مرگ میراث فرهنگی به دست مسیحای هنر !
مریم بانو خزائلی، وبلاگ نویس و روزنامه نگار کوشای اصفهانی به تازگی گزارشی از به اصطلاح "پاتوق شهروندی" شهرداری اصفهان در پل خواجو تهیه کرده و گوشه ای از دست اندازی های ویران گر گروهی با نام بی ربط و بی معنای « مسیحای هنر ایران اسلامی » را که با مجوز و حمایت مالی شهرداری اصفهان، یکی از غرفه های زیرین پل خواجو را در اختیار گرفته و به تخریب میراث فرهنگی مشغول است، به تصویر کشیده است. متن گزارش خواندنی او با عنوان « تیشه به ریشه ام می زنند » به همراه تصویرهایی تاسف آور از تخریب هویت فرهنگی پل خواجو را می توانید در تارنگار « باران » بخوانید و ببینید.
ساخت و ساز خانه در تپه باستانی آکروپلِ شوش
در چند دهه گذشته در دامنه جنوب غربی تپه آکروپل اقدام به احداث منازل مسکونی شده است. مهدی امیدفر، عضو هیات مدیره انجمن دوستداران میراث فرهنگی شوش با اعلام این خبر به ایسنا اقزود: گسترش ساخت و سازها و تخریب تدریجی تپه آکروپل باعث وارد آمدن صدمات جبرانناپذیری به این تپه مهم باستانی شده است. او ادامه داد: این امر در حالی صورت می پذیرد که تپه آکروپل به شماره 4130 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است و طبق ماده 558 قانون مجازات اسلامی محوطههای تاریخی ثبت شده تحت حفاظت میراث فرهنگی هستند و هر گونه دخل و تصرف و یا تعرض در آنها برخلاف قانون است. امیدفر خاطرنشان کرد: از آن جایی که با گذشت بیش از یک سال از راهاندازی پایگاه میراث فرهنگی شوش و انتصاب مدیر جدید آن میگذرد باید آزادسازی حریم درجه یک تپه آکروپل پس از حصارکشی در اولویت کاری این پایگاه قرار میگرفت اما متاسفانه تاکنون هیچ اقدام عملی و یا حتی برنامهای خاص از سوی مسؤولان که در این جا متولی اصلی آن پایگاه میراث فرهنگی شوش است ارایه نشده و تا به امروز شاهد ادامه آسیبهای وارده بر اثر گسترش ساخت و سازهای بیرویه بر دیوارههای جنوب غربی تپه آکروپل هستیم.
ایرانیان، ایران مالِ شماست !
ملک شعرا بهار، بهاران آزادی را برای این میهن آرزو داشت و در این راستا در بسیاری از ترانه ها و تصنیف های جاودانه خود پیام گوی آزادی ایران و ایرانیان بود و از روزگار بهار ، هنوز همان سرودها و همان تصنیف های شور آفرین دستمایه مبارزات میهنی ایرانیان هستند. یکی از تصنیف هایی که به تازگی بر بنیان سروده های بهار ساخته شده است، تصنیف « ایرانیان » نام دارد. این تصنیف شورانگیز را هنرمند ارجمند استاد پیمان سلطانی، رهبر ارکستر ملل، ساخته و گروهی از هنرمندان به زیبایی اجرا کرده اند و در این روزگاران پر کشاکش به همه ایرانیان تقدیم کرده اند. شعرهای این تصنیف از سروده های گوناگون بهار برگرفته شده و بسیار هنرمندانه در هم آمیخته شده اند و پس از سال ها پیام آور آزادی خواهی ایرانیان شده اند. بیت نخست این تصنیف از مسمطی با نام « ایران مال شماست » برگرفته شده که بهار در سال 1290 خورشیدی سروده است. بیت دوم، تغییر یافته یکی از ابیات مسمط مستزادی با نام « ای مردم ایران » است که بهار در سال 1294 خورشیدی سروده است. بیت سوم تصنیف، نخستین بیت یکی از غزل های بهار است. بیت چهارم تصنیف، هفتمین بیت از غزلی است که بهار پس از مرگ « عارف » سروده است. بیت پنجم تصنیف، نهمین بیت از غزلی است که بهار در سال 1312 خورشیدی در زندان شهربانی سروده است و بیت ششم تصنیف نیز ششمین بیت از همان غزل است. بیت هفتم تصنیف، سومین بیت یکی از غزل های بهار است. بیت هشتم تصنیف، نخستین بیت از ترجیع بندی به نام « خون خیابانی » است که بهار در سال 1299 خورشیدی سروده است و بیت نهم تصنیف نیز نخستین بیت از سروده بهار با نام « تهران قبل از کودتا » است که بهار در سال 1298 خورشیدی سروده است. این تصنیف زیبا را از اینجا می توانید بردارید و بشنوید و متن آن را در ادامه بخوانید:
تخریب گسترده پل خواجوی اصفهان به بهانه مرمت !
