معماری مدرن ایران و کمبود حافظه تاریخی!
دکتر محمود دهقانی
پس از ورود سبک مدرن معماری اروپایی به ایران دیری نپایید که آفت بساز و بفروشی بدون هنر گریبان همه شهرهای ایران را گرفت و از جانب دولتها و شهرداریها نیز راهی ارائه نشد. این آفت تا آنجا پیش رفت که ایرانی ساختمان را فقط برای خورد و خوراک و خواب در نظر گرفت و از فضا و زیبایی و چشمانداز و دیگر اموری که در هنر معماری به کار گرفته میشود، بیبهره ماند. مصالح ساختمان بهویژه کاشیها مثل ماشین پیکان سالها هم رنگ و هم شکل و در بازار آن تنوع و ابداعی نبود. سود جویی بازار بساز و بفروشی و چشمپوشی دولتها به دلیل سود اقتصادی، تاثیر ناخوشایندی بر هنر معماری و شهر سازی ایران گذاشت. هنگامی که موجی از دلسوزان گستره معماری که تعدادی از آن ها چشم بر جهان فرو بستهاند و چند نفری هنوز در تلاشاند و عدهای در غربت عمر خود را سپری میکنند، با الهام از تاریخ معماری کشور و با راهاندازی مجله هنری و مقالات معماری خواستند چهره زیبایی از پایتخت و شهرها بسازند، در غناهشت بیل و کلنگ بساز و بفروشها صدایشان خفه بود. اما چند نماد باقی مانده از دهههای پایانی پیش از انقلاب در چند نقطه کشور حاصل پا پس نکشیدن و حقانیت همین غول های دلسوز معماری آن روز ایران است.
در قاموسها واژه معماری "آر شیتکتور" از دو کلمه یونانی "آرشی" به معنی بالا یا اعلا و "تکنوتیکی" به معنی مهارت و فن ساختمان است که در واقع معنی تمام و کمال واژه معماری یعنی (به معرض دید قرار دادن فن ساختمان).۱ آنچه که با ورود سبک مدرن اروپایی وارد ایران شد تهی از فن نبود و بهتر است گفته شود تهی از فن شد. معماری ایران بگفته "آرتور اوپهام پوپ" ادامه تاریخ سدهها و هزارههایی بود که روزگاری از سوریه و شمال هند تا مرز چین گرفته و از قفقاز تا زنجبار را تحت تاثیر خود داشت.۲ چرا که دارای فن دوران خود و برخوردار از هنر بود. اما این معماری در دهه های پایانی روزگار قاجار تا روزگار پهلوی الگو بردار نادرست معماری غرب شد. معماران قاجاری یکی دو دهه سعی در تلفیقی از معماری مدرن و سنتی نمودند، ولی چیزی نپایید که پس از آن ها در روزگار پهلوی ساختمان سازی و بازار بساز و بفروشی راه افتاد و آن هم بدون داشتن حتا یک مجله معماری در کشور و اطلاع رسانی به معماران این روند ادامه پیدا کرد تا جائی که سردر فرودگاه مهرآباد یعنی دروازه کشور بدون زمین لرزه خود به خود فرو ریخت و رسوایی بزرگی به وجود آورد.
در گیر و دار ساختمانسازی و بساز و بفروشی سال ۱٩۷۰ میلادی و الگو برداری از ساختمانهای سبک غرب، مدیر یکی از مجلات معماری فرانسه که شناخت خوبی از معماری سنتی ایران داشت، آمده بود تا مطالبی پیرامون معماری مدرن ایران تهیه کند. از معماران و از جمله مهندس فروغی رئیس کنگره بینالمللی معماری ایران خواست چند مجله معماری به او معرفی کند تا او بتواند پژوهش خود را با مطالعه و بحث با سردبیران آن مجلات تکمیل و در مورد معماری مدرن ایران در مجله معماری خود در پاریس مطالبی بنویسد. وقتی به او پاسخ داده بودند که در ایران مجله ویژه معماری وجود ندارد انگشت به دهان در حضور امیر عباس هویدا نخست وزیر وقت که زبان فرانسوی را خوب میدانست پرسیده بود: پس معماران شما چطور می توانند بدون اطلاع از نظرات و عقاید دوستان معمارشان برای مردم ایران معماری کنند و شهر بسازند؟ ۳
به هر روی در روزگار کنونی که در چمبره الکترونیک و ماهوارهها جهان به دهکده ای شباهت پیدا کرده و در روند معماری و شهرسازی نیز شتابی درگرفته است، دسترسی به طرح و تصویر و مجلات بینالمللی معماری آسان و در یک چشم به هم زدن است. با این رویداد آغاز فصل نوین در ایران نیز هر چه باشد در شهرهای کشور نمایانگر صدای پای نهضت هنری و فنی مدرنی در گستره معماری غیر سنتی است و چون تاکنون کار عمدهای صورت نگرفته داوری آن بر عهده آیندگان خواهد ماند. از نکات دیگر، حلول روی ماه طراحان و مهندسان زن به میدان کارزار معماری در ایران نیز نوید بخش این آرزو است تا شاید با چربیدن احساس مسئولیت زنان بر مردان در کشور، سدی بر بدبختی های تاریخی شده و خانه ها بر سر ساکنان آن در کشوری که بر کمربند زمین لرزه قرار گرفته است فرو نریزند. وجود زنان در گستره معماری و شهرسازی حتا در زیبا سازی چهره شهرها نیز تاثیر خواهد گذاشت و تا چند دهه دیگر، کشور بطور فزاینده ای شاهد آن خواهد شد.
با رویش ساختمان های بلند مرتبه در شهرهای ایران و مقایسه این طرح ها با طرح های گرداگرد جهان، تاثیرپذیری معماران و طراحان تحصیل کرده امروزی دانشگاههای ایران از کشورهای اروپایی و ساختمانهای کشورهای کوچک حاشیه خلیج فارس که با حراج نفت و بانک های پر پول توانسته اند زبده ترین طرح ها و معماران برجسته را به این ناحیه بکشانند بر روند ساختمان سازی در ایران مشاهده میشود. از این منظر طراحان شهری در ایران نباید از بافتهای سنتی غافل بمانند. اصولا بافتهای قدیمی شهرهاست که نام شهرها را پر آوازه میکنند.
از سوی دیگر گسترش روابط سیاسی و بازرگانی ایران پس از انقلاب با کشورهای آسیایی نظیر ژاپن، چین، مالزی و سنگاپور نیز سلیقههایی به ایران آورده است. از این رو نگاه ایرانی همچون گذشته فقط به اروپا نیست بلکه تاثیر فرهنگ معماری مدرن در آسیا نیز که خود متاثر از معماری اروپایی شده، معماران ایرانی را وسوسه می کند. اگر در روزگار کهن ایوان، گنبد و ستون های ایرانی آوازهاش جهان را فراگرفت و طرح باغ و معماری آن بر کشور هند اثر گذار بود ولی امروز خود تحت تاثیر هنر و طرح های وارداتی معماری کشورهای کوچکی چون قطر و امارات است و با سفرهای طراحان ایرانی و دیدار از شهرهای دبی و دوحه و ابوظبی چشم به چشمی در گرفته است. اگر روزگاری بادگیرها به دلیل گرمی هوا بر فراز خانه ها در دیره و دبی همانند بوشهر و لنگه و دیگر شهرهای حاشیه این سوی خلیج فارس بود ولی امروز با وجود برق و کولر، در آن سوی خلیج فارس با هجوم معماران اروپائی و آمدن فرهنگ معماری و شهر سازی غرب به آنجا، همه آن نمادها از بین رفته و طرح های ساختمانهای بلند مرتبه خیابان "بن یاس" دیره در دبی بر سر شهر تهران که خود از پیروان نخست معماری اروپایی بود نیز سایه افکنده است. بنابراین اگر از چند دهه پیش شهرسازی و معماری ایران از اروپاییان پیروی می کرد، در حال حاضر آسیا و دیگر نقاط جهان بویژه حاشیه خلیج فارس نیز به آن افزوده است.
با نکات بر شمرده شده هرچند سبک مدرن سراسر ایران را فرا خواهد گرفت ولی این دگرگونی به میمنت عصر الکترونیک و وجود دانشکده ها، معماری ایران را به ورطه نخواهد انداخت.
اما واقعیت این است که معماری و شهر سازی از طعم و بوی سنتی فاصله خواهد گرفت و بیم آن میرود که ایران آینده چشم و گوش بسته شمایل خود را به سلیقه های وارداتی بسپارد. از آنجا که ایرانیان مقلدان خوبی در طرح ها بوده اند امید است سبک های جدید در حاشیه خلیج فارس که با مدرن ترین طرح های اروپایی پیاده میشوند، باعث شگفتی و تقلید چشم و گوش بسته نشود و بر سبک و سیاق فرهنگ اصیل ایرانی در این امور راه برنبندد.
پر واضح است که معماری ایران یعنی آن چیزی که برپایه و اساس سنت و تاریخ بود بکلی از دهه های پیش از انقلاب بهمن از گردونه بیرون رفته است ولی در روزگار کنونی در گوشه و کنار، گاه رنگ و بوی نمای یک ساختمان با تلفیقی از مدرن و سنتی نیز دیده می شود.
