ایران نامه

ایران نامه، پایگاه آگاهی رسانی میراث فرهنگی و طبیعی ایران و جستار های ایران پژوهی

ایران نامه

ایران نامه، پایگاه آگاهی رسانی میراث فرهنگی و طبیعی ایران و جستار های ایران پژوهی

اصفهان را بیشتر بشناسیم: 4) تالار اشرف

 

تالار اشرف

پیوندگاه جلوه‌های زیبای زمین وآسمان

شاهین سپنتا – معصومه شهباز

تالار اشرف یکی از بناهای تاریخی اصفهان است که بارها به دور از چشمان نگران مردم تا مرز ویرانی کامل به دست کارگزاران بی‌تدبیر پیش رفت، اما سرانجام بخش‌هایی از آن نجات پیدا کرد و تا امروز باقی ماند؛ بنایی با تزئینات داخلی ممتاز که در دوره صفوی سکونت‌گاه پادشاه، و حرم سلطنتی بود و در دوران قاجار، خانه صارم‌الدوله (فرمانده نظامیان اصفهان) شد و سپس به انبار علوفه و اقامت‌گاه سربازان روسی تبدیل شد و روزگاری به اداره صحیه و سجل احوال، اداره معارف، اداره فرهنگ و هنر، اداره آموزش و پرورش، و اداره تشریفات استانداری تغییر کاربری داد. تالار اشرف که در زمان شاه عباس دوم صفوی ساخته شد و در دوره شاه سلیمان کامل شد، در محدوده تاریخی دولتخانه صفوی و در نزدیکی رکیب‌خانه، تالار تیموری، توحیدخانه و کاخ چهلستون قرار داشت و اکنون در غرب خیابان استانداری و در محدوده باغ استانداری اصفهان واقع است. تالار اشرف در طول تاریخ همیشه یک عمارت حکومتی بوده و درهای آن به روی عموم مردم و گردشگران بسته بوده است و  اکنون بازدید از آن، پس از هماهنگی با «اداره تشریفات و امور بین الملل» و «حراست» استانداری اصفهان امکان پذیر است.

            

            عکس 360 درجه تالار اشرف - کاری از دوست هنرمند فریبرز علاقه‌بند

        

                           

                       

عمارت باشکوه اشرف، دارای تالاری بزرگ در میانه بنا و اتاق‌های جانبی است. تالار اصلی دارای سقف قوسی بلند (چون سقف آسمان) با تزئینات بسیار نفیس مقرنس کاری و قطاربندی با پوشش زرنگار و گچ‌بری‌های رنگین و لاجوردی زیباست که در هیچ کدام از بناهای دوره صفوی همانند ندارد. در نقطه اوج سقف تالار مرکزی، شمسه‌ای گردان یا گردونه مهر با 24 شعاع زرین، چشم را خیره می کند که در میانه یک شمسه بزرگ‌تر دوازده‌پَر و در دل مقرنس‌های زیبای پُرنقش و نگار می‌درخشد و منظومه‌ای از ستاره‌های منقوش بر مقرنس‌ها برگرداگرد این کانون تابنده حلقه زده‌اند.   

                       

                          

                       

           

شاید بتوان راز این نقوش بی‌مانند را در صحنه‌ای گچ‌بری شده یافت که به هنگام ورود به تالار اصلی بر دیوار بزرگ رو‌به‌رو رخ می نماید. در این صحنه که بخش‌های عمده آن در گذر زمان رنگ باخته‌اند، جلوه‌ای از شب معراج پیامبر اسلام نقش شده است و در بالا و پایین صحنه، ابیاتی ( ابیات 23 تا 31 ) از مثنوی 78 بیتی نظامی گنجوی در منظومه هفت پیکر (بهرام‌نامه) و در وصف معراج حضرت محمد نقل شده است ( با جابجایی ابیات 25 و 26 و همچنین به‌کار بردن عبارات "دیو سیرت" به‌جای "دیو مردم") :                           

چون محمد ز جبرئیل به راز

گوش کرد این پیام گوش نواز

زان سخن هوش را تمامی داد

گوش را حلقه غلامی داد

آن امین خدای در تنزیل

وین امین خرد به قول و دلیل

دو امین بر امانتی گنجور

این ز دیو آن ز دیو سیرت دور

آن رساند آنچه بود شرط پیام

وین شنید آنچه بود سر کلام

در شب تیره آن سراج منیر

شد ز مهر مراد نقش‌پذیر

گردن از طوق آن کمند نتافت

طوق زر جز چنین نشاید یافت

برق کردار بر براق نشست

تازیش زیر و تازیانه به دست

چون در آورد در عقابی پای

کبک علوی خرام جست ز جای 

                                                
                           
           

بر این پایه، به نظر می رسد که طراح و سازندگان نقوش به‌کار رفته در سقف و دیوارهای تالار اشرف، تصاویری خیال‌انگیز از مضامین به کار رفته در ابیات دیگر مثنوی بلند یادشده، هچون هفت پیکر (سیاره) و هفت رنگ ( سیاه، زرد ، سبز، سرخ، پیروزه‌ای ، صندلی و سپید ) را ارائه داده اند:

 ... چون محمد به رقص پای براق

در نبشت این صحیفه را اوراق

راه دروازه جهان برداشت

دوری از دور آسمان برداشت

می‌برید از منازل فلکی

شاهراهی به شهپر ملکی

ماه را در خط حمایل خویش

داد سر سبزی از شمایل خویش

بر عطارد ز نقره کاری دست

رنگی از کوره رصاصی بست

زهره را از فروغ مهتابی

برقعی برکشید سیمابی

گرد راهش به ترکتاز سپهر

تاج زرین نهاد بر سر مهر

سبز پوشید چون خلیفه شام

سرخ پوشی گذاشت بر بهرام

مشتری را ز فرق سر تا پای

دردسر دید و گشت صندل سای ...

 صحنه گچ‌بری یادشده نیز عینا از روی یک مینیاتور اثر «سلطان محمد»، برگرفته از یکی از نسخه‌های قدیمی خطی داستان هفت پیکر در کتاب خمسه نظامی الگو برداری شده است. 

                              

صحنه‌ای از معراج در خمسه نظامی که حضرت محمد سوار بر بُراق است. مینیاتور ایرانی اثر سلطان محمد نگارگر مشهور دوره شاه تهماسب صفوی (قرن شانزدهم میلادی) که در موزه بریتانیا نگهداری می‌شود. 

 به سخن دیگر از دیدگاه نگارندگان، آشکار‌ صنعت پنهان در تصاویر و نقوش تالار اشرف، بازتابی از لایه‌های نهان در داستان‌های هفت‌پیکر نظامی هستند که در آن‌ داستان‌ها جلوه‌های زیبای زمین (هفت گنبد، هفت روز، هفت رنگ، هفت اقلیم و هفت عروس) با جلوه‌هایی از آسمان (چون هفت سیاره و هفت فلک) در هم می‌آمیزند و واسطه این دو با همدیگر گنبدی است که چرخ زنان آهنگ عروج به گنبد دوار دارد.

در دو طرف تالار اصلی، اتاق‌های زیبای دیگری با سقف زرنگار و دیوارهای نگارین وجود دارد که با راهروهای باریک با سقف بلند از تالار مرکزی جدا می‌شوند. در چهارگوشه تالار اصلی نیز چهار دستگاه پله، به  چهار اتاقک در طبقه فوقانی راه دارد که با ‌گچ‌بری‌های رنگین و پرکار با رنگ‌های سبز درخشان، عنابی و زرد کهربایی و هفت شمسه ( یادآور هفت پیکر) چشم بیننده را می‌نوازد و از آن بالا دست چشم اندازی متفاوت از تالار مرکزی را می‌توان دید. 

                             

             

           

                            

                          

                            

                           

تالار اشرف، در دوران قاجار روزگار تلخ سرگذشت خود را سپری می کرد. عمارت اشرف در زمان ظل‌السلطان، خانه ابوالفتح‌خان صارم‌الدوله (فرمانده نظامیان اصفهان) بود و به دستور ظل‌السلطان هفته‌ای سه روز نظامیان در این تالار گردهم می‌آمدند و درباره فنون نظامی گفت و گو می کردند. در این مورد در روزنامه «فرهنگ» که در اصفهان و توسط ظل‌السلطان منتشر می شد، به تاریخ سوم ذیحجه 1303 قمری، آمده است: «  بر حسب امر و اراده مبارک مقرر شده است که جمیع صاحب منصبان قشون جمعی ]ظل السلطان[ از درجه سرتیپ اول الی سلطان‌ها، هفته‌ای  سه روز چنان‌که در سنه ماضیه مشغول بودند، در تلار بزرگ عمارت اشرف که منزل امیرالامراء العظام جناب صارم الدوله، امیر تومان رئیس قشون است، جمع شده مشغول مباحثات فنون نظامی و اقسام سنگرسازی و کلیه مسائل فن یعنی اصول سوق‌الجیشی و تعبیه‌الجیش گردند. لهذا از روز پنج‌شنبه 25 شهر ذیقده الحرام عموم صاحب منصبان ارکان ثلاثه  لشکری که توپچی و پیاده نظام و سواره باشد، در عمارت مذکوره جمع شده شروع به مباحثات فنون لشکری نمودند».

پس از مرگ صارم‌الدوله، خواهر ظل‌السلطان بر تالار اشرف دست انداخت. به استناد کتاب «تاریخ اصفهان»، در آن زمان بخشی از این تالار « ... توسط خواهر اعیانی ظل السلطان، بانوی عظمی، ویران و مبلغی از مصالح آن بنا و تالار طویله صرف عمارت باغ شرف وی در دستگرد خیار گردید. قسمتی دیگر را ده سالی بعد میرزا محمد دستگردی ملقب به نظام الاسلام، که از حواشی حاج‌آقا نورالله نجفی مسجد شاهی بود، به فریب از آقا حکم شرعی گرفت تا دست به تخریب و فروش مصالح آن بزند و این در سال 1327 قمری بود...» اما خوشبختانه در همان زمان حاکم وقت اصفهان، صمصام السلطنه بختیاری، دیده بود که عده‌ای مشغول تخریب این عمارت هستند و مانع اقدام آن‌ها شد.

 سپس در دوران جنگ جهانی اول، تالار اشرف ابتدا انبار علوفه شد و بعد به سربازخانه تبدیل شد و یکی از واحدهای نظامی روسی به همراه دستگاه‌های بزرگ ویژه نواختن مارش نظامی در آن مستقر شد که آسیب‌هایی مهم به بنا وارد آورد.

به گزارش روزنامه اخگر ( از سال 1299 خورشیدی به صاحب امتیازی « فتح الله وزیر زاده» در اصفهان منتشر  شد و در سال 1307 «امیرقلی امینی» سردبیری آن را  بر عهده گرفت) کار مرمت تالار اشرف در امردادماه سال 1308 آغاز شد: « ... تعمیرات تالار اشرف که به جهت محل اداره معارف تخصیص داده شده، شروع گردیده و از طرف اداره محترم معارف برای نقشه ساختمان آن"مسیو شونمان" دعوت و قریبا تالار مزبور که از نفیس ترین بناهای قدیمه است و سابقا به حالت مخروبه افتاده بود، تعمیر خواهد شد».

روزنامه اخگر سپس در شماره منتشر شده به تاریخ 24 شهریور 1308 خورشیدی، به اقدامات مرمتی و کشفیاتی که در تالار اشرف در زمان مدیرت «تقی دانشور» رئیس اداره معارف اصفهان صورت گرفت، اشاره کرده و می نویسد: « یکی از کارهای مهمی که آقای دانشور دست به کار شده اند، بنایی و اهتمام در تعمیر تالار اشرف است که قریب یک ماه و نیم است که در آنجا مشغول بنایی هستند تا محل آبرومندی برای اداره معارف تهیه نمایند، زیرا محل فعلی اداره معارف علاوه بر این که محل سکنای یک موسسه مهم دولتی نیست، عماقریب خراب و جزء خیابان خواهد شد... بیچاره مرحوم ظل‌السلطان که به عقیده ما با تمام قدرتی که داشته یکی از بدبخت‌ترین شاهزادگان قاجار بوده است، با عقیده و نظر خاصی که به تخریب ابنیه صفویه داشت، چنان‌چه قسمت مهم آثار صفویه را از قبیل عمارت هفت دست و نمکدان و قسمتی از ابنیه اطراف تالار اشرف و غیره را از بیخ و بن بر انداخت.

خوش‌بختانه و برحسب اتفاق تالار اشرف و اتاق شرقی جنب آن را دستور داده بود تا از کاهگل و گچ، اندود کرده و از خرابی آن‌ها صرف نظر کرده بود به طوری که اخیرا ممکن شد که گچ‌های مزبور را به‌وسیله گچ‌بر‌های ماهر از روی گچ‌بری‌های سابق برداشته و وضعیت قدیمی آن‌ها را دوباره برقرار دارند و حالیه هم مشغول اصلاح و مرمت آن دو اتاق هستند ولی اتاق سمت غربی تالار که تمام آن کاهگل شده و روی آن را گچ مالیده بودند، اخیرا جلب توجه و دقت آقای دانشور را نموده و از قرار مذکور یک ماه قبل به معمارها اظهار کرده اند که "خوب است زیر گچ‌های این اتاق را هم امتحانی بکنیم".  معمارها در جواب گفته بودند که "از زمانی که ما به خاطر داریم این اتاق به همین صورت سفید بوده است و بهتر این است که شما هم گل سفید زده و بیهوده خودتان را آلوده نکنید". این قضیه می گذرد تا این که در تاریخ پنج‌شنبه 21 شهریور [1308] آقای رئیس معارف خیال می کند چون اتاق قرینه این اتاق که جنب شرقی تالار واقع شده، نقاشی به آن زیبایی و عظمت را دارد، بنابراین، این اتاق هم نباید ساده باشد و لذا به یکی از گچ‌برها تاکید می کند که در بعضی قسمت‌های آن امتحاناتی به عمل آورده و همین که گچ‌بر مزبور قدری کنجکاوی می‌کند از زیر گچ و کاهگل، آثار گچ‌بری و نقاشی‌های برجسته ملون و طلاکاری ظاهر می‌شود و از آن روز تاکنون دسته دسته اشخاص بصیر برای تماشای محل مذکور می روند». 

                      

در گزارش دیگری که روزنامه اخگر در آذرماه سال 1308 خورشیدی از مراحل مرمت تالار اشرف منتشر نمود، به قلم امیرقلی امینی آمده است: « همان طور که آقای دانشور، رئیس محترم معارف اصفهان برحسب دعوتی که قبلا فرموده بودند روز چهارشنبه هفته گذشته ما را به تماشای عمارت اشرف راهنمایی نمودند، ما هم دست شما را گرفته، به تماشای این بنای تاریخی می بریم... شما در یک فضای سراسر خرابی وارد خواهید شد که هزارها خروار آوار و خاک و خاشاک و سنگ و گچ و آجر فضای آن را اشغال نموده و آثار ذلت و فلاکت از هر طرفش پدیدار است و تنها چیزی که چشم عبرت بین شما را از فرو ریختن اشک حسرت تا اندازه‌ای باز می دارد، همان مشاهده ده‌ها عمله و بناهایی است که تحت نظر مامورین اداره معارف به ساختمان جلوی عمارت قبلی و طارمی های اطراف محوطه که به جای دیوارهای آن قرار خواهد گرفت به درآوردن سنگ و آجرهای قدیمی و بالاخره بیرون بردن آوارها اشتغال دارند. یک تالار در وسط و دو اتاق بزرگ در جنبین آن مشاعده می‌کنید و به مجردی که نزدیک شدید، دفعتا برق طلاکاری‌های نقوش درون اتاق‌ها چشم شما را خیره کرده و خیال می‌کنید در یکی از همان عمارت‌های خیالی الف لیله (هزار و یک شب) داخل شده‌اید، با این تفاوت که در این عمارت در بعضی قسمت ها، نقاشی ها یا گچ‌بری‌هایش یا ریخته و خراب گردیده  و یا تحت جور روزگار و ظلم افراد ننگین بشر روی برخی از قسمت‌های آن را با گچ و کاهگل اندود و محو نموده‌اند. افسوس که دست بیداد ما اخلاف ناخلف کار افتضاح را به‌جایی رسانده که وقتی در اتاق‌هایی چنین وارد می شوید، دفعتا خواهید دید که روی این شاهکارهای بدیع را در اتاق دست راست تا نصف و در اتاق دست چپ به تمامه با گچ  و کاهگل اندود نموده و اثری از آن باقی نگذاشته اند.

حالا به همت آقای رئیس معارف گچ‌ها و کاهگل را که با نهایت احتیاط بر می دارند، مثل ستارگان آسمانی که ابر غلیظی چندی حجاب آن‌ها شده و سپس وقتی پس رفت دوباره بنای عشوه‌گری را می گذارند؛آن نقوش بدیعه از زیر گچ و کاهگل‌های مذکور با هزاران عشوه و ناز، باز آغاز جلوه‌گری را گذاشته و نگرندگان را مبهوت جمال و کمال خویش می سازند».

امیرقلی امینی در گزارشی دیگر در روزنامه اخگر، به نحوه بازسازی تالار اشرف و اعتباری که وزارت معارف برای مرمت آن اختصاص داده بود اشاره نموده و می نویسد: «اینک چند ماه است که به همت آقای ]تقی[ دانشور، عده‌ای بنا و عمله در این عمارت کار می کنند. دیوارهای سمت شرقی و شمالی آن را برداشته، با یک طرز خیلی زیبا به‌جای آن‌ها طارمی نصب می‌نمایند و یک سردرب آجرکاری خیلی عالی مدخل این عمارت را تشکیل می دهد. جرزها و به‌طور کلی مقابل اتاق‌های مذکور را هم با طرز قشنگی آجرکاری کرده و درهای آن‌ها را هم مخصوصا سعی کرده اند که با استیل درهای عمارات قدیمی حتی‌الامکان شباهت داشته باشد. اعتباری که وزارت معارف برای تعمیر و بنای جدید این عمارت داده فقط یک هزار و کسری تومان است. در صورتی که لااقل چهار هزار تومان خرج آن خواهد بود. ولی بالاخره در اثر مکاتبات زیاد اخیرا وزارت مزبور مقرر داشته است که مسیو گُدار، رئیس موزه و کتابخانه ملی به اصفهان آمده، خرج آن را برآورد و طبق برآورد او تصویب و حواله کند. به طوری آقای رئیس معارف اظهار می داشتند، خیال ایشان این است که پس از اتمام تعمیرات این بنا، تالار میان را مخصوص موزه ملی اصفهان قرار داده و اتاق‌های جنبین آن‌ را، یکی برای کتاب‌خانه و دیگری را برای قرائت‌خانه عمومی اختصاص دهند.» 

                           

                           

         

تالار اشرف، در دوران پهلوی اول برای مدتی به محل «اداره صحیه و سجل احوال» تبدیل شد و پس از آن به دنبال مرمت‌های اساسی که در بنا صورت گرفت، در سال 1309 خورشیدی اداره معارف اصفهان به آنجا منتقل و تالار مرکزی آن محل اجرای سخنرانی شد. در سال 1347 خورشیدی به دفتر اداره فرهنگ و هنر اصفهان تبدیل شد و در سال‌های پیش از انقلاب مدتی نیز در اختیار اداره آموزش و پرورش قرار گرفت. پس از انقلاب مدتی متروکه بود و پس از پاره‌ای مرمت‌ها در دهه هفتاد، در سال 1382 خورشیدی مورد ترمیم و تجهیز دوباره قرار گرفت و از سال 1383 تاکنون اداره تشریفات و امور بین‌الملل استانداری اصفهان در آن تالار مستقر است و برخی از دیدارها و مذاکرات استاندار با نمایندگان کشورهای خارجی در تالار اصلی آن انجام می شود. در حال حاضر نمونه‌هایی از هنر قالی اصفهان، کار گروهی از هنرمندان برجسته این رشته در تالار اشرف به نمایش گذاشته شده و تالار اشرف تبدیل به تالارموزه قالی اصفهان شده است تا به هنگام دیدار استاندار با هیات‌های خارجی مبلغ هنر درخشان اصفهان به مهمانان عالی رتبه خارجی باشد.

 

خاستگاهان:

1- روزنامه فرهنگ اصفهان، مدیر میرزا تقی خان حکیم باشی، محل نشر اصفهان، به تاریخ سوم ذیحجه 1303 قمری.  

۲- روزنامه اخگر، صاحب امتیاز فتح‌اله وزیر زاده، سردبیر امیرقلی امینی، محل نشر اصفهان، سال اول، دوره سوم، شماره 180، 19 امردادماه 1308 خورشیدی.

3- روزنامه اخگر، سال اول، دوره سوم، شماره 202، 24 شهریور 1308 خورشیدی

4- روزنامه اخگر، سال دوم، شماره 254 و 255، 20 و 21 آذر 1308 خورشیدی. 

5- روزنامه اخگر سال پنجم شماره 845 یکم خردادماه 1312 خورشیدی

6- تحولات عمران و مدیریت شهری اصفهان در دوره پهلوی اول، عبدالمهدی رجایی، ناشر: سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، اصفهان، 1387 خورشیدی.

7- تاریخ اجتماعی اصفهان در عصر ظل السلطان، عبدالمهدی رجایی، انتشارات دانشگاه اصفهان، اصفهان، 1383 خورشیدی.

8- تاریخ اصفهان و ری و همه جهان، میرزا حسن جابری انصاری، چاپخانه خرد، بی جا، 1321 خورشیدی.

9- گنجینه آثار تاریخی اصفهان، دکتر لطف‌اله هنرفر، ناشر: ثقفی، تهران، 1350 خورشیدی.

10 - اصفهان بهشتی کوچک اما زمینی، محمود رضا شایسته، منصور قاسمی،انتشارات نقش خورشید، اصفهان، 1383 خورشیدی.

11- آثار ایران، آندره گدار و ...، ترجمه ابوالحسن سروقد، جلد دوم، بنیاد پژوهش‌های آستان قدس رضوی، مشهد، 1368 خورشیدی.

12 – خمسه حکیم نظامی گنجوی، هفت پیکر (بهرام نامه)، به‌خط مرتضی خوش‌نویس میرخانی، نشر کتاب اخلاق (دارالکتابه میرخانی)، تهران، ۱۳۳۶ق. 

13- معراج حضرت رسول (اثر سلطان محمد)، آیدین آغداشلو، مجله بخارا، شماره ۳۲ (مهر و آبان ۱۳۸۲). بخش هنر صص ۲۲۶-۲۳۱.  

14- دانشنامه آزاد ویکی پدیا، زیر واژه بُراق 

 

 

درباره داستان‌های هفت پیکر: 

مهندس یاغش کاظمی در تارنوشت «از این اَوستا»، یکی از حکایت های ِ "هفت پیکر" ِ حکیم نظامی را که سال ها پیش به نثر بازنویسی کرده بود، نشر داده است: نشستنِ "بهرام" در گنبدِ سیاه و افسانه گفتنِ "نورک" شاهدختِ هندی.

نظرات 7 + ارسال نظر
منصوره 31 اردیبهشت 1389 ساعت 10:37 ق.ظ

با سلام. آقای دکتر سپنتا و خانم شهباز. جالب بود و تازه.
وقتی این رشته مقالات شما را درباره اصفهان می خوانم تازه می فهمم که درباره اصفهان چقدر کم می دانم . از این که اطلاعات جدیدی در اختیار ما می گذارید از شما ممنونم.

مهدی نصر اصفهانی 4 خرداد 1389 ساعت 06:58 ب.ظ

چرا اجاه نمی دهند مردم عادی از این اماکن دیدن کنند؟ من 50 سال است که در اصفهان زندگی می کنم ولی تاحالا نه نام تالار اشرف را شنیده بودم و نه از آن دیدن کرده بودم. با این که هزاران بار از کنار آن در خیابان استاندری گذشته ام. مگر یک شهروند اصفهانی از یک مهمان عالی رتبه خارجی چه کم دارد که هرچه چیز خوب است مال آن هاست؟

با درود

جستار ارزشمندی بود.
موفق و پیروز باشید.

واقعا خوشحالم که وبلاگ شما رو دیدم. من عاشق اصفهانم. واقعا اصفهان زیباترین شهر ایران است.
ازتون دعوت می کنم از وبلاگ اصفهان - پایتخت فرهنگ و تمدن ایران اسلامی دیدن کنید.
www.payetakhtefarhangi.blogfa.com

پیام 6 خرداد 1389 ساعت 02:15 ق.ظ

لطفا به این اثر بی نظیر هم سری بزنید و لینکش کنید.البته میتونید برای بازدید هم بری و میفهمی که با لودر هم میشه مرمت کرد.http://home.esmartbuyer.com/

یاغش کاظمی 7 خرداد 1389 ساعت 10:06 ب.ظ http://asha.blogsky.com

درود.
جُستار ِ بسیار ارزشمندی بود؛ دست مریزاد.
نخستین بار بود که به یاری ِ گزارش ِ مصور شما و عکس ِ پانوراما، به این اثر ارزنده دقیق شدم.
بسته بودن ِ این ساختمان، حتی به روی ِ دانشجویان ِ مرمت، باعث شده بود که به ایام ِ تحصیل در اصفهان، تنها به دیدن ِ نمای ِ بیرونی ِ آن قانع باشم؛ و از این همه تزئینات ِ پُر کار ِ داخلی ، غافل ...

در "از این اَوستا"، یکی از حکایت های ِ "هفت پیکر" ِ حکیم نظامی را که سال ها پیش به نثر بازنویسی کرده بودم، نشر داده ام: نشستنِ "بهرام" در گنبدِ سیاه و افسانه گفتنِ "نورک" شاهدختِ هندی

درود
دوست گرامی جناب آقای مهندس کاظمی
دیدگاه شما برای ما بسیار ارزشمند است و باعث دلگرمی است
شاد و پیروز باشید

یاغش کاظمی 7 خرداد 1389 ساعت 10:22 ب.ظ http://asha.blogsky.com

به این جُستار ِ ارزشمند، در "از این اَوستا" پیوند دادم (لینک های روزانه- نوار ِ سمت ِ چپ)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد