ایران نامه

ایران نامه، پایگاه آگاهی رسانی میراث فرهنگی و طبیعی ایران و جستار های ایران پژوهی

ایران نامه

ایران نامه، پایگاه آگاهی رسانی میراث فرهنگی و طبیعی ایران و جستار های ایران پژوهی

نگاهی به آثار دکتر شروین وکیلی



نگاهی به آثار دکتر شروین وکیلی

از کورش بزرگ تا داریوش دادگر

علیرضا افشاری

دوست دارم به جای آن که به رویدادهای ریز و درشتی که به میراث گسترده‌ی فرهنگی سرزمین‌مان مربوط می‌شود اشاره کنم ــ که شوربختانه بیشتر منفی و حاکی از تخریب و بی‌توجهی هستند ــ از رویدادی که باور دارم مهم است، و در عین حال بی‌ارتباط با آن میراث عظیم نیست، بنویسم.

اواخر سال گذشته نخستین کتاب از دور جدید کتاب‌های دوستم شروین وکیلی توسط انتشارات شورآفرین چاپ شد؛ تاریخ کوروش هخامنشی، و امسال، در همین اواخر، رونمایی آخرین اثرش را داشتیم؛ داریوش دادگر.

البته شروین نخستین کتاب خود را در کانون خورشید ــ سازمان مردم‌نهادی که در سال 1378 بنیاد گذاشت و من سه سال بعد که انجمن افراز را تأسیس کرده بودیم با او در همان فضای ان‌جی‌اویی آشنا شدم ــ منتشر کرد (جنگجو ـ 1382). او در همان سال‌ها چند مورد از پژوهش‌هایش را منتشر کرد اما اکثر آنها برای چاپ دچار بدبیاری‌هایی شدند و در دست ناشران مختلف باقی ماندند1. در نوروز 1387 ــ که کمی پیش‌تر از آن با دعوت از من برای حضور در خارج از تهران و شرکت در بازی‌ای دو روزه که او و هم‌انجمنی‌هایش طراحی کرده بودند دوستی‌مان بیشتر شد ــ مجموعه‌ای از کتاب‌هایش را، که ثبت کتابخانه‌ی ملی‌شان را گرفته بود، در یک سی‌دی به دوستانش و از جمله من هدیه داد که شگفتی‌آور بود؛ نزدیک به 35 کتاب یا مجموعه‌مقاله. آن هنگام، آن‌چنان که باید، به غنی بودن آثارش پی نبردم تا هنگامی که پس از چند سال وقفه در انتشار کتاب‌هایش انتشارات پازینه کتاب اسطوره‌شناسی پهلوانان ایرانی را چاپ کرد که به خاطر عدم ویراستاری و زدنِ طرح جلدی ساده و ضعیف برای آن ــ و پس از آشنایی با حسین کاظمیان (انتشارات شورآفرین) به‌واسطه‌ی دوست مشترک‌مان، آرش نورآقایی ــ قرار شد کتاب‌هایش در شورآفرین چاپ شود و من نیز ویرایش‌شان را بر عهده گرفتم. به این ترتیب، شناخت من از شروین وارد عرصه‌ای نو شد.

البته، از نیمه‌ی سال 1387 انجمن افراز و کانون خورشید و بنیاد نیشابور برنامه‌ی مشترکی را برای بررسی اسطوره‌ها آغاز کرده بودند که آموزگارش او بود و از آن‌جا بود که شناخت من از دکتر وکیلی آغاز شد. آن کلاس‌ها که، بدون تکرار موضوع، یک‌سال به طول انجامیده بود در حالی که هنوز به پایان نرسیده بود قطع شد تا این‌که دوره‌ی «تکامل من پارسی» که در واقع گزارش تاریخ ایران از آغاز و تحلیلی بر آن بود تشکیل شد؛ کلاس‌هایی که هم‌چنان ادامه دارد و در کنارش دوره‌ی چیستا نیز قرار گرفته که به موضوع‌های به ظاهر گسترده و پراکنده ولی در حقیقت مرتبط به نظریه‌ی زروان ــ که درباره‌اش خواهم گفت ــ  می‌پردازد.

این را هم ناگفته نگذارم که در طی یک دهه حضورم در فضای مسایل ایران‌گرایانه و ارتباط با بسیاری از استادان ایران‌شناس و پیش از آن، آشنایی با بسیاری از بزرگان جریان‌های سیاسی ملی‌گرا و در عین حال بودن در بطن جنبش نوپای دفاع از میراث فرهنگی و در عین حال خبرنگار بودن و سردبیری طولانی‌مدت نامه‌ی درونی انجمن افراز و یک دوره سردبیری فصل‌نامه‌ی ایران‌پژوهی فروزش، گمان دارم این میزان از آگاهی را یافته‌ام که بتوانم کاری علمی و پرمایه را از انبوه کارهای شعارزده و نااصیل تشخیص دهم. نگاه شروین وکیلی به تاریخ ایران ــ که برای فردی که در کلاس‌هایش حضور ندارد اکنون دیدگاه‌هایش فقط درباره‌ی مقطع هخامنشیان به چاپ رسیده است (سه‌گانه‌ی تاریخ کوروش هخامنشی، اسطوره‌ی معجزه‌ی یونانی و داریوش دادگر) ــ در درجه‌ی نخست مبتنی است بر خوانش دقیق و انتقادی متن‌های کهن تاریخی و نوشته‌های تاریخ‌نویسان برجسته‌ی سده‌ی اخیر و حتا بیشینه‌ی پژوهش‌های روز؛ آشنایی عمیق وی با تاریخ سرزمین‌ها و تمدن‌های پیرامون ایران بزرگ، چرا که در نظر او تاریخ شکل‌گیری هر قلمرو جهان ــ از جمله قلمرو میانه2 ــ به هم پیوسته است؛ آن‌گاه تحلیل منطقی آن آثار که به پشتوانه‌ی آگاهی‌های چندبُعدی‌اش و به‌ویژه بهره بردن وی از مدل نظری سیستم‌های پیچیده، غنای خاصی یافته است. به این ترتیب، در کتاب‌های وی ــ به‌ویژه کتاب آخر ــ می‌توان سخن‌های نو و حدس‌های بی‌باکانه ولی مستدل، منطقی و باورپذیر بسیاری را دید؛ چیزی که من هم تا پیش از این ــ با توجه به آن که در پژوهش‌های دوستان و دیگران یا سخن نویی را نمی‌دیدم و یا سخن نو فقط به نظر می‌رسید بر پایه‌ی تعصب ایران‌گرایانه و یا حتا ایران‌ستیزانه و بدون استدلال کافی گفته شده بود و یا اگر هم واقعاً سخن نویی زده می‌شد تک‌پژوهش‌هایی بود بسیار‌ تخصصی و کوچک، و نه کل‌گرایانه که کمکی به کامل شدن تصویر ما از آن مقطع تاریخی بکنند ــ  احساس می‌کردم دست‌نیافتنی باشد.

با خواندن سه کتاب وی درباره‌ی تاریخ هخامنشیان تصویری زنده و جاندار از شاهنشاهی هخامنشی به دست می‌آوریم؛ تصویری که در شأن آن شاهنشاهی بزرگ، که تمام جهان متمدنِ وقت را تحت اختیار داشت، است. دوره‌ای که علاوه بر باشکوه و بی‌نظیر بودن و تأثیر آشکار و نهانِ عظیمش بر تاریخ شهرآیینی جهان، از سوی دیگری هم مورد نظر نویسنده بوده که با آن، نهایی کردن و چاپ مجموعه‌ی تاریخ‌اش را آغاز کرده؛ نخستین صورت‌بندی دقیقِ «من پارسی»، چیزی که در تاریخ تکامل هویت ما نشست و هر چند بعدها تصویری مبهم و ناخودآگاهانه به خود گرفت اما سنگ‌بنای صورت‌بندی انسان کاملِ پس از خود شد و تجلی‌اش در عرفانِ بی‌نظیر و راه‌گشای ایرانی بروز کرد.

این‌جاست که تاریخ‌نویسی دکتر وکیلی با چهارچوب معنایی بزرگ‌‌تری، که پشتِ سرش است، پیوند می‌خورد: نطریه‌ی زروان؛ نظریه‌ای که بهسازی انسان و فرهنگ را آماج قرار داده است و تاکنون چهار کتاب پایه‌ی آن به چاپ رسیده‌اند (نظریه‌ی سیستم‌های پیچیده3، روان‌شناسی خودانگاره4، نظریه‌ی قدرت5 و نظریه‌ی منش‌ها6).

به‌باور من، انتشار کتاب‌های دکتر وکیلی رویداد بزرگ سال 1390 است؛ کتاب‌هایی که نه تنها ما را به دیدن تصویری دقیق‌تر از آنچه بودیم دعوت می‌کنند، بلکه به ما تصویری از آنچه بزرگان‌مان بودند نشان می‌دهند.

آشکار است که برای رسیدن به ایرانی بزرگ آرمانی بزرگ نیاز است، اما چُنان آرمانی قطعاً به انسان‌هایی بزرگ نیاز دارد؛ پس گام نخست، آشنا شدن با آن بزرگی‌ها و زدودنِ انگاره‌های نادرست‌مان از بزرگی و کامل بودن است.

در پایان آن که، طبیعی است نویسنده در کاری به این بزرگی دچار لغزش‌هایی شده باشد، به‌ویژه آن که کتاب نخست این مجموعه هم، آن‌چنان که شایسته بود، ویرایش نشد از این‌رو، از هم‌اندیشانِ خودم خواهان خوانش دقیقِ این کتاب‌ها و بازتاب نقدها و نظرهای‌شان هستم. امید است که اختلاف‌نظرهای‌مان در مواردی از تاریخ را به حوزه‌ی نقد و گفت‌وگو بکشانیم و چنین نشود که این اختلاف‌نظرها ما را از درکِ آرمان اصلی و بزرگ پشتِ این حرکت باز بدارد.

 

 

1. برای آگاهی بیشتر از این آثار و هم‌چنین آشنایی بیشتر با خود دکتر وکیلی، تحصیلات و کوشش‌هایش بنگرید به بخش کارنامه‌ی تارنمای وی (soshians.ir).

2. او بر این باور است که «در چشم‌اندازی تاریخی چهار قلمرو اصلی برای تمدن‌های انسانی را می‌توان بازشناخت: قلمرو خاوری که چین مرکز فرهنگی آن است و تمام سرزمین‌های آسیایی از هندوکوش به سمت شرق را در بر می‌گیرد؛ قلمرو آمریکا که مانند قلمرو خاوری در بخش عمده‌ی تاریخ‌اش زردپوست‌نشین بوده و آمریکای شمالی و جنوبی را شامل می‌شود؛ قلمرو آفریقا که سرزمین‌های زیر صحرای بزرگ آفریقا را در بر می‌گیرد؛ قلمرو میانی که نیمه‌ی غربی اوراسیا و حاشیه‌ی بالای صحرای بزرگ آفریقا را در بر می‌گیرد که عمدتاً سپیدپوست‌نشین است و ایران‌زمین به لحاظ تاریخی یکی از مهم‌ترین گرانیگاه‌های فرهنگی آن است» (زیرنویس صفحه‌ی 19 کتاب تاریخ کوروش هخامنشی).

3. برداشت شخصی نویسنده از نظریه‌ی سیستم‌های پیچیده که در واقع مدلی است که بر اساس آن به تحلیل داده‌ها می‌پردازد.

4. آن‌گونه که در پیش‌درآمد کتاب آمده، این کتاب «تلاشی است برای صورت‌بندی مجدد مفهوم سوژه، و احیای آن به شکلی که در زمانه‌ی امروزین ما مورد نیاز و مطالبه است. در برداشتی عمومی و سنتی، چارچوب عمومی بحث ما جامعه‌شناسانه است. موضوع محوری این نوشتار، سوژه، و تحلیل پویایی درونی و بیرونی آن در ارتباط با مفاهیمی مانند قدرت، لذت، و معنا مسأله‌ی محوری طیف وسیعی از نظریه‌های جامعه‌شناختی است. در سطحی، این مسأله به پرسش از مفهوم هویت می‌انجامد، و از سوی دیگر با تقابل عاملیت و ساختار ارتباط می‌یابد؛ مفاهیمی که آماج این نوشتار به دست دادن پاسخی در خور درباره‌‌شان است».

5. متنِ ویراسته و کامل‌شده‌ی پایان‌نامه‌ی دوره‌ی دکترای نگارنده در رشته‌ی جامعه‌شناسی (دانشگاه علامه طباطبایی) که با همراهی دکتر پرویز پیران به سرانجام رسید و نظریه‌ای است برای صورت‌بندی مفهوم قدرت.

6. متنِ ویراسته و کامل‌شده‌ی پایان‌نامه‌ی کارشناسی ارشد نگارنده در رشته‌ی جامعه‌شناسی (دانشگاه تهران) که با راهنمایی و مشاوره‌ی دکتر تقی آزاد ارمکی و دکتر یوسف اباذری به سرانجام رسید و «پیشنهادی است نظری برای صورت‌بندی مفهوم فرهنگ؛ به شکلی که تصویری دقیق و روشن و تحلیل‌پذیر از فرهنگ و عناصر فرهنگی و جریان‌های فرهنگی حاصل آید. فهمِ شرایطی که امروز در آن به سر می‌بریم و تدوین راهبردهای حلِ مسائلی که با آن روبه‌رو هستیم تنها زمانی ممکن خواهد شد که صورت مسأله به درستی درک شده باشد، و این کار در گروی فهم درستِ مفهوم فرهنگ است». گفتنی است کاربستِ میدانیِ نظریه‌ی منش‌ها که پژوهشی درباره‌ی جوک‌های فارسی بود پیش از این در قالب کتابی جداگانه (جامعه‌شناسی جوک و خنده ـ 1385) به چاپ رسیده بود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد