ایران نامه

ایران نامه، پایگاه آگاهی رسانی میراث فرهنگی و طبیعی ایران و جستار های ایران پژوهی

ایران نامه

ایران نامه، پایگاه آگاهی رسانی میراث فرهنگی و طبیعی ایران و جستار های ایران پژوهی

پژوهشی از دکتر شروین وکیلی

                                              

                                      سیاست پولی هخامنشیان* 

                                        دکتر شروین وکیلی

نوآوری‌های پارس‌ها برای استانده کردنِ یکاها احتمالاً از زمان خود کوروش آغاز شده و در دوران داریوش چند ده سال سابقه داشته است. با وجود این، داریوش بود که آن را با یک نظام پولیِ یکدست و فراگیر پیوند زد و حساب و کتاب مالیات‌های دریافتی را نیز بر مبنای آن محاسبه کرد[1]. اگر بخواهیم طبق قاعده‌ی تاریخ اقتصاد، پول را به صورت «فلزِ قیمتیِ استانده‌ی رایج به عنوان واسطه‌ی تبادل کالا» تعریف کنیم، به این نتیجه می‌رسیم که پول دستاورد هخامنشیان بوده است. تا پیش از هخامنشیان پول عبارت بود از تکه‌های گِرد، چهارگوش، یا لوله‌مانندِ فلزی که بسته به وزنش ارزش پیدا می‌کرد. شکلِ رایج پول در این هنگام لوله‌ای نقره‌ای یا مفرغی یا زرین بود که قطری کمابیش یکسان داشت و می‌شد تناظری را میان ارزش‌های متفاوت پولی و طول‌ آن برقرار کرد. حدس من آن است که نام سیم برای نقره در فارسی از همین‌جا آمده باشد و به زمانی مربوط باشد که تکه‌های سیمی از جنس نقره با طول‌های متفاوت برای تبادل اقتصادی کاربرد داشته است. برای نخستین بار در ابتدای قرن هفتم پ.م. تلاش‌هایی دولتی انجام شد تا وزن این فلز گران‌بها استانده شود. بر این مبنا ضرب سکه ابداع شد. یعنی در کاخ شاه قطعات فلز را وزن می‌کردند و با چکشی مهر شاه را بر آن می‌زدند و به این ترتیب نوعی استانده‌ی وزنی - ارزشی برای فلز قیمتی پدید می‌آمد.

زمانی که کوروش ایران‌زمین را متحد ساخت، ضرب سکه در جهان باستانی وضعیتی پراکنده و ابتدایی داشت. دربارهایی که از ذخایر فلز قیمتی برخوردار بودند، با سیم‌ها و سکه‌هایی که وزن و ترکیبش مدام تغییر می‌کرد در شهرهای متفاوت مستقر بودند. ترابری کالاها به قدری دشوار و مرزهای میان دولت‌های همسایه چندان ناآرام بود که تجارت را به امری منطقه‌ای تبدیل کرده بود و به همین دلیل پول جز در میان طبقه‌ی اشراف و به ویژه ارتباط حاکمان محلی و شاه کاربردی نداشت. برخی از بزرگ‌ترین دولت‌های آن دوران هم‌چنان از نظامی پایاپای برای تبادل استفاده می‌کردند. چنان که در میان‌رودان - که احتمالاً کهن‌ترین مرکز ضرب سکه در این معنای ابتدایی بود - هیچ نظام استانده‌ای برای پول وجود نداشت[2] و مصریان هم اصولاً پول را نمی‌شناختند و فلز قیمتی تنها برای اندرکنش فرعون با شاهان دیگر کاربرد داشت و نه در میان مردم. مهم‌تر از همه این که کیفیت این پول فلزی و نسبت آمیختگی فلزهای متفاوت در آن قاعده‌ای نداشت و در دامنه‌ی بزرگی نوسان می‌کرد.

برخی از تاریخ‌نویسان به پیروی از هرودوت[3] فرض کرده‌اند که مرجع نظام پولی جهان باستان در این هنگام لودیه بوده است و حتا سکه‌ی طلای ضرب‌شده توسط کرزوس را شکلِ اجدادی دریک دانسته‌اند. اما این برداشت نادرست است. ثروت افسانه‌ای شاهان لودیه، که در منابع یونانی بارها مورد تأکید واقع شده، جز در روایت‌های یونانی وجود ندارد و توسط شواهد باستان‌شناختی تأیید نمی‌شود. در واقع لودیه در میان چهار دولتِ دوران کوروش کوچک‌ترین واحد سیاسی بوده و از نظر منابع فلزی و مراکز تجاری و اعتبار خزانه‌ها هم وضعیتی عقب‌مانده‌تر از ماد و بابل و مصر داشته است. آوازه‌ی ثروتمند بودنِ این دولت بیشتر از آن‌جا برخاسته که یونانیانی فقیر در حاشیه‌ی این دولت می‌زیستند و در چشم ایشان مردم لودیه و به ویژه واپسین شاه‌شان - کرزوس که از کوروش شکست خورد - بسیار توانگر و پولدار می‌نموده‌اند. این در حالی است که سکه‌های بازمانده از کرزوس اصولاً طلای خالص نیست و آمیخته‌ای ناهمگن و پرنوسان از زر و سیم است. عیار طلای این سکه‌ها بسیار پایین است و میان 60-40 درصد نوسان می‌کند. تنها شباهت این سکه‌ها – که الکتروم خوانده می‌شدند - و دریک در آن است که وزن‌شان نزدیک به هم بوده است. هر الکتروم حدود هشت گرم وزن داشته است. ضرب سکه‌های ساردی در حدود 620 پ.م. آغاز شد و در فاصله‌ی 545-560 پ.م. به تفکیک سکه‌های زر و سیم در عصر زمام‌داری کروزس انجامید[4].

در واقع، سیستم پولی بازمانده از دولت لودیه در ابتدای دوران هخامنشی به همراه بازمانده‌ی سیستم پولی بابل و ماد یکی از چند نظامی بود که در نیمه‌ی غربی ایران‌زمین و آناتولی رواج داشت و نمی‌توان تا پیش از ظهور دریک آن را استانده‌ای فراگیر در کل شاهنشاهی هخامنشی دانست. ناگفته نماند که بررسی آلیاژ و ترکیب و ساختار ضرب سکه در سال‌های اخیر نشان داده که بخش مهمی از سکه‌های دارای نماد شیر که به کرزوس و دولت لودیه منسوب می‌شد، اصولاً در دوران هخامنشی ضرب شده است. مثلاً شکی نداریم که سکه‌های یادشده پیش از استانده شدن پول و پیدایش دریک و سیگلوس تا دوران داریوش توسط هخامنشیان ضرب می‌شده‌اند[5]. ناگفته نماند که نقش روی این سکه‌های به اصطلاح لودیایی هم شیرِ گاوکش است که نمادی مهرپرستانه است و یکی از نشان‌های رسمی هخامنشیان بوده است. این دو حقیقت که زمان ضرب سکه‌های موسوم به لودیایی در دوران هخامنشی قرار می‌گیرد، و نقش‌ آن هم ایرانی است، اخیراً برخی از متخصصان سکه‌شناس را به این نتیجه رسانده که آنها را اصولاً هخامنشی بدانند و انتساب‌شان به کروزس را روایتی اساطیری و نامستند فرض کنند[6].

کوروش به سرعت پس از فتح بابل و یکپارچه کردن ایران‌زمین سیاست پولی جدیدی را در سراسر قلمرویش اجرا کرد که نمودِ آن را در استانده شدن وزن سکه‌های لودیایی و تأسیس یک ضرابخانه در شهر تئوس می‌بینیم. در میان سال‌های 530-540 پ.م. استاترهای نقره‌ای در این شهر ضرب می‌شدند که از نظر وزن و خلوص با شکلِ رایج در ضرابخانه‌های قدیمی شهر میلتوس و سارد تفاوت داشتند و نشانه‌ی تغییر سیاست پولی در قلمرو کوروش هستند[7]. این سیاست در زمان کمبوجیه نیز بی‌تغییر باقی ماند و دولت‌شهرهای یونانی خارج از قلمرو هخامنشی را نیز زیر سلطه‌ی اقتصادی خود گرفت. مثلاً می‌دانیم که پلوکراتس، که در فاصله‌ی 533 تا 520 پ.م. بر ساموس فرمان‌روایی می‌کرد، حتا در آن هنگام که متحد سیاسی فرعون مصر محسوب می‌شد از نظر اقتصادی و تجاری سخت به سارد و نظم هخامنشی وابسته بوده است[8].

در این زمینه‌ی تاریخی بود که داریوش نوآوری اقتصادی مهمش را به انجام رساند. او یک سکه‌ی نقره‌ی مادی و یک سکه‌ی طلای پارسی را مبنا گرفت و واحدهای خردتر پول را بر مبنای آن سامان داد. او «سیگلوی» را که پول نقره‌ی ماد بود[9] برگرفت و آن را به پول رایج در دست مردم تبدیل کرد. سیگلوی همان است که در بابل با نام «شِکِل» شهرت یافت. هر شکل 6/5 گرم وزن داشت و 90 درصد وزن آن نقره‌ی خالص بود. سکه‌ی زرینِ برگزیده‌ی داریوش، احتمالاً، پیش از به قدرت رسیدن وی در دربارهای پارسی ایلام رواج داشته است. با وجود این، داریوش بود که آن را استانده کرد و قالبی عمومی برایش تعریف کرد. او این سکه‌ی طلای استانده را دَریک نامید. اسمِ این سکه، بر خلاف باور عامیانه که از گزارشی یونانی سرچشمه گرفته[10]، به نام داریوش ربطی ندارد، بلکه همان کلمه‌ی زر فارسی است که در پارسی باستان به صورت دَرَنیَه/ زَرَنیَه وجود داشته است[11]. هر دریک 4/8 گرم وزن داشت و تقریباً از طلای خالص ساخته شده بود.  

          

                     پشت و روی سکه‌ی زر کرزوس و نقش شیر گاوکش بر سکه‌ی کروزسی دروغین

در سال 1312 ه. خ. در پی کاخ آپادانا مجموعه‌ای از این «سکه‌های لودیایی» پیدا شد که به همراه لوح تأسیس بنا در زمین دفن شده بودند. بنابراین در زمان تأسیس این بنا (بین 510-519 پ.م) هنوز دریک رواج نداشته است. پژوهش‌های بعدی در این زمینه به این نتیجه‌ی کلی انجامید که داریوش، احتمالاً، در اواخر سال 515 پ.م. یا ابتدای 514 پ.م. ضرابخانه‌ی مرکزی دولت خود را راه‌اندازی کرده و سیگلوی و دریک را در حجمی بالا در سراسر شاهنشاهی به جریان انداخته است[12]. تاریخ‌های دیرتری نیز برای آغاز این کار پیشنهاد شده که جدیدترینش به مایکل ویکرز تعلق دارد که می‌گوید دریک پس از 490 پ.م. ضرب شده است[13]. اما این برداشت با انتشار لوحی از مجموعه‌ی تخت‌جمشید از سال 500 پ.م. که به دریک اشاره می‌کند، بی‌اعتبار شده است[14].

نام دریک در نهایت هم‌چون نامی عمومی برای پول در جهان باستان رواج یافت و این قاعده تا امروز دوام آورده است. چنان که واحد پول هنوز در یونان دراخما و در کشورهای عربی درهم است که هر دو از دریک مشتق شده‌اند. در جهان باستان حتا سابقه‌ی دریک را به زمان‌های گذشته‌تر منسوب می‌کردند و سابقه‌اش را به شاهانی اساطیری می‌رساندند. مثلاً کسنوفانس نوشته - و نادرستی‌اش روشن است[15]- که این سکه در دوران کوروش بزرگ ابداع شد، و تورات آن را به عصر داوود مربوط دانسته است[16].

 تأسیس این نظام پولی در جهانی که تقریباً تمام تبادل اقتصادی‌اش به شکل تهاتری و غیرپولی انجام می‌شد، کاری بسیار نوآورانه بود و تا یک قرن بعد چندان فراگیر شد که حتا در دولت‌شهری دورافتاده مانند آتن هم رواج یافت. در واقع کهن‌ترین سند غربی که از نام دریک در دست داریم به خزانه‌ی پارتنون آتن مربوط می‌شود و به سال 428-429 پ.م. مربوط است[17].  

 

-----------------------

* این نوشتار برگرفته از کتاب زیر چاپ دکتر شروین وکیلی با نام «داریوش دادگر؛ ظهور من پارسی و نظم هخامنشی» است (فسمتی از گفتار دوم برگرفته از بخش چهارم (با عنوان «ساخت اجتماعی شاهنشاهی هخامنشی») . 

 از آنجا که در این نوشتار خواندنی مطالبی مهم درباره پول در دوره هخامنشی آمده است، در این روزها که بحث تغییر واحد پول ملی مطرح شده است و با توجه به اهمیت موضوع، دوست عزیزم علیرضا افشاری که کار ویرایش این کتاب را بر عهده دارد با اجازه نویسنده این بخش از کتاب را برای کار در ایران‌نامه فرستاده است که به این وسیله از او و دکتر شروین وکیلی سپاس‌گزاری می‌کنم. 



[1] هرودوت، کتاب سوم، بند 89 و 95.

[2] کوک، 1383: 133.

[3] هرودوت، کتاب نخست، بند 94.

[4] بالسر، 1388، ج.6: 99.

[5] Noe, 1956: 23; Robinson, 1958: 187; Carradice, 1987: 73 , 10-11.

[6] Cahn, 1979: 55-57; Root, 1988: 1-12.

[7] بالسر، 1388، ج.6: 101-99.

[8] بالسر، 1388، ج.6: 101.

[9] کوک، 1383: 134.

[10] Pollux, Onomastikon 3.87, 7.98 ; cf. Caccamo, 1985.

[11] Herzfeld, 1938: 146.

[12] Robinson, 1958: 190; Kraay, 1976: 32; Bivar, : 617.

[13] Vickers, 1985: 4.

[14] Root, 1988: 8-12.

[15] کتاب اول تواریخ ایام، باب 29، آیه 7.

[16] کوک، 1363: 134.

[17] Inscriptiones Graecae I3: 383.

نظرات 3 + ارسال نظر
محمود دهقانی 29 تیر 1390 ساعت 09:23 ق.ظ http://dehgani.persianblog.ir

با توجه به تنوع قومی نمی دانم پارسی برای پول ما مناسب باشد یا نه. با توجه به خیلی جهات و دو آتشه بودن استعمار البته به نام ملی گرائی باید فلان جای آدم هم چشم باشد که پا نخوریم. شله شوربای غریبی است نازنین

درود بر شما آقای دکتر دهقانی

من هم با شما هم اندیشم. از مجموع نظراتی که تاکنون دوستان در این ستون گذاشته اند می توان چنین جمع بندی کرد که :

1- نامی که برای واحد پول ایران انتخاب خواهد شد نباید جنبه قوم گرایانه داشته باشد.
2- سوء استفاده از واحد پولی دوره هخامنشی نباشد.
3- تکراری، بیگانه، دشوار در گفتن و نوشتن نباشد.
4 -زیبا، ساده، با معنی، جدید باشد.

بهرام روشن ضمیر 29 تیر 1390 ساعت 01:37 ب.ظ http://iranology.net

با درود به شما و سپاس از علیرضا افشاری عزیز و استاد گرانمایه ام شروین وکیلی.
جستاری خوب و به موقع بود. و امیدوارم مورد بهره دوستداران قرار گیرد. جا دارد از توجه شما به موضوع پول در این روزها سپاسگزاری کنم. امیدوارم به کمک فرهیختگانی چون شما، نامی برازنده و شایسته ایران و ایرانی برگزیده شود.
نکته ای که به گمانم در مقاله نابجا می آمد، نام دریک است که به گفته دکتر وکیلی و پیش از او هرتسفلد نه به دارا که به طلا یا زر بستگی دارد. به گمانم چنین نیست. همچنانکه نوشته اند، زر را در زبان پارسی باستان، درنیه میگفتند. البته که "ز" و "د" قابل تبدیل است ولی روشن نیست که حرف "ن" در اینجا چگونه حذف شده است.
از سوی دیگر اگر نگاه کنیم واژه دیناریوس یونانی بسیار نزدیک تر به واژه درنیه است. چراکه تنها جابجایی "ن" و "ر" را دارد که در گذر از پارسی یه یونانی و برعکس آن مشابه دارد.
از این رو به گمان من دریک به وضوح اشاره به دارا = داریوش دارد و در اینباره بعید است مورخ یونانی اشتباه کرده باشد.
و همچنین گمان میکنم دیناریوس = دینار یونانی نه از دریک که از آن واژه درنیه گرفته شده باشد که یعنی طلا.
شاد و پیروز باشید

درود
آنچه که در مطلب دکتر وکیلی اشاره شده در دانشنامه ایرانیکا چنین نوشته شده است:

The ancient Greeks believed that the term dareikós was derived from the name of Darius the Great (Pollux, Onomastikon 3.87, 7.98; cf. Caccamo Caltabiano and Radici Colace), who was believed to have introduced these coins. For example, Herodotus reported that Darius had struck coins of pure gold (4.166, 7.28: chrysíou statḗrōn Dareikôn). On the other hand, modern scholars have generally supposed that the Greek term dareikós can be traced back to Old Persian *dari- “golden” and that it was first associated with the name of Darius only in later folk etymology (see ACHAEMENID DYNASTY; Herzfeld, p. 146; for the contrary view, see Bivar, p. 621; DARIUS iii).

[ بدون نام ] 23 اسفند 1390 ساعت 02:55 ب.ظ

هخامنشیان که وجود نداره چرا چرت نوشتی؟ برو ناصر بور بیرار و نیگا کن آقای فارس!!!

مگه اصلا فردی به نام بوربیرار وجود داره؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد