آینده گردشگری در لارستان و شهر اِوَز
دکتر محمود دهقانی
با پیشینه لارستان کهن، شهر نوپای اوز (EVAZ) در ۳۴۰ کیلومتری شیراز با داشتن بازرگانان، باستانشناسان، معماران، مهندسان، پزشکان، نویسندگان و شعرا و همه بزرگانی که در آغوش خود پرورانده به همراه جوانان آیندهنگر و کوشا، در آیندهای نزدیک یکی از شهرستانهای زیبا و پیشرفته لارستان در استان فارس خواهد شد و از سراسر ایران گردشگران را به دیدن خود خواهد آورد. اما برای پذیرش گردشگر و گسترش گردشگری در شهر اوز و سراسر لارستان، نیاز مبرم به زیرساختهای استوار و سر و سامان دادن به تسهیلات از یک سو و از سویی امنیت پایدار، بازسازی ساختمانهای تاریخی، ساختن جادههای میانهدار و برجسته کردن جاهای دیدنی است. این کار در گذر از همت شهروندان دور و نزدیک شهر اوز و سراسر لارستان به فشار پی در پی بر دولت برای پشتیبانی نیازمند است. پیشرفت شهر نباید سطحی باشد. باید پیشروی شهر با آینده نگری در گذر روزگار بتواند نشانههای فرهنگ بومی خود را نشان دهد. برای آینده صد ساله یک شهر باید نقشه راه داشت. فرجام درست این کار در گرو گماردن کارشناسان بومی و آگاه است. از کارشناسان شهرهای زیبایی چون کرمانشاه، سنندج، تبریز، شیراز و اصفهان و حتا شهرهای کشورهای همسایه و فرامنطقه ای نیز میشود بهره گرفت. اما بهرهگیری از دیگران نباید فرهنگ بومی و شناسنامه شهر را مخدوش و به تباهی بکشاند.
ادامه مطلب ...در قصر جمیلان
تاریخ زیر تلی از خاک فراموش خواهد شد
ایراننامه- شاهین سپنتا: سرای تاریخی چنبلان مشهور به «قصر جمیلان» از آثار دوره صفوی است که بنیان آن به دوران ساسانی بازمیگردد و اکنون به خاطر بیتوجهی سازمان اوقاف و سازمان میراث فرهنگی وضعیتی روی به ویرانی دارد. این بنا بازمانده از قصر چنبلان است که در محله تاریخی چنبلان یا سنبلان یا سنبلستان اصفهان قرار داشت. این محله پیش از اسلام از روستاهای منطقه «سپاهان» بود. در دوره پس از اسلام با بزرگتر شدن سپاهان، این روستا یکی از محلههای اصفهان به شمار رفت و به دنبال محصورشدن شهر، در داخل حصار شهر قرار گرفت. سرگذشت «قصر چنبلان» یا «جمیلان» به دوران ساسانیان بازمیگردد که خسرو پرویز (۵۹۰ -۶۲۸ م) پادشاه ساسانی، قصری باشکوه و زیبا برای همسرش «شکر اسپهانی» در این محل ساخت. نظامی گنجهای، داستان دلبستگی خسرو پرویز به شکر را در منظومه «خسرو و شیرین» زیر عنوان «شنیدن خسرو، اوصاف شکر اسپهانی را» چنین بازگو میکند که در آن زمان در سپاهان بانویی زیباروی، خندهروی، پاکدامن، شیرینزبان و زیرک به نام «شکر» بود که مهمانخانهای داشت:
ادامه مطلب ...آرمان مهرجویی: لباس نارنجی بر تن شهروندان سبز !
