بیانیه گروهی از دانشآموختگان باستانشناسی کشور
درباره نامه استادان دانشگاه درمورد چندپارهشدنِ سازمان میراث فرهنگی و لزوم تخصصگرایی
پس از نامه گروهی از استادان دانشگاه درباره پرهیز از چندپارهشدنِ سازمان میراث فرهنگی و لزوم تخصصگرایی و پاسخ سازمان میراث فرهنگی که در برخی از پایگاه های اینترنتی بازتاب یافت، اکنون جمعی از دانشآموختگان باستانشناسی کشور به نقد هر دو نامه پرداختهاند و نکاتی را به بازتاب دهندگان نامه و همچنین مسئولان سازمان میراث فرهنگی یاد آوری نمودهاند. این گروه از باستان شناسان در بخش نخست بیاننامه خود با اشاره به تخریبهای گسترده میراث فرهنگی کشور بر حساس بودن شرایط فعلی تاکید نموده و نوشته اند: « اقدام آگاهانه و مسؤلانه جمعی از استادان فرهیخته و چراغهای فروزان آسمان فرهنگ و دانش کشور دربارة لزوم هوشیاری و توجه به نگهداری و صیانت از حریم میراث و فرهنگ و تمدن ایرانی- اسلامی مایة خرسندی است. انتشار این نامه در ماههایی که پیوسته خبر تخریب و نابودی تپهها، محوطهها، امامزادهها، آرامگاهها و بناهای تاریخی -همچون اصفهان عهد صفوی، امامزاده یحیای کاشان، بندر مهروبان، سرای دلگشا و خروج 35 اثر از فهرست آثار ملّی کشور- به گوش میرسد، اهمیت دوچندان دارد. انتظار میرود همچنان که این صاحبنظران و استادان خواستار توجه مضاعف مدیران و مسؤولان به حساسیتهای فرهنگی کشور شدهاند، این اعلام نظر به مثابه فرصتی تاریخی نگریسته شود و خصوصاً شاهد توجه به مسأله "تخصصگرایی" در حوزه مهم و حساسی چون میراث فرهنگی باشیم».
دانشآموختگان باستانشناسی کشور در ادامه ضمن اشاره به اهمیت حفظ میراث فرهنگی به عنوان مقولهای بشری، بر غیر سیاسی بودن "نامه گروهی از استادان دانشگاه دربارة پرهیز از چندپارهشدنِ سازمان میراث فرهنگی" و تاکید نموده و نوشته اند که « ... هرگونه برداشت سیاسی و غیر فرهنگی از آن نامه را شدیداً محکوم مینماییم»
باستانشناسان در ادامه ابراز امیدواری کرده اند که « ... پیام دلسوزانه و روشنگر این نامه شنیده شود و دستهای یاری و حمایت برای حراست از حریم میراث فرهنگی گشوده گردد تا در پرتو برنامههای کلی کشور و با همت جمیع مسؤولان و صاحبنظران، اصلاحات مقتضی در زمینۀ شیوۀ مدیریت و برنامهریزی در این عرصهها به کار گرفته شود. امروزه مدیریت مطلوب در زمینههای میراث فرهنگی و طبیعی در صف مقدم ملاحظات کشورها و دولتها جای دارد و غفلت از آن و اتخاذ تصمیمهای نسنجیده و ناکارشناسانه، از کارآمدیِ این سرمایة ارزشمند در مواجهه با مشکلات جهانِ معاصر میکاهد؛ امری که هرگز به صلاح کشور نیست. این نامه نشان داد که نگرانی دربارة وضع بحرانی میراث فرهنگی فقط مختص کارشناسان باستانشناسی، مرمت، موزهداری و سایر متخصصان و دستاندرکاران این حوزه نیست، بلکه بسیاری از فرهیختگان با چشمی نگران، نظارهگر اوضاع میراث فرهنگی کشور هستند و تغییر و تحول در رویکرد مدیریتی این حوزه را خواستارند».
نویسندگان این نامه در بخش پایانی به نقد جوابیه سازمان میراث فرهنگی پرداخته و نوشته اند: « مدیریت سازمان میراث فرهنگی در جوابیهاش به آن نامة معنوی، روشنگر و راهگشا، بیش از آنکه پیام نامه را به دیدة یک فرصت تاریخی بنگرد و تلاش نماید تا از آن به عنوان فتحِ بابِ مشارکت اهل نظر و صاحبان اندیشه در عرصههای کلان میراث فرهنگی بهرهمند شود، پاسخی ناپخته، فرافکنانه و بیبهره از ادبیاتی فرهیخته و عالمانه داده است و "نقد" را به "مخالفت و دشمنی" تعبیر کرده است. بدیهی است که اینگونه رفتارها و گفتارهای مدیریت سازمان میراث فرهنگی و گردشگری برای جامعه پذیرفتنی نیست».
دانشآموختگان باستانشناسی کشور در پایان به مدیریت سازمان میراث فرهنگی پیشنهاد کرده اند: « ... با استقبال از همفکری و همدلی استادان، از چنین فرصتهایی بهره ببرد و با تشکیل سمینارها و گردهماییهای تخصصی و عمومی – و بیآنکه کارشناسان ممنوعالمصاحبه و خبرنگاران ممنوعالحضور شوند- با مشارکت کارشناسان، صاحبنظران و اصحاب اندیشه، به بررسی کاستیها پرداخته و برای رفع آنها اقدام نماید. بیتردید یکی از نگرانیهای جدی در نامة استادان توجه به موضوع تخصصگرایی و شأن مدیریت تخصصی و پاسخگو بودن مسؤولان و مدیریت آن سازمان است. انتظار میرود که پیام روشن و صریح آن نامه در عرصة مدیریت کلان میراث فرهنگی کشور شنیده و به کار بسته شود» .