کمان اصفهان با قدرت مشورت و تخصص به زه میشود
ایراننامه- معصومه شهباز: بر پیشانی بازار شاهی نقش جهان، زایچه اصفهان شیری انسان نماست که کمان به دست، تیری را رو به سوی کژیها روانه ساخته؛ طالع بلندی که اصفهان را از گذرهای تاریخ پر فراز و نشیب اش گذراند و سیمای آن را گرچه زخم خورده از یوغ تازی و مغول و افغان و جهل حاکمان اما همچنان با صلابت از آیینه کاخها و باغها و هنرهای هزار نقشاش نمایان میسازد. زایچه اصفهان کمان است؛ نهمین صورت از صور فلکی که با آذر از گاهشماری خورشیدی مطابقت دارد؛ از این روی حامیان میراث اصفهان، یکمین روز از این برج را روز بزرگداشت اصفهان نامیده اند. اصفهان آیینهدار جمال هنر های بی نظیر و جایگاه کمال معماری ایرانی است و از همین مقام شایسته بهترین پاسداری است که پشتوانه آن قدرت اندیشه، مشورت، تخصص و آگاهی است و تنها در همیاری بی دریغ و به دور از تعصب رسانه ها، متخصصان و مدیران حاصل میشود.
اصفهان در سالهای گذشته با نبود دست توانای تخصص و مشورت در صدر تصمیمگیریهای کلان بر باد فنا سوار بوده؛ تجربیات تلخ این سالها برای این شهر بسیار گزاف تمام شد که نمونه زبان زد آن برج جهاننما در حریم نقش جهان بود؛ گرچه در حال حاضر به نظر میرسد که جهاننما کوتاه آمده اما اصفهان و نقش جهان برای حفظ این حریم، فریادها زد و گلو پاره کرد. نمونهای دیگر که هم مردم و هم مدیران شهر، در کلاف سر در گم آن سرگردان ماندهاند، متروی اصفهان است؛ پروژهای که این شهر را در هم پیچانده و سی و سه پل را در صدر همه درگیر خود کرده است. مترو، محور تاریخی شمالی-جنوبی اصفهان را متزلزل ساخته و جهت تونل شرقی-غربی آن میدان نقش جهان را نشانه رفته است.
بی شک هیچ کس قصد ویرانی اصفهان را نداشته و همه به گونهای خواستار آبادانی آن بوده اند اما همان گونه که همه از وصف حال کنونی اصفهان میدانند، این گونه نشد و عرصه بر اصفهان و میراث اش روز به روز تنگتر و تنگتر شد.
در سالهای اخیر گسترش و توسعه ابعاد شهری، اصفهان را با خیل جمعیت روز افزون و ترافیک قفل شده رو به رو ساخت؛ گسترش رویکرد ساخت و ساز و انبوه سازی، احداث زیر گذرها و روگذرها و میلیاردها میلیارد سرمایه در قالب میل و بتون برای برون رفت از حلقه بسته ای که حاصل توسعه ناپایدار اصفهان، بدون پیش بینی آتیه شهری که شهر موزهاش میخوانند، از چالشهای پیش روی این شهر است. این در حالی است که باید برای اصفهان به عنوان یک شهر تنیده از بافتهای تاریخی و محتوی آثار معماری ارزشمند آن، «توسعه» همراه با حفظ و پایداری میراث این شهر تعریف شود؛چیزی که مدیران و مسئولان از آن غافل ماندند و خواسته و ناخواسته میراث اصفهان را قربانی راهکارهای نه چندان چاره ر کنترل جمعیت و ترافیک انبوه آن کردند.
به کار نبستن تدابیر کافی و پیشبینیهای لازم در اجرای پروژههای بزرگ که دائما از سوی مجریان، احیا و جراحی باز قلب نامیده شدهاند، زخمهای عمیق دیگری را بر پیکره اصفهان وارد خواهد ساخت؛ پروژههایی که با این اوصاف یقینا اهداف اقتصادیشان بر اهداف فرهنگیشان میچربد، وگرنه چگونه میتوان بافتهای تنگ و باریک تاریخی میدان کهن را در میان هجوم مراکز خرید و پاساژهای پیشبینی شده و سیل جمعیت ترافیک ناشی از آن در آینده پاسداری و به قولی احیا کرد.
از سوی دیگر سازمان میراث فرهنگی در اصفهان در طی سالهای گذشته در نقش مدیریتی که میبایست با تمام قدرت ایفا میکرد، کمرنگ جلوه نمود؛ متولی اصلیای که نقش خود را در حد نظارت که تنها بخشی از مسئولیتهایش شمرده می شد، تقلیل داد. نمونههای بارز در این مورد مرمت پل خواجو و طرح میدان عتیق می باشد. روزنامهنگاران بارها و بارها از سازمان میراث فرهنگی در این خصوص انتقاد کردند اما جواب قانع کنندهای دریافت نکردند؛ این در حالی بود که آنها به عنوان رصدگران میراث انتظار داشتند سازمان میراث فرهنگی با قدرت بیشتری در شهر اصفهان برای پاسداری از میراث فرهنگی پافشاری و اعمال نظر کند.
آن سوتر روزگار سیاه خانههای تاریخی اصفهان از داوید و مشکی گرفته تا چراغ خاموش مسجدهای رو به ویرانی آزادان، هفشویه و برسیان در پرده بیتوجهیها رخنمایی میکنند؛ هر روز گوشهای از این میراث فرهنگی فرو میریزد، یا فریاد این ریزشها خاموش است یا گوشی نیست که بشنود و یا شاید هم نیرویی برای کمک نیست! اما هر چه که باشد به نظر می رسد هنوز هم میراث فرهنگی جدی گرفته نشده، میراثی که می تواند بنیاد رشد فرهنگی و بنیان توسعه اقتصادی و اجتماعی باشد، میراثی که متولیان آن باید با تمام قدرت ناظر و حامی آن باشند.
در آخر باید گفت: نبود پیشبینی های لازم در توسعه شهر اصفهان از شرق و غرب و شمال و جنوب و عدم دور اندیشی، به کار نبستن مشورت و تخصص متخصصان در مدیریت شهر موزه اصفهان، تعصب نا به جا در اجرای پروژههای به اصطلاح مدرن در کنار ابنیه تاریخی و نبود همدلی در میان سازمانهای متولی میراث و مدیران شهری با سازمان های مردم نهاد و روزنامه نگاران، اصفهان را روز به روز ناپایدار و بی رمق میسازد.
بنابر این شاید هنگامه آن فرا رسیده باشد که همه و همه به دور از تعصبها و غرضورزیها در سایه پاسداری از میراث اصفهان با تکیه بر دور اندیشی، تخصص و مشورت دست به دست یکدیگر داده و نگذاریم کمر اصفهان بشکند، اصفهان باید کمر راست کرده و تیری را رو به سوی کژی ها روانه سازد.
باسلام
قلم شیوای شما را ارج می نهم
درود برشما
بسیار سودمند و آگاهی بخش بود.
به امید داشتن فردایی بهتر
بالنده باشید
با سپاس و درود
خانه داوید صحیح است.
با درود و سپاس از شما
ویرایش شد/ شهباز
سلام مطالب جالب و خواندنی بود انشالا در مراحل زندگی هم موفق باشید.