اصفهان را ارزان نفروشیم !
به دنبال مرمت شتابزده و غیرفنی پل خواجوی اصفهان، گروهی از معماران جوان بنیاد معماری میرمیران با ارسال نامه های جداگانه ای به مهندس امین پور رئیس سازمان میراث فرهنگی اصفهان خواستار حفظ ارزش های بناهای تاریخی اصفهان همچون پل خواجو شدند و تاکید کردند که مبادا این ارزش های تکرارنشدنی فدای مصلحت های کوتاه مدت هزینه نمودن چند صد میلیون بودجه ناقابل شود. متن این نامه به این شرح است: طبق اخبار نشریات و اظهارات کارشناسان در هفته های اخیر عملیات موسوم به بازسازی پل خواجو زیر نظر آن سازمان محارم و توسط سازمان نوسازی و بهسازی شهرداری اصفهان با استفاده از ماشین آلات ساختمانی و راه سازی در جریان است. با توجه به حساسیت موضوع و ریشه های تاریخی پل خواجو خواهشمند است ضمن توقف عملیات فوق زمینه های حضور کارشناسان خبره شهر اصفهان و ایران را از طریق برگزاری سمیناری با موضوع انتخاب بهترین گزینه و روش مرمت پل خواجو مبتنی بر پایه های علمی، فنی و تاریخی فراهم نمایید تا ضمن پشتیبانی اجتماعی روشی اتخاذ گردد تا آثار تاریخی ما دچار ضایعات جبران ناپذیر نگردد.
ادامه مطلب ...
نوسازی با مرمت تفاوت دارد!
پس از ابراز نظر کارشناسان در مورد مرمت شتابزده و غیر فنی پل خواجو، دوستداران میراث فرهنگی و طبیعی اصفهان با ارسال نامه هایی به آقای امین پور رئیس سازمان میراث فرهنگی اصفهان خواستار جلوگیری از روند تخریب پل خواجو و جبران خسارات وارده شدند. در یکی از این نامه ها با امضای هیأت مدیره جمعیت حمایت از منابع طبیعی و محیط زیست « پیام سبز » خطاب به رئیس اداره کل میراث فرهنگی استان اصفهان آمده است: همان گونه که مستحضرید پیمانکار مجری مرمت بخش هایی از پل تاریخی ارزشمند خواجو با روشی فاقد اصول اولیه کارشناسی به تخریب پله های تاریخی پرداخته است همچنین توسط بیل مکانیکی سنگ هایی از زمان های گذشته که در بستر رودخانه مدفون شده بود و قدمت برخی از این سنگ ها به زمان ساسانیان می رسد تخریب شده است بدیهی است نوسازی با مرمت متفاوت بوده و هرگونه تغییری در بافت یک پارچه زاینده رود و پل تاریخی آن عملأ پایمال کردن میراث ارزشمند گذشتگان بوده و به انهدام این سرمایه تاریخی و ملی منجر خواهد شد. خواهشمند است مقرر فرمایید تا فرصت باقی است روند نوسازی پل خواجو متوقف و چنین بی مهری به پل های باستانی اصفهان با نام آن سازمان پیوند نخورد .
مرمت پل خواجو، شتاب زده وغیرفنی انجام شد
مرمت غیر اصولی پل خواجوی اصفهان در چند ماه اخیر با اعتراض های گسترده کارشناسان، رسانه ها و مردم اصفهان رو به رو شد اما متاسفانه سازمان میراث فرهنگی طبق معمول نسبت به اعتراض های مردمی بی اعتنایی نمود و کوشید تا با با پوشاندن ضعف عملکرد خود و تهدید خبرنگاران اقداماتی را که زیر نظر آن سازمان و توسط سازمان نوسازی و بهسازی شهرداری انجام شده است توجیه کند و به اعتراضات پایان دهد. اما موج این اعتراضات حتا از سوی کارشناسان و مرمت کاران میراث فرهنگی نیز ادامه یافته است. در همین راستا، ماهنامه « دانش نما » نشریه تخصصی سازمان نظام مهندسی ساختمان استان اصفهان با برگزاری یک میزگرد تخصصی به بررسی ابعاد مختلف این موضوع پرداخت. در میزگرد تخصصی که با حضور کارشناسان و صاجب نظران میراث فرهنگی اصفهان در محل سازمان سازمان نظام مهندسی ساختمان استان اصفهان در تاریخ 26/5/88 برگزارشد، کارشناسان ضمن ابراز دیدگاه های مخالف و موافق، درخصوص نحوه مرمت در دست اقدام پل تاریخی خواجو در اصفهان به تبادل نظر پرداختند.
ادامه مطلب ...
سرگذشت یار دبستانی من !
یار دبستانی من، در سال 1358 متولد شد. ترانه سرا و آهنگساز این ترانه سرود « منصور تهرانی » بود. او این ترانه را برای فیلم «از فریاد تا ترور» سروده بود که خودش نویسنده و کارگردانش هم بود و از «فریدون فروغی» خواسته بود که آن را با صدای گرم خود اجرا کند. فریدون فروغی هم آن را اجرا کرد و در تیتراژ فیلم نیز نام او به عنوان اجرا کننده آواز ثبت شد و دکلمه ای از این ترانه هم با صدای فریدون فروغی در یکی از صحنه های فیلم اجرا شد. در همان سالها فریدون فروغی این ترانه را به همراه یازده ترانه دیگر با صدای خودش در آلبومی با نام «فتنهٔ چکمه پوش» به صورت زیرزمینی منتشر کرد. منصور تهرانی در یکی از گفت و گوهایش در این مورد تاکید کرده است: «شعر و ترانه یار دبستانی در سال 1358 برای فیلم فریاد تا ترور که نام اولیه آن یار دبستانی بود، از ساختههای خود بنده و با صدای زنده یاد فریدون فروغی خوانده شد». جمشید جم، هم در سال ۱۳۶۱ ترانه یار دبستانی را در آلبومی به همین نام و با تنظیم محمد شمس به بازار روانه کرد. بعدها جمشید جم در گفت و گوهایی با روزنامه ها سرگذشت این ترانه را به رویداد 16 آذر سال 32 پیوند زد و گفت که « یار دبستانى ما ابتدا از سال ۱۳۳۲ آغاز شد و سه یار دبستانى در ۱۶ آذر شهید شدند ». جمشید جم در گفت وگویی دیگر، پیام اصلی این ترانه را «ظلم ستیزی، استکبار و استثمار ستیزی و مبارزه با دیکتاتورهای بزرگ جهان» میداند.
ادامه مطلب ...
سه سند ماندگار از هویت ایرانی خلیج فارس
خلیج پارس با مساحت ۲۳۳٬۰۰۰ کیلومتر مربع و به عنوان سومین خلیج بزرگ جهان ، در امتداد دریای عمان و در میان سرزمین پهناور ایران و شبه جزیره عربستان قرار دارد. اما نام خلیج فارس به گواهی منابع تاریخی نامی است به جای مانده از کهنترین دوران های تاریخ که با هویت سرزمین کهنسال ایران پیوندی دیرینه دارد. با این همه چند سال است که برخی کشور های تازه به دوران رسیده عربی، نام خلیج فارس را با پسوند جعلی « عربی » به کار می برند تا شاید از این رهگذر، هویتی ساختگی برای کشورک های خود درست کنند. اما چان که یاد شد اسناد فراوانی در دسترس است که بر خلاف ادعای پوچ آنها بر دیرینگی نام اصیل « خلیج فارس » گواهی می دهد. با این توضیح که نمونه هایی دیگر از این اسناد را می توانید در صفحه خلیج فارس در دانشنامه ویکی پدیا ببینید، در ادامه سه سند ماندگار از هویت ایرانی خلیج فارس به عنوان نمونه ارائه می شود :
پل خواجو، پله پله تا وصله ناجور !
پس از دست اندازی های غیر علمی و سلیقه ای سازمان نوسازی و بهسازی شهرداری اصفهان بر پل خواجوی اصفهان و تخریب های جبران ناپذیر بخش های از این شاهکار معماری ایرانی، پژوهشگران و کارشناسان مرمت آثار تاریخی به روند این عملیات مخرب اعتراض کردند و گزارشی نیز از این عملیات مخرب در همین پایگاه با عنوان « تخریب گسترده پل خواجوی اصفهان به بهانه مرمت » منتشر شد و اکنون در یکی دیگر از گزارش هایی که به تازگی در این مورد منتشر شده است، می خوانیم: حدود یک ماه است که سازمان میراث فرهنگی استان اصفهان اقدام به مرمت این اثر تاریخی کردهاند و همین مرمت سبب جنجالهای فراوان رسانهای در داخل و خارج کشور شده است. بیشتر کارشناسان باتجربه، روزنامهنگاران و رسانهها، مرمت پلخواجو را غیر اصولی دانستند. مردم نگران به پل می نگریستند و با تعجب می گفتند: « اینها چه می کنند؟ » تب ماجرا بالا گرفت. پل خواجو به یک بمب رسانهای تبدیل شد. احمد امینپور رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان اصفهان در موضعی عجیب در کنفرانس مطبوعاتی خود گفت: پیمانکاران و افرادی که از این سازمان اخراج شدهاند، به طور دائم در حال جوسازی در مورد اقدامات این سازمان هستند. او خبرنگاران را تهدید به شکایت کرد و گفت: اگر انتقادی غیرمنطقی صورت گیرد، شکایت می کنیم. به زعم او این خط و نشان کشیدن می توانست از حجم انتقادات بکاهد، اما در کمال تعجب خبرنگاران و فعالان مطبوعات اصفهان بیانیهای صادر کردند که به امضای حدود 50 نفر رسید و چنین تعداد امضایی در تاریخ بیانیههای استان اصفهان بی سابقه بود. آنها امینپور و سازمانش را به باد انتقاد گرفتند و یک قدم جلوتر آمدند...
ادامه این گزارش را در تارنگار دوست گرامی مهندس مجتبی کنعانی « چشم به چشم » می توانید بخوانید.
سردار مریم بختیاری
زنی با آرمان های بزرگ برای ایران
پژوهش و نگارش: شاهین سپنتا
سال 1253 خورشیدی، دختری ایرانی در یک خانواده اصیل بختیاری دیده به گیتی گشود. دختری که در دوران جوانی از تاثیرگذارترین زنان روزگار خویش و پرچمدار آزادی و سرفرازی ایران و ایرانیان شد. دختری که او را «مریم» نامیدند، در سخت ترین شرایط و در حالی که در حدود 9 سالگی پدرش به دستور ناصرالدین شاه و با اشاره ظل السلطان حاکم مستبد اصفهان کشته شده بود، بزرگ شد و به بالندگی رسید. تاثیرات و آموزش هایی که بی بی مریم از پدرش حسینقلی خان ایلخانی بختیاری و برادرش علیقلی خان سردار اسعد بختیاری پذیرفت، راه او را به سوی آینده باز کرد و چنان شد که او با کوشش خستگی ناپذیر و پایداری کم مانندش به عنوان یکی از مبارزترین سرداران آزادی خواه ایرانی در شمار آید. گوشه ای از کنش و منش « بی بی مریم » که در روزنامه خاطراتش به قلم ساده و روان خودش ثبت شده است و دربرگیرنده خاطرات دوران کودکی تا جوانی اوست، دریچه ای برای شناخت بهتر او به روی ما می گشاید.
ادامه مطلب ...
زبان ملت، غزل آزادی را سرود !
محمد فرخی یزدی، شاعر و روزنامهنگار آزادیخواه مشروطیت و یکی از نمادهای ایستادگی در برابر زورگویان و حاکمان خودکامه است. فرخی در نوروز سال 1288 خورشیدی در مراسم نوروزی که در دارالحکومه یزد برپاشده بود، سروده ای تند، خطاب به "ضیغم الدوله قشقایی" حاکم مستبد یزد خواند و همین کارش باعث شد که به فرمان ضیغم الدوله، دهانش را با نخ و سوزن دوختند و او را به زندان افکندند. این کار وحشیانه خشم مردم آزادی خواه یزد را برانگیخت و در حمایت از فرخی در تلگراف خانه یزد به تحصن و اعتراض پرداختند و کار به آنجا کشید که سرانجام ضیغم الدوله از حکومت یزد عزل شد. ایستادگی « شاعر آزادی » از سوی ملت ستوده شد و « فرخی دهان دوخته » را « لسان الملة » یا « زبان ملت » لقب دادند. فرخی پس از رهایی از زندان، بازهم از پا ننشست و از یزد به تهران رفت و به مبارزه ادامه داد. سروده های شورانگیز فرخی بر ضد خودکامگان در روزنامه های آزادی خواه تهران منتشر شد و شوری در مردم ایجاد کرد. فرخی پس از سال ها مبارزه آشکار و پنهان در داخل و خارج از کشور، چندی پس از بازگشت به میهن دستگیر و زندانی شد و در سال1316 خورشیدی طی یک محاکمه فرمایشی به ۲۷ ماه زندان محکوم شد و در دادگاه تجدیدنظر مدت زندان وی به سه سال افزایش یافت و سرانجام در سال 1318 خورشیدی پس از شکنجه و آزار فراوان در بیمارستان زندان درگذشت. از فرخی یزدی سروده های بسیاری در ستایش از آزادی به یادگار مانده است که یکی از زیباترین آن ها غزل « آزادی » است. محمدرضا لطفی در سال 1357 خورشیدی برای این غزل زیبا آهنگ ساخت که با صدای استاد شهرام ناظری اجرا شد. غزل آزادی، هفت بیت دارد اما در تصنیف آزادی با صدای استاد شهرام ناظری بیت های سوم و پنج و هفتم حذف شده اند. این تصنیف شورانگیز و به یادماندنی را می توانید از اینجا برگیرید و بشنوید و متن کامل « غزل آزادی » را در ادامه بخوانید:
ادامه مطلب ...