پورسینا در اصفهان، غریبترین آشناست!
مَدرس ابن سینا در اصفهان سالهاست که به فراموشی سپرده شده است.
ایراننامه – شاهین سپنتا: گروهی از دوستداران فرهنگ ایران، امروز یکم شهریور ماه همزمان با روز پزشک و یادروز پورسینا، در محل تدریس این پزشک نامدار ایرانی در اصفهان حاضر شدند و یاد و نام او را گرامی داشتند. در این گردهمایی که به همت انجمن «میراثپژوهان مهربین» برگزارشد، شرکتکنندگان خواستار شدند که هر چه سریعتر کار مرمت این اثر تاریخی که مدتی معطل مانده است، به پایان برسد و ابراز امیدواری کردند که در سال آینده همایش بزرگ «اصفهان و ابن سینا» در چنین روزی برگزار شود. بنای تاریخی مشهور به «مَدرسِ ابنسینا» که در دوره سلجوقیان ساخته شده است در اصفهان، محله دردشت، خیابان ابن سینا، کوچه پاگلدسته، بالاتر از مدرسه شفیعیه واقع شده است و در تاریخ ۲۴ اسفند ماه ۱۳۸۳ خورشیدی با شماره ۱۱۵۵۵ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. این بنای کوچک اما با ارزش با گنبد آجریاش بیگمان محل تدریس پورسینا به هنگام اقامت او در اصفهان بوده و بر پایه برخی روایات محلیِ تائید نشده مقبره او نیز در همین مکان (و نه در همدان) بوده است. صرفنظر از درستی یا نادرستی روایت اخیر، بیگمان نزد اهل فرهنگ جایگاه «مَدرَس» از «مَدفَن» رفیعتر است اما متاسفانه محلی که روزگاری نشستگاه پورسینا و شاگردانش بوده و نشستهای درس و بحث او را پذیرا بوده است، امروز متروک و ناشناخته، به انباری تبدیل شده است و در حالی که همیشه قفلی بر در آن خودنمایی میکند و هیچ گردشگر یا پژوهشگری راهی به آن ندارد، روی به ویرانی میرود.
بنای فعلی مَدرس پورسینا، بخشی از بنای بزرگتری است که در گذشته در این محل موجود بوده و به تدریج اهالی بر آن دستانداخته و بخشهایی از آن را تخریب و تملک کردهاند. این بنای تاریخی که روزگاری پورسینا آثار ارزشمند خود را در آنجا نگاشته است، در سالهای گذشته تخریب شده و سنگهای آن به غارت رفته است و امروز بینام و نشان به حال خود رها شده است و اثرات نم زدگی و ترکهای بیشمار بر گنبد و دیوارهایش از رنج دوران سخنها دارد. مدرس ابن سینا مدتی به عنوان زورخانه و مدتی به عنوان مطبخ مورد استفاده قرار گرفته و هنوز لایه ضخیم دوده را بر گنبد آن می توان دید، ولی در صورت توجه سازمان میراث فرهنگی، این محل میتواند به عنوان موزه یا نمایشگاه دائمی آثار پورسینا پذیرای پژوهشگران و گردشگران باشد.
پورسینا یا «ابوعلی سبنا» یا «ابن سینا»، دانشمند نامدار ایرانی (416- 359 هجری خورشدی) آثار ارزشمندی در رشتههای مختلف همچون پزشکی، فلسفه، علوم طبیعی، ریاضی، موسیقی و شعر از خود برجا گذاشته است. پورسینا، سالهای پایانی عمر خود را در اصفهان به سر برد و به آموزش دانشجویان و نوشتن آثارش پرداخت.
آوازه جهانی پورسینا و جایگاهش در گسترش علوم به ویژه دانش پزشکی نزد ملتهای دیگر تا آنجاست که مردم ازبکستان (به واسطه زادگاهش در نزدیکی بخارا ) او را ازبک میدانند و عربها ( به خاطر برخی آثارش به زبان عربی) او را عرب میخوانند. آیا در این هنگامه، مردم شهری که سالها افتخار میزبانی او را داشتهاند، جایگاه او در گستره دانش بشری را از یاد بردهاند و اهمیت حفظ و پاسداشتِ دانشگاه او را فراموش کردهاند؟ آیا تنها نامگذاری یک خیابان در اصفهان برای پاسداشت جایگاه با اهمیت این دانشمند بزرگ ایرانی در تاریخ این شهر، کافی است؟
گام به گام تا محل تدریس پورسینا
در سمت راست تصویر، بقایای منار دوره سلجوقی و در سمت چپ مَدرس ابنسینا.
( احداث کوچه بین مجموعه مسجد و مدرسه فاصله انداخته است.)
لایه ضخیمی از دوده بر گنبد، یادگار روزگار مطبخ بودن مَدرس ابن سینا
نم زدگی ناشی از آبیاری باغچه همسایهها
نم زدگی موجب نشست دیوارها و ایجاد ترک بر روی دیوارها شده است
درود برشما
سپاس از آگاهی رسانی تان
با سپاس ویژه از همکاری مسئولین سازمان میراث فرهنگی اصفهان و موسسه میراث پژوهان مهربین در جهت برگزاری برنامه امروز
امید که اینگونه بزرگداشت ها همیشه و درجهت شناساندن بهتر مشاهیر ایران زمین برگزار گردد.
شادزی
درود
ایدون باد
من با همت یکی از دوستان به این ساختمان سر زدم. البته در قفل بود برای چند دقیقه باز کرد. ماله و بند و بساطی آنجا بود می گفتند می خواهند مرمتش کنند. حیف از این یادگارها که دارند از بین می روند. اما در مورد نام این فیلسوف که در برخی از دانشکده ها از جمله در دانشگاه مادرید اسپانیا مجسمه اش را نصب کرده اند نمی دانم چرا در ایران نام او را گاه پور سینا و گاه ابن سینا می گویند. پور واژه فارسی است به معنی ابن در زبان عربی. چرا پور سینا نمی گوئیم و نمی نویسیم؟ البته می دانید که بحث بر سر کجائی بودن این دانشمند خیلی است و خیلی ها ادعاعائی هم دارند. دستتان درد نکند
درود
درود و سپاس آقای دکتر دهقانی
تا آنجا که من می دانم در زمان خود این دانشمند ایرانی کسی به او پورسینا نمی گفته است و او را «حجه الحق شیخ الرئیس شرف الملک ابوعلی حسین بن عبدالله بن سینا» یا به صورت کوتاه تر « شیخ الرئیس ابو علی سینا » یا «حجة الحق ابن سینا» می نامیدند.
حتی او در اشعارش خودش را « بوعلی» می نامد. برای نمونه:
چو بوعلی میناب ار خوری حکیمانه/ به حق حق که وجودت شود به حق ملحق
تلفظ نام او به لاتین نیز برگرفته از «ابو علی حسین ابن سینا» است که به اختصار AVICENNA شده است.
ایرانیکا:
AVICENNA, the Latin form of the name of the celebrated philosopher and physician of the Islamic world, Abū Alī Ḥosayn Ebn Sīnā
و باز تا آنجا که من می دانم در دوران معاصر که فارسی گرایی رواج یافته او را «پورسینا» نامیده اند و گویا زیر تاثیر کتاب ارزشمند «پورسینا» نوشته استاد سعید نفیسی این نام متداول شده باشد.
برخی معتقدند که باید از همان نامی استفاده کرد که سابقه تاریخی دارد و برخی هم می گویند که در زبان امروز باید از به کار بردن ابن، ابو، بو و.... پرهیز کرد.
من دیدگاه دوم را بیشتر می پسندم. اما برای احترام به هر دو نظر که طرفدارانی دارد از هر دو واژه در یادداشتم استفاده کرده ام.
درود مطلب جالبی بود من که یک اصفهانی هستم تاالان نمی دانستم چرا اسم این خیابان ابن سینا است اگر ممکن است بگویید چگونه می شود عضو انجمن شما شدودر برنامه های شما شرکت کرد
درود
برای عضویت در انجمن میراث پژوهان مهربین با روابط عمومی این انجمن به شماره زیر تماس بگیرید:
۰۹۳۷۰۰۷۵۰۶۱
با درود بی کران و سپاس از تلاشهای تان در راه شناسایی فرهنگ ایرانی.
کدبان سپنتای ارجمند: نخست این که : جایگاه خاک سپاریابر دانش مند ایرانی پورسینا همان همدان است چون خود او در سخنانش این را آورده است که پس از اسپهان به همدان رفته و می دانیم که در همان شهر درگذشته است.
دو دیگر این که : با وجودی که نام ایشان در زمان خودشان بوعلی و تازی بوده بایسته(واجب) است امروز برای دست درازی بیگانگان هم که شده از پورسینا استفاده شود....مانند نام مازیار سردار بزرگ ایرانی که تازی(محمد) بوده ولی امروز همه به نام مازیار او را می شناسند.پس باز هم پافشاری بر نام پارسی پورسینا می کنم تا در آینده تنها همین نام ها برسر زبان ها جاری باشد.به امید چنین روزی
به هرروی از مهرتان سپاس گذارم
شادزی و بدرود
با مهر به ایران:سیاوش آریا
پاینده و جاوید باد ایران
درود بر شما دوست اندیشمند و گرامی
بله همان طور که شما هم نوشته اید طبق نظر غالب، آرامگاه پورسینا در همدان است برای مثال جوزجانی و بیهقی و قفطی و ابن خلکان و ابن العربی و ابن ابی اصیبعه گفته اند در همدان به خاک سپرده شد.
اما نظریه دوم هم طرفدارانی دارد که دلایلی را ارائه می دهند برای مثال ابن اثیر گفته که پورسینا در اصفهان در محله « کون گنبد» به خاک سپرده شده و برخی احتمال می دهند که این « کون گنبد» همین مدرس مورد نظر ما باشد. طرفداران این نظریه می گویند پیکر پورسینا را پس از درگذشت به اصفهان بازگرداندند و مخفیانه در مدرس او به خاک سپردند چون نمی خواستند که از طرف بدخواهان مورد بی احترامی قرار گیرد و شایع کردند که او را در همدان در پای دیوار شهر به خاک پرده اند. گزارش هایی هم از مشاهده سنگ مزار پورسینا در اصفهان در برخی کتاب ها هست. البته این یک نظریه است.
در هر حال از دیدگاه من چنان که نوشته ام جایگاه مَدرس از مدفن یا آموزشگاه از آرامگاه بسی فراتر است و شایسته است آن را بیشتر ارج نهیم.
من هم درباره نام او با شما هم اندیشم برای همین هم در فرنام یادداشت خودم از نام پورسینا بهره برده ام.
شادزی و مهر افزون
درود و عرض ادب
روایتهایی در دست هست که نشان میدهد پورسینا در اصفهان درگذشته است. محمد تقی دانشپژوه در کتاب «فرهنگ ایران زمین» نوشته است: «در کامل ابن اثیر آمده که شیخ در 428 در سپاهان درگذشت، بدینگونه «وفی شعبان توفی ابوعلی سینا الحکیم الفیلسوف المشهور صاحب التصانیف السائره علی مذاهب الفلاسفة و کان موته باصبهان و کان یخدم علاء الدوله ابا جعفر بن کاکویه ولاشک ان اباجعفر کان فاسد الاعتقاد فلهذا اقدم ابن سینا علی تصانیفه فی الالحاد والرد علی الشرائع فی بلده». ابن کثیر دمشقی م 774 در البدایة و النهایة (12 42) میگوید که ابن سینا برخی از کتابهای کتابخانه نوح را بخود بست، او بقولنج در همدان بمرد و گویند که بسپاهان درگذشت؛ ولی روایت نخسیتن درست تر است. سه بیت عینیة نیز در همین جا دیده می شود. در تذکره دولتشاه سمرقندی نگارش 892 آمده است «و در خطه اصفهان بمرض اسهال و سحج درگذشت.» (جلد دوم، برگه 45) البته «جلال الدین همایی» هم در کتاب «تاریخ اصفهان» (مجلد ابنیه و عمارات) به این موضوع اشاره کرده و گنبدی را در محله دردشت بر اساس روایتهای عامه منسوب به این شخص میداند. درباره سرگذشت شخصیتهای بزرگ، ریزنامهی رویدادها ممکن است دستخوش تغییر و تحریف قرار گیرد. اما به هر حال درباره محل فوت و آرامگاه شیخالرئیس معروف این است که در سفر همدان همراه علائه الدوله مریض شد و در همدان درگذشت. بر همین اساس من عجالتاً آنچه را که در بین عامه مردم ایران زبانزد است، قولی موثق میپندارم.
درود بر شما دوست فرهیخته گرامی
از این که دیدگاه ارزشمندتان را با ما در میان گذاشتید بسیار سپاسگزارم.
شادمان و بهروز باشید