آیین سَتی بر دیوارنگاره چهلستون
محمدحسن جمشیدپور
کاخ چهلستون، اتاق کوچک جنوب شرقی، مراسم خودسوزی بانوی هندی برای معشوقش
بررسی و جستوجو در تاریخ و مضمون دیوارنگارههای عصرِ صفویِ کاخ چهلستون همیشه از دغدغههای هنرپژوهان بوده است. چهلستون و دیوارنگارههایش پس از گذشت صدها سال آنقدر زیبا و دلنشین به نظر میرسند که هر ساله بسیاری از عمومِ مردم را به سوی خود کشانیده و ظرافت و دقت در نگارگریها حتی باعث گردیده تا ذهن عامهی مردم مدام در پی پیدایی مضامین آنها باشد. دیوارنگارهای که در اتاقِ کوچکِ جنوبِ شرقیِ کاخ قرار دارد بهسان دیگر تصاویر چهلستون بسیار پُرسخن است. در این سالها دربارهی مضمون این دیوارنگاره، میان مردم، حدس و گمانهای بدون پایه و اساس زیادی مطرح بوده است. مثلاً گفته شده است که این دیوارنگاره مربوط به جشنی زرتشتی و یکی از آیینهای در پیوند با آتش آنها بوده و برخی دیگر آن را در پیوند با چارشنبهسوری یا سده دانستهاند و حتی برخی این تصویر را به عروسی پسر نادر با شاهزادهی هندی مربوط کردهاند، که البته هیچکدام پشتوانهی بنیادینِ علمی و صحیح ندارد.
با سیر در گذشته و بازگشت به زمان و مکانِ خلق، شیوههای بهرهبرداری و معنای دیروزینِ اینگونه از آثار را میتوان تاحدودی روشن کرد. از اینرو، دربارهی نگارههای تاریخی بنای عظیم چهلستون و تلاش برای کشف معناهای دیروزین، بازگشت به زمان و مکان خلق آنها، ما را در گشایش گرههای موجود کمک خواهد نمود. اکنون برای رهیافت تاریخی و گام گذاردن در زمان و مکان تولید اثر میبایستی گزارشهای تاریخی را واکاوید که ازجمله مهمترین اسنادی هستند که بدون کمترین واسطه، ما را در فضای تولید قرار میدهند.
دیوارنگارههای چهلستون، نقاشیهای روایی از رویدادهای تاریخی در کنار مضامین مرسوم ادبی و صحنههایی از حیات درباری هستند. تأییدکنندهی این ادعا، سخنان شاردن است که از کاخ و دیوارنگارههای آن بازدید کرده و در سفرنامهاش دربارهی تالار بارعام چنین نوشته است: «این تالار چهار بخاری دیواری، دو تا طرف راست و دو تا طرف چپ دارد که بالای هر کدام نقاشیهای مفصلی است. یکی از نقاشیها جنگ شاهعباس کبیر با ازبکهاست و آن سه دیگر مجالس جشنهای سلطنتی است». (شاردن، ۱۳۷۹: 55)
با واکاوی در تاریخ صفویه و با واگشودن کتاب «قصص الخاقانی» اثر ولی قلی بیک شاملو مورخ شاهعباس دوم و خواندن رویدادهای فتح قندهار و خودسوزی زنی هندی به خاطر مرگ شوهر، به نیکی میتوان پی به مضمون واقعی این دیوارنگاره برد. شاملو، در هنگامهی نقل محاصرهی قندهار بهوسیله نیروهای ایرانی، گزارش میدهد که پس از بیست روز از محاصره، یکی از درباریان امپراتوری گورکانی به نام مطروداس که جزو محاصرهشدگان بود درگذشت. همسر وفادارش که از این رویداد سخت غمدار بود تصمیم گرفت مطابق با آیین سَتی بهخاطر معشوقاش در مراسم سوزاندن جنازهی وی خود را در آتش بیاندازد.
شاملو، دربارهی همسرِ وفادارمانده چنین مینویسد:
«از تاب آتش مهر، بهنوعی در سوز و گداز افتاد که پروانهصفت، زمانزمان در آتش فراق میسوخت و به باد دامن شوق، جهانجهان اخگر محبت به عزم سوختن خرمن هستی خود میافروخت». (شاملو، ۱۳۷۱: 372)
هندیها باور داشتند در مراسم سَتی شخصِ خودسوز هر سخنی که به زبان بیاورد به دلیل موقعیت آن صحیح و اگر نسبت به اتفاقِ رویدادی حرفی بزند چهبسا وقوع آن را حتمی میدانستند. از اینرو، دولتخان شخصی را بهسوی او گسیل داشت تا که بپرسد آیا امیدی به کمک و یاری امپراتور هندوستان برای نجات قندهار هست یا نه. آن زن پاسخ گفت:
«مدد پادشاه جیو به شما نمیرسد و سپاه نصرتپناه قهرمان ایرانزمین بعد از چهل روز قلعه را متصرف میشوند و از واقعات کلی که در بلاد هند روی خواهد نمود آن است که بعد از یازده سال، فتوری عظیم در هندوستان خواهد شد». (شاملو، ۱۳۷۱: 375)
شاملو در حین نقل گزارشهای این رویداد ضمن اینکه آتش غیرت این زن را میستاید و از استواری او در میان هندوان تمجید میکند، بهگونهای پیروزی سپاهِ ایرانی را نیز نوید میدهد. شاهعباسِ دوم به میمنت و فرخندگی پیروزیاش بر هندیها فرمان داد که این رویداد حزنانگیز اما پیروزمندانه را بر یکی از دیوارهای گچی دیوار چهلستون و با رنگ روغن نگارگری کنند. این آیین در زمان صفویان بسیار مورد توجه شاعران پارسیگو بوده (برای آگاهی بیشتر بنگرید به: باباصفری و سالیمان، ۱۳۸۷) بهگونهای که محمدرضا نوعی خبوشانی در سدهی دهم هجری آیین سَتی هندیها را در «مثنوی سود و گداز» به نظم درآورده و از آن چهار نسخهی مصور در آن زمان تهیه شده است. (ریپکا، ۱۹۶۸: ۷۲۵)
بخشهایی از این دیوارنگاره:
منابع:
- باباصفری، علیاصغر. سالیمان، غلامرضا. (۱۳۸۷). ستی و بازتاب آن در ادب فارسی. مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی مشهد. شماره ۱۶۰.شاردن، ژان. (۱۳۷۹).
- سفرنامهی شاردن (قسمت اصفهان). ترجمهی حسین عریضی. اصفهان: گلها.نوعی خبوشانی، محمدرضا. (۱۳۸۴).
- سوز و گداز (مصور). به اهتمام محمدحسن سمسار. تهران: نشر زریران.شاملو، ولیقلی. (۱۳۷۱).
- قصص الخاقانی. تهران: نشر وزارت فرهنگ و ارشاد.
Rypka, Jan. (1968). History Of Iranian Literature. Dordrecht: D. Reidel Publishing Co