گزارش تصویری از تخریب خانه تاریخی دیگری در اصفهان
باز هم خانه تاریخی دیگری در سوکت سازمان میراث فرهنگی و با چراغ سبز شهرداری اصفهان، به بهانه واهی ایجاد فضای سبز در حال تخریب است.
این خانه بازمانده از دوره قاجار، در ابتدای خیابان ابن سینای اصفهان در چند قدمی میدان شهدا واقع شده و شهرداری منطقه 3 اصفهان مسئولیت هرگونه تخریب غیرمجاز و ساخت و ساز در این منطقه شهری را بر عهده دارد. در سال های اخیر بارها شاهد تخریب غیرمجاز خانه های تاریخی در این منطقه شهری اصفهان که دارای بافت تاریخی ارزشمندی نیز هست، بوده ایم.
امیدواریم از این پس با آگاهی رسانی به موقع و توجه مسئولان و نهادهای شهری شاهد چنین رویدادهای تلخی نباشیم. در این گزارش، تصاویری از خانه را چهارماه پیش و چند روز پس از آغاز روند تخریب می توانید ببینید.:
نامه جعلی منسوب به امیرکبیر در باغ فین کاشان نصب شده است!
ایران نامه – شاهین سپنتا: گردشگرانی که این روزها برای دیدار از باغ فین به کاشان سفر می کنند، در یکی از کوشک های باغ، توجهشان به تابلویی جلب می شود که گفته می شود دست خط عتاب آلود امیرکبیر به ناصرالدین شاه است. در این دست خط که امضای «تقی» را زیر خود دارد خطاب به ناصر الدین شاه نوشته شده است:
«قربانت شوم، الساعه که در ایوان منزل با همشیرهی همایونی به شکستن لبهی نان مشغولیم، خبر رسید که شاهزاده موثقالدوله حاکم قم را که به جرم رشا و ارتشا معزول کرده بودم به توصیهی عمهی خود ابقا فرموده و سخن هزل بر زبان راندهاید. فرستادم او را تحتالحفظ به تهران بیاورند تا اعلیحضرت بدانند که ادارهی امور مملکت به توصیهی عمه و خاله نمیشود. زیاده جسارت است، تقی!»
عباس حاج رسولی ها، به مردم اصفهان دروغ می گوید !
عباس حاج رسولیها، رئیس شورای اسلامی شهر اصفهان بار دیگر درباره علت نام گذاری سوم اردیبهشت ماه به نام روز اصفهان توسط شورای اسلامی شهر به مردم اصفهان دروغ گفت. به گزارش خبرگزاری شهر اصفهان "ایمنا"، حاج رسولی ها در این مورد گفت: « به منظور شناساندن فرهنگ و تمدن اصفهان روز سوم اردیبهشت ماه همزمان با تولد شیخ بهایی به نام روز اصفهان نامگذاری شده است.»
حاج رسولی ها این سخنان نادرست را در حالی برای چندمین بار تکرار می کند که بارها از سوی دوستداران اصفهان به او و برخی از همکارانش در شورای شهر در مورد این اشتباه فاحش تذکر داده شده است .
به استناد متون تاریخی، «بهاءالدین محمد بن حسین عاملی» معروف به «شیخ بهائی» در روز پنج شنبه ۸ اسفندماه سال ۹۲۵ خورشیدی برابر با ۲۶ ذیحجه سال ۹۵۳ قمری در شهر بعلبک لبنان به دنیا آمد و روز دوشنبه ۸ شهریورماه سال ۱۰۰۰ خورشیدی برابر با ۱۲ شوال سال ۱۰۳۰ قمری درگذشته است.
به این ترتیب به نظر می رسد که شورای شهر اصفهان همچنان بر اشتباهات گذشته خود پافشاری می کند و روحیه پذیرش اشتباه و اصلاح آن به هیچ عنوان در این نهاد مهم شهری اصفهان که پسوند اسلامی را نیز یدک می کشد، وجود ندارد.
زمین لرزه اصفهان را لرزاند !
ایراننامه – شاهین سپنتا: ساعت پنجاه و دو دقیقه و سی و سه ثانیه بامداد امروز 31 فروردین ماه، زمین لرزهای به
قدرت چهار و یک دهم ریشتر در پنج کیلومتری شهر حبیب آباد اصفهان ثبت شد.
کانون این زمینلرزه در عمق 8 کیلومتری زمین قرار داشت. یک روز پیش نیز زمین لرزه دیگری به قدرت دو و نیم ریشتر در 54 کیلومتری شهر خور اصفهان ثبت شده بود.
حَبیبآباد (حبّاد/هباد) یکی از شهرهای استان اصفهان در مرکز ایران است. این شهر مرکز بخش برخوار شرقی است. محدوده شهری حبیب آباد از جنوب به شهر اصفهان، از شمال به شهر کمشچه، از شرق به مناطق کوهستانی و از غرب به شهر دولت آباد محدود میشود. این شهر در ۱۰ کیلومتری شمال شرقی شهر اصفهان واقع شده است.
از جاذبه های گردشگری و تاریخی حبیب آباد میتوان به غار حبیب آباد، حمام قدیمی، مسجد جامع، انبار نمک، مغازه تاریخی «حاج جی خان» و پارک جنگلی اشاره کرد.
از دیگر بناهای تاریخی و دیدنی حبیب آباد عمارتی واقع در مزرعه سفیدآب در جاده حبیب آباد- دولت آباد بازمانده از دوره قاجار با گچبری هایی زیبا میباشد که متاسفانه به دلیل بی توجهی در حال تخریب است و به شدت نیازمند مرمت است.
از میزان خسارات جانی یا آسیب های وارده به بناهای تاریخی حبیب آباد پس از زلزله اخیر اطلاعی در دسترس نیست و در صورت دریافت گزارش های تازه تر در همین پایگاه منتشر خواهیم نمود.
خوشبختانه تأسیسات فرآوری اورانیوم اصفهان، به عنوان «مرکز چرخه سوخت هستهای» کشور که در ورودی شهر اصفهان و در زمینی بالغ بر ۶۰ هکتار واقع است و بیش از ۳۷۱ تن اورانیوم هگزافلوراید در آن محل وجود دارد با کانون زلزله اخیر فاصله دارد.
معاون ایمنی و پسماندداری سایت هستهای اصفهان به تازگی اعلام کرده بود: سایت هسته ای اصفهان در 17 کیلومتری جنوب شرقی اصفهان واقع است و در فاصله 10 کیلومتری آن حدود 43 روستا و آبادی وجود دارد ولی به لحاظ مسائل امنیتی و حفاظتی و زلزله در محل مناسب و آرامی قرار دارد.
بوشهر من !
سراینده استاد هما ارژنگی
باز هم لرزیدی ای خاک کهن
باز افزودی مرا درد و محن
ناگهان از لرزه های مرگبار
کلبه ها شد بر سر مردم هوار
دست بدکاری ز خیل اهرمن
شعله زد بر دامن بوشهر من
شد از این بیداد و پژواک جنون
دشتی و خور موج و کاکی واژگون
سنگ و چوب و خشت در هم بافتند
بام ها و کوچه ها بشکافتند
با هجوم مرگ و فریاد جرس
زندگی آهسته افتاد از نفس
جای امواج بلند و خوش نوا
شهر شد یکباره چاووشِ عزا
نازنینم گر چه گشتی چاک چاک
بر تو می نازم هم از پور و نیاک
بر تو می نازم من ای خاک سپند
گشته نامت از دلیرانت بلند
تنگسیرت،تنگِ شیرستان بود
خاکِ دلوارت، دلیرستان بود
نام تو از روزگاران کهن
کرده آذین پیکرِ مام وطن
مکر روبه پیشگان را دیده ای
بر سپاهِ گرگها شوریده ای
راستی را کز شکستن های تو
کی پذیرد کاستی بالای تو!
تاکه چرخ هستی و گردون بپاست
آتش عشق وطن در جان ماست
ققنسی زاینده دارد در نهان
تا ابد پاینده ماند جاودان
بیست و دوم فروردین نود و دو
زاینده رود به آغوش اصفهان بازگشت
زاینده رود پس از چندماه دوری، سرانجام به خانه بازگشت و نجوای عاشقانهاش در گوش شهر پیچید.
مردم خوب اصفهان، چند شب بود که از ذوق دیدار زنده رود خواب بر چشم نداشتند. چند شب بود که تا پاسی از شب، برخی از شهروندان در کنار بستر رود چشم به راه آمدنش بودند؛ گویی به پیشواز یکی از عزیزان خود آمده بودند که قرار بود از سفری دور بیاید.
امسال هم همچون سالهای پیش، پس از چند ماه خشکی زنده رود و در هنگامی که آب دوباره به شهر رسید، خیلیها آمده بودند. بر پل های زاینده رود و کرانه های آن انبوه شهروندان پیر و جوان را میشد دید.
هربار که زنده رود به خانه خود در کنار پلهای تاریخی بازمیگردد، شهروندان اصفهانی هم سر ذوق میآیند و نغمههای شورآفرین سر می دهند.
پل خواجو باز هم سرای هنرمندان گمنام ولی خوش آوایی شده است که با زنده شدن زنده رود، آوازهای عاشقانه خود را در کنار چشمه های پل دوباره سردادند.
هربار که آب را بر زاینده رود می بندند، مردم اصفهان گویی دلبندشان را از دست داده باشند، در غمی خاموش فرومی روند و دوباره که زاینده رود تشنه لب، سیراب میشود مردم از شادی در پوست خود نمیگنجند.
اما پرسشی که در این سالها برای مردم خوب اصفهان بیپاسخ مانده، این است: در هنگامهای که دولتمردان کشورمان رویای مدیریت جهانی را در سر میپرورانند، چگونه از عهده مدیریت منابع آب در کشور خود برنمیآیند و آیا روزی فرا خواهد رسید که همچون گذشتههای نه چندان دور، برای همیشه زندگی در زاینده رود از سرچشمه تا تالاب جریان یابد؟
جغرافیای نوروز، معرف گستره یک ملت
علیرضا میرزایی*
نوروز میراث فرهنگی زیبا، امیدبخش و پربار نیاکان
ماست که خیرات و برکات زیادی دارد. می توان نوروز را از دیدگاه روابط انسانی، زیبایی
شناسی، فرهنگی و سایر موارد مطالعه کرد، و اتفاقاً در این موارد مطالعات ارزشمندی
از سوی دانشمندان جغرافیای نوروز و سایر ایرانشناسان صورت گرفته است. اما در این
نوشته میخواهیم به بررسی کوتاهی در مورد یکی دیگر از جنبه های درخشان نوروز یعنی جغرافیای آن
بپردازیم.
جغرافیای نوروز معرف گستره یک ملت باستانی بزرگ می باشد. اصولأ ملت بر پایه یک مجموعه مشترکات تعریف میشود. مهمترین مشترکاتی که یک ملت بر اساس آن تعریف می شود فرهنگ، تاریخ و زبان می باشد. با توجه به تأثیر فرهنگها، زبانها و تاریخ مشترک بسیاری از مردمان، تعیین مرز برای بسیاری از ملت ها کاری دشوار است.
البته در اینجا مفهوم واژه ملت با کلمه دولت- ملت متفاوت است. دولت- ملت یک واحد سیاسی است که بر اساس مرزبندی های سیاسی شکل می گیرد، اما ملت یک مفهوم دارای اصالت ذاتی است که بر اثر هزاران سال زندگی مشترک یک گروه از مردمان شکل گرفته است و تابع هیچ مرزبندی سیاسی نیست.
دراین نوشته منظور ما از ملت اتباع یک کشور نیست، بلکه مقصود گروهی از مردمان است که دارای فرهنگ و گذشته مشترکی هستند که برای آنها آینده مشترکی را رقم خواهد زد. منظور از فرهنگ، مجموعه ای از سنتها، آداب و رسوم، تاریخ، ریشه های زبانی مشترک، باورها و هنجارهای مشترک اجتماعی، افتخارات مشترک تاریخی و آرمان هایی مشترک برای آینده است. این مردمان دارای جشنها، شادی ها، غم ها، رنج ها، کامیابی ها، افتخارات ، شعرا، دانشمندان، قهرمانان ، هنر و هنرمندان مشترک هستند.
فروزش دوباره با بهار آمد
پنجمین شماره فصلنامه فروزش منتشر شد
پنجمین شمارهی فصلنامهی
فروزش، پس از سه سال توقف، منتشر شد. روش مجله همان روش پیشین و در حوزهی تاریخ و
فرهنگ ملی است؛ فقط بخش سیاست ملی به آن افزوده شده است.
وزارت ارشاد سه سال پیش، به دلیلِ عدم انتشار بهموقع شمارهی آغازین، دستور به لغو پروانهی مجله را داد که با پیگیریهای لازم این دستور توسط مقامهای قضایی شکسته شد.
پنجمین شمارهی فروزش که در آستانه سال جدید بر روی دکههای مطبوعاتی قرار گرفت دارای نوشتههایی از استادان و پژوهشگران عرصهی تاریخ و فرهنگ ایران است؛ محمدعلی اسلامی ندوشن، علیقلی محمودیبختیاری، محمدرضا خوبرویپاک، ناصر تکمیلهمایون، میرزا شکورزاده، سیدحسن امین، محمد بقایی، تورج دریایی، شروین وکیلی، امیر نعمتیلیمایی، صدرالدین طاهری، داوود دشتبانی، علی علیبابایی درمنی، محمود دهقانی، هاشم محمدی،... و بیشتر مطالب در زمینهی آموزش و پرورش در ایران و تاریخچهی آن هستند.
یک نوشتار و معرفی کتابهایی در حوزهی فدرالیسم از ویژگیهای این شماره است. گفتوگو با استاد سیفالله شکری و یادی از شادروان محمد بهمنبیگی از دیگر نوشتارهای این شماره از فروزش هستند. سردبیری فروزش را علیرضا افشاری بر عهده دارد.
سیزده به در، در غیاب زاینده رود برگذار شد
ایراننامه- شاهین سپنتا: در اصفهان، سیزده به در امسال در غیاب زاینده رود برگذار شد و آنهایی که برای دیدارش آمده بودند تا او را عاشقانه در آغوش کشند، در بستر خالی اش او را نیافتند.
امسال، با این که زاینده رود جاری نبود تا با نسیم خنکش چهره میهمانانش را نوازش کند اما یاران همیشگی اش باز هم به کنار بستر خالی اش آمده بودند و سفره رنگین جشن فرخنده «سیزده به در» را با یادش برپا کردند.
بازیهای شادمانه کودکان در کنار زاینده رود، با همه زیباییهای کودکانه اش، بیننده را غمگین میساخت؛ به ویژه آن زمان که بادی برمیخاست و ریزگردها را به چشم کودکانی که در رویاهای کودکی خود در زاینده رود خشکیده قایقرانی میکردند، میریخت.
اما آنچه که امسال برای اصفهانیها دلنواز بود، حضور میهمانان خوب افغانستانی در کنار دیگر شهروندان در پارکها و بوستانهای اصفهان بود. حضور خانوادههای افغانستانی مقیم اصفهان و سفره های رنگارنگ آنها که در بوستانهای اصفهان گسترده شده بود، شور و شادمانی بیشتری به جشن «سیزده به در» داده بود. شوری که سال گذشته مسئولان کجاندیش از شهروندان اصفهانی و میهمانان خوب افغانستانی دریغ کرده بودند.
در «سیزده به در» امسال، برای من، آنچه که بیش از هرچیز دلگرم کننده بود، حضور سبز استادم دکتر اسماعیل کهرم (بومشناس و فعال محیط زیست ایران) در کنار زاینده رود تشنه لب بود.
دکتر کهرم از این که میدید مردم اصفهان هنوز زایندهرود را از یاد نبرده اند و در کنار بستر خالیاش به انتظار نشستهاند تا چند روز دیگر دوباره به خانه خود بازگردد، با خوشحالی گفت: «من مطمئن هستم که این مردم اصفهان با عشقی که به زاینده رود دارند، نخواهند گذاشت که زایندهرود اینچنین بماند و برای نجاتش تلاش خواهند نمود.»