نگاهی به فیلم نارنجی پوش اثر داریوش مهرجویی
ایراننامه- شاهین سپنتا: شاید برای من و شما بارها پیش آمده است که سفری به گوشهای از کشور داشتهایم و از بیمهری مسافران و شهروندان با منابع طبیعی کشور دلآزرده شدهایم؛ هنگامی که انبوه زباله را در کنار دریا یا حاشیه جاده و پای درختان جنگلی دیدهایم و افسوس خوردهایم که چرا کسی به فکر نجات این سرمایههای ملی از نابودی تدریجی نیست. در آن هنگام که جویهای آب در خیابانهای پایتخت را سرشار از زباله هایی دیدهایم که در آن غوطهورند یا آب رودخانههای بزرگ و کوچک در شهرهای مختلف را روز به روز آلودهتر دیدهایم، یا شهر خود را زیر هالهای از دود و غبار تماشا کردهایم، شاید با خود گفتهایم که تنها راه برون رفت از این وضعیت بحرانی که گریبانگیر محیط زیست شهری و روستایی ماست، فرهنگسازی و آموزش شهروندان و مسئولان است. شاید با همین انگیزه است که داریوش مهرجویی فیلم «نارنجی پوش» را با بازی حامد بهداد، لیلا حاتمی، طناز طباطبایی و فردوس کاویانی ساخته است.
خلیج فارس
میراث باستانی و امپراتوری ایران
دکتر حسین لاجوردی (جامعه شناس و رئیس انجمن پژوهشگران ایران)
انسانها در هر یک از گونههای نژادی، رنگ پوست، زبان و گویش و محل زیست خود دارای هویت و شناسنامهای هستند که میتواند شناسه هویتی آنان قرار داده شود و نخستین سند هویتی هر فرد به حساب آید. شناسه هویتی در جغرافیای انسانی پیش از انقلابِ کاغذ و دست نوشته، از سنگ نوشتهها حکایت دارد. همانطور که در افتتاح کنفرانس "هویت ملی" سال 1374 انجمن پژوهشگران ایران در واشنگتن نیز به روشنی بیان داشتهام: "... تاریخ مکتوب جامعه بشری و سنگ نوشتههای باستانی نیز هر کدام بیان کننده هویتی است که وقتی به جامعه و کشوری تعلق پیدا میکند، سند افتخار برای شناسایی آن مرز و بوم خواهد شد و تمامن برگه هویتی خواهد بود که نمایانگر تاریخ، تمدن و تحول در آن جامعه بوده است، اگر چه، همه از سنگ و یا سنگ نبشتهاند ولی همیشه بمانند شناسنامه افتخار آمیزی هستند که به جهانیان ارائه میشود."
خلیج فارس برای ایران و ایرانیان همان شناسهِ هویتی است که اگر به تاریخ پیش از سنگ نبشته ها نیز باز گردیم نام دیگری نداشته است.
یادآوری این نکته برای "کشورهای حاشیه خلیج فارس" بهطور قطع ضروری است که اگر نفت و درآمدهای ناشی از آن در چند دهه گذشته نبود، امروز اثری و خبری هم از هیچکدام آنها وجود نمیداشت.
نگرانی برای ما ایرانیان نه از آن جهت باید باشد که جماعتی میخواهند با فرصت طلبی و سوء استفاده از موقعیت کنونی ایران ]...] برای خود شناسنامه و تاریخ بیافرینند، بلکه بیشتر باید بدین مهم بازگردد که انفعال ما [...]خواهد توانست پیآمدهای شوم دیگری را نیز بدنبال داشته باشد[[… خلیج همیشه پارس همیشه و همچنان خلیج پارس باقی خواهد ماند.
حسین لاجوردی
پاریس – دهم اردیبهشت نود و یک
خلیج فارس
سروده استاد توران شهریاری
چو نام روز دلافروز شب
نخواهد شد |
|
خلیج فارس، خلیج عرب نخواهد شد/ |
سرنوشت دو خانه تاریخی در اصفهان:
خانه قزوینیها، دیروز و خانه متینپور، امروز!
مهدی فقیهی
خانه قزوینیها، دیروز: در جنوب خیابان ابن سینا و در محله دردشت اصفهان خانهای تاریخی از دوره قاجار برجای مانده که تا اوایل دهه 50 خورشیدی به عنوان محل مسکونی مورد استفاده بود. ولی در همان سالها و در سال 1353 خورشیدی از طرف دولت وقت خریداری شد و پس از مرمت و بازسازیهای لازم در اختیار وزارت فرهنگ و هنر قرار گرفت. با این کار سازمان ملی حفاظت از آثار باستانی استان اصفهان در این خانه تاریخی مستقر شد و این استقرار زیر عناوین مختلف تا حال حاضر نیز ادامه دارد. ورودی این خانه تاریخی در انتهای دالانی سرپوشیده واقع شده که در طول آن دیوار تازه ساز و مشبک خانه کهکشانیها دیده میشود. با گذر از این دالان پر پیچ و خم و طی چند پله مرتفع به میانسرای وسیعی میرسیم که به خانه قزوینیها تعلق دارد. این میانسرا با ظاهری مستطیلی شکل و آبنمایی در بخش مرکزی و دو باغچه قرینه در اطراف آن، همچنین تالار شاهنشینی در ضلع شمالی که با گچبریهایی به شکل مقرنسهای در هم و پنجره ارسی، با آلتهای شیشهای رنگی و مشبک ریزنقش آراسته شده، زیبایی دو چندانی به این بنا میبخشد. اتاقهای جانبی این تالار با پوششی از تاق و تویزه و خطوط تزیینی ممتد و موازی که در اطراف تاقچهها دیده میشوند، بسیار ساده و بیپیرایهاند.
ادامه مطلب ...دیدار با منصور زیرک
ایراننامه - مهدی فقیهی: منصور زیرک یکی از کوشندگان و کارشناسان خلاق عرصه هنر است که از سال 1370 خورشیدی با مدرک کارشناسی وارد حوزه مرمت سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری گردید. وی از همان ابتدا با توجه به تحصیلات آکادمیکی در زمینه مرمت آثار تاریخی داشت در پروژههای مرمتی مختلفی همچون مرمت نقاشی و اشیاء تاریخی به فعالیت پرداخت. اولین آشنایی او با نقاشی لایه چینی (یکی از شاخه های نقاشی ایرانی ) با مرمت تزیینات لایهچینی تالار اشرف اصفهان در سال 1370 آغاز شد و در طی بیست سال در قالب مرمت نقاشیهای دیواری خانه خواجه پطرس اصفهان در سال 1376،نقاشیهای کوشک هشت بهشت اصفهان در سال 1381، مرمت نقاشیهای سقف طبقه ششم کاخ عالی قاپو به سال1382و ....تداوم و تکامل یافت. این اقدامات سبب گردید که منصور زیرک در زمینه احیاء و ترویج نقاشی لایه چینی به تعریف جدیدی از این هنر دست یابد و به خلق 105 تابلو لایهچینی به سبک سنتی و پست مدرن بپردازد. تابلوهایی که در نمایشگاههای داخلی و خارجی متعددی همچون نمایشگاه هفته فرهنگی ایران و صربستان در بلگراد با کسب منشور صلح و دوستی (بهمن سال 1387) ، نمایشگاه شاهکارهای جهانی در شهر عشقآباد ترکمنستان و کسب دیپلم افتخار در زمینه هنرهای تجسمی (تابستان سال 1388)، نمایشگاه سیر تحول هنرهای اسلامی در شهر مونیخ آلمان (زمستان سال 1389) نمایشگاه اختصاصی در شهر وین اتریش (زمستان سال 1389)، نمایشگاه اختصاصی در شهر استکهلم سوئد در (زمستان سال 1389) به نمایش در آمدند. علاوه بر این از مسئولیتهای ایشان در سازمان میراث فرهنگی اصفهان می توان به موارد زیر اشاره نمود:
ادامه مطلب ...جزایر سهگانه ایرانی، نامهای پارسی دارند:
بوموسو، تنب بزرگ و تنب کوچک
جزایر سه گانه ایرانی ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک در طول تاریخ همیشه هویتی ایرانی داشته و خواهند داشت. یکی از راه های حفظ هویت ایرانی این جزایر پاسداشت نام های اصیل و ریشه دار ایرانی آنهاست که نشان از حاکمیت همیشه ایرانی بر این جزایر و نفوذ زبان فارسی در این منطقه دارد. به ویژه درباره جزیره ابوموسی بدون این که نیازی به تغییر نام باشد بایسته است که در نوشتههای پارسی و مکاتبات، نام این جزیره را درست و باتوجه به ریشه ایرانی آن، «بوموسو» بنویسم و بخوانیم.
بوموسو، نام اصلی جزیره ایرانی موسوم به ابوموسی است
نام اصلی و ایرانی جزیره ابوموسی، «بوموسو» است که با دخالت بیگانگان استعمارگر و به تقلید از نوشتههای عربی «بوموسی» و «ابوموسی» گفته و نوشته شده است. واژه فارسی «بوموسو» از دو بخش اصلی تشکیل شده است. بخش نخست این واژه «بوم» است که معنی آن «سرزمین» است. بخش دوم آن «سُو» است که همان « سُوز» یا «سبز» است. به این ترتیب ترکیب «بوم + و + سُو» نام اصلی و ایرانی این جزیره است که معنی آن «بوم سبز» یا «سرزمین سبز» میباشد.
در تائید این نکته، به نامهای فارسی دیگر این جزیره نیز میتوان اشاره نمود که دربرگیرنده هر دو جزء «بوم» و «سبز» هستند. این جزیره که از خوش آب و هواترین مناطق خلیجفارس است و انواع گیاهان و جانوران دریایی در ساحل آن به چشم میخورد و از دیرباز دارای آب شیرین، کشتزار و مراتع خوب بوده، نزد مردم بوشهر و بندر لنگه و دیگر شهرهای پارس تا 80 سال پیش به نام «گپ سبزو» به معنی «سبزهزار بزرگ» شناخته میشد و یا در اسناد تاریخی از آن با نام «بوموو» یاد کرده اند که از دو بخش «بوم» + «اوو» یا «آب» تشکیل شده است و به صورت «بومُف» معرب شده است.
بنابراین شایسته است که در نوشتههای پارسی، نام این جزیره را درست و باتوجه به ریشه ایرانی آن، «بوموسو» بنویسم و بخوانیم.
تُنب، واژهای پارسی است
عربها که میکوشند نسبتی بین خود و جزایر سهگانه تنب بزرگ و تنب کوچک و بوموسو پیدا کنند، در نوشتههای خود واژه فارسی تنب را معرب کرده و به صورت «طنب» مینویسند. در صورتی که «تُنب» یا « تُمب»، واژهای فارسی سره است که در گویشهای محلی جنوب ایران شامل لهجههای لارستانی، بندری، تنگستانی و دشتستانی به معنای «تپه» و «پشته» یا «تَل» میباشد. در خلیج فارس دو جزیره نام تُنب بر خود دارند، یکی تنب بزرگ و دیگری تنب کوچک.
جزیره تنب بزرگ از دیرباز به نامهایی همچون تُمب بزرگ، تُمب گپ، تنب مار، تُنب مار بزرگ، تل مار و ... نامیده میشده است؛ چون در این جزیره در گذشتهای نهچندان دور شمار زیادی مار سمی وجود داشته است. در گویش دریانوردان محلی این جزیره را «تمب گپ» نیز مینامند که باز نشان از هویت ایرانی آن دارد. واژه «تنب» در ترکیب نام بسیاری از روستاهای بندرلنگه و بوشهر نیز به کار رفته است. نام جزیره «تنب کوچک» نیز بر همین بنیان استوار است.
پیام جزایر ایرانی
سراینده استاد هما ارژنگی
ای یاوه گوی نادان، بازیچهی شغالان،
چون شیرخواره طفلان، از رسم و راهِ مردان
گویا خبر نداری!
تو از کنامِ شیران، از خطهی دلیران،
گویا خبر نداری!
****
این خاکِ پهلوان خیز، این توتیای زر خیز،
با جانِ ما سرشته
پیوند جاودانش، بر سنگِ کوه و دریا،
با خونِ ما نوشته