مفهوم سالمند و چگونگی رفتار با آنها در جوامع امروزی
ایراننامه- مهدی فقیهی: پدیده سالمندی که بخشی از روند حیات انسان ها را در برمی گیرد شرایطی را برای آدمی ایجاد مینماید که رفتارها و برخوردهای خاصی را در پی دارد و در این نحوه برخورد افراد با سالمندان نیز متناسب با فرهنگ های جوامع مختلف شکل می گیرد. در برخی از فرهنگ ها، افراد به مرور از زندگی اجتماعی کناره می گیرند و در برخی از جوامع افراد سالخورده به اجبار از خانواده رانده می شوند. در هر حال پیری فرایندی است که متوقف نمیشود و تنها با داشتن زندگی سالم و مراقبت های ویژه می توان این ایام را به دورانی مطلوب و لذت بخش و توأم با سلامتی تبدیل کرد. سلامت سالمندان یکی از مسائل و مشکلات بهداشتی در اکثر جوامع است و مقابله با آن نیازمند سیاستگذاری و برنامهریزی های دقیق و صحیح میباشد. در عین حال اکثر کشورهای در حال توسعه که برنامه فراگیر در این زمینه ندارند با مشکلات زیادی مواجه هستند در سنین پیری نیازهای روحی و جسمی از اهمیت فراوانی برخوردارند و مسائل روانی ناشی از سالمندی نیز تحولات بسیاری در روش زندگی این گروه از جامعه به وجود می آورد. در دوره سالمندی همچنین هر شخصی ممکن است به دلیل محدودیت های مربوط به تغییرات پیری و برای برآورده ساختن نیازهای اساسی زندگی خویش به کمک دیگران نیاز داشته باشد. از جمله عوامل نگران کننده در این دوران برای سالمندان می توان به ترس از ورود به دوران باز نشستگی و وضعیت مالی نامناسب، اضطراب و دلهره ناشی از تنها شدن، نگرانی در خصوص طرد شدن و زندگی در سرای سالمندان، عدم وجود سازمانها و موسسات حمایت کننده اجتماعی، کاهش تواناییها و قوای جسمانی و وجود بیماریهای مزمن و ناتوان کننده، مرگ اقوام، نزدیکان، افراد مورد علاقه و دوستان صمیمی اشاره کرد.
ادامه مطلب ...قلم گوش کن ! آنچه می توانی بنویس !
میراث فرهنگی و طبیعی اصفهان درو شده است!
ایراننامه- معصومه شهباز: از چهره این روزهای اصفهان گفتن، هم دشوار مینماید ، هم آسان. دشوار از آن جهت که بیان گزندهای وارد آمده بر پیکره این شهر-موزه از سویی سبب دلسردی مدیران رسانههای چاپی از انتشار حقایق شده و از سویی دیگر بساط انزوای روزنامهنگاران میراث فرهنگی و طبیعی را گسترانده است. بیتردید تشریح بیشتر در این مورد، فایدهای جز سانسور ندارد، بلایی که چون موریانه، خورهی جان و روح رصدگران میراث شده است. اما از باب آسانگفتن از سیمای این روزهای اصفهان هم که وارد بشویم -گرچه نوشتناش به دلایلی که گفته شد دشوار است- تا بخواهی از بس که این منظر هویدا و عریان است، زبان لال را هم به سخن وامیدارد. حالا حکایت من، حکایت همان لال است، با این وجود به قلم میگویم تا بنویسد. نه اینکه قلم هر آنچه که من میگویم، مینویسد بلکه آنچه میتواند، مینویسد. پس از من ِ راوی لال زبان، بگذرید که شاید قلم کمرنگ مینویسد!
ادامه مطلب ...خلیج فارس
میراث باستانی و امپراتوری ایران
دکتر حسین لاجوردی (جامعه شناس و رئیس انجمن پژوهشگران ایران)
انسانها در هر یک از گونههای نژادی، رنگ پوست، زبان و گویش و محل زیست خود دارای هویت و شناسنامهای هستند که میتواند شناسه هویتی آنان قرار داده شود و نخستین سند هویتی هر فرد به حساب آید. شناسه هویتی در جغرافیای انسانی پیش از انقلابِ کاغذ و دست نوشته، از سنگ نوشتهها حکایت دارد. همانطور که در افتتاح کنفرانس "هویت ملی" سال 1374 انجمن پژوهشگران ایران در واشنگتن نیز به روشنی بیان داشتهام: "... تاریخ مکتوب جامعه بشری و سنگ نوشتههای باستانی نیز هر کدام بیان کننده هویتی است که وقتی به جامعه و کشوری تعلق پیدا میکند، سند افتخار برای شناسایی آن مرز و بوم خواهد شد و تمامن برگه هویتی خواهد بود که نمایانگر تاریخ، تمدن و تحول در آن جامعه بوده است، اگر چه، همه از سنگ و یا سنگ نبشتهاند ولی همیشه بمانند شناسنامه افتخار آمیزی هستند که به جهانیان ارائه میشود."
خلیج فارس برای ایران و ایرانیان همان شناسهِ هویتی است که اگر به تاریخ پیش از سنگ نبشته ها نیز باز گردیم نام دیگری نداشته است.
یادآوری این نکته برای "کشورهای حاشیه خلیج فارس" بهطور قطع ضروری است که اگر نفت و درآمدهای ناشی از آن در چند دهه گذشته نبود، امروز اثری و خبری هم از هیچکدام آنها وجود نمیداشت.
نگرانی برای ما ایرانیان نه از آن جهت باید باشد که جماعتی میخواهند با فرصت طلبی و سوء استفاده از موقعیت کنونی ایران ]...] برای خود شناسنامه و تاریخ بیافرینند، بلکه بیشتر باید بدین مهم بازگردد که انفعال ما [...]خواهد توانست پیآمدهای شوم دیگری را نیز بدنبال داشته باشد[[… خلیج همیشه پارس همیشه و همچنان خلیج پارس باقی خواهد ماند.
حسین لاجوردی
پاریس – دهم اردیبهشت نود و یک
نوروز پیوند دهنده افغانستانی و ایرانی!
شاهین سپنتا
نوروز و سیزده به در فرصتی برای همبستگی اقوام ایرانی
دو دختر بچه افغانستانی در سیزده به در سال گذشته اصفهان
جشن کهن نوروز به عنوانی جشنی جهانی در یونسکو به ثبت رسیده است تا پیام زیبای آیین های نوروزی در آستانه سال نوی خورشیدی ، همبستگی و دوستی بین ملت ها را دوچندان سازد و همه مردمان جهان را با این فرهنگ پربار آشنا سازد. افغانستانی ها چه آن زمان که مرزهای سیاسی بین مردمان جدایی نیانداخته بود و چه امروز که از بد حادثه در ایران اقامت گزیده اند همواره به خاطر ریشه های مشترک فرهنگی همراه با دیگر فارسی زبانان و باشندگان حوزه فرهنگی نوروز، این جشن کهن را با همه آیینهای زیبایش گرامی داشته اند.
اما اکنون چه شده است که یک مدیر دولتی در ستاد تسهیلات سفر شهر اصفهان میخواهد با بخشنامه و ابلاغیه این پیوند را به جدایی تبدیل کند؟ به یاد داریم که در سالهای گذشته خانواده های افغانستانی در گردشگاههای طبیعی اصفهان در کنار دیگر ایرانیان سیزده به در را سپری میکردند بدون این که هیچ تنشی به وجود آید. فراموش نکنیم که پارک کوهستانی صفه تنها گردشگاه اصفهان نیست و با توجه به دور بودن از مناطق محل سکونت خانوادههای افغانستانی که معمولا در بافت روستایی، حومه شهر و یا در بافت قدیمی شهر اصفهان ساکن هستند، کمتر از سوی این خانوادهها به عنوان گردشگاه انتخاب میشود.
حتی اگر امسال حضور اقلیت افغانستانی ساکن اصفهان در پارک کوهستانی صفه چشمگیر میبود که بعید به نظر میرسید، با این همه روشن نیست که چرا احمدرضا شفیعی٬ مسئول کمیته انتظامی ستاد تسهیلات سفر شهر اصفهان که زیر نظر شهرداری فعالیت می کند، از ممانعت حضور اتباع افغانستانی در روز «سیزده به در» در پارک کوهستانی صفه خبر داد! آقای شفیعی گفته بود که «به منظور رفاه شهروندان نیروهای این کمیته با همکاری پلیس امنیت و اداره اماکن در روز ۱۳ فروردین از ورود افاغنه به پارک کوهستانی صفه جلوگیری میکنند.»
این تصمیم به هر علتی که اتخاذ شده باشد، نشانه ضعف دستگاههای مربوط در تامین امنیت دوستداران طبیعت و تبعیض آشکار بین شهروندان و گردشگران است.
به نظر می رسد که شهرداری اصفهان و ستاد تسهیلات سفر شهر اصفهان باید به جای این گونه تصمیمات، بستر را برای حضور پررنگتر گردشگران نوروزی از همه ملیتها در شهر تاریخی اصفهان فراهم آورند و نشان دهند که نوروز و «سیزده به در» را به عنوان فرصتی برای همبستگی همه اقوام ایرانی و جذب گردشگران داخلی و خارجی، قدر میدانند. ( لینک مطلب در روزنامه شرق)
همسایه افغانستانی! شرمندهام
مهدی تمیزی روزنامه نگار و کارتونیست
متاسفانه در روز سیزدهم نوروز، شهرداری اصفهان از حضور افغانستانی ها در پارک صفه اصفهان به بهانه تامین امنیت، جلوگیری کرد. این اقدام نژادپرستانه آن قدر وقیح و بیشرمانه بود که حتی خبر آن را که در سایت خبری شهرداری اصفهان منتشر کردند، پس از چند ساعت، مجبور به حذف شدند.
نکته جالب آن که این دسته از یقه بستههای هورهوری مزاج در شهرداری اصفهان و شورای اسلامی! شهر اصفهان، همیشه به قول خودشان برای حرکت های نژادپرستانه رژیم اسراییل، پیراهن چاک می کنند و در صف اول هر تظاهراتی می ایستند و برای مصاحبه کردن ژست میگیرند.
همسایه افغانستانی! شرمندهام؛ نه تنها از تو، شرمنده ام از پیامبر اسلام، که می دانم رحمتی بود برای همه عالم. او که برایش ابوذر و سلمان و بلال یکی بود. شرمنده ام از علی، آن که می گفت: همه انسان ها با هم برابرند، اگر مسلمانند در ایمانشان و اگر غیر مسلمانند در انسانیتشان.
شرمنده ام از فرهنگ و تمدن ایرانیم، ایرانیتی که در طول تاریخ، مایه سربلندی و افتخار بوده است. همسایه افغانستانی! شرمندهام. شرمنده از حضور نشانههای ایمان! و تقوا ! در شهرداری و شورای شهر اصفهان، امیدوارم اگر رگ شرافتی در وجودشان دارند، هر چه زودتر از برادران و خواهران افغانستانی در ایران، حلالیت بطلبند. البته اینها و حلالیت طلبیدن و عذرخواهی!؟ چه قدر سادهام من!
زنده باد زاینده رود!
شاهین سپنتا
زاینده رود، شاهرگ حیاتی اصفهان است. رودی زاینده که زندگی را به اصفهان و مردمش پیشکش میکند. شاید با الهام از همین تعبیر بود که عبدالحسین معین الاسلام خوانساری در محرم 1327 قمری (1287 خورشیدی) نخستین شماره روزنامه زاینده رود را با چاپ سنگی منتشر کرد تا خونی تازه در کالبد فرهنگ اصفهان باشد. زاینده رود با دفاع از مشروطیت به میدان آمد و از «حرفهای ناشنیده»، «آزادی»، «تربیت نسوان»، «ترک عادات قدیمه» سخن گفت و کوشید تا «مفید به حال عموم» باشد. اکنون که بیش از 100 سال از آن روزها می گذرد، رودخانه زاینده رود که با بیمهری برخی مدیران دولتی روبروست، روزهای متمادی در طول سال به خشکی می گراید اما خوشبختانه از یک سال پیش، نام پرآوازه زاینده رود به عنوان یکی از حرفهایترین روزنامههای اصفهان از نو زنده شد و به همت زنان و مردان عاشقی که در آن قلم می زنند و با مدیریت محمدرضا شواخی زواره و بهمن زینالدین جانی دوباره به کالبد فرهنگ اصفهان دمید. زاینده رود امروز با خبر رسانی شفاف و به هنگام و مقالاتی خواندنی، از سیاست، اقتصاد، ورزش، و جامعه میگوید و با رویکردی نو به موضوعات محیط زیست و میراث فرهنگی، ثابت کرده است که به مثابه رودی خروشان و زاینده در بستر توسعه پایدار اصفهان جاری است. زاینده رود، همیشه زنده و جاری باد!
-------------
بساط بی بساطی میراث فرهنگی اصفهان هم درو شد
معصومه شهباز : دو باغ اسپهانی ما یکی چهلستون و دیگری فین، در فهرست 9 باغ دلگشای دیگر با تمام سنگ اندازی ها بختیار شد و در فهرست میراث جهانی به نام ایران ثبت شد. همین سال گذشته بود که کار باستان شناسی تپه تاریخی اشرف پس از سال ها محصور بودن در زباله ها با مقاومت ها، کمبود بودجه ها و درگیر و دار تشریفات اداری عاقبت شروع شد و با همه ناملایمتی ها به پیش رفت تا تاریخ مدفون اصفهان را از دل خروارها خاک بیرون بکشد. آن سوتر، پرونده ثبت جهانی گنجینه معماری اصفهان یعنی مسجد جامع عتیق هم همین امسال پیگیری شد؛چهره مسجد زیبای عتیق که نمودار اوج معماری ایرانی از آل بویه تا صفویه بود، از هر آنچه که مشوشش کرده بود زدوده شد تا کارشناسان یونسکو برای ارزیابی به اصفهان بیایند و این عروس را از برای میراث خواهان جهانی طلب کنند.
ادامه مطلب ...معماری مدرن ایران و کمبود حافظه تاریخی!
دکتر محمود دهقانی
پس از ورود سبک مدرن معماری اروپایی به ایران دیری نپایید که آفت بساز و بفروشی بدون هنر گریبان همه شهرهای ایران را گرفت و از جانب دولتها و شهرداریها نیز راهی ارائه نشد. این آفت تا آنجا پیش رفت که ایرانی ساختمان را فقط برای خورد و خوراک و خواب در نظر گرفت و از فضا و زیبایی و چشمانداز و دیگر اموری که در هنر معماری به کار گرفته میشود، بیبهره ماند. مصالح ساختمان بهویژه کاشیها مثل ماشین پیکان سالها هم رنگ و هم شکل و در بازار آن تنوع و ابداعی نبود. سود جویی بازار بساز و بفروشی و چشمپوشی دولتها به دلیل سود اقتصادی، تاثیر ناخوشایندی بر هنر معماری و شهر سازی ایران گذاشت. هنگامی که موجی از دلسوزان گستره معماری که تعدادی از آن ها چشم بر جهان فرو بستهاند و چند نفری هنوز در تلاشاند و عدهای در غربت عمر خود را سپری میکنند، با الهام از تاریخ معماری کشور و با راهاندازی مجله هنری و مقالات معماری خواستند چهره زیبایی از پایتخت و شهرها بسازند، در غناهشت بیل و کلنگ بساز و بفروشها صدایشان خفه بود. اما چند نماد باقی مانده از دهههای پایانی پیش از انقلاب در چند نقطه کشور حاصل پا پس نکشیدن و حقانیت همین غول های دلسوز معماری آن روز ایران است.
همسایگان و سه جزیره ایرانی در خلیج فارس
دکتر محمود دهقانی
کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس گاهی صحبت از جزایر سهگانه ایرانی تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی میکنند. راه انداختن تبلیغات این کشورها همیشه همزمان با چشمک کشورهای اروپایی از جمله انگلیس و همچنین کشور ایالات متحده امریکا صورت میگیرد. در میان کشورهای شورای همکاری خلیج فارس عربستان سعودی، به طور سنتی خود را رقیب ایران میپندارد، هر چند که عربستان در روزگاران گذشته هیچ وقت نتوانسته است در این رقابت به آرزوهای دیرینه خود برسد. البته به غیر از عربستان رقیبهای سنتی دیگری هم هستند که از جمله آن کشورها یکی مصر در آفریقاست و دیگری ترکیه همسایه ایران است که برای نشان دادن اهمیت خود به اتحادیه اروپا به عنوان رقیب منطقهای در تلاش است. هر چند تاکنون اتحادیه اروپا عضویت ترکیه را نپذیرفته است ولی ترکیه به تازگی در همه گیر و دارهای سیاسی منطقهای اعم از مشاجرات اعراب و اسرائیل و راهپیماییها و کشمکش در سوریه، با مانورهای سیاسی سعی دارد ارزش و اعتبار خود را به اروپاییان و امریکاییان نشان دهد. واقعیتی را که اروپا و امریکا به درستی از دیرباز دریافته و در روزگار کنونی نیز در مییابند، اهمیت برتر استراتژیکی کشور ایران و تنگه هرمز شاهرگ حیاتی پنجاه درصد نفت جهان است.
ادامه مطلب ...هنر شجریان، آواز عشق است!
مهر، ماه مهر و پیمان است، ماه عشق و دوستی است که نقطه اوج آن جشن مهرگان یا جشن مهرورزان است؛ و چه زیباست که یکم مهرماه هرسال همزمان با زادروز استاد آواز ایران از سوی دوستدارانش به نام روز « آواز عشق» نام گذاری شده است. بیشتر آوازها و تصنیفهای اجرا شده استاد گزیدهای از اشعار شاعران بزرگ کهن و معاصر ایران با مضامین عاشقانه و عارفانه است. مهر میهن نیز دستمایه آثار میهنی استاد است که نزد ایرانیان جایگاه ویژهای دارند. مهر استاد شجریان به میهن نه تنها در آثار هنری او موج میزند بلکه به عنوان یک هنرمند دلبسته به مردم و میهن در مقام عمل نیز همواره در غم و شادی در کنار ملت بوده است و جز این راه بیکناره عشق، راهی نپیموده است. به سخن دیگر، افزون بر جنبههای هنری آثار استاد که همیشه در اوج خود بوده است، بزرگترین راز یگانگی او و آثارش نزد ملت ایران، این است که او همواره کوشیده تا صدایش «آواز عشق» و «صدای ملت ایران» باشد و این برجستهترین ویژگی استاد است که در گستره هنر موسیقی ایران جایگاه او را یگانه ساخته است. او با آوازش ثابت کرد که دستمایه هنر، عشق است و هنرمند، عاشق است و هنر جاوادانه است چون عشق جاودان است. نغمهای از آواز عشق استاد را که به تازگی در آلبوم «مرغ خوشخوان» منتشر شده است، در اینجا بشنوید و شعر اثر را که سرودهای جاودانه از حافظ است، در ادامه بخوانید:
دارا (DARA)
نامی جدید و ایرانی برای واحد پول ملی
دارا ، چه برتریهایی بر تومان، ریال، پارسی و دریک دارد؟
ایراننامه- شاهین سپنتا: بانک مرکزی ایران میخواهد واحد پول کشور را تغییر دهد و به عنوان مرحله اول در روند گزینش واحد پول جدید با ایجاد سایت اقدام به نظرسنجی از مردم نموده است. در این نظرسنجی چهار واژه ریال، تومان، پارسی و دریک به عنوان پیشفرض به داوری گذاشته شدهاند. در این میان چون ریال و تومان هنوز متداول است، افرادی که تمایل به انتخابی تازه دارند باید از میان پارسی و دریک یکی را انتخاب کنند یا در ستون بعدی واژه جدیدی را پیشنهاد کنند. این نگارنده به دلایل زیر هیچ کدام از این واژههای پیشفرض را برای نام جدید واحد پول ملی مناسب نمیداند:
1- ریال واژه بیگانه اسپانیایی/ پرتغالی (یادآور تجاوز پرتغالیها به ایران) و تکراری است.
2- تومان واژه بیگانه مغولی (یادآور تجاوز مغولها به ایران) و مستعمل است.
3- پارسی اگر انتخاب شود چون تصور عموم این خواهد بود که بر روی قوم پارس تاکید شده بقیه اقوام ایرانی همچون کُرد و تُرک و ترکمن و غیره، ناراضی و ناخرسند خواهند شد.
4- دریک نام سکه طلای معتبر دوره هخامنشی بوده و انتخاب آن به عنوان نام واحد فرعی پول (پول خُرد) فعلی در حقیقت پایین آوردن جایگاه تاریخی و کاستن از هویت و اعتبار آن است.
5- دریک پیشنهاد مناسبی نیست چون دارای آوای پایانیِ « ـَک » می باشد و آوای پایانیِ «ـَک/ ـَگ» در زبانهای کهن، به «ـَه» یا «ـی» در زبان فارسی امروز تبدیل شده و یا کاملا افتاده است؛ برای نمونه «پارسیک» تبدیل به «پارسی» شده یا «نامک» به «نامه» تبدیل شده است. به همین دلیل بیان واژه «دریک» نزد عموم مردم دشوار خواهد بود و با اصل روانسازی زبان فارسی نیز در تضاد است.
6- دینار پیشنهاد مناسبی نیست چون امروزه دینار نام واحد پول بسیاری از کشورهای عربی همچون اردن، بحرین، عراق، کویت، الجزایر، تونس، سودان، و لیبی است و جای دارد واحد پولی مستقل برای ایران انتخاب شود که در کشورهای منطقه مشابه نداشته باشد. در ضمن برخی پژوهشگران دینار یا دیناریوس را واژهای یونانی میدانند.
دارا، نسبت به دیگر پیشنهادها برتریهای زیر را دارد:
1- دارا یک واژه صد در صد فارسی و ایرانی است و ریشه بیگانه ندارد.
2- دارا یک واژه تکراری و مستعمل نیست.
3- دارا به هیچ قوم خاصی اشاره نمیکند و نماد برتریطلبی قومی نیست.
4- دارا نامی تاریخی است که به صورت دارای یا داراب هم در طول تاریخ ایران متداول بوده است.
5- دارا یک واژه ساده است که به هر زبانی به آسانی بیان میشود.
6- دارا واژهای کوتاه با چهار حرف است که با هر خطی راحت نوشته میشود و نیاز به اعرابگذاری ندارد.
7- دارا معنی خوب و قابل فهم برای همگان دارد. معنی آن دارنده و ثروتمند است و همچنین نزدیک به واژه «دارایی» به معنی مال و خواسته میباشد.
پیشنهاد نماد برای دارا به عنوان واحد پول ملی
واحد پول بسیاری از کشورها دارای نمادهایی ساده و گویاست. برای نمونه نماد دلار $ و نماد یورو € و نماد پوند £ و نماد ین ژاپن ¥ است. این نگارنده، نشانه زیر را به عنوان نماد « دارا » به عنوان واحد پول پیشنهاد میکند. این نماد از نظر گرافیکی تداعی کننده حروف ( دا ) دو حرف اول « دارا » به فارسی و همچنین حرفD لاتین، حرف اول واژه DARA است. این نماد ساده و گویا میباشد و نوشتن آن با دست روی کاغذ نیز آسان است.