یادگاری نویسی، این بار روی دیوار صائب تبریزی!
و پیشنهاد نصب تابلوی سفید در کنار میراث فرهنگی و طبیعی
شاهین سپنتا
گزارشهای نگران کنندهای که این روزها از وضعیت میراث فرهنگی ایران منتشر میشود، بازگو کننده بی توجهی مسئولان نسبت به تخریب آثار تاریخی همچون پلها، خانههای تاریخی ، معابد و مساجد، کاخها، باغها و ... است. برچیدن نمادهای ملی توسط نهادهای حکومتی و در کشاکش جنگ قدرت نیز مدتی است که به این سیاهه افزوده شده و در سرخط خبرها قرار دارد. اما آنچه که کمتر به آن پرداخته میشود، سهم مردم در این تخریبهاست. اگرچه مردم شبانه با بولدزر به جان آثار تاریخی نمی افتند و یا با حکم و بدون حکم تندیس نمادهای ملی را تکه تکه نمیکنند و یا به اسم پروژههای توسعه و عمران شهری، آثار تاریخی را تخریب نمیکنند اما سکوت و بیتفاوت گذشتن از کنار اینتخریبها و گاه همراهی با نهادهای مرتبط، بر سهم مردم در گسترش دامنه این تخریبها میافزاید. یکی از نشانههای بیتوجهی مردم به اهمیت میراث فرهنگی خویش تاثیرات مخربی است که به دور از چشم ناظران دولتی بر آثار تاریخی میگذارند. یک نمونه کوچک اما مهم از این تخریبها یادگارینویسی بر سر و روی میراث فرهنگی است.
پس از انتشار گزارشهایی از یادگارینویسی روی سنگنگارههای تخت جمشید، سی و سه پل، آرامگاه حافظ، پل خواجو، دیوارهای موزه سنندج، کاخ آپادانای شوش، پل دزفول، و میراث فرهنگی دیگر، این بار یکی از دوستداران میراث فرهنگی با اندوه فراوان تصاویری از یادگارینویسی بر دیوارهای آرامگاه صائب تبریزی بزرگترین غزلسرای دوره صفوی را در خیابان صائب اصفهان برای آگاهی دوستداران میراث فرهنگی به ایراننامه سپرده است.
آرامگاه صائب تبریزی در اصفهان؛ عکس ها از: سیاوش آریا
انگیزههای یادگاری نویسی
برخی از پژوهشگران تمایل انسانها به یادگاری نویسی را نشانه میل به جاودانه شدن میدانند و برخی هم آن را به تمایلات دیگر همچون تخلیه هیجانات درونی، جلب توجه و شهرتطلبی، هوسهای زودگذر و ... مربوط میدانند.
این کار از دوران کودکی و با یادگارینویسی روی کتاب درسی، نیمکت مدرسه، صندلی اتوبوس، و باجه تلفن آغاز شده و با نوشتن روی دیوار همسایه، تنه درخت، سرویسهای بهداشتی، بناهای تاریخی و .. ادامه مییابد.
ریشه این عمل در هر کدام از این تمایلات که باشد، نباید فراموش کنیم که این تمایلات فطری هستند و بخشی از وجود انسان را تشکیل میدهند اما نکته مهم، انحراف این تمایلات در مسیر مخرب و آسیب رسان به محیط اطراف اعم از میراث فرهنگی است که برای این بد اخلاقی که گاه بیمارگونه میشود باید چارهای اندیشیده شود.
یادگارینویسی؛ از ناهنجاری تا هنجار اجتماعی
البته نباید فراموش کرد که این رفتارهای ناهنجار در میان مردم بسیاری از نقاط دنیا با فرهنگهای گوناگون دیده میشود اما نهادهای مردمی و دولتی و رسانهها نقش مهمی در کاهش این ناهنجاریها و تبدیل آن به هنجار اجتماعی بازی میکنند.
طبیعی است که آموزش مستقیم یا غیر مستقیم به مردم برای درمان برخی از ناهنجاریهای اجتماعی و فرهنگی، راهکاری است که باید در دستور کار سازمانهای دوستدار میراث فرهنگی قرار گیرد اما در کنار آموزشهای همگانی، برای افرادی که به هر علتی از این آموزشها دور ماندهاند یا تاثیر نگرفتهاند باید راهکارهایی را جهت هدایت این تمایلات درونی در مسیر درست ارائه نمود.
برپایی برنامههای همگانی همچون جشنوارههای نقاشی روی دیوار، مسجمه سازی، سازهای شنی یا یخی، آن طور که در بسیاری از نقاط دنیا مرسوم است میتواند در تخیله این تمایلات درونی و هدایت آنها به سوی یک فعالیت سازنده فردی یا گروهی سهم داشته باشد اما شاید در کنار همه این راهها بتوان از راهکارهای سادهتر و موثرتری هم استفاده نمود.
یکی از روشهای متداول در همه جای دنیا برای ثبت احساسات مردم پس از بازدید از چنین اماکنی، گذاشتن دفتر یادبود در موزهها، نمایشگاهها یا بناهای تاریخی است که افراد میتوانند دیدگاههای خود را بر روی آن بنویسند و یادبودی از خود بجا گذارند بدون این که آسیبی به محیط وارد سازند.
یکی دیگر از راهکارها، فراگیر شدن رسانههای آزاد است که مردم آزادانه نظرات خود را در آنها بازگو کنند و هچنین تشویق افراد به عضویت در شبکههای اجتماعی حقیقی و مجازی و بیان دیدگاهها و تخلیه هیجانات در میان افراد و گروههای هم مسلک در این شبکههاست.
راهکار ساده دیگر فراهم آوردن شرایطی است که افراد از هر گروه اجتماعی با هر سطح سن و سواد بتوانند با استفاده از یک ماژیک ساده تمایلات درونی خود را بر روی یک تابلوی سفید تخلیه کنند. این پیشنهاد برداشتی است از تصاویر منتشر شده از دفتر کار شبکه اجتماعی فیس بوک بر روی اینترنت، که بکارگیری این تجربه را در یک محیط کار به نمایش می گذارد و شاید بتوان آن را به محیطهای فرهنگی و تاریخی نیز تعمیم داد.
به سخن دیگر، افزون بر آموزش همگانی برای بالا بردن سطح فرهنگ جامعه، شاید اگر در بناهای تاریخی و موزههای کشور به جای یک دفتر یادبود که خیلی زود از نظرها دور میماند و صفحات آن در برابر دید همگان قرار ندارد، یک تابلوی سفید بزرگ نصب شود تا افراد مختلف در صورت تمایل، نظرات و امضای خود را برای مدتها پای آن بگذارند و کسی آن ها را پاک نکند، از میزان یادگارینویسی بر پیکر آثار تاریخی به شکل چشمگیری کاسته شود.
این نگارنده امیدوار است که پیشنهاد «نصب تابلوی سفید» در کنار میراث فرهنگی و طبیعی، مورد بحث و بررسی دوستداران فرهنگ و طبیعت ایران قرار گیرد تا در صورت توافق صاحبنظران، به عنوان یکی از راهکارهای مقابله با یادگارینویسی بر پیکره میراث ملی به کار رود.
از این روی، از همه دوستداران میراث فرهنگی و خوانندگان ایراننامه خواهشمندم که دیدگاههای موافق و مخالف خود را در این مورد، در بخش «پیامها» زیر همین یادداشت با دیگران به اشتراک بگذارند.
من فکر میکنم یکی از بهترین کارها، دفتر یادداشت گذاشتن در جاهای تاریخی است تا هر کس جمله ای به یادگار از خود بنویسد و در پایان هر ماه زیباترین جمله از دیدگاه کارشناسان آن محیط تاریخی انتخاب شود و برای یک ماه بر روی تابلویی که در جلوی بنا قرار دارد، نوشته شود تا همگان ببیننند و تشویق به این امر گردند. در این صورت، دیگر کسی به این بناها زیانی نمیرساند
درود و سپاس فراوان از بیان دیدگاهتان
دفتر یادبود البته در بسیاری از جاها هست اما معمولا چندان از آن استقبال نمی شود و شاید علت آن این است که صفحات دور از دیدرس همگان هستند.
پیشنهاد شما برای استقبال بیشتر از دفتر یادبود خیلی خوب است اما یک نکته را نباید فراموش کنیم و آن این که معمولا افراد دوست دارند همان موقع که خودشان در محل هستند نام خودشان را ببینند و بخوانند و لذت ببرند و چون معمولا مسافران و گردشگران برای یک یا دو روز از جایی بازدید می کنند امکان این که تایک ماه بعد بتوانند به محل بازگردند و نام خود را ببینند وجود ندارد.
در هر حال پیشنهاد جالبی است. تشکر فراوان و آرزوی شادزیوی برای شما.
درود دوباره به شما هم میهن فرهیخته
سربلند و پیروز باشید
درود و سپاس بسیار از شما
شاد باشید
با درود بی کران و سپاس از کوشش های بی دریغ تان
کدبان سپنتای ارجمند : به دیدگاه من باید با آموزش درست از راه رسانه های عمومی،مطبوعات،آموزش و پرورش و...فرهنگ سازی کرد تا این گونه رویدادها پیش نیاید وگرنه نصب تابلو ی سپید صورت مساله را پاک کردن است؟ مردم ایران با همه ی مردمان جهان متفاوت هستند به ویژه در شرایط کنونی و حساس کشور.....که خود آگاه ترید.
به هر روی از مهر و تلاش های تان سپاس گذارم
شادزی
پاینده ایران
دوست گرامی
سیاوش آریای عزیز
درود و سپاس از بیان دیدگاهتان و سپاس فراوان از عکسهایی که فرستاده بودید و دست مایه این یادداشت شد.
من هم با آموزش های همگانی کوتاه مدت و دراز مدت موافقم اما تابلوی سفید را به عنوان یک عامل پیشگیرانه از وقوع این جرم فرهنگی پیشنهاد داده ام.
این پیشنهاد من هم البته جای بحث و نظر دارد که صمیمانه مشتاق دریافت آن ها هستم.
درود برشما زحمت کشان در گستره میراث فرهنگی دوستان گرامی از دیدگاه من این برنامه بسیار میتواند شایسته باشد اما نه برای وضعیت فعلی که در کشورمان حاکم است و دیدگاهی که مردم کوچه و بازار ما به داشته های فرهنگیشان دارند این طرح زمانی پاسخ میگیرد که در مراحل قبلی از ارزش و اهمیت داشته های تاریخی برای همگان سخن به میان آمده باشد و تمامی مردم به این درک کلی برسند. زمانی که ما هر روز شاهد ویرانی های بسیار چشمگیری در سراسر کشورمان در حوزه میراث فرهنگی هستیم چگونه میشود با آوردن این طرح یا طرح های مشابه این چنین مشکلاتی را برطرف کرد؟؟؟؟ در حال حاضر با وضعیت آگاهی مردم و مسئولین ما این نمی تواند راه چاره ای باشد .
درود و سپاس از شما دوست گرامی
از اینکه دیدگاه ارزشمندتان را با ما در میان گذاشتید سپاسگزارم.
شاد باشید
درود بر شما بزرگ مرد که در این کشاکش حرص نان و مال همچنان در اندیشه فرهنگ و تاریخ این سرزمینید که ما می رویم و آنچه باید بماند ایران است . قلب و روحمان با شماست
درود و سپاس فراوان از مهر فروزان شما
برایتان شاکامی و بهروزی آرزومندم
با سلام
گرافیتی که به زعم بسیاری یادگاری نویسی. مخططات. خراشکاری و... تعبیر شده تنها به نوشتن یادگاری محدود نمی شود در بسیاری موراد با رنگ و در برخی موارد با خراشکاری و دیگر آلات تخریبی اجرا می گردد و تنها بستر آن دیوار نیست مجسمه ها. سنگ قبر ها. هر چه بتوان بر آن ردی گذاشت بوم نقش اندازی است. شاید نتوان واژه پدیده را برای آن انتخاب کرد چون سابقه تاریخی بسیاری دارد و در کل هدف نمونه های تاریخی و نمونه های جدید همین یادگار نهادن نامی از خود باید باشد که نیاز به بررسی روانشناسی دارد. این پدیده مکان ملی. مذهبی و...نمی شناسد(تنها مضامین آن تغییر می کند) و همه جا از درون سرویس های بهداشتی گرفته تا اماکن متبرکه مذهبی به وفور یافت می شود
تقریبا می توان گفت مختص تمام دنیاست در این رابطه در ایران حتی در قانون ۱۳۰۹ بندی گنجانده شده استکه مجرمان را میتوان محکوم و مورد بازخواست قرار داد اما فکر نمیکنم تا به حال هیچ کس را در این رابطه از همان تاریخ تا به حال حتی مورد تذکر قرار داده باشیم در کل به نظر ینده در این مورد مشارکت مردمی همان گونه که در حفظ محیط زیست و چگونگی رفتار با همدیگر کاربرد دارد کارا خواهد بود به قولی دیگر امر به معروف. آموزش. اقدام فرهنگی برای میراث فرهنگی.
سپاس
درود بر شما دوست گرامی جناب آقای مهندس رازانی
از شما که به عنوان « کارشناس ارشد مرمت آثار فرهنگی _ تاریخی »، دیدگاه کارشناسی خودتان را بیان نمودید بسیار سپاسگزارم .
شاد و بهروز باشید
به گمان بنده تنها راه جلوگیری از این کار ناپسند کار گذاشتن دوربین های مدار بسته بر فراز گوشه های ساختمان ها و آثار باستانی است. نخست: بخشش و توصیه از کار ناشایست یادگار نویس. دوم: اگر تکرار شد دادن عکس شخص خطا کار به پاسبانان شهر. سوم: انتشار عکس شخص بیمار در رسانه ها و روزنامه های استان و شهرستان. چهارم: تحویل مدارک از جمله فیلم و عکس و جمله نوشته شده به پلیس. دادن نسخه هائی به مسئولان و سازمان های مسئول و نسخه ای هم به یک روانشناس تا مشکل بیمار تجزیه و تحلیل شود. پنجم: مجازات زندان با راهنمائی و گوشزد کردن روزانه بوسیله یک روان پزشک تا بیمار عواقب ضد فرهنگی بیماری خود را بشناسد. ششم: اگر بیمار معالجه نشد زندان دراز مدت و دور نگهداشتن از گچ و زغال و چیزهائی که محرک بیمار هستند.
درود و سپاس از شما آقای دکتر دهقانی
از ارائه نظرتان تشکر می کنم.
شاد باشید
درود و سپاس از مطالب بسیار زیبا، راهکار مناسبی بنظر میاد امیدوارم از این طریق بتونیم این آثار ارزشمند را از دست انسان های بی فرهنگ "واقعا نجات دهیم".
درود و سپاس از شما پگاه گرامی
من هم امیدوارم
شاد باشید
سلام . من روش شما را در شرایط فعلی مناسب تر میدونم. چون توی این وضعیت فعلی نه کسی هست که آموزش بده و نه کسی گوش به آموزش میده.
مردم بخصوص جوونا اون قدر احساس خفقان کردن که هرجا برسن میخوان خودشونو تخلیه کنند
اما اگه بخوایم منطقی تر با قضیه مواجه بشیم من میگم معمولا در هیچ کاری یه روش جواب نمیده. پس من روش ترکیبی را مناسب تر میدونم:
1- آموزش از مهد کودک و دبستان
2- فرهنگسازی در رسانه ها
3- نصب دوربین مداربسته
4- فعال تر شدن یگان حفاظت
5- گذاشتن دفتر یادبود و تابلوی سپید
6- برخورد با متخلفان
درود و سپاس فراوان
از نگاه منطقی شما به موضوع سپاسگزارم
برایتان آرزوی شادکامی دارم
درود به شما کوششتان در آگاهی رسانی وپاسداشت میراثف غنی فرهنگی کشورمان
شوربختانه باید گفت فقر فرهنگی موجود در کشورمان که نوک پیکان آن به درستی سوی دست اندرکاران و کسانی که مسولیت بخش تاریخی و فرهنگی کشور را بعهده دارند و سوار بران میباشند است،بنظر میرسد با توجه به پیش آمدهای ناگوار بوجود آمده برای میراث فرهنگی کشور و هر روز بر این اتفاقات نا خوشایند افزوده میشود و باز شوربختانه دورنمایی ناگوارتر و بسیار نگران کننده پیش روی فعالان ودوستداران حوزه میراث فرهنگی مینمایاند بایسته است علاقه مندان و فعالین این حوزه برای آمادگی در رویارویی با بحرانهای و پیش آمدهای ناگوارتر آمادگی لازم در همبستگی منسجم تر و برنامه ریزی وآمادگی در نگاهداری و نجات این آثار انجام شود.
باید گفت چنین بنظر میرسد این تخریبها تعمدانه و از سوی گروههایی با طرز تفکر خاص و با برنامه ریزی انجام میشود و زنگ خطریست که باید از سوی فعالین حوزه میراث بسیار جدی گرفته شود.
آقای سپنتای عزیز،
انگشت را درست بر نقطه درست نهادید. سهم مردم در اینگونه کارها مدتها بود که بفراموشی سپرده شده بود. شاید چونکه قبول و باورش برای ما مشکل بود؟
بهترین برنامه ها و دقیقترین پلانها بجایی نمیرسند اگر که مردم خود را در آن سهیم نسازند و به خودآگاهی نپردازند.
موفق و پیروز باشید.
درود بر شما
با شما هم اندشم که اگر مشارکت مردمی نباشد هیچ طرحی به نتیجه نمی رسد.
در ضمن به نظرم برخی ناهنجاری ها را که بیمارگونه رشد کرده اند در جامعه باید به جای استفاده از زور با اصول روان شناختی درمان کرد. سپس اگر باز افرادی بودند که اصرار در ارتکاب به جرم داشتند از راه های قانونی با آن ها برخورد کرد.
موافقم همراه با برخورد شدید با این بی فرهنگهای ویرانگر تاریخ و فرهنگ تمدن یک ملت و کشور