ارمغانی از ارمنستان در ستایش ایران!
دوست گرامی و شهروند نمونه اصفهانی «مارو غازاریان» که چندی پیش درگذشت و در یادداشتی کوتاه، گوشهای از کوششهایش را بازگو کردم، چند ماه پیش از درگذشتش، در تلاش بود تا سرودهای از یک بانوی ارمنی را که از بستگانش بود، برای نشر در ایراننامه آماده کند و تلاشهایی هم انجام داد، ولی با رفتنش این کار ناتمام ماند. اما سرانجام «ورگینه میرزاخانیان» دختر خواهر او، با مهر فراوان، سروده آن بانوی شاعر ارمنی را به زبان ارمنی همراه با ترجمه فارسیاش برایمان فرستاد تا آن گونه که خواست خالهاش «مارو غازاریان» بود در «ایران نامه» منتشر شود. این سروده «ایران» نام دارد و سرایندهاش بانو «ولگا غازاریان» شاعری ارمنی است که در ایران به دنیا آمده ولی اکنون در ارمنستان زندگی میکند اما همچنان پیوندهای عاطفیاش را با زادگاهش ایران حفظ نموده است و در ستایش ایران و آرزوی رهاییاش از دست دشمنان میسراید. شاید ترجمه واژه به واژه این سروده از ارمنی به فارسی چندان روان نباشد، اما در ادامه متن ارمنی این سروده را که ارمغانی از ارمنستان در ستایش ایران است به دو صورت Word و PDF خواهید خواند:
هم آوا با هما ارژنگی در آرزوی بازسازی بم
هفت سال از بامداد پنجم دی ماه 1382 خورشیدی، روزی که شهر تاریخی بم برخود لرزید و با خاک یکسان شد و بیش از 30 هزار نفر از هممیهنانمان جان باختند، میگذرد؛ اما به گزارش خبرگزاریها روند بازسازی این شهر آنچنان کند است که سالها مانده تا شهر جدید بم استوارتر و سرافرازتر از قبل خاطره تالمبار گذشتهها را از اذهان بزداید. حتی اکنون 7 سال از پس وقوع زلزله، هنوز قسمت اعظم ارگ بم مرمت نشده است و سرعت مرمت ارگ بم آنگونه که انتظار میرفت پیش نرفته است و در حال حاضر علاوه بر مرمت صحیح و مقاوم سازی و حفاظت و احیاء ارگ بم سایر آثار باستانی بم مثل قناتها و قلعه دختر و باغات محدوده بافت و منظر فرهنگی آن باید در فهرست میراث درخطر و میراث مورد پاسداری قرار بگیرد. بازسازی شهر بم و مرمت کامل ارگ بم در طی همه این سالها از خواستههای همه ایرانیان و دوستداران میراث فرهنگی از هرجای جهان بوده است. در این مورد چکامه سرای میهن دوست، بانو هما ارژنگی، هفت سال پیش در اندوه زمین لرزه بم، سرودهای را با عنوان «من تو را بار دگر میسازم » سرود که همزمان به زبان فرانسه نیز ترجمه شد و از سوی چند انجمن نیکوکاری و صلیب سرخ در دانشگاههای فرانسه به دو زبان فارسی و فرانسه اجرا شد و منافع حاصل از آن به سازمان صلیب سرخ سپرده شد تا به یاری مردم زلزله زده بم هزینه شود. اکنون پس از هفت سال بسیاری از ایرانیان هم آوا با بانو هما ارژنگی آرزوی بازسازی بم و سامان یافتن مردم آن سامان را در سر میپرورانند. سروه زیبا و آرزومندانه بانو ارژنگی را با صدای او در اینجا بشنوید و متن آن را در ادامه بخوانید:
جشن یلدا
تازهترین سروده بانو هما ارژنگی
بانو هما ارژنگی که پیشتر نیز افتخار انتشار برخی سرودههای زیبای او را با صدای شورانگیزش در ایراننامه داشتهایم، اینبار تازهترین سرودهاش را به مناسبت جشن ملی یلدا به همه میهنخواهان و دوستداران ایران عزیز پیشکش نموده است. هما ارژنگی در این سروده به بنمایههای استورهای مانده برجای «جشن یلدا» نماد زایش مهر میپردازد و از گستردن سفره شب چله و نشاندن سرو سبز یلدا در کنار این خوان گسترده به نشانه بیگزندی از فتنه باد خزانی برایمان میگوید و سخن را با یادی از خرم روز در فردای یلدا به پایان میرساند که آغاز روز چیرگی بر تیرگیهاست. این سروه بسیار زیبای بانو هما ارژنگی را با نام « جشن یلدا» با صدای شاعر در اینجا بشنوید و متن آن را در ادامه بخوانید:
آتورپاتکان
سروده بانو هما ارژنگی
به مناسبت روز نجات آذربایجان
این سروده میهنی را با صدای شاعر در اینجا بشنوید
آتورپاتکان، الا ای سرزمین آذر رخشان!
سر پایندهی ایران
که آتش را نگهبان بودهای در پهنهی دوران
تو از نوری، تو از دوری، ز پشت پیر تاریخی
تو مهد پاک زرتشتی
همان یزدانشناس بخردیپرور
که نیکی را فروغ بی زوال ایزدی داند.
ادامه مطلب ...
خلیج فارس
سرودهای از بانو هما ارژنگی
این سروده شورآفرین و زیبا را با صدای شاعر در اینجا بشنوید
الا ای سرزمین خُرم و مینونشان من! بلند آوازهی دوران! بهار بیخزان من! تو ایرانی ! تو مُلک پهلوانانی! تو مَهد سخت جانانی دلت دریا ستبر سینهات آماج توفانها تو در گستردهی تاریخ یکتا گُرد میدانی !
کورش بزرگ
سروده ای از: بانو هما ارژنگی
به مناسبت روز جهانی کورش بزرگ
اجرای زیبای این اثر ماندگار را با صدای شاعر در اینجا بشنوید
در یک غروب کهنه و بی رونق و تار
در حسرت یک پنجره تا روشنایی
در جستجوی روزنی سوی رهایی
در آرزوی فرصت دیدار انسان
زین می کنم من توسن اندیشه ام را
هر سو شتابان...
در زیر چتر آسمان هر جا که پویم
جز درد و اندوه و ستم چیزی به جا نیست
در چارسوی این رباط کهنه گویی
مردی و رادی و وفا فرمانروا نیست...
دژخیم ایام،
با داس خون آلوده درنده خویی،
در کار بیداد و جنون ترکتازی است
پندار آدم،
پندار ظلم و پیشه اش ویرانه سازی است...
ادامه مطلب ...
آرش و تیرگان
از دورههای دور که دوران رازهاست گاه پگاه بود |
سروش حماسهها
استاد توران شهریاری
فردوسی بزرگ
ابرمرد روزگار
نامت هماره مایه نام آوری بُوَد
شعرت ستون شعر و زبان دری بُوَد
شهنامه کارنامه خودباوری بُوَد
نوری که تافت از تو به ایران باستان
در هر زمانه مشعل روشنگری بُُوَد
بیش از هزار سال گذشت و تو همچنان ،
بر اوج قله های سخن ایستادهای.
ای فرّخجسته شاعر شعر حماسه ها
با شور شعر خویش
تا هفت گنبد فلک آواز دادهای
بر بال شاهنامه که سیمرغ قاف توست
جان را به عرش برده و پرواز داده ای
کو ویژه واژهای که ستایم تو را به آن ؟
ای جاودانه مرد، وی پرچم نبرد!
سی سالِ پر ثمر
سی سالِ بیسپر
پیگیر و دم به دم
با قدرت قلم
با عشق آتشین
تاریخ پرشکوه و غرور گذشته را
از دستبرد حمله و تاراج دشمنان
با شعر خود ستانده به ما باز دادهای
کاخ بلند نظم تو تا روز رستخیز،
بیگفته از عزیزترین یادگارهاست.
آن گوهر مراد که شهنامه خواندیاش
گنجینه گزیدهترین ماندگارهاست.
شعر حماسیات که پر است از غرور و شور
والاترین سرود کهن روزگارهاست.
چون با فروغ مهر و توانایی خرد ،
بر شعر جاودان قرون و هزاره ها
با فرّ عشق جلوه اعجاز داده ای.
استوره تیشتر
سرودهای از استاد فریدون جنیدی
تیشتر . . . سرتاسر دریای فراخکرد را
به جنبش درآورد
و از جانِ آبخیزها . . . روان برآمد
و آن روان مینوی به آسمان فراز رفت
و باد سبکرو، چین در دامن آن افکند
و ابرها، پر از چین و شکنج
سرتاسر آسمان را پیمودند
تا به هفت کشور زمین باران رساندند
روان ابرها، جان پذیرفتند
و در کالبد سرشگ
نرمنرم . . . بر خاک کشتزارها فروریختند
و گیاهان، روی به آسمان روییدند
و گل سرخ، چون آتش
از درون شاخهها به بیرون تراوید
و کاروانِ آتش و خاک و باد و باران
بر گردونهء مهر و ماه و خورشید درخشان
روی بهسوی خوان نوروزی ایران
روان شد