گزارشی نگرانکننده از وضعیت تپههای باستانی استان همدان
بابکمغازهای
باتوجه به فرارسیدن روز جهانی موزه و میراثفرهنگی و هفته میراث فرهنگی انجمن ایرانشناسی کهندژ به عنوان تنها مجموعه غیردولتی فعال در زمینه میراث فرهنگی در استان همدان وظیفه خود میداند تا در گزارشی اجمالی توجه همگان را به برخی از تپهها و محوطههای در معرض خطر و نیازمند توجه بیشتر استان همدان جلب نموده و از مسئولین مربوطه بخواهد تا توجه روزافزونی را به این یادگارهای کهن معطوف نمایند و در ضمن با توجه به سند مطالبات انجمن که در اردیبهشت ماه 1388 منتشر گردید و در تارنمای این انجمن موجود میباشد باز هم اعلام مینماید که یکی از موثرترین راههای حفاظت از میراث پیشینیان ایرانزمین ایجاد پایگاههای دائمی و استقرار نیروهای دوره دیده با امکانات کافی در این پایگاه ها در تمامی محوطههای باستانی میباشد.
صنایع دستی اصفهان را به اوج برگردانیم
معصومهشهباز
از 15 اردیبهشتماه، آخرین روز مهلت تعیین شده از سوی سازمان میراث فرهنگی به فروشندگان میدان نقش جهان برای پاکسازی فروشگاههایشان از صنایع دستی خارجی، 15 روز گذشته است. پیشتر بنا به درخواست برخی از فروشندگان میدان نقش جهان، این مهلت به مدت 10 روز نیز تمدید شده بود. اکنون که همه مهلتها به پایان رسیده، انتظار میرفت میدان نقشجهان از وجود صنایع دستی پاکستانی، چینی و ترکی پاک شود و جای آنها را صنایع دستی مرغوب اصفهان بگیرد اما چنین نشد. پس اکنون پرسش این است که آیا بهراستی تعیین ضربالاجلهایی از این دست برای چندمینبار از سوی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی اصفهان را از خطر نابودی نجات خواهد داد و بازار آن را احیاء و رونق خواهد بخشید؟ آیا استادکاران، هنرمندان و فروشندگان صنایع دستی همچنان توان ارائه آثار مرغوب را به گردشگران داخلی و خارجی خواهند داشت؟
ادامه مطلب ...
آغاز مرمت پُل تاریخی وَرگان بر بستر زاینده رود
چند هفته پس از انتشار گزارش «ایراننامه» درباره وضعیت نگران کننده پُلورگان و پُلکله بر بستر زایندهرود و ضرورت مرمت آنها، کار مرمت پُلورگان در شهر فلاورجان اصفهان با جمع آوری رسوبات و ترمیم بخشهای آسیب دیده، توسط سازمان میراث فرهنگی آغاز شد. در بخشی از گزارش مورد اشاره «ایراننامه» که یک ماه پیش منتشر شد و در برخی مطبوعات استان نیز بازتاب یافت، آمده بود: « دخالتهای غیراصولی در بنای پلورگان و کاربرد بتون برای تقویت آن جهت گذر کامیونها، عبور لولههای سنگین از کنار پایه های فرسوده پل، باز بودن آن بر روی خودروهای مختلف جهت دسترسی محلی، فشار حاصل از رسوبات و زبالههای تجمع یافته در کنار پایههای پل و عدم مرمت دورهای آن باعث شده که در حال حاضر صدمات شدیدی به بدنه و پایههای پلورگان وارد شود و در صورت ادامه این روند و بیتوجهی سازمان میراث فرهنگی، استانداری اصفهان و شهرداری فلاورجان،بخشی از هویت تاریخی شهر فلاورجان برای همیشه از میان خواهدرفت. به نظر می رسد که مرمت اصولی پلورگان، بستن آن به روی هرگونه خودرو، جمع آوری تاسیسات و رسوبات زیر پل، و احداث پل جدید جایگزین برای دسترسی محلی و ثبت آن در فهرست آثار ملی از اقدامات ضروری برای جلوگیری از روند تخریب این پل خواهد بود». امید است کار مرمت این اثر تاریخی با رعایت کلیه اصول و ضوابط فنی انجام شود.
که ایران چو باغیست خرم بهار!
از شهرهای دیگر خبر ندارم، اما تا آنجا که من میدانم در شهر من اصفهان، امسال به هیچ سازمان مردمنهاد فرهنگی و یا انجمن فعال دانشجویی مجوز برپایی همایش به مناسبت روز بزرگداشت فردوسی در 25 اردیبهشتماه داده نشد. هرسال در چنین روزی، در این شهر چندین برنامه پرشور و بامحتوای فرهنگی در بزرگداشت شاهنامه فردوسی و ادب فارسی با حضور سخنوران و اندیشمندان برپا میشد اما امسال به دلایلی بازگو نشده، مجوز برپایی هیچ برنامهای در تالارهای عمومی شهر صادر نشد. با این حال، اهالی فرهنگ و دوستداران ایران در خانهها و گردهماییهای خصوصیتر، شاهنامهها را گشودند و از فرهنگ ایران سخنها گفتند. به مناسبت روز بزرگداشت فردوسی، ترانهسرودی شورآفرین و پُراندیشه را که دوستان گرامی یاغش کاظمی و فواد خواجهعلیجانی با مهر فراوان فرستاده اند، باز نشر می دهم. این ترانه سرود «ایرانزمین» نام دارد و برگرفته از مجموعه «از خشت و خاک» با صدای زیبای «علیرضا قربانی» و آهنگسازی «صادق چراغی» است که توسط گروه موسیقی «ایل» به زیبایی اجرا شده است. ترانه سرود «ایرانزمین» را در این پیوند بشنوید و متن کامل آن را در ادامه بخوانید:
ادامه مطلب ...
سروش حماسهها
استاد توران شهریاری
فردوسی بزرگ
ابرمرد روزگار
نامت هماره مایه نام آوری بُوَد
شعرت ستون شعر و زبان دری بُوَد
شهنامه کارنامه خودباوری بُوَد
نوری که تافت از تو به ایران باستان
در هر زمانه مشعل روشنگری بُُوَد
بیش از هزار سال گذشت و تو همچنان ،
بر اوج قله های سخن ایستادهای.
ای فرّخجسته شاعر شعر حماسه ها
با شور شعر خویش
تا هفت گنبد فلک آواز دادهای
بر بال شاهنامه که سیمرغ قاف توست
جان را به عرش برده و پرواز داده ای
کو ویژه واژهای که ستایم تو را به آن ؟
ای جاودانه مرد، وی پرچم نبرد!
سی سالِ پر ثمر
سی سالِ بیسپر
پیگیر و دم به دم
با قدرت قلم
با عشق آتشین
تاریخ پرشکوه و غرور گذشته را
از دستبرد حمله و تاراج دشمنان
با شعر خود ستانده به ما باز دادهای
کاخ بلند نظم تو تا روز رستخیز،
بیگفته از عزیزترین یادگارهاست.
آن گوهر مراد که شهنامه خواندیاش
گنجینه گزیدهترین ماندگارهاست.
شعر حماسیات که پر است از غرور و شور
والاترین سرود کهن روزگارهاست.
چون با فروغ مهر و توانایی خرد ،
بر شعر جاودان قرون و هزاره ها
با فرّ عشق جلوه اعجاز داده ای.
من زنده ام ای وطن در پناه تو !
سالار عقیلی خواننده جوان، میهن دوست و خوش صدای موسیقی سنتی ایران که پیشتر سرود ملی «وطنم ایران» را در ارکستر ملل به رهبری پیمان سلطانی اجرا کرده بود و «سمفونی خلیجفارس» را از خود به یادگار گذاشته بود، اینبار در مجموعه «سالارخوانی» از داغی که بر دل دارد و از دلتنگیهایش برای وطن میخواند و از عهد و پیمان دیریناش با وطن میگوید که تا سر بر تن و جان بر کف دارد، سر و جان جز در راه وطن نخواهد سپرد. سالار عقیلی دانش آموخته موسیقی و نمایش است و به عنوان خواننده در ارکستر موسیقی ملی ایران به هنرنمایی میپردازد. شعر این اثر ماندگار و شورانگیز را «عبدالجبار کاکایی» به زیبایی سروده است. ترانه سرود «ایران زمین» را می توانید در اینجا بشنوید و متن آن را در ادامه بخوانید:
ادامه مطلب ...
ریشههای مکتب ظل السطان را در اصفهان بخشکانیم
معصومه شهباز
میگویند ظلالسلطان حاکم مستبد اصفهان در عهد قاجار لوچ بوده است؛گویا کاخ آیینهخانه، سردر باغ زرشک، و بسیاری دیگر از بناهای تاریخی اصفهان را بیشتر از تلی خاک نمیدیده است. گویا آنها را بافت فرسوده میخوانده و یا شاید با خود میاندیشیده بهجای هزینهای که صرف احیاء این آثار میشود، چه بهتر که تیشه را محکمتر زده و خود را هرچه زودتر از شر این بناها خلاص کند، برود پی کارش. خوب، این بنده خدا که لوچ بوده و در تاریخ هم نادان و بی مقدارش میخوانند، آیا از یک حاکم این چنینی باید انتظار آبادانی اصفهان را داشت؟ خدا بیامرزد پدر ملکالتجار را که چهلستون را از دست تیشه این مرد کور ضمیر و لوچ چشم رهانید و گرنه باید تنها به شرح و توصیف این باغ و عمارت در سفرنامهها و کتابها دل خوش کنیم؛ همان بلایی که بر سر کاخ نمکدان و کاخ سرپوشیده و...آمد.
ادامه مطلب ...
ایران پُرآشوب و نالههای وطن در روزگار دژم!
روزگار دژم، عنوان تازهترین اثر استاد ادیببرومند است که از سوی انتشارات مدیسه در 88 صفحه منتشر شده است. این اثر دربرگیرنده گزیدهای از سرودههای دوران جوانی (17 تا 20 سالگی) شاعر ملی ادیب برومند به همراه « اُپرت ایران پُرآشوب» و نُتهای آن است که فریدون احتشامی برای این کتاب تنظیم کرده است. ادیب برومند، اپرت زیبای ایران پرآشوب را در بهمنماه سال 1326خورشیدی در سن 23 سالگی نوشت. وی در پیشگفتار کتاب درباره انگیزهاش از نوشتن این اُپرت و چگونگی اجرای آن مینویسد: «...اُپرت ایران پُرآشوب در زمستان آن سال به پایمردی هنرپیشه میهنپرست روانشاد "ناصر فرهمند" در سالن تاتر اصفهان به صحنه آمد در حالی که در اصفهان حکومت نظامی برقرار بود؛ اما چون فرماندار نظامی مرحوم "سرهنگ علیاکبر نامور" به حکم دلبستگیهای میهنی با نگارنده دوست بود از نمایش این اپرت با وجود تندی مطالب پیشگیری نکرد...در آن سال اوضاع اصفهان از نظر اخلاقی و اجتماعی و اختلافات طبقاتی و کشمکش میان حزب توده و دیگر سازمانهای مخالف او و نیز کمآبی زایندهرود و عدم نظافت شهر و فقر و نابسامانی موجبات افسردگی انسان را فراهم میکرد و بهطور کلی اوضاع کشور هم در جنوب و شمال و مرکز، آشفتگیهای فراوان داشت و هیات حاکمه فاسد چارهگر آن نبود. اینها همه مرا به نوشتن اپرت ایران پرآشوب برانگیخت که مدت پانزده شب روی صحنه بود و شور و غوغایی در شهر به ظهور رساند، بسیار مورد توجه مردم و افکار عمومی قرار گرفت. آهنگهای این اپرت را آهنگساز چیرهدست و توانا زندهیاد "عبدالحسین برازنده" ساخته بود ... این آهنگها در این اپرت بسیار هیجانانگیز بود و اجرا کنندگانش اکثر خوش صدا بودند به ویژه آقای "کیان ارثی" که رُل اینجانب را اجرا می کرد از خوانندگان خوب اصفهان بود...».
سردر جورجیر
بنای یادمان صلح و همزیستی ادیان در اصفهان
شاهین سپنتا- مهرناز شهباز
در یک کوچه باریک و نه چندان هموار در محله حکیم اصفهان، در ضلع شمال غربی مسجد حکیم، درست روبهروی یک سقاخانه، سردر آجری زیبایی تو را ناخواسته میخکوب تماشای جلال و جمالش می کند؛ گویی پردهای خیالانگیز در پیش دیدگانت به چشمنوازی برخاسته و در هر گوشهاش نقشی از خاطر کمالطلب آدمی را به تصویر کشیده است. در پیچ و تاب نقوش سردر که عاشقانه در آغوش هم نشستهاند، گلستانی شیدا میبینی که طول دیوارهای خاکی را پیموده، سر به آسمان نهاده و توسن خیال را با خود به بلندای آسمان آزاد میبرد. دستان هنرمند ایرانی در ساخت این سردر خیالانگیز، رنگ و لعاب کاشی به کار نبرده تا این ظاهر خاکی نشانهای از سادگی باطن افلاکیاش باشد. این سردر زیبا روزگاری مردمان را به درون بنایی باشکوه به نام مسجد جامع جورجیر (گور گیر) یا مسجد جامع صغیر (در مقابل مسجد عتیق یا جامع کبیر) در انتهای بازار رنگرزان هدایت میکرده است؛ مسجدی که کار ساخت آن در دوره وزارت «صاحب اسماعیل عباد» وزیر مویدالدوله و فخرالدوله دیلمی در نیمه دوم سده چهارم هجری قمری به پایان رسید و در پی حمله خانمانسوز مغول به ایران، بجز همین سردر، بقیه بخشهای آن همچون مناره بینظیر یکصد متریاش ویران شد و بعدها در دوران صفوی، مسجد حکیم به همت «حکیم محمد داوود» پزشک شاه عباس دوم در جای آن ساخته شد. اما این سردر با شکوه به عنوان نمونهای عالی از هنر معماری دوران دیلمی، تنها بازمانده مسجد جورجیر است که برایمان به یادگار مانده است.
ادامه مطلب ...