ورزنه، تشنه مدیریت عادلانه منابع آب !
ایراننامه-شاهین سپنتا: از ششم و هفتم فروردینماه امسال که مردم منطقه شرق اصفهان بهویژه مردم کشاورز ورزنه با حدود 700 دستگاه تراکتور راهی اصفهان شدند تا اعتراض خود را به خاطر قطع حقآبه تاریخیشان از زاینده رود در مقابل چشم مسافران نوروزی به گوش مسئولان استان برسانند تا امروز حدود دو ماه میگذرد اما نه تنها در آن زمان با اتهام اغتشاشگر روبرو شدند و با گاز اشکآور در ورودی شرق شهر اصفهان از آنها پذیرایی شد و اجازه ورود به اصفهان نیافتند بلکه تاکنون قطرهای از حقآبه آنها نیز برای کشت بهاره به آنها داده نشده است. از آن زمان، هر روز کشاورزان منطقه با تجمع تراکتورها در جاده اصفهان ورزنه و با جمع شدن در مقابل استانداری و سازمان آب منطقهای اصفهان خواستار دریافت حقآبه خود هستند و تنها تاثیر تجمع و ابراز نارضایتیهای کشاورزان و دامداران مناطق شرقی اصفهان، برکناری مدیرعامل سازمان آب منطقهای اصفهان به تصمیم "ذاکر اصفهانی" استاندار اصفهان بود و قول مساعد او برای جبران خسارت ناشی از خشکسالی به کشاورزانی که نتوانستهاند کشت داشته باشند.
تاریخچه مساله پایمال نمودن حقوق مردم شرق اصفهان و تضییع حقآبه آنها به دوران صفوی و اقدامات شیخبهایی بازمیگردد که زیانهای جبرانناپذیری به این منطقه وارد نمود.
آثار تاریخی ارزشمند منطقه شرق اصفهان همچون مسجد و مناره برسیان (491 هجری)، مسجد و منار گار (515 هجری)، منار زیار (550 تا 688 هجری) و مسجد ازیران ( قرن هشتم هجری) و مسجد دشتی (قرن هشتم هجری) و مسجد جامع کاج (قرن هشتم هجری) نشان دهنده این واقعیت است که این منطقه قبل از دوران صفوی یکی کانونهای فرهنگ و هنر و کشاورزی و باغداری در نزدیکی زایندهرود بوده است و نظام تقسیم آب زاینده رود که توسط «مهرین وَردان» از زمان «اردشیر بابکان» ایجاد شده بود به صورت عادلانه حقآبه منطقه شرق اصفهان را تامین میکرد.
اما از دوره صفوی که شیخبهایی و دیگران دستکاری ناشیانه و گاه مغرضانهای در « تومار مهرین وردان» داشتند و حق تقدم بهرهبرادری از آب زاینده رود برای مناطق بالادست رودخانه یعنی لنجان، النجان، ماربین و جی وضع شد، رفته رفته منطقه شرق اصفهان به خشکی گرایید که این روند غلط تا امروز همچنان ادامه دارد.
از سوی دیگر، احداث سد زایندهرود، احداث ذوب آهن و فولاد مبارکه در نزدیک زاینده رود و بهرهبرادری فراوان از آب زایندهرود، پمپاژ و برداشت بیرویه آب در بالادست رودخانه در فاصله سد زایندهرود تا پل زمانخان، حفر چاههای عمیق، خشک شدن بیش از 50 درصد از قناتها و چشمههای استان اصفهان، و انتقال آب زاینده رود به استانهای کرمان و یزد در دولتهای قبلی و ناکارآمدی دولت فعلی در مدیریت منابع آب، موجب بروز فاجعهای در منطقه شرق اصفهان شده است که گسترش کویر به سمت زمینهای کشاورزی، خشک شدن مکرر رودخانه و تالاب گاوخونی، بیآبی زمینهای کشاورزی و در تنگنا قرار گرفتن کشاورزان و دامداران تنها گوشه ای از ابعاد گسترده این فاجعه است. فاجعه ای که ابعاد آن بسیار فراتر از خورده شدن چند ماهی مرده توسط کلاغ و مرثیهخوانی برای آنهاست.
زندهیاد محمد مهریار درمورد اهمیت ورزنه به عنوان یکی از آبادیهای شرق اصفهان و میزان حقآبه آن از زایندهرود در «فرهنگ جامع نامها و آبادیهای کهن اصفهان» مینویسد: «...ورزنه یکی از دههای بزرگ و کهن اصفهان است که در دهستان رودشت با کمال شکوه در کنار رودخانه لمیده است... آخرین بند رودخانه زایندهرود نیز "ورزنه" نامیده میشود و از آن پس دیگر بندی وجود ندارد. معنای این بند این است که ورزنه در تمام دوره سال حق دارد از آب زاینده رود بهرهمند باشد و مادی بزرگی هم در سمت راست رودخانه از آن جدا میشود که بعضی اوقات آن مادی بزرگ را مادی "شانزده ده" مینامند. میدانیم که واژه "مادی" در عرف گویش اصفهانی به معنای نهری است که از رودخانه جدا میشود و باز به این معناست که در روزگار آبادی "شانزده ده" از آن بهرهمند بودهاند. اکنون از آن شانزده ده خبری نیست، نشان این که پس از کمشدن آب رودخانه رفته رفته این دهها نیز ویران شده و از آن جز نام چیزی باقی نمانده است... اما آن گونه که در نزهة القلوب نوشته حمد الله مستوفی آمده، بیشتر آب زاینده رود به نواحی شرقی و از جمله این ده بزرگ تعلق داشته است...»
فاطمه ظفرنژاد (پژوهشگر آب و توسعه پایدار) در گفتگویی در حاشیه همایش هفته اصفهان، به بیانی دیگر به روند نابودی منطقه شرق اصفهان و عوارض ناشی از ساخت سد زاینده رود بر منطقه و به ویژه ورزنه میپردازد و می گوید:
«ساخت سد 1.5 میلیارد مترمکعبی زاینده رود در اواخر دهه 40 به پایان رسید و آبگیری آن آغاز شد. مانند همه سدهای ساخته شده، این سد مطالعات نیازسنجی، مطالعات گزینهیابی، مطالعات تخصیص موثر، بررسیءهای هزینه موثر، و مطالعات تحلیلی فایده-هزینه اجتماعی و زیست محیطی نداشت و بدون توجه به حقآبه کشاورزان پایین دست انجام شده بود بنابر این در نخستین سالهای پس از آبگیری سد زایندهرود، روستای "شاخ کنار" از بابت از دست دادن حقآبهها و در نتیجه از دست دادن کشاورزیاش، از سکنه خالی شد. ضبط حقآبه در سد سپس به ورزنه در 30 کیلومتری تالاب رسید. این شهر متعلق به هزاره سوم است با گنجینهای غنی از هنر معماری و یادگارهای چند هزار ساله که خود به تنهایی یک موزه بزرگ به شمار میرود. این شهر از 1347 شهرداری داشت (یعنی شهر بهشمار می رفت) اما امروز به سبب از دست دادن همه مبانی معیشتی مردماش تنها 13 هزار نفر جمعیت دارد و می رود که به خیل روستاها و شهرهای متروکه کشور بپیوندد. ورزنه با از دست دادن حقآبه، پنبهزارهایش و گندمزارهایش و ... را از دست داد و نیز صنایع و پیشههای مرتبط با کشاورزی و کارگاه های نخریسی و پارچهبافیاش از میان رفت. کشاورزان مولد ناگزیر از مهاجرتی ناخواسته و اجباری شدند. با مهاجرت باقیمانده مردماش، سنتها و فرهنگ و نیز گویش ویژهاش که گفته میشود به زبان پهلوی بسیار نزدیک است در غبار تاریخ ناپدید خواهد شد.»
اما در حالی که شرق اصفهان به طور روز افزون در حال خشکیدن و تالاب گاوخونی در حال نابودی است ولی با تائید وزارت نیرو یک لوله بزرگ دیگر از یزد به اصفهان کشیده شده است تا پس از آن که تونل سوم کوهرنگ باز شد و 100 میلیون مترمکعب آب به زاینده رود آورد، این لوله 150 میلیون مترمکعب آب را از اصفهان بیرون ببرد. از سویی گزارشها حاکی از افزایش دوباره ظرفیت فولاد مبارکه است.
اکنون، افزون بر 340 مترمکعب آب زاینده رود برای بخش شرب، 120 میلیون مترمکعب برای صنایعی چون ذوب آهن و فولاد مبارکه، 57 ملیون مترمکعب به یزد (تنها 30 درصد آن مصرف شرب دارد و بقیه به مصارف دیگر میرسد)، 15 میلیون مترمکعب به کاشان، و 100 میلیون مترمکعب به چهارمحال و بختیاری اختصاص یافته است.
بیآبی در منطقه شرق اصفهان، کشاورزان و دامداران را در وضعیت بحرانی قرار داده و این امکان وجود دارد که در آیندهای نهچندان دور شاهد رشد انواع بزهکاری در منطقهای باشیم که از دیرباز مردمانش به راستی و درستی و پایبندی به اصول اخلاقی شهره بودهاند.
بیآبی چهره خشک خود را در بسیاری از روستاهای منطقه شرق اصفهان به رخ مردم کشیده است. اما در این میان گویی کارد تا مغز استخوان مردم ورزنه بیشتر نفوذ کرده است.
یکی از کشاورزان ورزنه در مورد وضعیت فعلی بحران آب در این منطقه به خبرنگار "ایراننامه" گفت: «به ما قول داده بودند که برای کشت بهاره آب در اختیارمان بگذارند که عملی نشد. بعد گفتند که قول میدهیم برای کشت پاییزه آب تامین کنند ولی با این وضعیتی که ما میبینیم معلوم نیست از ابتدای پاییز هم آبی به ما بدهند.»
این کشاورز ورزنهای افزود: « در فروردین که ما تجمع کردیم به ما گفتند که خسارات ناشی از خشکسالی را جبران میکنند اما تا حالا به کشاورزانی که تا 5 هکتار زمین دارند بین 200 تا 400 هزار تومان و از 5 هکتار به بالا 500 هزار تومان خسارت پرداخت شده اما این پول هیچ دردی از ما دوا نمیکند و برای من که چند هکتار زمینم در حال نابودی است خیلی دردآور است که 200 هزار تومان به من صدقه دادهاند. تازه میگویند این پول را فولاد مبارکه به شما داده؛ اینها حق آب ما را میبرند و بعد میخواهند با این پول به ما حق سکوت بدهند».
یکی از دامداران منطقه شرق اصفهان نیز گفت: « زمینهایمان که خشکیده و دلمان خوش بود به چهار - پنج تا گاو و گوسفندی که داریم. اما الان دارند به ما فشار وارد میکنند که دامداران روستایی اگر میخواهند تسهیلات بانکی بگیرند باید دامداریهای خود را از بافت روستا بیرون ببرند و به "طرح هادی" در حاشیه روستا منتقل کنند. اما خیلی از روستاها که طرح هادی ندارد و اگر هم داشته باشند، ما در این قسمت زمین نداریم که دامداریمان را به آنجا منتقل کنیم. اصلا نگاه نمیکنند که ما در چه وضع و بدبختی هستیم. بیشتر روی زخم ما نمک میپاشند و میگویند این مصوبه وزارت جهاد کشاورزی است و دارند با زندگی ما بازی میکنند. خودمان و جوانانمان الان بیکاریم و جلوی اهل و عیال شرمنده ایم و کسی به درد ما نمی رسد.»
تجمع تراکتورها در نزدیکی روستای جوزدان
کانالهای آبرسانی کشاورزی که میلیاردها تومان هزینه داشته به زباله دانی تبدیل شده
این بوتهزار تا چند سال پیش زمین کشاورزی بود
زمینهای کشاورزی خشک شده و به حال خود رها شده است
باغهای میوه در اردیبهشت ماه: درختان سوخته!
گندمزاران تشنه و سوخته
توضیح: عکسها مربوط به نیمه اردیبهشتماه است
و از روی فیلمی که مردم خوب ورزنه در اختیار ایراننامه قرار داده اند، تهیه شده است.
با سپاس از سرکار خانم زهره روحی برای انجام گفتگوی خواندنی با خانم فاطمه ظفرنژاد.
معنی نام ورزنه یعنی محل باغ نیز نشانگر آن است که اینجا سهم آب کافی از زاینده رود داشته است.
نخست سپاس از گزارش خوبتان
دو دیگر- در نوشتار پیشینه نظام تقسیم آب زاینده رود به هنگام اردشیر بابکان نسبت داده شده است اما میدانیم که دستکم به هنگام ماد میرسد و هنوز در سپاهان جویها بمادی نامیده میشود. درود بروان «مهرین وَردان» و همه نیاکان ارجمند اما این ستم به روان نیاکان مهرین وردان است که او راه نیاکان خود را پیمود.
درود
سپاس از توجه شما.
این که حفر مادی ها به دوران ماد باز می گردد، نظر مشهوری است که می تواند درست باشد اما من در منبع مکتوب و کهن مستندی این موضوع را ندیدم و فکر می کنم بیشتر در حد حدس و گمان باشد.
اگر شما منبعی سراغ دارید برایم بفرستید.
البته حفر مادی یک بحث است و ایجاد یک نظام واحد برای آبرسانی عادلانه با استفاده از تکنیک حفر مادی یک بحث دیگر است.
در این بحث ما ایجاد نظام تقسیم آب با کمک سیستم مادی از مهرین وردان دانسته شد نه شیوه حفر مادی.
شادباشید