انتخابات و دامن زدن به مطالبات کارشناسینشده
علیرضا افشاری
1. هر چند زمانی تقریباً طولانی به انتخابات ریاستجمهوری ایران
مانده است اما، همچون روالی همیشگی، ستادهای انتخاباتی برخی از نامزدها، یکسال
زودتر، آغاز به کار کرده است. این نامزدها ممکن است در انتخابات شرکت بکنند یا پیش
از موعد نهایی از حضور در آن صرفنظر نمایند. با این حال، چنین احتمالهایی باعث
نمیشود تا از نوشتن دربارهی بزرگترین آسیبِ ملی انتخابات در چند سال اخیر پرهیز
کنیم، و آن دامن زدن برخی نامزدها به مطالبات کارشناسینشدهی گروههایی از مردم
است؛ مطالباتی که اگر خود آنها هم در مصدر امور قرار بگیرند، یا از پاسخدهی به آن
طفره رفته یا شرایطی آسیبزا برای جامعه را رقم خواهند زد. 2. برای نخستین بار در فعالیتهایی که در «پایگاه اطلاعرسانی برای
نجات یادمانهای باستانی» داشتم با چنین تجربهای مواجه شدم. آن، هنگامی بود که
گروهی از کشاورزان روستای شوراب، از توابع شهرستان ارسنجان، به جهت تسریع در آبگیری
سد سیوند و تأثیر گذاشتن بر فضایی که خود زیر تأثیر اعتراضهای مخالفان آبگیری سد
بود، نخست در برابر سازمان آبمنطقهای استان فارس و سپس در برابر مجلس شورای
اسلامی تجمع داشتند. این فعالیتها با دفاع نمایندگانِ آنان در مجلس شورای اسلامی
همراه بود. آنهنگام برای من شگفتانگیز بود که یک نماینده، که میتوانست دسترسی
به اطلاعات داشته باشد، چگونه انبوهی از اظهارنظرها و استنادات کارشناسی را نادیده
گرفته و از موضعی دفاع میکند که تا کوتاهزمانی بعد خلافش عیان خواهد شد. هر چند
هنوز، پس از گذشت 5 سال، آبی از سد سیوند به روستای مزبور نرسیده است و این عمل جز
خشک شدن رودخانه پلوار و شماری تالاب ارزشمند و از دست رفتن مساحت قابل توجهی از
زمینهای باکیفیت کشاورزی در پشت سد دستاوردی نداشته است، اما روالی که کسانی برای
انتخابات برگزیدهاند همچنان دنبال میشود. این افراد یا خواستهای کارشناسینشده
را دامن میزنند تا، در نهایت، با به انجام رساندنِ طرحی که نمودی عیان دارد ــ
مانند ساختِ یک سد ــ فارغ از نتیجه، وفاداریشان را به موکلان خود اثبات کنند یا
خود تحتِ تأثیر گروهی از مردمان قرار گرفته و ناخودآگاه در این راه گام برمیدارند.
در هر دو حالت، به نظر میرسد برندهی اصلی ــ و شاید خطدهندگان در پشت چنین
خواستهایی ــ پیمانکاران باشند.
3. در دو انتخاباتِ اخیر ریاستجمهوری چنین وضعی در میان نامزدهای این انتخابات نیز گسترش یافته است. اینان با مطرح کردن مطالباتی که کمترین کار کارشناسی (و نه شعاری) هم برایشان انجام نگرفته است ــ موضوعاتی مانند تدریس زبانهای قومی (بدون پاسخ دادن به پرسشهایی همچون «در چه مقطعی؟»، «به چه شکلی؟»، «آیا مطابق اصل پانزدهم قانون اساسی فقط ادبیات قومی، یا آنگونه که تبلیغ میشود زبان قومی؟»، «آیا به صورت یک لهجه یا گویشِ مشخص از میان لهجهها/ گویشهای متفاوت یک زبان قومی؟»، و در این صورت، «انتخاب لهجه/ گویشِ معیار بر چه اساسی؟»، «با کدام مفاد درسی؟»، و «آیا هزینهی چنین حرکتی بر عهدهی دولت خواهد بود یا بخش خصوصی؟»،...) و یا گرایش به فدرالیسم، چه در نوع سیاسی و چه در نوع ابداعیِ اقتصادیاش ــ نوع جدیدی از گفتمان را وارد فضای رقابتهای انتخاباتی کردهاند که به شدت تحت تأثیر گفتمانهای عامهپسند یا هدفمندِ ایرانستیز است. هر چند نامزدهای مدافعِ چنین گرایشهایی در دو انتخابات اخیر (آقایان مهرعلیزاده و کروبی) کمترین آرا را از آن خود کردند اما در کمالِ شگفتی همچنان گرایش به چنین موضوعاتی در میان نامزدها دیده میشود، که این بسیار شبههبرانگیز است و در نگاهی بدبینانه میتواند سازماندهیشده تلقی شود.
در مواردی همچون سدسازی شاید بزرگترین لطمهای که به منافع ملی میخورد ــ که البته مهم است ــ آسیب دیدنِ بخشی از محیط زیست ایران و اتلاف مقداری بودجه است و سودِ آن در بالاترین سطح نصیبِ شماری شرکت پیمانکاری سدسازی میشود اما در گسترش مطالبات کارشناسینشدهی اخیر، کمترین آسیب به وحدت ملی ایرانیان خواهد خورد و ایرانستیزان و دشمنان ایران هستند که از آن بهره میبرند.
4. اگر خوشبینانه موضوع را بنگریم و گمان کنیم که مسؤولان چنین ستادهایی آگاهاند که نیروهای تندرو قومگرا، که میتوان آنان را در شمار تجزیهطلبان قرار داد، فاقد مقبولیتى اجتماعی هستند و نظرِ آنان خواستِ اکثریت تیرهی متبوعشان ــ که خواستهایشان همچون دیگر ایرانیان است ــ نیست، شاید در نگاه اول، برای کسی که وارد ستادهای انتخاباتی چنین کسانی میشود، اینگونه به نظر آید که عاملِ اصلی گرایش اینِ ستادها به فعالان قومگرا همکاریِ بیدریغِ آنان ــ به نسبت جریانهای ریشهدارِ سیاسی ــ است و اینکه لابد مسؤولان چنین ستادهایی میاندیشند که از حمایتهای خودخواسته و فعالانهی این گروه بهرهمند میشوند بدون آن که، در نهایت، خواستهای کارشناسینشده و حتی غرضورزانهی آنها را پیاده نمایند در حالی که آشکارا به چشم میآید که آنان دست به قمار خطرناکی زدهاند.
اگر موضوعِ امنیتیِ سازماندهی شدن نیروهای ایرانستیز در زیر سقفِ امنِ ستادهای انتخاباتی را نادیده بگیریم، طرح و تکرار خواستهای یادشده از سوی چنین ستادهایی برایشان مشروعیتزدا ــ و در نتیجه در تضاد با هدفشان است ــ و بهعکس، برای آن اندیشهها مشروعیتزا خواهد شد و در بهترین حالت نه تنها سودی برای ستاد یادشده در پی نخواهد داشت بلکه ضررهای چندی را برای جامعهی به شدت سیاستزدهی ایران پیش خواهد آورد.
در اینباره طی مجموعه یادداشتی بیشتر خواهم نوشت.
با درود و ادب
سپاس از جناب افشاری
نکته های جالب و در خور اندیشه ای رو بیان کردند
چیزی که شاید خود من تا کنون توجهی نداشتم
شوربختانه دیدگاه های کارشناسی نشده در کشور ما فقط در زمان انتخابات نیست
طبیعتی که در ایران وجود داره و هرروز به بهانه های واهی با زخم هایی که بر پیکرش وارد می سازند
اشتغال زایی یکی از همین بهانه هاست
کسانی دم از این اقدامات نادرست می زنند که هیچ سابقه و اندیشه درستی در رابطه با پاسداشت محیط زیست ایران ندارند
درد یکی و دو تا نیست
این روزها همه به دنبال یک میز هستند و بهترین راه حل دست یابی به آن استفاده از احساسات مردم هست
چه بیچاره ایم ما
درود و سپاس