جشن مهرگان
سروده استاد ادیب برومند
مهربان شو که مهرگان آمد / مهرگان شاد و مهربان آمد
شادمان
باش و مهربانی کن / شادی و مهر توأمان آمد
مهرگان
جشنِ شادمانیهاست /
شاد از
آن باغ و بوستان آمد
بارِ
دیگر به شیوهای دلخواه /
باغ و
گلزار، دلستان آمد
جشنِ
فرخندهی نیاکان است /
زین
سبب راحتِ روان آمد
یادگاریست
از قویدستان / که خوش از عهدِ باستان آمد
گل که
پژمرد از حرارتِ تیر /از نسیمِ خزان جوان آمد
سوی
جالیز بین که میوه و گل /
در
طراوت چه همعِنان آمد
اعتدالِ
هوا به رقص آورد /
سرو را
کز طرب روان آمد
رخت
بستند جیرجیرکها /
در چمن
مرغِ نغمه خوان آمد
مهر،
بر ما فِشانَد آن نوری /
که از
او تیرگی نهان آمد
رفعِ
افسردگی شد از گرما /
تا
نسیمِ خزان وزان آمد
مهر ما
را دهد فراوان سود /
سودمندیش
بیکران آمد
تا بود
نور باقی اندر مهر /
بر
بقایِ زمین ضَمان آمد
مهر ما
را به مهربانی خواند /
کاین
پیامآور از جَنان آمد
دوستی
ارمغانِ پَردیس است /
که
بهینگونه ارمغان آمد
هرکه
از مهر بهره ای کم داشت /
بر تن
از بهرِ او زیان آمد
مهر،
سرچشمه ی محبّتهاست /
کآبش
از خیر، نوشِ جان آمد