گزارشی از استان قزوین و آثار تاریخی آن
دکتر محمود دهقانی
پیشینه شهر قزوین با نام "شاد شاپور" با دژ و باروهایی که دیواری به دور خود داشته را به شاپور ساسانی نسبت دادهاند. تپههای باستانی پیرامون قزوین و پژوهشهای باستانشناسی از پیشینه این شهر گواهی میدهند. همچنین برخی از مساجد بهویژه مسجد حیدریه - که گفته میشود در روزگار ساسانیان آتشکده بوده و پس از اسلام به مسجد تغییر کاربری یافته- نشانهای از دیرینگی این شهر در روزگار پیش از اسلام است. قزوین با تمام سرسبزی خود از دیرباز با کمبود آب دست به گریبان بوده که کاریزهای (قنات) آن نشان از این دارند. اما از سویی این شهر با سیلی ویرانگر نیز در تاریخ خود سر و کار داشته است. در رابطه با نام قزوین نیز نگرشهایی گوناگون هست که در روزگار ساسانی به آن "کشوین" یا "قسوین" و برخی نیز آن را "کاسپین" گفتهاند. قزوین همچنین نام یکی از زیباترین استانهای ایران در روزگار کنونی است که با تاکستانها و باغهای دلانگیز انگور و با مردم صمیمی و فرهنگ بالنده نه تنها میتواند شاخهای از گلهای سبد گردشگری کشور باشد بلکه شهر قزوین مرکز این استان با بازارهای زیبا بةویژه بازار قیصریه و تاریخ بازرگانی آن، میتواند نقطه به حرکت درآوردن چرخ اقتصادی کشور شود. استان قزوین به استانهای گیلان، مازندران، البرز، همدان، زنجان و استان مرکزی چسبیده است و با آن که ریشه قبایلی آنها فارس، کرد، لر، آذری و مراغی هستند، اما عمده مردم گویش فارسی دارند. قزوین با باغها و چشمانداز دلنشین خود باغ خلوتی برای تهرانیها در پایتخت است که در شهر پر از دود، حسرت هوای پاکیزه دارند. شهر قزوین از دیرباز با دستهها و قبایل بومی خود آوازهدار بوده و حاصل درهم آمیختگی ملی در قزوین مردان و زنان خوش قامت، زیبای و با فرهنگ این استان است. بنیان درهم آمیختگی مردم قزوین به روزگار شاه تهماسب یکم صفوی بر میگردد. چون قزوین به عنوان پایتخت ایران انتخاب شد، سران کشوری و لشکری، هنرمندان، شاعران و معماران سرشناسی برای برپایی پایتخت از چهار گوشه کشور به قزوین آمدند.
جا به جایی پایتخت از تبریز به قزوین به آن دلیل بود که پس از جنگ چالدران و شکست شاه اسماعیل یکم صفوی، او در نظر داشت پایتخت را از تبریز به جای دیگری منتقل کند تا در تیررس ارتش امپراتوری عثمانی نباشد. تبریز پایتخت نخست روزگار صفوی، در یک نوبت به وسیله ترکهای عثمانی اشغال شد و تجاوز به زنان و دختران به حدی رسید که تاریخ ایران تا آن روز به خود ندیده بود. عمر کوتاه ۳۷ سال شاه اسماعیل یکم به او این فرصت را نداد اما پسر بزرگ او شاه تهماسب به خواسته پدر جامه عمل پوشید و با مطالعات ژرف تصمیم گرفت پایتخت را به قزوین که از مرز دور بود جابجا کند. شاه تهماسب پیش از هر چیز برای برپایی پایتخت، زمینهای موسوم به "زنگی آباد" یا "برمکی آباد" را در جایی که امروز بافت تاریخی و "سبزه میدان" قرار دارد از «میرزا اشرف جهان حسنی قزوینی» وزیر، خریداری و معماران و نقاشان و هنرمندان از سراسر کشور به سوی قزوین آمدند.