اما عصر الکترونیک آوردگاه خلق طرح های دل انگیز شده است. اگر ساروتقی وزیر و مسئول شهرسازی و امور ساختمان ها در روزگار صفوی کاخ "صفی آباد" را بر فراز تپه نگین شهر اشرف (بهشهر) کرد، نسل امروز معماران در چهل کیلومتری آن از تلفیقی از طرح ها ساختمان شهرداری ساری را به گونه یک تاج بر کاکل شهر گذاشته اند.
اگر سی و سه پل اصفهان تا به امروز چشم جهانگردان را به خود میخکوب میکند، زیبایی چنگال عقرب بر پل جوادیه تهران نیز چشمها را نوازش میدهد. به هر روی سبکهای مدرن در ایران نیز طرفداران خود را پیدا کرده است. البته نه تنها در ایران بلکه در سایر کشورها نیز در بر همین لولا چرخیده و در خیلی از کشورها تاکید بر معماری مدرن بیشتر از پیش شده، تا جایی که در برخی از دانشکده ها هزینه پژوهش در مورد معماری سنتی به حداقل خود رسیده و نظرها معطوف معماری مدرن میباشد.
هر چند معماری مدرن به کلی دارای فاصله عمیق با سبک و سیاق سنتی شده و طراحان شهری را غافل گیر و سردرگم نموده ولی میبایست طراحی بافت سنتی را نیز گرامی داشت چرا که نشانه فرهنگی ایران را داراست و در گذشته خوش درخشیده است. البته ساختمان های مذهبی در سراسر کشور با تزئینات و کاشیها شکل و شمایل سنتی دارند. در واقع چنین پیداست که معماری ساختمانهای مسکونی و اداری با ساختمانهای مذهبی در ایران هریک به موازات همدیگر راه خود را مستقل ادامه می دهند.
در روزگار کنونی حرف نوآوری است و کسانی که خواهان این رویکرد هستند از دیگران در ایران و شاید بتوان گفت در سراسر جهان جلو افتاده اند. آنچه که در ایران باید به آن اهمیت داده شود، شالوده و پی مناسب است تا ساکنان ساختمان ها با زمین لرزه زیر آوار نروند. سبک و روال معماری در عصر الکترونیک راه خود را خواهد یافت و در دهکده جهانی فرهنگها و از جمله معماری و شهرسازی قاره به قاره، کشور به کشور، شهر به شهر و روستا به روستا بر هم اثر خواهند گذاشت. ولی تقلیدهای بدون مطالعه تاریخی عواقب وحشتناکی به بار خواهد آورد. در شهری مثل تبریز که به گواه تاریخ با زمین لرزه های وحشتناک روبرو بوده و "شاردن" جهانگرد و طلافروش فرانسوی نیز در سفرنامهاش از ویرانی آن نوشته است در حال حاضر بدون مطالعه تاریخی، سرتا پای "برج آذربایجان" دارای نمای شیشه ای است. این خطا به صورت فزاینده ای در همه شهرهای ایران دیده میشود.
در شهرهای شمال، بویژه ساری نیز بیشتر نماهای بیرونی ساختمان های جدید شیشهای هستند. این موضوع در مرحله اول ناشیگری دولتها، مسئولان شهرداری و امور شهری را میرساند و در مرحله دوم گواهی از در غلتیدن طراحان و معماران در زرق و برق و نداشتن حافظه تاریخی است که دانشکدههای معماری در سراسر کشور نیز مسئول این خطا خواهند بود. بستن چشم بر رویدادها و نداشتن مطالعات تاریخی در مورد زمین لرزه و از سویی زدودن سنت و نکات زیبای فرهنگی در گستره شهرسازی و معماری چهره شهرها را هر چند بزک میکند اما دارای فرهنگ هنری ماندگار نیست. " فرهنگ آن چیزی است که میماند هنگامی که تتمه همه چیز فراموش شده باشد".۴
پی نوشت ها:
۱-سخنرانی "دکسیادیس" در دانشگاه آریزونا امریکا. دکتر اعتماد ۱٩۷۳
۲-معماری ایران نوشته آرتور اوپهام پوپ. ص ٩ . نسخه انگلیسی. تایمز و هودسن. لندن ۱٩٦۵
۳-نگاه کنید به هنر و معماری شماره ۲۵ – ۲٦ سال ششم. آذر – اسفند ۱۳۵۳
۴-جمله از "ادوارد هریو" در مقاله ناصر بدیع "هنر و معماری کشورهای در حال صنعتی شدن". اسفند ۵۲ ص. ۳۱
ba ejaze web shoma ra link kardam
درود و سپاس
از درج این نوشته ممنونیم و استفاده کردیم.