چهارمین همایش هفته اصفهان برگذار شد
ایراننامه: چهارمین همایش هفتۀ اصفهان با موضوع "شهر خلاق و باغشهر اصفهان" با حضور جمع پرشور دوستداران اصفهان برگذار شد. این همایش یک روزه، دوم آذرماه 1391 در تالار امیرکبیر دانشگاه آزاد خوراسگان از ساعت 9 بامداد تا 18 پسین برپا شد.
در ابتدای همایش دکتر عبدالله جبلعاملی از طرف دکتر احمدعلی فروغی رئیس دانشگاه خوراسگان به حاضران خوشآمد گفت. وی در سخنانش ابراز امیدواری کرد که برگزاری چنین نشستهای بتواند به بیان بهتر ارزشهای شهر تاریخی اصفهان کمک کند تا بهتر بتوانیم برای حفظ این ارزشها گام برداریم. وی همچنین ابراز تاسف کرد که شهر تاریخی اصفهان هنوز از داشتن یک نشریه اصفهانشناسی وزین محروم است.
در ادامه، دکتر سیروس شفقی رئیس هیات مدیره انجمن دوستداران اصفهان، ضمن سپاسگزاری از حاضران در همایش و همکاری دانشگاه خوراسگان که همواره از حرکتهای علمی حمایت کرده است، تاکید کرد: شهر خوب، شهری است که فرهنگساز باشد و اصفهان چنین شهری است و حضور انجمنهای ادبی، فرهنگی، هنری، علمی، اجتماعی و ... فراوان در سطح شهر یکی از نشانههای زنده و پویا بودن فرهنگ در این شهر است. انجمن دوستداران اصفهان هم یکی از این تشکلهای مردمی است که همه ساله یکم آذرماه «روز اصفهان» را گرامی داشته و خوشبختانه برای چهارمین سال پی در پی، همایش هفته اصفهان را برگذار کرده است تا گامی برای شناخت و پاسداشت اصفهان برداشته باشد.
دکتر عبدالله جبل عاملی
بخش نخست: تجربه لاهور- تجربه استانبول
نخستین سخنران این همایش، خانم دکتر ترانه یلدا بود که در سخنان خود با عنوان «شهر خلاق، تجربه لاهور» همراه با نمایش تصاویری از لاهور، به بررسی وضعیت این شهر و تجربه های سودمند مردم لاهور که میتواند در مدیریت شهری اصفهان نیز کاربرد داشته باشد پرداخت و گفت: تبادل فرهنگی بیشتر بین اصفهان و لاهور و استفاده از تجربههای خلاق آنها در مسائل شهری و تلفیق آن با مدیریت شهری اصفهان میتواند ما را در رفع بهتر مسائل شهری و پیشبرد شهر کمک کند.
وی با نمایش عکسهایی از لاهور به مقایسۀ وضعیت فرهنگی آن شهر با اصفهان پرداخت. فعالیت انجمنهای مردمی و دانشگاهی، علاقهمندی به سنتها و پرداختن به پدیدههای مدرن از موضع خود از ویژگیهایی بود که در این عکسها خود را نشان میداد. در عین حال برخورد دانشجویان با شهر از خلال عکسهایی از نمایشگاههای کارهای هنری و عکاسیهای مستند آنها از شهرشان، زاویه نگاه آموزشی در معماری پاکستان را برای حضار طرح میکرد.
نمایش بناهای مدرن با الهام از معماری سنتی لاهور نیز نمای دیگری از شهرسازی و معماری این شهر را نمایاند و زندگی جاری در میان این بناها و فضای شهری و خلاقیت مردم برای هرچه پویاتر کردن آنها با توجه به نزدیکی جغرافیایی و فرهنگی ناخودآگاه مقایسهای را با اصفهان ایجاد کرد. بنابراین دکتر یلدا در انتها شهروندان اصفهانی علاقهمندی را که در همایش شرکت کرده بودند به ایجاد تغییرات کوچک با مشارکت هرچه بیشتر در فرآیندهای بهبود زندگی شهری دعوت کرد و گفت: باید از خود و تغییرات کوچک شروع کرد و در تعلیق رسیدن به تغییرات بزرگ باقی نماند.
خانم دکتر شادی عزیزی دومین سخنران همایش بود که در سخنان خود با عنوان «شهر خلاق، تجربه استانبول» ضمن تشریح ویژگیهای شهر خلاق و ارائه نمونههای مختلفی از کشورهای گوناگون، تجربه استانبول در ایجاد محیطی خلاق را بازگو نمود و گفت: اصفهان در حرکت رو به جلو باید به شهری خلاق تبدیل شود و فرهنگ را بیشتر مورد توجه قرار دهد و با همکاری گروههای اجتماعی و فرهنگی، روایت جدیدی از فرهنگ ارائه کند.
در این سخنان، تغییر نگاه تئوریک نسبت به شهر مدرن امروز به عنوان شهر پساصنعتی تشریح شد و ویژگیهای شهر خلاق مورد بحث قرار گرفت. به گفته دکتر عزیزی اگر شهر صنعتی مبتنی بر نیروی کار، شبکه راهها و مواد اولیه و تکنولوژی صنعتی بود؛ اکنون شهر پساصنعتی متمرکز بر سرمایه انسانی و جذب نیروی خلاق، ارتقا کیفیت زندگی و تولید اطلاعات، خدمات و محصولات غیرمادی است. مکانیزمهای این کار غیرمادی درهمآمیزی فضاهای کار و زندگی، اولویت پیدا کردن تعامل به جای سرمایه و از بین رفتن ساعات کار روزانه و تغییر روابط کارفرمایی و کارگری است.
از این منظر شهرخلاق به عنوان مرکز تجمع گروههای خلاق، نیازمند هویتی متکثر است و روایتی که این شهر از نحوه توسعه خود بدست میدهد اهمیت پیدا میکند. روایت جدید در شهری در حال تغییر از خلال توسعه فرهنگی شکل میگیرد و با مداراگری و جذب گروههای اجتماعی متنوع، توجه به استعدادها و ایجاد زیرساختی از تکنولوژیهای ارتباطی جدید در مسیر یک شهر خلاق شدن گام برمیدارد.
نمونۀ شهری که به چنین تلاشی دست زده، استانبول است که کوشیده در سال 2010 به پایتخت فرهنگی اروپا تبدیل شود. این تلاش از سال 1999 و توسط یکی از سازمان های مردم نهاد شهر آغاز شده و با تشکیل ساختاری برای تجدید حیات شهر از طریق اتکا به اقتصاد فرهنگی و مدیریت مستمر رویدادهای فرهنگی، هنری و انسانی به نتیجه رسیده است. به طوریکه استامبول در این سالها برای هر روز از سال مناسبتی فرهنگی را در نظر گرفته بوده است. دکتر عزیزی در نهایت پتانسیلهای فرهنگی شهر اصفهان را دارای بستری مناسب برای توسعه این شهر از زاویۀ فرهنگی و با مشارکت و فعالیت گروههای مردمی دانست.
دکتر ترانه یلدا
دکتر شادی عزیزی
یاد یاران درگذشته انجمن:
در بخش دیگری از همایش که به «یاد یاران» انجمن اختصاص داشت، استاد اصغر شاهزیدی و استاد تقی سعیدی به بیان خاطراتی از زندهیاد استاد حسن کسایی و حُسن خلق او پرداخته و ویژگیهای هنری ایشان را بازگو کردند و سخنان خود را با اجرای مشترک تصنیف «به اصفهان رو ...» به پایان رساندند.
استادان شاهزیدی و سعیدی
یاد یاران انجمن دوستداران اصفهان، با سخنان دکتر شاهین سپنتا ادامه یافت. وی در سخنانش ضمن گرامی داشت یاد بزرگانی همچون دکتر لطف الله هنرفر، استاد محمد مهریار، زنده یاد رضا ارحام صدر و استاد حسن کسایی، فرازهایی از زندگی و اندیشه های زنده یاد دکتر پرویز دبیری را بازگو کرد و گفت: دکتر دبیری به صلح جهانی میاندیشید و با روحیه جنگ طلبی و ستیزهجویی به شدت مخالف بود. وی آزاداندیشی و نوع دوستی و شرافت انسانی و راستی را میستود و معتقد بود که احترام به حقوق بشر باید سرلوحه قوانین اجتماعی باشد. دکتر دبیری با بهرهگیری از بُنمایههای فرهنگ خردگرای ایرانی، بر نظریه «جهان بینی علمی» تاکید می کرد و خواستار همبستگی دانشمندان جهان برای نجات جهان بود.
شرکت کنندگان همایش، در این هنگام به یاد چهرههای نامدار دوستدار اصفهان که دیگر در میان ما نیستند، بپاخاستند و لحظاتی را در سکوت برای آنان آمرزش طلبیدند.
شاهین سپنتا
زایندهرودِ بیآب مهمترین دغدغه شهروندان اصفهان
در میزگرد انتهایی بخش اول که با حضور سخنرانان این بخش به انضمام دکتر مسعود و مهندس مهرداد بهمنی برگزار شد جمعبندی از تجربیات لاهور و استامبول صورت گرفت و مهندس بهمنی که خود در تجربه شرکت در همایش لاهور حضور داشتند؛ ضمن تاکید بر نقشآفرینی شهروندان برای توسعه فرهنگی این شهر، دست به دست دادن تیمی از پژوهشگران، عوامل اجرایی و نهادهای مردمی را برای فعالیت در زمینه فرهنگی و آبادانی روستاهای اطراف شهر الگوی خوبی برای اصفهان دانست. دکتر یلدا نیز پرسش اصلی را این دانستند که چه زمینه فرهنگی برای توسعۀ اصفهان به عنوان یکی از برجستهترین شهرهای جهان که هرآنچه در دنیا است نیمی از ان هم در اصفهان است، باید وجود داشته باشد؟
اما در قسمت پرسش و پاسخ دغدغۀ اصلی که توسط حضار و شهروندان اصفهانی مطرح شد، عبارت بود از پرسش از مدیریت آب اصفهان در زمینه خشک شدن زایندهرود، عبور مترو و صدمات آن برای سیوسهپل، تخریب کارخانههای قدیمی و نادیدهگرفتن روح شهر و ابعاد انسانی در توسعه و ساخت و سازهای شهری. این دغدغهها از سوی سخنرانان به دعوت بیشتر شهروندان برای نقشآفرینی و مشارکت در رقم زدن سرنوشت شهر منجر شد.
بخش دوم:حفظ ناژوان برای تداوم تنفس اصفهان
در بخش دوم همایش، سه سخنرانی در رابطه با ناژوان یعنی جنگلها، باغها و زمینهای کشاورزی اطراف اصفهان ایراد شد.
نخستین سخنران بخش دوم همایش، مهندس عبدالرسول قریشی بود که در سخنان خود با عنوان «ناژوان و طرحهای توسعه شهری اصفهان» به تشریح وضعیت گذشته و حال بیشه طبیعی ناژوان پرداخت و چالشهای پیش روی این میراث ارزشمند طبیعی شهر اصفهان را برشمرد.
وی با به دست دادن تاریخچهای از نحوه شکلگیری شهر اصفهان بر محور آب زایندهرود به عنوان واحهای در حاشیه کویر با مجموعهای از 17 آبادی و در پهنهای کشاورزی و باغداری، سرنوشت کمربند سبز باغات اطراف را از زمان سلجوقی تا صفوی و قاجاری و پهلوی و امروز تشریح کرد و جایگاه این منطقه را در هریک از طرحهای توسعهای شهر اصفهان بیان نمود. این طرحها که عبارتند از سه طرح جامع در دوران معاصر همگی برمبنای حفظ پهنه کشاورزی و باغداری قرار داشتند. در اولین طرح معروف به طرح کاکس (1336) این منطقه با نام کمربند سبز مشخص شده است، در طرح جامع منطقه اصفهان در سال 1360-65 نیز حفاظت از این باغات و زمینهای کشاورزی و هدایت سرریز جمعیت مهاجر شهری به شهرهای جدید در نظر گرفته شده بوده است. در همین طرح تقسیم متعادل آب زایندهرود میان بخشهای کشاورزی، صنعت، شرب و محیطزیست پیشبینی شده بوده است.
در طرح تجدیدنظر سال 1367، با درنظر گرفتن ساخت و سازهای حاشیهای و برنامهای برای ساماندهی آنها بحث پارک طبیعی اصفهان برای اولین بار مطرح میشود و در نهایت در طرح فضیلی شهر با حفظ اصول و مبانی طرح جامع، پیشنهاد ایجاد کمربند حفاظتی به عمق سی متر بدور ناژوان و کنترل ساخت و سازهای بیرویه ارائه میگردد. در آخر مهندس قریشی حفظ ناژوان را با حیات مادیها و زایندهرود و کاهش آلودگیهای آب و خاک دارای پیوستگی نزدیک دانستند.
مهندس قهرمان صمیمی دومین سخنران بخش دوم، در سخنانش با عنوان «نگاهها به ناژوان» به ویژگیهای ارزشمند این منطقه و راههای پاسداشت آن اشاره کرد.
وی حفظ یا تخریب فضای سبز ناژوان را وابسته به آب دانست و گفت که مدیریت 10 سال گذشته توانسته ناژوان را از خشکی و تخریب نجات دهد و با رایزنیهای شهرداری با سازمان آب چاههایی حفر شده که آب را در مادیها به جریان انداخته است. نقش مادیها در برابر بادهای گرد و خاک و کاهش میزان حرارت شهر در این ارائه تشریح شد و نقشی که برای ناژوان به عنوان گردشگری، کشاورزی و باغداری در این مطالعه در نظر گرفته شده بود، با جزئیات توضیح داده شد. براساس این طرح بخشی از محدودۀ مسکونی ساخته شده در ناژوان تخریب شده و ایدۀ تملک اطراف کوه آتشگاه و ایجاد مجموعۀ پیوستهای از باغها با عنوان باغ ملل مورد توجه قرار گرفته است.
البته دکتر خاتونآبادی نسبت به احداث چاه و هدایت آبهای زیرزمینی به مادیها که موجب پایین رفتن سطح سفرههای زیرزمینی و خشکی بیشتر میشود انتقادی را مطرح کرد و گفت این باعث کور شدن آبخان ها خواهد شد.
در ادامه، مهندس احمد بهابادی در سخنانی با عنوان «اصفهان، فضای سبز و ناژوان» وضعیت شهر اصفهان را از نظر سرانه فضای سبز تشریح نمود و از کاستی هایی که در این زمینه وجود دارد، یاد کرد و افزونبر برشمردن موانع توسعه سرانه فضای سبز، طرحی برای گستردن سطح فضاهای سبز در شهر تا جایی که امکان خدماتدهی به همه نقاط شهری وجود داشته باشد را مطرح نمود.
مهندس عبدالرسول قریشی
مهندس قهرمان صمیمی
مهندس احمد بهابادی
بزرگداشت چهره های نامدار دوستدار اصفهان
یکی از زییاترین لحظات چهارمین همایش هفته اصفهان، آیین بزرگداشت پیشکسوتان انجمن بود که سالها برای پاسداشت شهر اصفهان تلاش کردهاند.
در این مراسم از استاد عباسعلی پورصفا (هنرمند نگارگر)، استاد مرتضی تیموری (کتاب شناش)، استاد لئون میناسیان (ارمنی شناس) دکتر عباس ادیب (پزشک برجسته) و مهندس مهدی ابراهیمیان (مرمت کار آثار تاریخی) تجلیل به عمل آمد و «تندیس دوستدار اصفهان» به پاس یک عمر تلاش و کوشش مداوم برای شهر اصفهان از طرف انجمن به آنها تقدیم شد.
از راست به چپ: دکتر فروغی، دکتر شفقی، استاد تیموری،
استاد پورصفا، استاد میناسیان، دکتر ادیب
در پایان بخش دوم همایش، نیزمیزگردی با حضور کارشناسان برگزار شد و شرکتکنندگان در همایش، پرسشهای خود را درباره موضوعات مطرح شده در سخنرانیها و همچنین مسائل مهم شهر مطرح نمودند.
کارشناسان شرکت کننده در میزگردهای بخش نخست و دوم عبارت بودند از: دکتر شادی عزیزی، دکتر ترانه یلدا، دکتر سیروس شفقی، دکتر محمد مسعود، مهندس مهرداد بهمنی، مهندس عبدالرسول قریشی، مهندس قهرمان صمیمی، مهندس احمد بهابادی، دکتر احمد خاتون آبادی، دکتر مهدی کیوان، دکتر احمد علی فروغی، دکتر حسین پورمقدس و آقای حشمت الله انتخابی.
از بخشهای دیگر این همایش که مورد استقبال شرکتکنندگان قرار گفت، پخش فیلم مستند «چهارفصل» در معرفی هنرها و صنایع دستی اصفهان ساخته رضا میهمن، خواندن مثنوی بلند «پل خواجو» توسط شاعر اصفهانی استاد خسرو احتشامی، و برگذاری نمایشگاه و فروشگاه کتاب با موضوع اصفهان بود.
خسرو احتشامی
چهارمین همایش هفته اصفهان به همت انجمن دوستداران اصفهان و با مشارکت دانشگاه آزاد خوراسگان، جمعیت دوستداران محیط زیست، انجمن مفاخر معماری ایران، دانشگاه هنر اصفهان، سازمان نظام مهندسی ساختمان استان اصفهان، سایت معمار نت، اتاق بازرگانی و صنایع و معادن اصفهان و بنیاد معماری میرمیران برگذار شد.
سلام
در بخش پرسش و پاسخ مسئول برنامه تنها به سوالاتی که مربوط به محیط زیست بود پاسخ دادند و از پاسخ گویی به دیگر سوالات خودداری نمودند.
گویی که شهر اصفهان هیچ مشکل دیگری ندارد.درست است که تنها با برگزاری سالانه یک همایش نمی توان کاری کرد ولی..
بهتر آن بود که اصلا برگه بین حاضرین پخش نمیشد و به حاضرین اعلام میشد که سوال متفرقه در خصوص دیگر مسائل مهم و جاری شهر اصفهان نوشته نشود.
گویی رویکرد انجمن تنها محیط زیستی شده و بسان بعضی که می گویند ما کارسیاسی نمی کنیم و...
دوست عزیز
سخنرانان در مورد موضوع سخنرانی خود به پرسش ها پاسخ دادند چون تخصص آنها در آن موضوع بود.
طبیعی است که از همه تخصص ها یک کارشناس در آنجا حضور نداشت. شرکت کنندگان باید به این نکته توجه کنند که پرسش خود را با توجه به تخصص کارشناس مطرح کنند.
هر همایشی یک موضوعی دارد و موضوع همایش امسال شهر خلاق و باغشهر بود و طبیعی است که هم سخنرانان و هم میزگرد و هم سولات باید حول این موضوع باشد و توقع دیگر بجا نیست.
برخی از سوالات هم در اصل انتقاداتی بودند به مدیران شهری و استانداری و غیره که پاسخ به آنها را باید از همان مدیران خواست.
البته به نظر من فرصت خوبی بود که میکروفن به دست مردم باشد و دست کم بتوانند نظر خود را بیان کنند و اگر از این زاویه نگاه کنید باز هم ارزش دارد.
برگذار شد؟!؟! "برگزار" رو اینطوری می نویسن دکتر!
گاهی اوقات دوستان چنان به اشتباهات خود خو گرفته اند که وقتی یک مورد درست را می بینند به نظرشان اشتباه می آید.
درباره املاء واژه (( برگذار کردن / برگزار کردن )) متن زیر را که از کتاب «غلط ننویسیم» نوشته آقای ابوالحسن نجفی انتخاب کردم:
برگذار کردن / برگزار کردن
برگذار و برگزار به ترتیب از برگذاشتن و برگزاردن گرفته شده است. دو فعل مرکب اخیر در متون معتبر فارسی کم و بیش به یک معنی به کار رفته اند و براساس شواهد موجود نمی توان حکم کرد که آیا برگذار با حرف "ذ" صحیح است یا برگزار با حرف "ز".
فقط چنین می نماید که برگذاشتن به معنای ((انجام دادن ، فیصله دادن )) بوده است و برگزاردن به معنای ((تقبل کردن ، برعهده گرفتن )). علت اینکه در انشای معاصران این اصطلاح را بیشتر به صورت برگزارکردن ، یعنی با حرف" ز" به کار می برند این است که آن را، آگاهانه یا ناآگاهانه، با گزاردن به معنای (( به جا آوردن و ادا کردن )) از یک مقوله می شمارند و فعل برگذاشتن را که امروزه نامستعمل است طبعاً در نظر نمی آورند. ولی متضاد فعل اخیر را که فرو گذاشتن به معنای(( کوتاهی کردن در کار و انجام ندادن)) است و امروزه نیز متداول است نباید از نظر دور داشت حتی می توان گفت که برگذار کردن متضاد فرو گذار کردن است و همچنانکه ترکیب اخیر با حرف" ذ" نوشته می شود ترکیب نخست نیز باید با حرف "ذ" نوشته شود.
فرهنگ معین ترکیب برگذار کردن را فقط با حرف "ذ" ضبط کرده است و به نظر می آید که همین املاء صحیح است.
فضلای معاصر نیز در نوشته های خود آن را با همین املاء به کار برده اند: ((مقصود این است که آقایان تشویق کنند، تبلیغ کنند... بلکه جشن سال آتیه خیلی آبرو مندانه برگذار شود)). (محمد علی فروغی، مقالات فروغی، تهران، 1351، ص29);
((اصل عیب در اینجاست که می خواهیم همه کار را به اجمال و اهمال برگذار کنیم )) (مجتبی مینوی، در مجله یغما، دی 1336 ، ص 439)
با این همه، گرچه برگذار با حرف "ذ" صحیح تر می نماید، برگزار با حرف "ز" را نیز نمی توان غلط دانست و باید هر دو املاء را صحیح تلقی کرد و نیز گذاشتن / گزاردن.
دست
شما و دست اندرکاران ارجمندودانشجویان تلاشگر دوستداراصفهان، مریزاد . به جز تاخیر شاید ناگزیرگشایش برنامه ، همایش یک روزه ی چهارمین هفته ی اصفهان را بسیار سنگین و آموزنده ودمی پراحساس و خاطره انگیزدرنهایت نظم برگزارکردید، مجری مسلط که کم گو ی وگزیده گوی و ازهمه مهم ترجسارت دانشگاه در برگزاری آن گردهمایی در ایام تعزیه را هم باید یادآوری کرد و شرکت کنندگان با فرهنگی را که روند همایش را خودانگیخته جهت می دادند. شاید همه با من هم رای نباشند که دو میهمان گرامی ارتهران آمده گویی فراموش کرده ویا نمی دانستند که در جمع اصفهانی ها باید گزیده تر سخن گفت وبرگردان پارسی الگونبشته های زبان های بیگانه زبان حال وآینده سپاهانی نیست که ریشه درتاریخ دارد وهمه اینک نیک می دانند که با مدیریت درد آشنا وکاردان به خوبی می تواند خودباورانه ونه خودباخته، ره رو بزرگ راه پیشرفت باشد.
به امید نشست ها همایش های سازنده وگردهمایی های بیشتر
بدرود تا درودی دگرmehr_kian@yahoo.com
درود بر شما استاد گرامی جناب آقای مهرکیان
افتخار دادید که تشریف آوردید
با شما در پاسداشت زبان فارسی هم اندیشم.
شاد باشید و به امید دیدار
بعضی آنقدر مطالب و نوشتار را با دقت می خوانند که باعث شکر گذاری است و البته باید هم شکر گزار بود و به آن ها طبق روال قدیم نگوئیم خوانندگان ملا نقطه. این ایراد سیاوش عزیز بنده را هم از اشتباهم در این مورد درآورد و اطمینان دارم که ایشان را نیز با حقیقتی بهتر از پیش آشنا کرد. باید عرض کنم همه این ها بر می گردد به این که خط زبان پارسی ما عربی است و باید برایش چاره ای اندیشید تا رحمت با "ر" را یک پشه گیجی که پایش جوهری شده باشد برایم زحمت با "ز" نکند.
درود
سپاس از بیان دیدگاهتان دوست عزیز
در ابتدا تصور من این بود که دوستمان قصد تمسخر دارند. اما این طور که شما می فرمایید باید این را به حساب نکته سنجی ایشان گذاشت. من خیلی خوشحالم که ایران نامه خوانندگانی نکته سنج و ریزبین دارد و خیلی خوشحالم که محبت می کنند و نظرات خود را خالصانه و برای رفع اشتباهات احتمالی نگارنده مطرح می کنند.
امیدوارم لایق این محبت دوستان عزیز باشیم.
و اما لازم می دانم که دو نکته را عرض کنم:
نخست آن که خطی که ما اکنون زبان فارسی را با آن می نویسیم خط عربی نیست و خط فارسی است و ریشه در خطوط ایرانی کهن دارد و بهتر است که نام درست آن یعنی « دری دبیره » را به کار بریم.
البته با این خط زبان های دیگری مثل عربی و کردی و اردو و پشتو و ترکی را هم می نویسند ( البته با تفاوتهای جزئی)
خط فارسی میراث فرهنگی ایرانیان است و هرگز نباید آن را از دست داد. خط لاتین نیز ایرادهای بیشماری دارد و اگر ملاک شما برای انتخاب خط پای جوهری یک پشه باشد همان پشه ممکن است در خط لاتین بیاید روی حرف ل لاتین « l » بنشیند و آن را تبدیل به « i » کند .
نکته دیگر این که در اکثر زبان ها واژه ها در جمله معنی پیدا می کند و حتی معنی یک جمله وابسته به معانی جملات قبل و بعد است . برای نمونه اگر در جمله ای آمده باشد « خداوند درهای رحمت را به روی بندگان گشود» اگر صدها پشه پاپتی هم بیایند و روی حرف ر نقطه بگذارند کسی نمی خواند: «خداوند درهای زحمت را به روی بندگان گشود»
یا اگر بنوبیسیم « خدا فلانی را رحمت کند» باز هم اگر همان پشه ناجنس بیاید و همان کار را بکند ما نمی خوانیم: « خدا فلانی را زحمت کند»
شاد باشید
با درودی دوباره موافق نیستم که این خط کنونی ما عربی نیست. مقالات بسیاری پیش از انقلاب و پس از آن در این مورد به چاپ رسید و اکثر نویسندگان روشن اندیش بر این باورند این خط جوابگوی زبان پارسی نیست. بچه های خردسال مدرسه. حتا دانشجویان مشکل املائی دارند. درست است که در بحث های پیشین عده ای برای متون ادبی پارسی دلواپس تغییر خط بودند ولی دیدیم که کشور ترکیه دست به این کار زد و خسارتی هم به متون تاریخیشان نرسید. البته سعی ام بر این نیست که حتما شما گفته من را بپذیرید. حال که سنگ نبشته ها و سنگ نگاره های باستانی را دارند نابود می کنند و می سایند پس مشکل خط هم در گرداب همان مسیر موج تعویضش با مشکل روبرو خواهد بود. ایران تا به حال چند خط و دوازده پرچم عوض کرده است. این خط عربی در عصر الکترونیک و علم و ماهواره ها جوابگوی زبان پارسی نبوده و باعث مرگ این زبان در کمتر از یک هزاره خواهد بود.
درود
دوست من آشنایی با سیر تحول خط یک دانش است که از مسائل بسیاری تاثیر می گیرد و بسته به نظر من و شما نیست.
سیر تحول و تکامل پرچم نیز چنین است.
خوشبختانه سازگاری بسیار خوب بین خط فارسی و پیشرفت فنآوری وجود دارد چنانکه به راحتی می توان در همه ابزارهای نوین از رایانه تا تلفن همراه و حتی نمایشگرهای مختلف و همه دستگاهای دیجیتالی از خط فارسی به خوبی استفاده کرد و اگر کاستی هایی هم وجود داشته باشد به راحتی توسط کارشناسان قابل رفع هستند.
این موضوع نشان می دهد که برخلاف نظر شما به خاطر سازگاری خط فارسی با ابزارهای نوین نه تنها این خط از بین نمی رود بلکه به سرعت رشد می کند.
در حال حاضر خط فارسی یکی از رایج ترین خطوط در اینترنت است و وبلاگ های فارسی زبان که به خط فارسی نوشته می شوند از نظر تعداد در بین چند زبان و خط نخست از نظر رتبه تعداد کاربر قرار دارند.
در مقابل آن دسته معدود افرادی که شما می فرمایید موافق تغییر خط بوده اند افراد بیشتری هستند که با دلایل علمی و دقیق آن پیشنهادات را رد کرده اند.
نگاهی به تاریخچه خط نشان می دهد که خط امروزی ما که با اندک تفاوت هایی زبان های فارسی و عربی و ترکی و کردی و اردو و پشتو و غیره را با آن می نگارند و نزد ما با نام «خط فارسی » شناخته می شود ، برخلاف آن که برخی به نادرست آن را خط عربی می پندارند ، ریشه و پایه اش خط ایرانی « آم دبیره » است که در گذر تاریخ با دگرگونی هایی با نام « خط هاماورانی » یا « حمیری » یا « مسند » ابتدا از ایران به هاماوران و سپس از آن جا به عربستان راه یافته است و در سده یکم هجری در عربستان به « خط کوفی » مشهور شده است و در سده های نخست دوره اسلامی و پس از آن نیز ایرانیان با دانش و هنر خود در گسترش و تکمیل آن بسیار کوشیده اند. چنان که یک ایرانی به نام « ابوالاسود دوئلی » برای آن خط بی نقطه ، نقطه وضع کرد و ایرانیان دیگری همچون « به آفرید نیشابوری » ، « ابوحاتم بلخی » ، « ابراهیم سگزی » ، « یوسف سگزی » ، « مالک دینار ایرانی » ، « خوش نام » ، « ذوالریاستین ایرانی » ، « خواجه ابوالمعالی ایرانی » ، « ابن مقله بیضاوی » ، « حسین حلاج بیضاوی » ، « میر علی تبریزی » ، « صالح بن علی رازی » « جعفر بایسنقری » ، « اطهر تبریزی » ، « علی رضا عباسی » ، « حسین علی مشهدی » ، « ملک محمد قزوینی » ، « شاه محمود نیشابوری » ، « میر عماد سیفی قزوینی » ، « شفیعای قزوینی » ، « آقا غلام رضا » و « رضا کلهر » در تکمیل و خوش نویسی خط فارسی و ابداع قلم های زیبای فارسی رنج های بسیار کشیدند و خون دل ها خوردند.
اکنون ما را چه می شود که تلاش های نیاکانمان برای گسترش و پاسداشت خط فارسی را که شایسته است آن را « دری دبیره » بنامیم ، به هیچ می انگاریم ؟ چرا « دشواری ها » را بهانه می کنیم و از زیر بار مسئولیت تاریخی خود شانه خالی می کنیم ؟ بی گمان ما در این راه با دشواری هایی نیز روبرو خواهیم بود اما نباید فراموش کرد که برای انجام این کار بزرگ و پر اهمیت همه این دشواری ها ناچیز می نماید و این تازه بخش کوچکی از کار است .
بر عکس نظر شما در کشورهایی مثل تاجیکستان و ترکیه امروز عموم مردم حتی بیشتر دانشجویان از خواندن متون کهن ادبی خودشان به خط اصلی عاجزند.
جناب دکتر سپنتا با درود من مخالفتی با خط عرب ها ابراز نکرده ام. شکی نیست پس از حمله اعراب خط آن ها از خط دوران اشکانیان و ساسانیان بهتر بوده است. من تازی ستیز نیستم. بر این باورم که در گذشته خط عرب پس از تسلط اعراب بر ایران به دلیل رسا بودن جانشین شد . اما امروز نیز خط لاتین برای پارسی رساتر از خط عرب می باشد و خسارتی هم به ارکان فرهنگ و ادبیات ما نمی زند. سرعت علم و تکنولوژی توی دست و پای خود اعراب هم دویده است. البته عده ای بر این باورند هدیه خط عرب دلنوازتر از هدیه داریوش است که دل ها را درید !!. من با این نظز نیز موافق نیستم. البته در این پنجره حرفی هم در زمان کنونی بیش از این ندارم. و نمی دانم تا چه اندازه واقعا اعراب در کتابسوزی ایرانیان دست داشته اند و اصلا دلیل چه بوده.... در پایان خط عربی را نباید شک داشت که از خط پهلوی و هام دبیره بهتر و کاملتر است. ادامه بیشتر در شرایط کنونی دردی را دوا نمی کند چون دردها ئی بیشتر از خط وجود دارد. بدورد
دوست عزیز
شما چرا باز می نویسید «خط عرب» ؟
شما یک فرض غلط را مطرح می کنید و بر اساس آن نتیجه غلط اما دلخواه خودتان را می گیرید.
این خط فارسی است. برای نگارش زبان فارسی کاملا رسا است و محاسن آن از خط لاتین بسیار بیشتر است.
شاد باشید
جناب سپنتا
ولی در جلسه صبح آن روز دکتر جبل عاملی حضور داشت
کسی که پایه گذار طرح احیای بدنه شرقی چهارباغ بود و ...
حال این روزهای خیابان چهارباغ هم برای خود گفتنی است
درود
دوست من در خفا نشستن و زیر لب زمزمه کردن دردی را درمان نمی کند. شما اگر در آنجا بودید خوب بود خیلی صریح و شفاف رو در روی دکتر جبل عاملی به این طرح ایشان انتقاد می کردید.
همین الان هم که آمده اید و اینجا نظرتان را گذاشته اید اسم خودتان را ننوشته اید. از چه می ترسید. اگر انتقاد شما منطقی و مستدل باشد که نباید ترسی داشته باشید.
من خودم از منتقدان طرح دکتر جبل عاملی بوده ام و در جلسات و در مطالبی که نوشته ام به صراحت به آن انتقاد کرده ام.
البته این نکته را توجه داشته باشید که طرح دکتر جبل عاملی اکنون با تائید میراث فرهنگی اجرا شده و بخش هایی هم در حال اجراست و بجز استاندار جناب آقای ذاکر من ندیدم که کسی به آ انتقاد جدی کرده باشد.
آنهایی هم که گاهی انتقاد می کنند مثل شما در لفافه و در خفا و بدون اسم و رسم انتقاد می کنند که فایده ای ندارد.
http://isna.ir/fa/news/91100905074/%D9%85%D8%B4%DA%A9%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D8%AE%D8%B7-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%AD%D9%84-%D8%B4%D8%AF%D9%86%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA
گفتوگو با غلامحسین صدری افشار
مشکلات خط فارسی حلشدنی است؟
» سرویس: فرهنگی و هنری - ادبیات و نشر
کد خبر: 91100905074
شنبه ۹ دی ۱۳۹۱ - ۰۹:۳۳
غلامحسین صدری افشار معتقد است: وقتی ما زبان پیوندی فارسی را با زبان صرفی عربی مینویسیم، همیشه با استثناها مواجه هستیم. اما فرهنگستان باید با ایجاد قوانین برای آراستگی خط فارسی تلاش کند.
این فرهنگنویس پیشکسوت در گفتوگو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، دربارهی آشفتگی رسمالخط فارسی عنوان کرد: همانطور که در مقدمهی «دستور خط فارسی» نوشته، خط ما خط عربی است و این خط برای زبانهای صرفی به درد میخورد. در زبانی چون عربی از «ع» و «ل» و «م» میتوان واژههایی چون معلم، تعلیم، علم، علامه، علیم و عالم را ساخت، یعنی ریشه با چیزهای دیگر ساخته میشود. در حالیکه فارسی زبانی پیوندی است و در این زبان به اول و آخر واژه چیزی اضافه میشود و معنا را تغییر میدهد. برای نمونه به «دانش» چیزهایی اضافه میشود و واژههایی چون دانشمند، دانشدوست، دانشپرور و از این دست ساخته میشود. یعنی کلمه دانش تغییر نمیکند و فقط به اول و آخرش چیزی اضافه میشود. انگلیسی هم اینگونه است.
او در ادامه افزود: زبان پیوندی نمیتواند با رسمالخط عربی سراسر قانونمند شود و همیشه استثناهایی باقی میماند. برای نمونه این معلوم نیست که چرا دانشپژوه را جدا و دانشمند را سر هم مینویسیم؛ بنابراین با این زبان نمیتوانیم کاملا قانون بگذاریم.
صدری افشار با اشاره به تلاش برای قانونمند کردن زبان فارسی گفت: اولینبار در زمان وزارت فرهنگ دکتر خانلری، گروهی زبانشناس دور هم جمع شدند و قانونی گذاشتند که تا سالها کتابهای درسی ما بر اساس آن تنظیم میشد. این قانونها شامل چیزهای ساده بود. برای نمونه به ما میگفت «می» اول فعل را باید جدا نوشت. «به» مفعولساز را جدا مینویسیم. «ب» تأکید در «برو» و «ب» تزیین را سر هم مینویسیم. یا اینکه واژههایی چون دانشسرا و دانشکده سر هم نوشته میشود. این دستور کم و بیش جواب میداد. اما وقتی کامپیوتر آمد و مجبور شدیم واژهها را سرچ کنیم، این جواب نمیداد و باید واژهها را بیشتر جدا مینوشتیم.
او ادامه داد: سپس فرهنگستان زبان و ادب فارسی دستور رسمالخط فارسی را منتشر کرد و برخی گونههای نگارش را مشخص کرد. اما در این کتاب شیوه نگارش برخی واژهها بر عهدهی خود نویسنده گذاشته شده است؛ مانند واژهی «پستخانه» و «پستخانه» که به هر دو شکل میتواند نوشته شود. یا «بینوایی» و «بینوائی»، «زاییدن» و «زائیدن»، «رگبرگ» و «رگ برگ» که نگارششان به هر دو صورت درست است. اینها نمونههایی است که در کتاب آمده و این کار را برای خواننده دشوار میکند. اما حقیقت این است که بیشتر از این هم نمیتوان زبان فارسی را قانونمند کرد.
صدری افشار گفت: اما عدهای که جدانویسی را درست متوجه نشدهاند، حتا شناسهها را جدا میکنند. فعل شادی اینگونه است. اینکه شادم، شادی، شادند، اما برخی مینویسند، «شاداند» و این غلط است. چون این کار را سخت میکند. چون همهی مردم ایران که فارس نیستند و این آموزش زبان را برای قومیتها دشوار میکند و به زبان آسیب میرساند.
او سپس با اشاره به نیاز به قانونمند کردن خط فارسی گفت: البته فرهنگستان نباید به این قوانین بسنده کند و باید آنها را بهروز کند. برای نمونه ما برای نوشتن اسمهای فرنگی با مشکلات زیادی داریم. گاه «تورنتو» و گاه «ترنتو» نوشته میشود. این دوگانگی برای فهرستنویسی مشکل ایجاد میکند. همچنین گاه «اتریش« با «ط» و گاه با «ت» نوشته میشود. اینها دردسرساز هستند و در این میان فرهنگستان وظیفه دارد که تکلیف را مشخص کند تا نوشتار ما قانونمند شود.
صدری افشار گفت: این قانونمندیها باید با کمک آموزش و پرورش از کتابهای درسی شروع شود تا بچهها و معلمها دچار سرگردانی نشوند. از مدرسه میتوان این فرهنگسازی را آغاز کرد. مانند «می» و «را» که دیگر جدا نوشته میشوند و مشکل آنها حل شده است. بنابراین این تلاشها باید از مدرسه شروع شود و به سایر بخشها گسترش پیدا کند. اما اگر این شلختگیها کم شود و فرهنگستان هم بهتر و با سرعت بیشتری کار کند، میتوان آراستگی را در زبان فارسی شاهد بود.
متاسفانه آنچه که آقای صدری افشار گفتهاند در برخی از قسمتها غلط است و در برخی از قسمت ها هم نشان از ناآگاهی ایشان دارد.
البته چند نکته درست هم در مطالب ایشان هست که « توضیح واضحات» است و چند سال است که این مسائل حل شده است ولی گویا ایشان خبر نداشتند.