نخستین هفتهنامه تارنمای ایرانشهر منتشر شد
نخستین هفتهنامه تارنمای ایرانشهر با 19 جُستار ارزنده، خبر، گزارش، سروده و یادداشت در موضوعات مختلف ایرانپژوهی منتشر شد. در این هفتهنامه خواندنی اینترنتی مطالبی به قلم حمید احمدی، شروین وکیلی، مسعود لقمان، بهرام روشن ضمیر، حسین خطیبی نوری،مجید ساسانی،لیلا منصور، مسعود بربر، نوید خواسته، محمد مهدی مرادی، عقاب علیاحمدی و دیگر پژوهشگران در موضوعاتی چون «آرمانهای انقلاب مشروطه»، «خانه پدری صادق هدایت ...»، «سرگذشت و تاریخچه علوم ارتباطات در ایران» منتشر شده است. هفته نامه ایرانشهر که هر آدینه روزآمد میشود، دارای بخشهای گوناگون است که هریک به شاخهای از پژوهشهای ایرانشناسی میپردازد. برخی از این بخشها عبارتند از: شاهنامهپژوهی، هنر، میراث ایرانزمین،اندیشه ملی، نقد و بررسی کتاب، زبانپژوهی، تاریخ باستان، تاریخ معاصر، دینپژوهی، استورهشناسی، آیینهای ایرانی، یاد بزرگان، هویت ملی، حوزه تمدن ایرانی، اقتصاد، اندیشه، تاریخ معاصر، محیط زیست، کودکان و نوجوانان، همایشها و تازهها. با آرزوی پیروزی و شادکامی برای همه ایرانشهریان، خواندن این نشریه اینترنتی پربار را به همه دوستداران ایرانزمین و ایرانپژوهان سفارش میکنم: http://iranshahr.org
با درود
ضمن قدر دانی از زحمات این علاقه مندان و محققان تاریخ؛ امیدوارم ایشان بینش ناسیونالیستی قومگرایانه خود را به نفع میهن دوستی و مردم پرستی صرف تعدیل کنند. چون بعضی از نوع قرآن خواندنها نه تنها رونق مسلمانی را از بین بردن است بلکه کشاندن مردم بر ضد دین است. حالا دیگر کارنامه شاهان هم سرود خواندن ندارد. آن هم از نوع عنصری اش. باید به بقال سر کوچه و دانش آموز پابرهنه همانقدر ارزش گذاشت که سردار لشکر. خصوصاً مردگان را به رخ زندگان کشیدن از سخافت است و خلاف سخاوت و انسانیت .
سپاس از بیان دیدگاه شما
البته پژوهشگران انجمن ایرانشهر به خوبی به زیر و بم و اهمیت کار فرهنگی و پژوهش های تاریخی آگاهند و نیازی نیست که من در اینجا از روش آن ها دفاع کنم.
اما یک نکته در سخنان شما هست که به نظرم در خورد انتقاد است.
نخست آن که افراد از بقال سرکوچه و دانش آموز پابرهنه تا یک سردار لشکر یا یک وزیر یا پادشاه یا نویسنده و شاعر در پیشگاه قانون برابرند و از حقوق شهروندی یکسان برخوردارند اما هرگز در مقام مقایسه در زمینه خدماتی که به میهن می کنند برابر نیستند.
یک دانشمند برجسته یا یک پادشاه میهن دوست و آزادی خواه یا یک هنرمند یا شاعر و سخنور برجسته هرگز از منظر هنر یا دانش یا خدماتشان به فرهنگ و هنر و تاریخ با آن بقال سرکوچه برابر نیستند.
قطعا مردمان صاحب نظر و دارای هنر و اندیشه و خدمات که از منافع شخصی خودشان می گذرند و با مجاهدت برای رشد و تعالی یک ملت تلاش می کنند و چه بسا عمر و زندگی خود را در آن راه می دهند، به هر ملتی در هرکجای جهان که تعلق داشته باشند از افتخارات ملت خودشان هستند و این موضوع نه در ایران بلکه بین همه ملت های جهان یک ارزش است.
پس سخن گفتن از نیاکان صاحب اثر در هر لباس و منصبی که باشند در حقیقت نشانه حق شناسی از تلاش های آن ها در پیشبرد ملت و در نهایت بشریت به سوی تکامل است و تجلیل از آن ها تجلیل از هنر و اندیشه است نه صرفا تجلیل از یک شخص.حال چه آنها زنده باشند چه مرده فرقی در موضوع نمی کند چون صاحبان اندیشه و هنر و افرادی که نامی نیک از خود به یادگار می گذارند نزد ملت ها مرده نیستند و چه بسا آن ها که فکر می کنند زنده اند مردگان متحرکی بیش نباشند.
در ضمن آن قدر که افراد ضد میهن گرایی آب در آسیاب جریان های قوم گرا می ریزند تا به حال من ندیده ام که میهن گرایان تمایالاتی قوم گرایانه داشته باشند.
اصلا میهن گرایی با آرمان « همه جای ایران سرای من است» نمی تواند با قوم گرایی سازش داشته باشد. چون قوم گرایی سرآغاز تفرقه و دشمنی بین اعضای یک خانواده به نام ملت بزرگ ایران است و این تفرقه دو اصل مهم را خدشه دار می کند:
1- همبستگی و حاکمیت ملت ایران
2- یکپارچگی سرزمینی ایران
از این روی همه گروه های ملی گرا به حقوق همه اقوام و تیره های ایرانی و همه زبان ها و گرایشات دینی و مسلکی و اعتقادی احترام می گذارند و ایران را متعلق به همه ملت با هر گرایش و زبان و قوم و فرهنگ می دانند اما به شدت با تمایلات قوم گرایانه که زمزمه جدایی طلبی و تجزیه ایران عزیز را در سر بپرورانند مخالفند.
درود.
هر زمانی که روی خط می یام در نخستین گام به خانه ی مجازی اندیشه های شما سر می زنم.
با سپاس و آرزوی پایداری
روز و روزگارتون قشنگ!
شاهین عزیز از توجه شما به ایرانشهر و کوششها و کنشهای فکری آن بسیار سپاسگزارم.
امید که ایرانشهر، بسان ایراننامه، گامی در راستای شناخت و شناساندن هر چه بیشتر ایرانزمین بردارد.
با مهر