بار دیگر تیشه مرمت غیر اصولی سوداگران، به جان یکی دیگر از آثار تاریخی اصفهان افتاده است تا به این بهانه یکی دیگر از نمادهای فرهنگ و تمدن ایرانی را نابود کنند و این بار قرعه به نام پل خواجو درآمده است. پل خواجو که در متون تاریخی با نام های دیگری همچون پل شاهی، پل شیراز و پل بابا رکن الدین نیز از آن نام برده اند با 133متر درازا ، 12 متر پهنا و 21 دهانه، در زمان شاه عباس دوم صفوی در حدود سال 1060 هجری قمری ( 1029 خورشیدی) با معماری منحصر به فرد بر روی رودخانه زیبای زاینده رود ساخته شده است. این پل در آن زمان یک « پل – عمارت » بود که به عنوان استراحت گاه شاه و گذر گاه رهگذران استفاده می شد. از کاربری های دیگر این پل در آن زمان می توان به « پل – دروازه » و « پل – بند » اشاره کرد .چنان که در هنگام تخته بند شدن آبرو های پل ، سطح آب در پشت پل بالا آمده و یک دریاچه مصنوعی پدید می آمد که ضمن ایجاد مناظری دل انگیز ، امکان ذخیره آب نیز برای مصارف گوناگون فراهم می شد.
پاسخ یکی دیگر از دوستداران شاهنامه فردوسی به ناسزاگویان !
سال ها بود که دوستداران شاهنامه فردوسی چشم به راه بودند تا نسخه ویراسته شاهنامه توسط استاد فریدون جنیدی منتشر شود و سرانجام این درخت تناور در بهار امسال به بار نشست و چشم همگان را روشن کرد. اما در این میان بودند و هستند افراد معینی که از مدت ها پیش از انتشار این نسخه و پس از آن برای تخریب چهره فرهنگی و علمی استاد جنیدی و بی اعتبار کردن شاهنامه نسخه ویراسته ایشان به ناسزا گویی پرداختند و حتی نیت خود را در حذف فیزیکی شاهنامه فردوسی و توهین آشکار به این کتاب ورجاوند ایرانیان پنهان نکرده و به روشنی تاکید کردند که این شاهنامه را باید به کارگاه پوشال سازی سپرد! با این همه گویا خوشبختانه ناسزاگویان به هدف خود دست نیافته اند و استقبال بی نظیر دوستداران شاهنامه در همین مدت کوتاه از نسخه ویراسته فریدون جنیدی این نوید را می دهد که ناشر باید خود را برای انتشار چاپ دوم آن آماده کند و به نظر می رسد که افزون بر ویژگی های برجسته شاهنامه ویراسته فریدون جنیدی، نقد هایی که مخالفان و موافقان برآن نوشته اند یکی از دلایل توجه روز افزون و گسترده مخاطبان آگاه و تمایل آنان برای تهیه این اثر باشد.
رفتن آذریزدی، پایان تلخ قصه های خوب برای بچه های خوب!
بسیاری از ایرانیان که در دوران کودکی کتاب هایی از مهدی آذریزدی را خوانده بودند با شنیدن خبر در گذشت او اندوهناک شدند و یادش را گرامی داشتند. اگرچه آذریزدی خود فرزندی نداشت اما همه کودکان ایرانی را « فرزندانم » خطاب می کرد و پدر پیر قصه گوی کودکان ایرانی بود. سال هاست که بیشتر کودکان ایرانی با مجموعه داستان های « قصههای خوب برای بچههای خوب » که مهدی آذریزدی برای آن ها می نوشت آشنا هستند و این قصه های خوب و به یاد ماندنی را به یاد دارند، اما شاید تنها قصه تلخی که آذریزدی از خودش بر جای گذاشت قصه رفتنش بود که دوستدارانش را هم در اندوه فرو برد. دوران شکوفایی هنری آذریزدی پیش از انقلاب بود و او جایزه یونسکو و نیز جایزه سلطنتی کتاب سال را پیش از انقلاب دریافت کرده بود و سه کتاب او توسط شورای کتاب کودک بهعنوان کتاب برگزیده سال انتخاب شده بودند. او مدتی پیش از مرگاش گفته بود که نوشتههای دیگری هم دارد که به دلیل عدم صدور مجوز انتشار از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انگیزه تکمیلشان را از دست داده و آنها را ناتمام گذاشته است. مهدی آذر یزدی در ۱۸ تیر ماه ۱۳۸۸ خورشیدی در سن ۸۷ سالگی در تهران درگذشت.