با طرح شهرسازی و ایجاد خیابانها و ساختمانهای کاخ، شاه تهماسب با ورود خود به قزوین، این شهر را به یکی از زیباترین شهرهای آن روز کشور تبدیل کرد. باغهای زیبای قزوین در آن روزگار زبانزد پیشینه نگاران و جهانگردان بود. این شهر روزگاری دروازه بهشت (باب الجنه) خوانده میشد. باغ کاخ قزوین با توصیفاتی که در متون تاریخی بهویژه در اشعار عبدی بیگ شیرازی از آن ها شده، چنان زیبا و روح انگیز بود که شاه تهماسب چندین سال از کاخ بیرون نرفت. با صدای شرشر آب جویبارهایی که از لای درختان چنار و صنوبر میگذشتند، همراه با گلهای رنگارنگ و آواز پرندگان، این کاخ در روزگار خود بینظیر بود. نقاشیهای ساختمانهای کاخ آن چنان گیرا و دلپذیر بودند که پیشینه نگاران و جهانگردان درباره آن بسیار نوشتند و در روزگار کنونی نیز جای پای آنها را میشود در کلاه فرنگی یا چهلستون قزوین که در روزگار شاه تهماسب "ارشی خانه" نامیده میشد، دید. از نقاشی درخت و گل و بلبل گرفته تا قصه دیدن روی جمال خوش قامت عزیز مصر و بریده شدن دست دختران در هنگام قاچ کردن میوه و سر پُر سودای مجنون و بزمها و سراپرده لیلی، کاخ را آوردگاه هنر و عشق کرده بودند. شاه تهماسب صفوی که خود دستی در نگارگری مینیاتور داشت نیز با موج مدرسه هنری قزوین کاخ را به جایگاهی برای هنرمندان تبدیل کرده بود. شاعر شیرازی روزگار شاه تهماسب، عبدی بیگ فرصت یافته بود تا با شاه بر فراز دروازه عالیقاپو قزوین که در روزگار خود بلندترین ساختمان شهر بود، رفته و چشمانداز زیبای شهر آن چنان او را به وجد آورد که در تعریف باغشاه قزوین آن را "بهشت برین" توصیف کرد. زیبایی قزوین و هجوم هنرمندان به این شهر و پناهندگی سیاسی همایون شاهزاده هند به ایران و پس از آن برگشت او به هند همراه با چند هنرمند ایرانی باعث تاثیر گزاری هنر مینیاتور بر مدرسه هنر هند و برجستگی ساختمان و باغهای آن کشور شد، که این خود نمادی از تاثیر هنر ایران روزگار صفوی بر برون از مرزها بود.
بازار قزوین
قزوین که از روزگارانی دراز محل تاخت و تاز بوده دژهای بسیاری دارد. از میان دژها، از دژ چال، دژ دختر، میمون دژ، دژ لمبسر، دژ الموت و رودبار الموت روزگار اسماعیلیان یاد شده است. دژ الموت بر فراز پوزهای قرار دارد و کوهها از هر سو همراه با دشت "گازر" دیده میشود. بومیان دژ الموت را دژ حسن صباح نیز مینامند. به دلیل آوازه جهانی در خیلی از زبانها از آن یاد شده است. این دژ از سرگذشت حسن صباح حکایت دارد. بر فراز دژ حوضی از میان سنگ کنده شده که بسیار زیباست. ساختمانی نیز در کنار آب انبار، در روزگار صفوی ساخته شده که زندان شاهزادههای سرکش بر فراز این دژ بود.
ورودی مسجد النبی در قزوین
از سوی دیگر مساجد قزوین نیز با شاهکارهای معماری از جمله مسجد سنجیده بازمانده از روزگار سلجوقی، مسجد جامع عتیق، مسجد پنجه علی، مسجد حیدریه و مسجد النبی با ورودی به دروازه و کتابخانه زیبای آن از دیدنیهای این شهر هستند.
آرامگاه مستوفی
آرامگاه مستوفی با گنبد چرخوکی آن نیز یکی از دیدنیهای دیگر تاریخی قزوین است. در متون تاریخی از مساجد و امامزادههای بسیاری در قزوین یاد شده است. مسجد جامع عتیق با معماری بسیار زیبا در حاشیه خیابان صفوی "سپه" قرار گرفته است. ایوانهای بسیار بلند و گچبریهای بسیار زیبای آن حکایت از سبکهای روزگار سلجوقی و صفوی دارد. در چهار گوشه مسجد چهار ایوان بلند قرار گرفته اند. ایوان جنوبی در هر دو سوی خود دارای دو گوشواره است. حیاط مسجد مستطیل است و منارههای آن کاشیهای بسیار خوش رنگی دارند. این مسجد در درازنای تاریخ چند نوبت بازسازی شده و در روزگار کنونی نیز شدیدا به بازسازی نیاز دارد. در یکی دو تاق بزرگ آن شکافهای عمیقی سر برون آورده است. داربستهای آهنی در گوشه و کنار مسجد برای بازسازی دیده میشد، اما با زنگ زدگی آنها، پیدا بود که خود داربستها نیز به تاریخ پیوستهاند.
نمای ورودی مسجد جامع عتیق قزوین، از خیابان سپه
دروازهها و دالان ورود به این مسجد بهویژه در غروب آفتاب گیرایی عارفانه دارند. سعدالسلطنه استاندار قزوین در روزگار قاجار نیز نه تنها در بازسازی این مسجد بلکه خیلی از ساختمانهای قزوین تلاش داشته است. قزوین دارای مدرسههای زیبایی نیز هست که از میان آنها مدرسه "التقاتیه" گفته میشود بازمانده از روزگار ایلخانی است.
گرمابه نوآباد شده قجر، موزه مردمشناسی
پل شاهعباسی و کاروانسرای محمد آباد همراه با آب انبار مسجد جامع و بسیاری از آب انبارهای دیگر، گرمابهها بهویژه گرمابه قجر، دروازهها، بقعهها و دژهای بسیاری در استان قزوین، از روزگار ساسانی، سلجوقی، ایلخانی، صفوی و قاجار وجود دارند. منطقه طارم سفلی در ۹۰ کیلومتری قزوین نیز نگین تمدنی دیلمیان سرزمین کهن قزوین است که با آبشار، غار، دژها، درختان کهنسال و زیتونزار یکی از مناطق بسیار زیبا و گردشگر پذیر است.
نمای بیرونی شاهزاده حسین
سبک معماری ساختمان شاهزاده حسین از ساختمانهای بسیار معروف در مرکز استان قزوین در نوع خود بینظیر است. از سازنده آن و این که در چه روزگاری ساخته شده اطلاعات دقیقی تا روزگار شاه تهماسب صفوی در دست نیست. اما به این که شاه تهماسب در توسعه آن دست داشته است، نباید شک داشت. این ساختمان را «زینت بیگم» دختر شاه تهماسب نوآباد کرد. مخارج سنگین ساختن یکی از درهای بلند منبتکاری شده زیبا و قیمتی را او برعهده داشت. زیباترین قسمت ساختمان شاهزاده حسین نمای بیرونی آن است که با کاشیکاری بیهمتا و طرح معماری منحصر بهفرد چشمها را به خود میخکوب میکند. با داشتن چندین مناره و کاشی کاری بینظیر فیروزهای و کمربند زرینگون گنبد، یکی از شاهکارهای معماری در شهر قزوین را به نمایش گذاشته شده است. شاهزاده حسین از دیرباز خلوتگهی روحی برای مردم قزوین و گردشگران بوده است و تاریخ آن نیز پر از فراز و نشیبهاست. این ساختمان در روزگار قاجار نوآباد شده است. کتیبههای بسیاری در شاهزاده حسین قرار دارند که نشان میدهد از دیرباز آرامگاه سران لشکری و کشوری و بزرگان شهر، در روزگار صفوی تا روزگار کنونی بوده است.
قزوین به دلیل قرار گرفتن بر سر راههای ارتباطی روزگاران گذشته بهویژه در روزگار صفوی و پس از آنها، دارای کلیسا و ساختمانهایی برای مسیحیان نیز بوده و مبلغان مذهبی اروپایی بهویژه در روزگار شاه عباس یکم به قزوین سفر میکردهاند. سفیر انگلستان "سر داد مور کاتن" و "رابرت شرلی" هر دو در بازگشت از سفر بهشهر مازندران به اصفهان، هر یک با فاصله چهارده روز در قزوین درگذشتند و در این شهر با آداب مسیحی از طرف مسیحیان قزوین به خاک سپرده شدند. شرح آن سرگذشت را "توماس هربرت" نویسنده جوان دانشمند و تیزبین که سفیر را همراهی میکرد در سفرنامه خود نوشته است. از کلیساهای قزوین یکی نیایشگاه ارامنه درون مدرسه ارامنه، دیگری کلیسای آسوریها و سوم کلیسای روسها میباشد.
