گزارش تصویری از وضیت نگران کننده تخت جمشید:
گزند تخت جمشید از باد و باران!
ایراننامه - شاهین سپنتا: بارندگی روزهای اخیر در استان فارس، موجب آبگرفتگی بخشهای وسیعی از تختجمشید شده است و کتیبهها و سنگنگارههای تاریخی آن از گزند باد و باران در امان نماندهاند. فرسایش مداوم، رشد گلسنگها و ترکخوردگی و شکستگی از عوارض بهوجود آمده در این آثار یگانه ارزشمند تاریخی کشورمان است. این در حالی است که سازمان میراث فرهنگی تاکنون هیچ طرحی برای جلوگیری از آبگرفتگی محوطههای باز تخت جمشید و آسیب به سازههای سنگی آن نداشته است و به نظر میرسد که ایجاد آبروهایی برای خروج آبهای سطحی در کوتاه مدت و مسقف نمودن کل مجموعه تخت جمشید در دراز مدت، باید در اولویت برنامههای در دست اجرای سازمان میراث فرهنگی برای نجات کاخ پارسه یا تخت جمشید از عوامل فرساینده جوی باشد. در ادامه به گزارش تصویری ایراننامه از وضعیت نگرانکننده تختجمشید پس از بارندگی در چند روز گذشته، نگاه کنید:
بیانیه پایانی دومین نشست دوستداران میراث فرهنگی و طبیعی ایران
ایراننامه- شاهین سپنتا: انجمنهای دوستدار میراث فرهنگی و طبیعی کشور، در دومین نشست تشکلهای غیردولتی دوستدار میراث فرهنگی و طبیعی ایران که متعاقب نشست پیشین در یزد، در تاریخ 19/12/89 و 20/12/89 در شیراز برگزار شد، با صدور بیاننامه پایانی ضمن گرامیداشت یاد و نام بزرگان ایران شناسی تازه درگذشته زنده یادان دکتر ایرج افشار، استاد محمد مهریار، دکتر محمود روح الامینی و استاد سیف الله کامبخش فرد بر تداوم راه آنها در پاسداشت فرهنگ ایران هم پیمان شدند. این انجمنها همچنین با تصریح به اهمیت حفاظت همهجانبه و توامان میراث فرهنگی و طبیعی ایران، بر جلوگیری از روند تخریب بافت تاریخی شهرهای تاریخی کشور به بهانه نوسازی بافت فرسوده تاکید کردند. نمایندگان 35 تشکل شرکتکننده در این نشست همچنین بر پژوهش و ارائه پرونده ثبت میراث معنوی مناطق مختلف کشور با مشارکت فعال انجمنهای دوستدار میراث فرهنگی و طبیعی ایران تاکید نمودند و خواستار ادامه هم اندیشیها و ارائه پرونده ثبت ملی «مجموعه جشنهای ایرانی» در فهرست میراث معنوی کشور شدند. متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
ردپای « بز» منظومه « در خت آسوریک» در کوههای لرستان
سامان فرجی بیرگانی
بقعه «شاهزاده احمد» که از بقاع مشهور و متبرک نزد مردم سراسر لرستان است، در شمال بخش «الوار گرمسیری» اندیمشک و در منطقه «بالا گریوه» واقع شده است. این مکان مذهبی مجموعه هویتی وسیعی، از باورها، داستانها و نامجاهایی را به خود اختصاص داده که هر یک می تواند محل تامل و پژوهشهای مردم شناسی بسیاری باشد. «بزِ یَه یَه احمد» یکی از داستانهای حول این بقعه و شاید مشهورترین آنها باشد. افسانه اینگونه آغاز میشود که «شاهزاده احمد» صاحب بُزی بود که به امر الهی بی آنکه با جنس نر آمیزش داشته باشد همواره دارای پستانهای پرشیر بود و شیر فراوان آن به مصرف مردم تهیدست میرسید. این «بز» در نزدیکی محل کنونی بقعه و در کنار جایی که امروز به چشمه «بزگه» موسوم است نگهداری می شد و سه حیوان پلنگ، گرگ و سگ آن را نگهبانی میدادند. روزی چند نفر به قصد ربودن به بز نزدیک میشوند. و بز تلاش می کند تا با سخن گفتن آنها را از عواقب این کار بر حذر دارد. سارقان، (که در داستان «کافر» خوانده می شوند) سخن گفتن «بز» را جادوی «شاهزاده احمد» میخوانند و بیاعتنا به سخنان «بز»، آن را ربوده و در جایی موسوم به «بَردِگُردالا» سر میبرند، خونی که از گلوی «بز مقدس» بر زمین میریزد سنگ را میشکافد و وقتی به قصد بریان کردن، قلوههای «بز» را بیرون آوردند، قلوهها به سنگ تبدیل میشود.
خنیاگران سازهای ایرانی، در بند می نوازند!
ایراننامه – معصومه شهباز: آوای ایرانی، عنوان برنامهای بود که چند سال پیش، از شبکه چهار تلویزیون دولتی ایران پخش میشد، برنامهای که به زندگی نوازندگان و هنرمندان آواز ایرانی میپرداخت و صدای آثار هنرمندان موسیقی اصیل ایرانی چون جلیل شهناز، روح الله خالقی، علی اکبر شهنازی و بسیاری دیگر را همراه با نمایش عکسهایی از سازهای آنها پخش میکرد. در سی و یک سال گذشته این تنها برنامهای بود که سازهای ایرانی را نمایش میداد اما نه در حال نواختن بلکه تنها در قالب عکس؛ چرا که نمایش نواختن ساز در سیمای دولتی ایران جایی ندارد و ممنوع است. شاید یک جوان سی و یک ساله ایرانی نداند رباب یا قیچک چگونهسازهایی هستند و چه صدایی دارند و یا اینکه اصلا گوشش با نوای این سازها آشنا نیست، سازی که برایش نواخته نشده و تنها گاهی در میانبرنامههای تلویزیونی برایش صدای موسیقی سنتی همراه با تصاویری از میراث طبیعی و تاریخی پخش میشود.
قلعه تاریخی هرمز در خلیج فارس
دکتر محمود دهقانی
جزیره هرمز (/هرموز،خورموز)، یکی از جزایر ایرانی خلیج فارس است که طول محیط آن حدود ۶۰۰۰ متر میباشد و در فاصله ۸ کیلومتری بندرعباس قرار دارد. این جزیره را به علت موقعیت جغرافیایی آن و مجاورت با تنگه هرمز، کلید خلیج فارس میدانند. هرمز در اصل نام بندری معتبر در مصب رود میناب با خلیج فارس بوده است و شهر میناب کنونی بر روی خرابههای این بندر ساخته شده است. هرمز قدیم بازرگانی پر رونقی داشته است. با یورش مغولها در حدود سال 700 هجری، مردم شهر هرمز ابتدا به جزیره قشم و سپس به جزیره هرمز که در آن زمان «زرون» نام داشت کوچ نمودند و شهری در آن بنا کردند و آن را به یاد شهر قدیم خود هرمز نام نهادند. به تدریج و در سدههای پس از آن، این شهر نام خود را به همه جزیره داد (بندر جرون یا گمبرون بعدی نام خود را از آن وام گرفت) و عظمت شهر و جزیره هرمز به قدری شد که دو قرن بعد پرتغالیها به طمع این جزیره و دیگر جزایر خلیج فارس به آن حمله کردند و پس از کشتار گسترده، موفق به تصرف جزیره هرمز در سال ۹۱۳ خورشیدی شدند و قلعهای نظامی در جزیره هرمز ساختند. مردم هرمز در طول سالهای اشغال بارها قیام کردند و سرانجام این جزیره در دوران شاه عباس صفوی، توسط یکی از سرداران ایرانی به نام «امام قلی خان» آزاد شد. هم اکنون آثار و ویرانههای قلعه پرتغالیها و توپهای آن در شمال جزیره دیده میشود. دوست گرامی، دکتر محمود دهقانی که سالهاست در استرالیا زندگی میکند و به تازگی همراه پسرش «مزدک» دیداری از ایران داشته، با نگاهی به تاریخ جزیره هرمز، مشاهدات خود از جزیره را در نوشتاری خواندنی با عنوان «قلعه تاریخی هرمز در خلیج فارس»، همراه با چند تصویر برای نشر به «ایراننامه» سپرده است. دکتر محمود دهقانی پژوهشگر معماری ایران در دانشگاه تکنولوژی سیدنی استرالیا است. از آثار او میتوان به کتابهای «ناوگانی از قایقها»، «توفان باربادوس»، «بورکی» و «پشت یک چکه اشک» اشاره نمود. با سپاس از او، این نوشتار را در ادامه بخوانید و عکسهای او را از جزیره هرمز در ادامه ببینید:
باستانشناسی آیین مهر، از نگاه باستانشناسان!
نشست «باستانشناسی دین مهر» از سوی دوفصلنامة «باستانپژوهی» در فرهنگسرای ارسباران برگذار شد. در این نشست که همزمان با آن شماره جدید مجلة «باستانپژوهی» نیز رونمایی شد، باستانشناسان درباره آخرین یافتههای باستانشناختی مربوط به این موضوع که در محدوده مرزهای ایران کنونی به دست آمده، سخن گفتند. این نشست با سخنرانی محمود موسوی (باستانشناس پیشکسوت و مدیر مرکز باستانشناسی ایران در سالهای دهة 1360)، گشایش یافت. محمود موسوی دربارة «تاریخچة نشریات باستانشناسی» سخن گفت. او در سخنرانیاش گزارشی از انتشار مجلههای باستانشناسی در ایران، از آغاز تاکنون، بازگو کرد. موسوی گفت: «در آغاز قرن گذشتة میلادی گزارشهای کاوشهای شوش توسط ژاک دمورگان به زبان فرانسه چاپ شد که در سالهای بعد با آمدن دمکنم تغییر نام داد اما همچنان ادامه یافت و مبدل به یک سلسله انتشارات دامنهدار شد. با این حال، اگر از «آثار ایران» که توسط آندره گدار و به زبان فرانسه منتشر شد و بخشهایی از آن در همان زمان توسط محمدتقی مصطفوی و بهمن کریمی به فارسی ترجمه شد، بگذریم، تا سال 1329 خورشیدی هیچ نشریه فارسیزبانی درباره باستانشناسی ایران نداشتهایم.
ادامه مطلب ...
بیانیه گروهی از دانشآموختگان باستانشناسی کشور
درباره نامه استادان دانشگاه درمورد چندپارهشدنِ سازمان میراث فرهنگی و لزوم تخصصگرایی
پس از نامه گروهی از استادان دانشگاه درباره پرهیز از چندپارهشدنِ سازمان میراث فرهنگی و لزوم تخصصگرایی و پاسخ سازمان میراث فرهنگی که در برخی از پایگاه های اینترنتی بازتاب یافت، اکنون جمعی از دانشآموختگان باستانشناسی کشور به نقد هر دو نامه پرداختهاند و نکاتی را به بازتاب دهندگان نامه و همچنین مسئولان سازمان میراث فرهنگی یاد آوری نمودهاند. این گروه از باستان شناسان در بخش نخست بیاننامه خود با اشاره به تخریبهای گسترده میراث فرهنگی کشور بر حساس بودن شرایط فعلی تاکید نموده و نوشته اند: « اقدام آگاهانه و مسؤلانه جمعی از استادان فرهیخته و چراغهای فروزان آسمان فرهنگ و دانش کشور دربارة لزوم هوشیاری و توجه به نگهداری و صیانت از حریم میراث و فرهنگ و تمدن ایرانی- اسلامی مایة خرسندی است. انتشار این نامه در ماههایی که پیوسته خبر تخریب و نابودی تپهها، محوطهها، امامزادهها، آرامگاهها و بناهای تاریخی -همچون اصفهان عهد صفوی، امامزاده یحیای کاشان، بندر مهروبان، سرای دلگشا و خروج 35 اثر از فهرست آثار ملّی کشور- به گوش میرسد، اهمیت دوچندان دارد. انتظار میرود همچنان که این صاحبنظران و استادان خواستار توجه مضاعف مدیران و مسؤولان به حساسیتهای فرهنگی کشور شدهاند، این اعلام نظر به مثابه فرصتی تاریخی نگریسته شود و خصوصاً شاهد توجه به مسأله "تخصصگرایی" در حوزه مهم و حساسی چون میراث فرهنگی باشیم».
سازمانهای مردمنهاد خواستار شدند:
منشور کورش تا نوروز در ایران بماند!
پس از آن که دکتر عبدالمجید ارفعی، باستانشناس و نخستین مترجم منشور کورش به زبان فارسی، در گفتگو با خبرگزاریها، تمدید مهلت حضور منشور کورش در ایران را به خاطر استقبال زیاد بازدیدکنندگان ضروری و لازم دانست، شماری از سازمانهای مردمنهاد دوستدار میراث فرهنگی نیز با انتشار نامهای سرگشاده به سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی خواستار تمدید مدت زمان نگهداری منشور حقوق بشر کورش بزرگ در ایران شدند. در بخشی از این نامه که به نمایندگی از سازمانهای مردم نهاد توسط "دیدهبان یادگارهای فرهنگی و طبیعی ایران" به دبیرخانه سازمان داده شد، چنین آمده است: « ... نظر به اینکه زمان نگهداری منشور کورش بزرگ، که به امانت نزد موزه ملی ایران است، رو به پایان میرود و با توجه به بالا رفتن بیسابقهی شمارِ بازدیدکنندگان آن موزه به خاطر وجود این اثر ارزشمند، بدین وسیله "دیدهبان یادگارهای فرهنگی و طبیعی ایران" به نمایندگی جمعی از انجمنهای سراسر کشور و دوستداران میراث فرهنگی از آن مقام محترم تقاضا دارد زمینهی تمدید مدت نگهداری آن را تا پس از تعطیلات نوروزی فراهم نمایید تا تعداد بیشتری از هممیهنانمان به دیدن کامیاب گردند».
کاروانسرای متقی شهرضا
عماد منصف
کاروانسرای متقی یکی از کاروانسراهای بازار شهرستان شهرضاست. این بازار که سابقهاش را به دوران سلجوقیان نسبت دادهاند ، زمانی پر رونقترین مرکز تجاری جنوب استان اصفهان بوده است. شهرستان شهرضا به دلیل موقیت جغرافیایی ممتازش، زمانی معروف به مرکز تجاری فارس و عراق بود. زمانی که ایل قشقایی در ییلاق اسکان می گزید، از صنایع دستی تا محصولات لبنی خود را به بازار شهرستان شهرضا می آوردند و به شیوه پایاپای محصولات خود را با کالاهای مورد نیاز خود عوض می کردند. برای این منظور چندروزی را در کاروانسراهای بازار اقامت می گزیدند و کالاهایی خود را به مسئول کاروانسرا می سپرداند تا با کالاهای مورد احتیاجشان به صورت پایاپای عوض کند و از این رهگذر اقتصاد فصلی بر شهر حاکم بود که آن را تُرک بازار میگفتند. در مهرماه هم لُرها با اشتران و اسبان و محصولات لبنی و دامی و صنایع دستیشان راهی شهرستان شهرضا می شدند و در کاروانسراهای بازار از جمله کاروانسرای متقی اقامت میکردند و آنها هم همچون ترکان قشقایی، کالاهای خود را به کاروانسرادار می دادند تا محصولاتشان را در بازار با اقلام مورد احتیاجشان تعویض کند. به این ترتیب کاروانسراهای بازار نقش بسیار مهمی در کسب و رونق اقتصادی بازار داشتند. کاروانسراها از نظر معماری معمولا بنایی دوطبقه بوده اند. در طبقه همکف، اصطبلهایی برای نگهداری حیوانات بوده است. در این طبقه یک حجره آهنگری برای نعلبندی اسب و الاغ و قاطر بود. طبقه بالا دارای حجرههایی بوده که هر حجره را چند نفر اجاره می کردند. در ورودی کاروانسرا، بزرگ ساخته میشد تا برای ورود هر نوع چارپا به همراه بار مناسب باشد.