ای ایران تا جهان باشد نام تو ماند جاودان !
روزهای و مناسبت های ملی و میهنی را نباید و نمی توان از حافظه تاریخی ملت ها پاک کرد. روزهایی که یادمان از خود گذشتگی ها، جان بازی ها و جان سپاری شیر زنان و رادمردانی است که جان خود را در راه آرمان های مشترک ملت خود هدیه کرده اند. مام میهن روزهای بسیاری را به یاد دارد که فرزندانش برای پایداری اش و برای سرفرازی اش با اهریمنان به ستیز برخواستند و شوری عاشقانه بر پا کردند تا ایران همیشه آزاد و آباد بماند و تا جهان باشد، نام ایران جاودان ماند. امروز و هر روز یاد آنان را که برای رهایی مام میهن جان سپردند گرامی می داریم و با مهد مهربانی و همه فرزندانش پیمان می بندیم که تا نفس داریم عهد دیرین را نشکنیم. به همین مناسبت سرود « ایران» با صدای « مجید اخشابی » را برگزیده ام که می توانید از اینجا بردارید، بشنوید و متن کامل این سرود پرشور را در ادامه بخوانید:
تپه اشرف در محاصره نخاله ها
ایران نامه- شاهین سپنتا: تپه تاریخی اشرف در کرانه زاینده رود و در نزدیکی پل تاریخی شهرستان، به خاطر بی توجهی سازمان میراث فرهنگی و شهرداری اصفهان با خطر آسیب و تخریب جدی روبرو است. تپه تاریخی اشرف که در کرانه شمالی زاینده رود اصفهان در خیابان مشتاق دوم و در نزدیکی پل شهرستان واقع است، دربرگیرنده آثاری از دوره های مختلف تاریخی است. اگرچه سال هاست که محدوده تپه اشرف به خاطر محصور نبودن مورد هجوم عوامل مخرب قراردارد اما در ماه های اخیر، حریم این تپه تاریخی از سوی شهرداری اصفهان بیش از پیش شکسته شده است و حجم انبوهی از نخاله های ساختمانی در محدوده این تپه تخلیه شده است و این خطر وجود دارد که به بهانه تخیله و جابجایی این نخاله ها به وسیله بولدوزر، بخش هایی از تپه تخریب و مسطح شود. یکی دیگر از خطراتی که تپه تاریخی اشرف را تهدید می کند استفاده از آن به عنوان پیست موتورسیکلت رانی توسط برخی جوانان ناآگاه است که باعث فرسایش و تخریب روزافزون آن شده است. همچنین این محل به پاتوق افراد ولگرد و معتاد تبدیل شده است که با رفت آمد مکرر و روشن کردن آتش آسیب هایی را به بقایای تاریخی آن وارد کرده اند.
پاسخ استاد فریدون جنیدی به استنباط های نجومی آقای غیاث آبادی
چندی پیش از انتشار شاهنامه ویراسته استاد فریدون جنیدی، رضا مرادی غیاث آبادی یادداشتی را با عنوان : «نقدی بر استنباطهای نجومی آقای فریدون جنیدی و بکارگیری آنها در حذف بیتهای شاهنامه » در روزنامه اعتماد و وبلاگش منتشر ساخت که دربردارنده تهمتهایی نادرخور به استاد بود. از این روی از استاد جنیدی درخواست کردم که چنانچه شایسته می دانند پاسخی هرچند کوتاه بر آن سخنان بنویسند. گرچه استاد فریدون جنیدی آن سخنان را شایسته پاسخ گویی ندانستند اما از روی مهر چند خطی را نگاشتند که مدتی پیش و همزمان با رویدادهای ناگوار میهن به دست من رسید و اکنون با پوزش از استاد با چند روز دیرکرد منتشر می شود. لازم به توضیح است که در صورت نیاز امکان پاسخ گویی افرادی که از آن ها در این نوشتار نام برده شده است در " ایران نامه" فراهم خواهد بود. متن کامل پاسخ استاد فریدون جنیدی چنین است: