دیرباز همواره به عنوان نماد ملی این کهن مرز و بوم جایگاه ویژهای داشته است. شیرسنگی که به گویش مردم بختیاری «بردشیر» خوانده میشود با توجه به این اندیشه کهن و به پاسداشت مقام نامآوران و پهلوانان بختیاری از سنگ کوههای زاگرس تراشیده و بر مزار درگذشتگان نصب میشد، شیری که بر پهلویش نقش شمشیر، اسب، تنفگ و بر گردهاش مشخصات متوفی را داشت. اما اکنون، نه تنها این رسم متداول نیست بلکه از شمار بردشیرهایی هم که از سالها پیش در گورستانهای بختیاری موطن داشتهاند، کم شده است. قلمرو شیرهای سنگی در استانهای چهارمحال بختیاری و خوزستان در اثر بیتوجهی مسئولان میراث فرهنگی و ناآگاهی بعضی افراد نسبت به اهمیت این میراث، در معرض تهدید جدی قرار گرفته و تاکنون هیچ اقدامی در راستای شناسایی، ساماندهی و شناسنامهدار کردن آنها صورت نگرفته است.
ساخت هتل در حریم آتشگاه اصفهان
تجاوز به حریم قانون
گفت و گو با کارشناسان: حسین رایتی مقدم، علیرضا جعفری زند و شهرام زارع
آتشگاه اصفهان، عکس: حسین شیرزادی
ایراننامه - معصومه شهباز: طبق نقشه و ضوابط حریم آتشگاه اصفهان، مصوب کمیته حرائم سازمان میراث فرهنگی به تارخ 6/9/1378 حریم درجه یک آتشگاه باید به صورت باغات و زمین کشاورزی باقیمانده و هرگونه ساخت و ساز و احداث بنا در آن ممنوع است. در این مصوبه آمده است: «در صورتی که جهت استفاده از وسائل کشاورزی و نیاز کشاورزان به انبار و غیره نیاز وجود داشته باشد ساختن انبار، محل وسائل کشاورزی و ماشینآلات، و استراحتگاه با تایید و نظارت سازمان میراث فرهنگی کشور در محدوده حریم درجه یک قابل اجرا خواهد بود.» اما همه اینها در حالی است که ساخت یک هتل با ارتفاع 14و نیم متر با استناد به کمیسیون ماده 5 در محدوده حریم درجه یک آتشگاه اصفهان در حال شروع و دور زدن قوانین حریم آثار تاریخی است، کمیسیونی که در سال 84 به این ساخت و ساز مجوز داده و اعضای جدید این کمیسیون در سال 90 بار دیگر بر اشتباه مسئولان در سالهای گذشته دامن زده و حق خریدار زمین در حریم درجه یک را بر حق ملت از میراث فرهنگی و ملی کشورشان ترجیح دادند. باید گفت مصلحت اندیشیهای امروزین تصمیم گیران شهر اصفهان نشان داد که تا چه اندازه دانش و آگاهی در مورد مسائل میراث فرهنگی نازل است. بگفته کارشناسان و باستانشناسان و با استناد به نقشه حریم آتشگاه، ساخت و ساز در حریم درجه یک اساسا غیر قانونی است. سازمان میراث فرهنگی با اعمال فشار و نظر ارگانهای دیگر، عاقبت کوتاه آمد و از اقدام حقوقی خود در مقابل کمیسیون ماده 5 گذشت. این سازمان در نهایت با تمام مخالفتهایش به ساخت هتل در غالب کاروانسرا با ارتفاع محدود بسنده کرد و طرح این هتل را که شامل یک حیاط مرکزی با ارتفاع بنای 3 متر در جبهه اول و 12 متر در جبهه آخر بوده را مورد تایید قرار داده است.
ادامه مطلب ...هنر شجریان، آواز عشق است!
مهر، ماه مهر و پیمان است، ماه عشق و دوستی است که نقطه اوج آن جشن مهرگان یا جشن مهرورزان است؛ و چه زیباست که یکم مهرماه هرسال همزمان با زادروز استاد آواز ایران از سوی دوستدارانش به نام روز « آواز عشق» نام گذاری شده است. بیشتر آوازها و تصنیفهای اجرا شده استاد گزیدهای از اشعار شاعران بزرگ کهن و معاصر ایران با مضامین عاشقانه و عارفانه است. مهر میهن نیز دستمایه آثار میهنی استاد است که نزد ایرانیان جایگاه ویژهای دارند. مهر استاد شجریان به میهن نه تنها در آثار هنری او موج میزند بلکه به عنوان یک هنرمند دلبسته به مردم و میهن در مقام عمل نیز همواره در غم و شادی در کنار ملت بوده است و جز این راه بیکناره عشق، راهی نپیموده است. به سخن دیگر، افزون بر جنبههای هنری آثار استاد که همیشه در اوج خود بوده است، بزرگترین راز یگانگی او و آثارش نزد ملت ایران، این است که او همواره کوشیده تا صدایش «آواز عشق» و «صدای ملت ایران» باشد و این برجستهترین ویژگی استاد است که در گستره هنر موسیقی ایران جایگاه او را یگانه ساخته است. او با آوازش ثابت کرد که دستمایه هنر، عشق است و هنرمند، عاشق است و هنر جاوادانه است چون عشق جاودان است. نغمهای از آواز عشق استاد را که به تازگی در آلبوم «مرغ خوشخوان» منتشر شده است، در اینجا بشنوید و شعر اثر را که سرودهای جاودانه از حافظ است، در ادامه بخوانید:
غمِ زاینده رود
----
سوگچامه ای از استاد ادیب برومند در اندوه زاینده رود
خشک دیدم بستر زاینده رود / بیتامل از سرم برخاست دود !
خاطرم افسرد چون پژمرده برگ / بار وحشت طاقتم از کف ربود !
قطرههای اشک بر رویم دوید / لکههای ابر بر اشکم فزود !
نمنم باران چو شد همراز من / دیدمش گریان به حال زندهرود !
رود بودی بر سپاهان همچو جان / بهر او دارم غم بود و نبود !
در غم رود اصفهان گرید که وای / وای رودم، وای رودم، وای رود !
آب، تا افتاده از بستر جدا / مانده ناراحت به بند ناگشود !
رود را بی آب کی دیدن توان؟ / کو حریری در جهان بی تار و پود ؟
رود را بی آب کی باشد صفا / چون نباشد بر لبش زیبا سرود؟
رود گر واماند از لالاییاش / کی تواند اصفهان بی او غنود ؟
پل بود بشکسته دل از بهر آب / آب بفرستد به پل صدها درود
رود و پل از هم جدا افتادهاند / هر یکی نالان ز جمعی ناستود !
پل ندارد طاقت هجران آب / از خدا خواهد وصالش زود زود
مرد و زن، زین ماجرا آشفتهاند / سیر از سیرند و از گفت و شنود
چون شود زرینه رود* از آب پُر / اصفهان رقصان شود با چنگ و رود
بارالاها جاودان پاینده دار / اصفهان را همره زاینده رود
------
* زرینه رود: نام دیگر زاینده رود است
تنگه صیاد، از بی آبی به تنگ آمده است!
ایراننامه- معصومه شهباز: با خشکسالیهایی که از 3 سال پیش گریبان چهارمحال و بختیاری را گرفته است، منطقه حفاظتشده تنگ صیاد که یکی از ذخیرهگاههای زیستی جانوری و گیاهی نادر در کشور به شمار میآید در مرز خشکی کامل قرار گرفته است. خشکشدن و یا کاهش شدید آبدهی 50 چشمه، زندگی تمامی زیستمندان این منطقه را با تهدیدهای جدی مواجه کرده است و از طرفی با آمدن فصل پاییز و نبود علوفه، گدار حیات وحش از تنگه صیاد تشدید میشود. آنسوتر خشک شدن منابع آبی این زیستگاه طبیعی سبب خارجشدن گلههای قوچ و میش وحشی، و کل و بز از منطقه حفاظت شده و ورود به باغها و مزارع حاشیه این منطقه میشود که آنها را با تلهها و دامهای از پیش گسترده شده شکارچیان طبیعت ستیز مواجه میکند. بحران آب در منطقه حفاظت شده تنگ صیاد با گستردگی 27 هزار هکتار، همچنین تعدد و پراکندگی باغات و مزارع موجود در داخل محدوده و یا حاشیه این منطقه و بالاخره کمبود محیطبان، جلوگیری از خروج و گدار حیاتوحش تشنه و در جستجوی آب و ممانعت از ورود آنها به چنین محیطهای ناامن و خطرناکی را کاری سخت و شاید غیرممکن کرده است.