نغزکاریِ بنّایِ اصفهانی در سـمرقند و باکـو
نوشته: مهندس یاغش کاظمی (عضو هیئت علمیِ دانشگاه آزاد اسلامی واحد رامسر)
نوشته شد به مناسبتِ روز ِ نکوداشتِ اصفهان، اوّلِ آذر ماهِ 1391، جهتِ انتشار در "ایراننامه"
از عصرِ طلاییِ معماریِ ایرانی، سالها گذشته است؛ عصری که در آن، استادانی چـون «علیاکبر اصفهانی»، «محمّدرضا اصفهانی»، و «محمّدعلی اصفهانی»، با طرحافکندنِ «مسجد جامع عبّاسی ـ1020 هـ.ق»، «مسجد شیخ لطفالله ـ1028 هـ.ق»، و «مسجد حکیم ـ1067 هـ.ق»، شـهر اصفهان را عرصهی ظهور و نمودِ خلاقیتها و بدایع و ظرایفِ معماریِ دوران ساخته بودند.
نگارنده اگر بخواهد از آوازهی معمارانِ اصفهانی در دارالاسـلام، پیش از این عصر، سخن براند، نمیتواند از شگفتزدگیِ خود نگوید که چـون به هنگامِ بازدیدش از «گـورِ امیر تیمور» در سـمرقند، در پیِ یافتنِ نامِ معمارِ آن بنایِ رفیع برآمد، این نامِ خوش بر فرازِ سَـردرش، خسـتگیِ سفرش فرو نشاند:
«عَمل العَبد الضّعیف محمّدبن محمود البنا الاصفهانی»
باری، اگر مغولان خواسـتارِ معماری اصفهانی بودند و او را به سمرقند خواندند تا آرامگاهِ تیمـور گورکانی را بنا نهد، جایِ تعجّب نخواهد بود که هـندوان نیز به خواسـتاریِ معماری از «جـی» برآمده باشند تا ساختمانِ معـبدِ ایشان در باکـو به انجام رسـانَد:
بر دیوارهی محوطه (بالایِ درگاهِ یکی از حُجرهها)ی بنایِ موسـوم به <آتشـگاه> در حومهی شهرِ باکو، کتیبهای به زبان فارسی به یادگار مانده است، که تاریخ 1158 هجری (= 1745 میلادی) را بر خود دارد. این کتیبه، درست ذیل کتیبهی دیگری به خطِ <ناگَری>ِ هندی است که تاریخِ 1802 سـاموات (= 1745 میلادی) را دارد و نشان میدهد که هر دو کتیبه در یکزمان نگاشته شدهاند. کتیبهی فارسی، محتویِ یک رباعی است به انشـایِ نهچندان شیوا. ترجمهای که <ویلیامز جکسـن> در کتابِ <از قسـطنطنیه تا سرزمین عمر خیّام>[1] از این کتیبه ارائه داده، چنین است:
«آتشی بهصف شد بهمثابهی رشتهکوهی / چه کسی نائل به دیدارِ ستیغاش خواهد بود؟ سالِ نشستن و نزولـاش مبارک باشد / همانا که این خانه از فروغاش رخشان شده است»[2]
تا مدتها، همین ترجمه ملاکِ داوری و قضاوت بوده است. ولی «مشهدیخانم نعمتاُف»[3] در جلدِ اوّل از مجموعهکتابهایِ «یادماننبشـتههایِ آذربایجان»[4]، رباعیِ مذکور را بهصورتِ بدیع زیر خوانده است:
«آتشی صف کشیده همچون دَک / جی بوانی رسیده تا بادَک / سالِ نو نُزل مبارک باد گفت / خانهء شد زو سنامک (؟) سـنه ۱۱۵٨»[5]
اگر این خوانش درست باشد، «بادَک» را میتوان تصغیرِ «بادکـوبه» (نام قدیم باکو) دانست. «جـی» نیـز نامِ قدیمِ اصفهان بوده است؛ و «بـوان» (یوان) هم قریهای در «جـی»، که وقفِ «آتشـگاهِ سروش آذران» شده بود.[6]
همین مختصـر، راه را بر این تعبیر باز مینهد؛ که نشانی از معمار و آتش ِ «جی» در باکـو بجوییم.
[1] - Jackson, Abraham Valentine Williams. From Constantinople to the home of Omar Khayyam, The Macmillan company, New York, 1911.
[2] - Jackson, Ibid, p. 53-54.
[A fire has been drawn up like the array of a mountain, | Who can reach up to its crest? | "May the new year of the abode be blessesd" –he said | The house become radiant (? Lit. light-spear) from it.]
[3] - Meshadi chanum Saadula gizi Neymatova
<م.س. نعمتاف>: متولدِ سال 1924 میلادی در باکـو. رسالهی دکتریِ خود را در رشتهی "تاریخ" به سال 1968 میلادی از دانشگاه دولتی ِ باکـو دفاع گرفت و مابین سالهایِ 1969 تا 1978 میلادی در این دانشگاه به تدریس اشتغال داشت. علاقمندیِ عمدهی او، مطالعهی یادمانهایِ معماریِ شکلگرفته بر مسیر باستانی ِ "جادهی ابریشم" (از آذربایجان تا آناتولی ِ شرقی) است؛ با تمرکز بر خوانش ِ کتیبههایِ این یادمانها در نواحی ِ مختلفِ آذربایجان. آثار و تحقیقاتِ او، از شناختنامههایِ ارزشمندِ بناهایِ تاریخی ِ کشور آذربایجان بهشمار میآید.
[4] - The corpus epigraphic monuments of Azerbaijan: Volum I - Arabic-Persian-Turkish inscription of Baku -Absheron of the XI early XX cc. Baku, "Elm", 1991.
[5] - نقل از <ویـکیپدیا>http://en.wikipedia.org/wiki/Ateshgah_of_Baku
[6] - "حمزۀ اصفهانی" در کتابِ "سنی ملوک الارض و الانبیاء" (تاریخ پیامبران و شاهان) در پادشاهی شاپور ذوالاکتاف (309-379 م.) چنین گوید:
«و نَصَبَ بِقریةِ حروان من رستاق جی ناراً سمّاها <سروش آذران> وَقَفَ علیها قریةَ یوان»
یعنی، شاپور در قریۀ حروان (جُرواآن) از روستای جی آتشی به نام <سروش آذران> را نشاند وقریۀ "یوان" را بر آن وقف کرد.
"ابن بلخی" نیز از آتشگاهی در جُرواآن اصفهان نام میبرد که شاپور ذوالاکتاف بنا کرده است:
«و از آثار او (شاپور ذوالاکتاف) در عمارت جهان آن است که این شهرها و بندها و پولها کی یاد کرده آید او بنا کرده است؛ [...] در اصفهان، بوان (یوان)، جُرواآن و آنجا آتشگاهی کرد.»
نقل از: کاظمی، یاغش. <مهرین اصفهان، آتشگاهی در باغ>، فصلنامهی گلستان هنر، سال چهارم، شمارهی 1 (شمارهی پیاپی 11)، بهار 1387، ص 82.
افرین بر آقای کاظمی با این تیز بینی ودقتشون
دوست گرامی با درود به شما،
اگر موافقت نمایید، مایلم که این نوشته شما را در فیسبوک فرهنگی صنعتی بن نمایش بگذارم.
ارادتمند
فرهاد
درود و سپاس
لطف می کنید.