کلیسای کانتور
کلیسای روسها با نام "کانتور" پیش از جنگ جهانی اول ساخته شده و تا چندی پیش در اختیار اداره کل ثبت احوال قزوین بود. این کلیسا با آجر قرمز بالا رفته و در ساختن آن از ستونهای چوبی نیز استفاده شده است. ناقوس و طرح معماری این کلیسا بسیار زیبا و دیدنی است. صلیب گچبری شده در حلقهای از گل، نشانی از ذوق هنرمندانه در معماری این کلیسا ی کوچک است. در حیاط کلیسا آرامگاه یک خلبان روس نیز قرار دارد.
سردر عالی قاپو و خیابان سپه در قزوین به هنگام بازسازی
از ساختمانهای به جا مانده روزگار صفوی دروازه بلند عالیقاپوی قزوین تنها بازمانده از هفت دروازه کاخ میباشد. در ورودی به دروازه زیر نیمتاق، از هر دو سو سکوهای سنگی ساختهاند. درون ساختمان نیز سقف بلند نیمه گنبدی آن دارای آجر کاری بسیار زیباست و با پله ای حلزونی به اشکوب بالا و نقارهخانه راه دارد. در روزگار صفوی وزرا و استانداران و سفرای کشورهای بیگانه برای گفتگوی سیاسی و دیدار با شاه درون ساختمان دروازه که دارای سکوی گستردهتری بوده، بر روی قالیهای خوشرنگ مینشستند تا کارمندان کاخ برای ورود آنان از درون کاخ دستور بگیرند. اسطبل اسب در گوشهای از ساختمان بزرگ دروازه بود.
ساختمانی روبروی دروازه از درون کاخ با نام "جهاننما" برای پذیرایی و سکونت چند روزه میهمانان بود. در روزگار قاجار بر شالوده جهاننما ساختمانی ساختند که تا به امروز پابرجاست. از رویدادهای مهمی که این سردر شاهد بوده یکی نیز پناهندگی «سلطان بایزید» فرزند «سلیمان» پادشاه عثمانی است.
اهمیت دروازه عالیقاپوی قزوین و زیبایی آن در خیلی از گزارشهای سفرا از جمله "دون گارسیا – د سیلوا – ای – فیگوئروا" سفیر اسپانیا و مسیونرهای مسیحی "کاراملیت" (پابرهنه ها) و جهانگردان از جمله "پیترو – د – لاواله"، شاردن، تاورنیه، اولاریوس و توماس هربرت و همچنین همه پیشینهنگاران ایرانی آن روزگار بازتاب داشته است. خیابان سپه یکی از خیابانهای تاریخی ایران، به جا مانده از روزگار صفوی نیز روبروی دروازه عالیقاپو قرار گرفته که تا روزگار قاجار دارای درختانی بسیار بلند و تنومند بوده است. این خیابان هم اکنون به گونهای آبرومندانه کفسازی شده، اما بر این باورم که با بارش برف، شاید امکان سُریدن چرخ اتومبیل نیز در آن بیشتر شود.
کاخ کلاه فرنگی (چهلستون قزوین)
در محوطه کاخ، بجز ساختمان روزگار قاجار که بر شالوده جهاننما ساخته شده، از روزگار صفوی نیز کلاه فرنگی چهلستون روزانه پذیرای بازدیدکنندگان بیشمار است. اشکوب بالایی چهلستون قزوین، در روزگار قاجار نوآباد شده اما اشکوب همکف یادگاری از روزگار شاه تهماسب یکم صفوی است. در سالن این کلاه فرنگی یک حوض دیده میشود که با سنگهای زیبای مرمر مغز پستهای رنگ، ساخته شده و فوارهای در میان آن فوران میکند. با پلهای اشکوب همکف به بالا راه دارد. بر اثر تیشه ناشیانه کارگران در روزگار قاجار به نقاشیهای روزگار صفوی لطمه وارد شده است. این ساختمان در حال بازسازی است ولی نوآبادی نقاشیها نیازمند فرصت کافی و هنرمندان چیره دست است. از این ساختمان بیشتر برای بزمها و جشنها از جمله نوروز باستانی و پذیرایی مهمانان استفاده میشده و احتمالا شاه تهماسب هنرمندان قزوین را در روزگار خود در همین ساختمان گرد هم میآورده است.
ساختمانهای تاریخی استان قزوین به بازسازی و نگهداری نیاز دارند چرا که با پیشینه فرهنگی قزوین، تاکستانها، میوهها بهویژه انگور آن که همه جهانگردان اروپایی روزگار صفوی از خوشمزگی و شادابی آن نوشتهاند، همراه با آثار باستانی و ساختمانهای تاریخی بهتر از پیش میتواند گردشگران را به سوی خود بکشاند. اما متاسفانه در استان قزوین نیز مثل استانهای سراسر کشور کار بازسازی به دلیل کمبود بودجه با اسلوب درست پیش نمیرود. برخی کارمندان اداره میراث فرهنگی، هر صبح از تهران به شهر قزوین میآیند و با پایان وقت اداری به تهران برمیگردند. بازده کار این کارمندان و خستگی هر روز سفر، فرصت فکر و کار مفید نمیدهد.
درست در لحظه ای که نگارنده جهت بازدید از ساختمانهای تاریخی، از سیدنی استرالیا به قزوین رفته و برای جهتیابی دروازههای از میان رفته کاخ، بر فراز سر در عالیقاپو تنها دروازه باقیمانده کاخ صفوی قزوین بودم، صدایی مهیب من و همه مردم را در خیابان سپه وحشت زده کرد. در چند قدمی سردر عالی قاپو، کامیونی پر از قیر را بر روی سقف یک گرمابه قدیمی، بدون در نظر گرفتن توان سقف برده بودند. سقف در هم شکسته و چرخ کامیون در آن فرو رفته بود. وقتی از سردر عالی قاپو پایین آمدم و سراسیمه به سوی راننده کامیون رفتم، هاج و واج گفت: " نگفتند تاق زیر این گذر هست ".
فرو رفتن کامیونی پر از آسفالت بر روی سقف یک گرمابه قدیمی
عکس ها از : محمود دهقانی
وضعیت مدیریت میراث فرهنگی کشور ما مثل وضعیت همین کامیون است که کج شده و بارش را دارند با بیل خالی می کنند تا تکانش دهند و چرخش در میراث فرهنگی ما گیر کرده و دارد آن را تخریب می کند و همه دست به کمر زده اند و دارند تماشا می کنند.
واقعا عالی بود . دست شما درد نکند.
درود و سپاس
اسلاید عکس را که روی صفحه انداختم دانشجوی قزوینی من یکی از تماشاچی های کامیون که دست به کمر زده را شناخت و خیلی خندید. یک ریش سفیدی تجربه داری تاریخدانی آنجا نبود که مانع عبور کامیون بشود؟
سلام
چقدر خوشحال شدم که در تارنمای خود به معرفی قزوین و آثار تاریخی آن پرداختید. مشکل اصلی میراث فرهنگی قزوین فقط این کامیون نیست، مشکل اصلی ناشناخته بودن قزوین و گنجینه ای است که در خود دارد. متاسفانه یک آمارگیری ساده از مردم نشان میدهد که چقدر این شهر مهجور مانده، واقعا چد درصد مردم می دانند که مکتب شهرسازی اصفهان پیش از اصفهان در قزوین پیاده شده؟ قزوین واقعا زیباست....
درود بر شما دوست گرامی سرکار خانم دودانگه
از این که گزارش استان قزوین مورد توجه شما قرار گرفته خوشحالم
تاکنون به لطف تلاشهای دکتر دهقانی گزارش هایی از چند استان منتشر نموده ایم و تا نوروز گزارش های دیگری نیز از استان های دیگر منتشر خواهیم نمود.
در اینجا و ظیفه خودم می دانم که از دکتر دهقانی برای تهیه این گزارش های خواندنی تشکر کنم.
در مورد داستان آن کامیون با شما هم اندیشم. این موضوع در برابر انبوه مشکلاتی که گریبان میراث فرهنگی ما را گرفته، سرسوزنی بیش نیست اما به قول یکی از خوانندگان ایران نامه تمثیلی است از وضعیت مدیریت میراث فرهنگی کشور ما.
اگر صادقانه بگویم پیش از خواندن گزارش دکتر دهقانی من نیز نام برخی از آثار تاریخی قزوین را نشنیده بودم. به نظرم خیلی از ایرانی ها با فرهنگ و آثار تاریخی شهرهای کشورمان بیگانه هستند. این عدم شناخت باعث می شود که بین ملت جدایی باشد.
شاید باورتان نشود ولی در سفری که من به کردستان داشتم از هر 10 نفر کُرد، چه جوان و چه پیر، در وسط شهر سنندج ، 8 نفر به اصفهان سفر نکرده بودند. شاید اگر به روستاهای کردستان برویم این آمار بیشتر باشد.
یعنی شهری مثل اصفهان که آوازه جهانی دارد برای خیلی از هموطنانمان ناشناخته و کم شناخته است. خوب طبیعی است که در چنین وضعی بین اعضای این پیکر جدایی می افتد.
استان قزوین هم جای خود دارد. واقعا چند درصد از مردم در هنگام تعطیلات قزوین را به عنوان مقصد گردشگری انتخاب می کنند؟
شاید کسانی را بشناسید که در طول سال چند بار به دبی و اروپا یا دیگر کشورها می روند اما تا به حال سفری به استان های قزوین یا سمنان یا سیستان یا کهکیلویه یا کردستان یا آذربایجان نداشته اند.
متاسفانه توزیع گردشگر داخلی و خارجی در کشور یک تناسب درست ندارد. همه راه مشهد و شمال و اصفهان و شیراز و یزد و کیش و قشم را خوب یاد گرفته اند اما کمتر نامی از دیگر شهرها به عنوان مقصد گردشگری در میان است.
مطمئن هستم جاهایی مثل قزوین ارزش های معماری و فرهنگی فراوانی داردند که باید بیشتر بازگو شوند.
خیلی ممنون از توجه شما
نمی دانم تا بحال به قزوین رفته اید یا نه، ولی اگر نرفته اید حتما سفری بکنید، من مدت ها در این شهر زندگی کردم.
معمولا دانشجوها پس از اتمام تحصیل در یک شهر، دیگر اصلا تمایلی به بازگشت به آن ندارند. ولی قزوین برای من همیشه زیباست. هر چند ماه یکبار به دیدن این شهر میروم و وقتی از اتوبوس درست مقابل دروازه قدیم تهران پیاده می شوم اولین کاری که می کنم یاین است که یک نفس عمیق می کشم، تا ریه هایم پر از هوای قزوین شود....
درود
یک بار چند سال قبل به قزوین رفتم. اما خیلی تمایل دارم دوباره دیداری از آنجا داشته باشم. حتما همینطور که شما می فرمایید هست.
باز تاب در : انجمن تخصصی شهرسازی ایران
http://anjoman.urbanity.ir/showthread.php?tid=6736&pid=23962#pid23962
درود و سپاس
با درود.
نمی دانستم که قزوین هم چهلستون دارد. آیا این کاخ ارتباطی با چهلستون اصفهان دارد؟
درود
عمارت چهل ستون قزوین معروف به عمارت کلاه فرنگی بنایی است در شهر قزوین.
شاه طهماسب صفوی درسال 951 هجری قمری به دلیل تهدیدات ترکان عثمانی تصمیم به انتقال پایتخت از تبریز به قزوین گرفت و در همین سال بود که اراضی موسوم به زنگیآباد را از میرزا شرف جهان یکی از بزرگان و معتمدان شهر برای احداث بنای شاهی خریداری کرد.
شاه طهماسب به معماران برگزیده کشور دستور داد تا باغی به شکل مربع در آن بسازند و در میان آن عمارتهای عالی، تالار، ایوانها و حوض های زیبا بنا کنند.
"عمارت کلاه فرنگی" به همراه"سردر عالی قاپو" تنها بناهای باقی مانده از باغهای دوره صفویه در قزوین است.
این بنا در دوره قاجاریه توسط "سعدالسلطنه" فرماندار وقت قزوین بازسازی شد و چهلستون نام گرفت.
عمارت چهلستون ساختمانی هشت گوش و در دوطبقه به مساحت تقریبی 500مترمربع بنا شده است.
رواقی با ستونهای آجری و قوسهای نیم دایره ای بنا را در برگرفته و بر بالای آن ایوانی با ستونهای چوبی استوار گردیده است.
نقشه بنا دارای طرحی با محورهای صلیبی و برون گرا و سقف طبقه همکف پوشیده از مقرنس با طرحهای بدیع و سقف طبقه فوقانی خنچه پوش است.
نقاشی های دیواری طبقه اول نمونه ای از هنر نگارگری مکتب قزوین و دارای شهرت جهانی است.
این دیوارهای مزین به نقاشی و دیوارنگاره ها در نوع خود منحصر به فرد بوده و وجود سه لایه دیوارنگاره حاکی از گذشت ادوار مختلف تاریخی بر آن است.
تعداد نقاشیهای دیواری این بنا مشخص نیست، اما طبق گفتههای "عبدالملک شیرازی" و "قاضی احمد حقی"، این نقاشیهای دیواری از آب طلا بودهاند.
مکتب حاکم بر این نقاشیها از تغییر و تحولات سیاسی نیز تاثیر گرفته، به نحوی که ظهور نادرشاه و مکتب افشاریه در چهل ستون دیده میشود.
همچنین ظهور قاجار نیز در سومین لایه نقاشی های کاخ چهل ستون دیده میشد که به مرور زمان از میان رفته است.
برخی معتقدند بنای هشت بهشت اصفهان با گرته برداری از این اثر ساخته شده است.
با اینکه عبدی بیگ شیرازی شاعر ومورخ دوره شاه طهماسب در اشعار خود عمارتهای شاهی را به دقت توصیف نموده ولی نامی از هنرمندان نقاش و معمار بنا نمی برد، اما بیگ نقاشیهای دیواری برون و درونی کاخ چهلستون قزوین را اثر میرزا علی نقاش، مظفرعلی نقاش، علیاصغر کاشی، عبدالجبار استرآبادی و رضا عباسی که از ماهرترین استادان زمان خود بوده اند دانسته است.
عمارت چهلستون در بهمن ماه سال 1334به شماره 389در فهرست آثار تاریخی ایران ثبت شد.
این کاخ در سال 1337 به عنوان گنجینه اشیای تاریخی و باستانی مورد استفاده قرار گرفت و هم اکنون به موزه خوشنویسی قزوین تبدیل شده است.
سوئدی ها که مشغول رتق و فتق ژاندارمری کشور بودند در این کلاه فرنگی برای دفتر و دستک تغییراتی دادند. این ساختمان زمانی دفتر آن ها بود. در رابطه با این کلاه فرنگی و تاریخ ساختمان های صفوی قزوین کتابی برای چاپ در همان ایران دارم که تا حدودی همه چی را توضیح داده. البته اگر چاپ شد رد آن را خدمتتان خواهم داد. باید به خاطر داشته باشیم که (ارشی خانه) یا کلاه فرنگی قزوین در روزگار شاه تهماسب درست شده که ژان شاردن به اشتباه می گوید نقشه اش را یک معمار ترک داده. اما به عقیده من معمار آذری بوده و احتمالا از تبریز. در آن روزگار به هم میهنان آذری ترک هم می گفتند. و اما هشت بهشت اصفهان در روزگار انتهای زمامداری شاه عباس دوم و سال نخست زمام داری شاه سلیمان ساخته شده و به گمان من سبک خودش را دارد و گفته می شود یک همچون بنائی در هرات بوده. اما نباید از نظر دور داشت که عموما معماری صفوی دنباله معماری تیموری و ساختمان سازی تا حدودی خیلی به همدیگر شباهت داشتند. خلاقیت ها در گستره معماری در روزگار صفوی به اوج رسید بویژه در اصفهان و صد البته در روزگار خوش اقتصادی شاه عباس یکم.
سلام
با تشکر بابت گزارشتون
خواستم غلط تایپی را یاداور شوم تا اصلاح گردد:
حمام قجر درست می باشد که به اشتباه حمام فجر تایپ شده.
با اجازه مطلب را در وبلاگ قرار می دهم.
درود و سپاس از توجه شما
ویرایش شد.