ایران نامه

ایران نامه، پایگاه آگاهی رسانی میراث فرهنگی و طبیعی ایران و جستار های ایران پژوهی

ایران نامه

ایران نامه، پایگاه آگاهی رسانی میراث فرهنگی و طبیعی ایران و جستار های ایران پژوهی

به مناسبت 30 تیرماه 31


پیام استاد ادیب برومند به مناسبت سی ام تیرماه 1331

به نام خداوند جان وخرد

هموطنان ارجمند،

هرچندممکن است چندصباحی غصب قدرت، برحق و حقوق انبوه مردم چیره گردد اما چه کسی در خاطره‌ی تاریخ زورمندانی را سراغ دارد که برای مدتی دراز توانسته باشند با به‌کارگیری زور، سلطه خود را دوام بخشند و باسمند استکبار در میدان خودکامگی ترکتازی کنند. آنچه در گردش روزگار مهر اثبات خورده آن است که خداوند پشتیبان جماعت است و آنان که به نیروی خود می نازند و بر خیل جماعت می‌تازند از آزمون های تاریخ درس عبرت نیاموخته‌اند.

روز سی‌ام تیرماه 1331 یکی از روزهای عبرت خیزتاریخ معاصر است که خواست جماعت بر قدرت پادشاهی پیروز می‌گردد وب انگ رعدآسای خلایق صدای توپ وت فنگ را به خاموشی می‌کشاند.

ملت ایران در روز سی‌ام تیر نشان داد که مردمی که با عزم متین و اراده‌ای آهنین برای پاس عقیده خود و وفاداری نسبت به رهبر محبوب خویش «مصدق» و با فراخوانی فراکسیون جبهه ملی ایران در مجلس، به خیابان ها و میدان بهارستان می‌آیند در برابر گلوله‌های سرهنگان شاه سینه سپر می‌کنند و از کشته شدن باک ندارند.

اینان همان جانبازانی هستند که در حال جان باختن باخون خود بر روی زمین می‌نویسند «یا مرگ یا مصدق» و مسلم است چنان خونی که با چنین ایمانی بر در و دیوار نقش بندد هرگز سترده نخواهد شد.

آن روز نه تنها تهران چندین شهید داد که تمامی کشور در توفان پرجوش و خروشی بی سابقه قرار گرفت و برخی از شهرها نیز چندین زخمی و بعضی کشته دادند چنان که اگر شاه در عزل نخست وزیر مستکبر خود تاخیر کرده بود انقلابی تمام عیار، کشور را دربر می‌گرفت .

 جای شگفتی‌ست که سیاستمداری کهن‌سال چون «احمد قوام» که چندین بارشاه را آزموده بود در آن روزهای حادثه خیز فرمان نخست وزیری را با شوق و ذوق می‌پذیرد و با صدور اعلامیه خشونت باری برخلاف سیاست، مصدق را در عین اقرار به پایداری‌اش بی‌تدبیر می‌خواند و مخالفان خود را به برپایی دادگاه‌های انقلابی تهدید می‌کند ولی چون پس از اعلامیه خود به کاخ رئیس الوزرایی می‌رود و متکبرانه بر مسند خود تکیه می زند و بی‌خبرانه غوغای مردم و صدای رگبار تیر و فریادهای مرگ برقوام را می‌شنود ناچار می‌شود خود را لعنت کند و دشنام دهد که برای چندمین بار رودست شاه را خورده است. آنگاه درمی‌یابد که بی‌تدبیر خود اوست نه مصدق!

  و اما شاه، شبانگاه در حال اضطراب مصدق را احضار می‌کند و با دست لرزان آستینش را گرفته پای میز خود می برد و می‌پرسد من چکنم و برای من چه می‌شود؟ مصدق برای دلداری او موضوع سوگند خود به قانون اساسی را عنوان می کند و از ترسش می‌کاهد .

باری جبهه ملی ایران باخلوص قلب به روان پاک شهیدان سی‌ام تیر درود می‌فرستد و به خودکامگان حاکم جهان پیام می‌دهد که حلقه‌های فشار را نسبت به ملت خود هر روز سست‌تر کنند و بترسند از روزهایی مانند روز سی‌ام تیر که در سال 1331 در کشور ما رخ داد.

آزاده از گــــذشت زمـــان یـــافت اعتـبـار             زآن پـــیـــشتر، ادیـــب کـه او را زمـــان گذشت

                                                                            ادیب بـــرومند- رئیس شورای مرکزی جبهه ملی ایران

                                                                                                 تهران – 29 تیرماه 1391                    

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد