سردر تاریخی باغ خیمهگاه را نجات دهیم
ایراننامه – شاهین سپنتا: چند سال پیش سردر کاخ تاریخی هشت بهشت تخریب شد تا امروز جای آن را بنایی بیهویت و نامربوط با محور تاریخی چهارباغ بگیرد و چشمانداز کاخ هشتبهشت را از درون خیابان چهارباغ کور کند و امروز این نگرانی وجود دارد که در صورت بیتوجهی دوستداران اصفهان، فردا یکی دیگر از اثرات مخرب طرح «احیاء بدنه چهارباغ» به صورت تخریب بقایای سردر تاریخی باغ خیمهگاه خودنمایی کند. طرحی که با عنوان «احیاء بدنه چهارباغ» با مساحت بیش از ۱۱ هزار مترمربع با عرض ۲۱ متر و ۶۵ سانتی متر و طول ۵۳۰ متر در ۳ طبقه اجرا میشود، تاکنون نقشی جز تخریب هویت تاریخی چهارباغ نداشته است. این موضوع را نه تنها دوستداران اصفهان میگویند بلکه بالاترین مقام اجرایی استان اصفهان نیز به آن معترف است. علیرضا ذاکر اصفهانی، استاندار اصفهان، چندی پیش در سخنانی با اشاره به منافع پشت پرده برخی افراد در این پروژه تاکید کرد: «احداث یک ردیف از مغازههای جدید در چهارباغ با عنوان احیای بدنه چهارباغ عباسی چیزی جز مقاصد منفعتطلبانه برای کسب پول و درآمد نیست. دیواری که اخیرا در خیابان چهارباغ عباسی کشیده شده و میان خیابان و پارک فاصله ایجاد کرده، مورد اعتراض همه شهروندان است و در واقع در این عرصه شهرداری بد سلیقگی کرده است».
این توده آجر و بتون، چشم انداز کاخ هشت بهشت را از خیابان چهارباغ کور کرده
البته روند تخریب باغها، آبنماها، آبروها، کوشکها و سردرهای تاریخی خیابان چهارباغ سالهاست که ادامه دارد، چنانکه روزگاری در این خیابان 33 سردر و 33 کوشک و هفت حوض وجود داشت ولی اکنون بجز بخشهایی از سردر خیمهگاه که در نزدیکی دروازه دولت باقی مانده، حریم چهارباغ مشخص نیست و از آن حوضهای هفتگانه،آبشارها، آبروها و کوشکها اثری درمیان نیست.
باغ خیمهگاه یا خرگاه، روبروی حوض دوم خیابان چهارباغ و در مقابل باغ بادامستان و پشت کاخ چهلستون واقع بوده که با نارنجستاناش مساحتی در حدود 34هزار ذرع (برابر 34 جریب و هر جریب معادل 10 هزار مترمربع) داشته است. این باغ را از آن جهت خیمهگاه مینامیدند که محل خیمهگاه شاهی بوده است و میدانی نیز برای برپایی مسابقات داشته است. البته باغ خیمهگاه به باغ خرگاه نیز مشهور بوده است چون در زبان فارسی، خرگاه یا خرگه به معنی خیمه بزرگ، سراپرده یا چادر بزرگ است و برابر با واژه خیمهگاه به معنای جایی است که در آن یک یا چند خیمه برپا کرده باشند.
ژان شاردن (John Chardin) بازرگان و گردشگر فرانسوی که در دوران شاه عباس دوم و شاه سلیمان صفوی مدتی در اصفهان به سر برده، در توصیف خیابان چهارباغ مینویسد: «... این خیابان زیباترین معبری است که من تاکنون دیدهام ...». وی سپس به توصیف حوضهای هفتگانه این خیابان میپردازد و باغ خیمهگاه یا خرگاه را ناشیانه به صورت «باغ الاغ» ترجمه کرده ( این اشتباه در ترجمه شاردن باعث میشود که دونالد ویلبر نیز در "باغها و کوشکهای ایرانی" این باغ را باغ خر بنامد) و مینویسد: «... عده حوضهایی که باعث شکوه و زیبایی این خیابان در قسمت بین رودخانه و شهر است هفتتاست که چهارتای آنها بزرگ و سه تای دیگر کوچکتر است. اولی مربع و سطح آن پانزده پا] هر پا برابر با 48/30 سانتی متر[ و دومی نیز مربع و محیط آن یک صد و بیست پاست که در وسط آن تخت مثمنی است که یک پا از سطح آب بلندتر و نرده زیبایی گرد خود دارد که ده نفر به راحتی میتوانند برای خنک شدن روی آن بنشینند. باغهای اطراف این حوض، باغ هشت گوشه ]باغ مثمن[ و باغ الاغ ]باغ خرگاه/ خیمهگاه[ است که در این آخری میدان وسیعی برای مسابقه می باشد...».
باغ خیمهگاه در بالا و باغهای حاشیه چهارباغ در دو سوی زاینده رود و
در دو طرف سی و سه پل، بر اساس طرح کمپفر
انگلبرت کمپفر (Engelbert Kaempfer) هم که به عنوان پزشک و منشی، همراه با سفیر «کارل یازدهم» پادشاه سوئد، در سال 1684 میلادی به دربار شاه سلیمان صفوی در اصفهان آمد و 20 ماه در اصفهان به سر برد، نقشهها و طرحهایی از باغهای اصفهان را تهیه کرده و در سفرنامهاش به شرح جزئیات آنها پرداخته است.
وی آنجا که به توصیف کاخها و باغهای اصفهان می پردازد، پس از وصف باغ گلستان، به دو باغ بلبل و خرگاه در ابتدای خیابان چهارباغ از سمت دروازه دولت، اشاره کرده و مینویسد که این دو باغ در نزدیکی همدیگر قرار دارند و پیوندی ناگسستنی بین آنها وجود دارد:
« در طرف مغرب متصل به باغ گلستان، باغ بلبل و باغ خرگاه قرار دارد که من مجملا به توصیف آنها خواهم پرداخت؛ زیرا هرگاه بخواهم تمام شکوه و جلال و تاسیسات، بناهای موجود، فوارهها، حوضها، خیابانها، باغچهها، ردیفهای چنار و غیره آن را برشمارم، خود فصل مستقلی در این کتاب باید تحریر کنم. این هر دو باغ در ابتدای خیابان مجلل چهارباغ که من در فصل قبل به آن پرداختم قرار دارد و در حدود بیش از ششصد قدم از طول آن را اشغال کرده است. هرگاه شاه رغبت سواری کند از دروازه باغ خرگاه که اسمش حاکی از وضع آن است خارج میشود. در آنجا لشکریان و ملازمان در انتظار او هستند ... این هر دو باغ به نظر میرسد که جزء لایتجزای یکدیگر باشند، ردیف درختان، خیابانها، آبروها، و سوارهروها در هر دو مشترک است...».
اکنون بخشهای باقی مانده سردر باغ خیمهگاه در گوشهای از باغ خیمهگاه که به باغ بلبل پیوسته است و «پارک شهید رجایی» نامیده میشود، به حال خود رها شده و در حال تخریب است و بخشهایی از آن هم، دیوار فروشگاههای اطراف را تشکیل میدهد و این نگرانی وجود دارد که با توسعه طرح «احیاء بدنه چهارباغ» و تملک و تخریب مغازههای قدیمی، نه تنها سردر خیمهکاه به عنوان آخرین بازمانده سردر باغهای تاریخی چهارباغ، مرمت و حفظ نشود بلکه بخشهای باقیمانده آن هم قربانی مقاصد منفعتطلبانه شود و جای آن را یک ردیف مغازههای جدید بگیرد.
نقشه اصفهان دوره صفوی و باغهای دو سوی محور چهارباغ
تهیه شده توسط دکتر مهوش عالمی بر اساس مستندات تاریخی
طرح کمپفر از عمارت خیمهگاه
بخشهایی از سردر باغ خیمهگاه در درون این فروشگاهها واقع است
این زمین سبز روزگاری بخشی از باغ خیمهگاه بوده
بخشهایی از بنا که در پشت فروشگاهها مورد تصرف قرار گرفته
خاستگاهان:
1- سفرنامه شاردن، ژان شاردن، ترجمه حسین عریضی، به کوشش مرتضی تیموری، نشر گلها، اصفهان، 1379 خورشیدی.
2- سفرنامه کمپفر، انگلبرت کمپفر، ترجمه کیکاووس جهانداری، انتشارات خوارزمی، تهران، 1363 خورشیدی.
3- چهارباغ اصفهان، دکتر لطف الله هنرفر، ماهنامه هنر و مردم، دوره 8 و 9، شماره 96 و 97 ، مهر و آبان ماه 1349 خورشیدی، صفحات 14- 2 .
4- باغهای شاهی عهد صفوی و روابط آنها با شهر، دکتر مهوش عالمی، مجله معماری و شهرسازی، شماره 42 و 43، 1377 خورشیدی.
* با سپاس فراوان از سرکار خانم دکتر مهوش عالمی و جناب آقای امین ناطقی که نگارنده را در تهیه طرحهای کمپفر یاری دادند.
یادم هست که مجله دانش نما 25 ایراد بزرگ و اساسی رو از طرح و طراح این پروژه گرفته بودن. پروژه ای که فقط نگاه اقتصادی داشته. خرید چیزی نزدیک 85 مغازه تخریب آنها و ساخت و فروش 350 باب مغازه تجاری .به تازگی نیز فروشگاه های بزرگ آن را به بانک ها و ارگان های دولتی واگذار کردن که معمولا ساعت کار آنها از صبح تا ظهر می باشد و این موضوع از طراوت شادابی و شلوغی خاصی که خیابان چهار باغ داشته و دارد می کاهد....
این نیز بگذرد
درود
امیدواریم که با پیگیری دوستداران اصفهان و همه مردم اصفهان این چنین نشود و این اثر تاریخی حفظ شود.
سلام
چرا بیشتر وبلاگ ها یا سایتهای در زمینه اصفهان از نمایش نظرات به نوعی واهمه دارند؟
آقای سپنتا چرا نظرات را نشان نمی دهید؟
فقط نظرات موافق و تعریف و تمجیدها را نمایش می دهید/
درود
دوست گرامی در این مورد اصلا با شما موافق نیستم . روش ما در ایراننامه این است که همه نظرات را نشان دهیم حتی اگر انتقاد و مخالفت با دیدگاه های ما باشد. اتفاقا از انتقادات سازنده هم بیشتر استقبال می کنیم.
ما از انتشار سه دسته از نظرات معذوریم:
نخست آن دسته از موارد که دشنام یا فحاشی و خلاف ادب و عرف جامعه یا درباره مسائل شخصی و خصوصی افراد باشد.
دسته دوم نظراتی که بی ربط به موضو ع مورد بحث است و دربرگیرنده دیدگاه های تند سیاسی است و متاسفانه اغلب با فحاشی به افراد سیاسی یا مذهبی همراه است و بخاطر در نظر گرفتن امنیت نویسندگان از انتشار آن ها معذوریم.
دسته سوم هم کامنت های تبلیغاتی سایت های بازرگانی و فروشگاههای اینترنتی هستند که به روش و رویه ایران نامه ارتباطی ندارد.
ما درباره روش دیگر سایت ها و وبلاگ ها نمی توانیم نظر بدهیم اما در ایران نامه معمولا 99 درصد نظرات را منتشر می کنیم و در حد امکان و فرصت به آن ها پاسخ می دهیم.
اگر اشتباه نکنم قبلا نظرات شما را با نام « مهدی» منتشر نموده ایم و اکنون نیز اگر نظر یا انتقادی دارید خوشحال می شویم که منتشر نماییم.
مگر این که جزء یکی از سه مورد بالا باشد.
شاد باشید
سلام
در نظر قبلی که آنرا نمایش نداده اید تا آنجایی که خاطرم هست از نحوه برخورد سازمانهای مردم نهاد با این گونه تخریب ها و سکوت و شعار دادن نوشته بودم که فکر نمی کنم جز ۳دسته ای باشد که شما اعلام نموده اید
با تشکر
درود
متاسفانه چنین پیامی به دست ما نرسید. شاید در ارسال اشکالی پیش آمده است. دلیلی وجود ندارد که چنین پیامی را بخواهیم نادیده بگیریم.
اگر محتوای پیام و جزئیات آن را به خاطر دارید لطفا دوباره بفرستید. وگرنه همین قدر بگویم که با شما موافقم و سازمان های مردم نهاد در این روزها بیشتر سکوت می کنند و البته شاید به دلیل فشارهای آشکار و پنهانی است که به آن ها وارد می شود و آن ها را مجبور کرده دست به عصا راه بروند تا لغو مجوز نشوند.
البته نمی توان همه را در یک دسته قرار داد. بخاطر شرایط فعلی هر سازمانی روش فعالیت و اعتراض خود را متناسب با شرایط و امکانتش تغییر داده تا کمترین آسیب را ببیند.
البته در این مورد سخن بسیار است ...
با سلامی دوباره به شاهین عزیز
بلهک.منظورم دقیقا همان است که شما اشاره کرده اید.
نمی دانم شما عضو این سازمانها هستید یا نه
ولی آیا ممکن است مسئولین این سازمانها سالانه یکبار با هم جلسه داشته باشند و این گونه مسائل را مطرح و موضع هر سازمانی نیز مشخص شود؟
چرا فقط موقع همایش روز اصفهان(۱آذر)همه بوق و کرنا هوا می کنند وجلسه و...
ولی اینجا سکوت می کنند؟!
اگر امکان دارد دراین خصوص گزارش تهیه کنید و با مدیران این سازمانها مصاحبه و نظرات مردم نیز درآن لحاظ شود.
بالاخره تا کی باید فقط منتظر باشیم که جایی تخریب شود و بعدازآن همه بگیم چرا و حیف بود و ....
علاج واقعه قبل از وقوع
وقتی طرحی تمام شد همه میگن چقدربده و با محیط شهر و ....سازگار نیست.چرا قبل از اجرای طرح سازمانهای مربوطه شهری با مردم مطرح نمی کنند؟
با تشکر
درود
دوست گرامی
سازمان های مردم نهاد چیزی نیستند جز گروهی از مردم که با یک هدف مشترک به صورت داوطلبانه گردهم می آیند بدون نفع مادی.
پس همان انتظار و توقع بجایی که شما از این سازمان ها دارید را اول باید از یک یک افراد جامعه داشته باشید.
در حقیقت اول باید من و شما از خودمان بپرسیم: ما که از سازمان های مردم نهاد انتقاد می کنیم، خودمان با کدام یک از این سازمان ها همکاری داریم و در آن عضو فعال هستیم و چه کرده ایم؟
اگر پاسخ خودمان به خودمان قانع کننده بود، بعد حق داریم از دیگران بخاطر کم کاری هایشان انتقاد کنیم.
این سازمان ها جلساتی سالانه یا فصلی و یا گاهی ماهانه دارند و نظرات و پیشنهادات و انتقادات خود را حضوری و کتبی به مسئولان می دهند و در رسانه ها منتشر می کنند و گاهی هم برنامه های اعتراضی داشته اند اما مهم ترین نقش آن ها آگاهی رسانی و بالا بردن حس مسئولیت اجتماعی مردم و مسئولان است که به نظرم موفق عمل کرده اند هرچند هنوز تا رسیدن به سطح مطلوب راه دشوار و درازی پیش رو دارند.
گاه روند تخریب ها چنان سریع است که هم مسئولان عقب مانده اند و هم سازمان های مردمی!
البته باید بپذیرم که به خاطر سوء مدیریت گسترده، معمولا به نظرات سازمان های مردمی توجهی نمی شوند و انحصار رسانه ای نمی گذارد صدای آن ها خیلی رسا باشد.
به هر روی توجه و دلسوزی شما قابل تقدیر است. پیشنهاد می کنم با توجه به نوع علاقه تان در یکی از این سازمان ها عضو فعال شوید و برای پیشبرد بهتر امور تلاش کنید و این همه انرژی و شور و توان مثبت خود را در کنار دیگران در راه آرمان مشترک به کار گیرید.
شاد و پیروز باشید
سلام دکتر جان
ممنون از جواب تان
شما چه گروهی را یشنهاد می دهید که درآن عضو شوم؟
سلامت باشید
درود
پیشنهاد می کنم در شاخه جوانان جمعیت طبیعت یاران عضو شوید
ممنون شاهین جان
سلام جناب دکتر.خسته نباشید.شرمنده که سوال نابجایی می پرسم اما مدتیست ذهنم را به خود مشغول داشته است.در جریان ساخت متروی اصفهان بخشهایی از پی استخر هزار جریب پیدا شد.آیا این بخش کاملا تخریب شد یا سنگهای آن در جایی نگهداری می شود؟
سردر باغ هزار جریب در چهار راه شریعتی قرار داشته یا دروازه شیراز کنونی؟
با تشکر از شما دوست عزیز.خدانگهدار.
درود
پس از حفر تونل مترو در چهارباغ هزارجریب و پیدا شدن پی استخر عمارت شاهعباس، 80 سانتیمتر از دیوارهی آن از خاک بیرون آمد که بخشی از آن تخریب شده است.
در آن زمان مهندس احمد منتظر در گفتوگو با خبرگزاری ایسنا، گفت: ششماه از آغاز حفر تونل مترو در چهارباغ تاریخی هزارجریب میگذرد که پس از قطع تعداد زیادی از درختان این خیابان برای احداث ایستگاه مترو، اکنون تونل مترو به چهارراه شریعتی و محلی که سردر باغ هزارجریب در آن قرار داشته، رسیده است.
وی افزود: پی این سردر زیر خاک مدفون بود و پس از عملیات خاکبرداری برای ساخت ایستگاه مترو، اکنون از خاک بیرون آمده است. همچنین بخشی از استخر بزرگی که در مقابل این سردر وجود داشته، با عبور تونل مترو تخریب شده است.
من هم با نظر ایشان موافقم اما درمورد سرنوشت سنگ های پیدا شده اطلاعی ندارم.
درباره محدوده باغ هزارجریب و ویژگی های آن این مطلب نکات خوبی دارد:
باغ هزار جریب
وجه تسمیه هزار جریب برحسب سطحی است که آن باغ اشغال کرده بود و مساحت آن را هزار هزار ذرع مربع ذکر نموده بودند که در جنوب شهر اصفهان در دامنه کوه صفه واقع شده بود .پیترو دولاواله جهانگرد ایتالیایی که در دوران سلطنت شاه عباس اول از اصفهان دیدن کرده است ، اولین سیاح اروپایی است که از باغ هزار جریب سخن رانده است . وی در توصیف این باغ جنین می نویسد:
بعد از این رودخانه خیابان کماکان با همان دیوارها و درختان و خانه ها و باغ ها ادامه دارد . با این تفاوت که خانه ها و باغ های اطراف آن دیگر به شاه تعلق ندارد بلکه متعلق به اشخاص مختلفی است که برای اطاعت دستور شاه و حفظ زیبایی خیابان ، در ساختن آنها بر یکدیگر سبقت جسته اند .خیابان به باغ بزرگی که باغ هزار جریب نام دارد منتهی می شود این خیابان امروز به اسم چهار باغ خوانده میشود زیرا در اصل باغ های چهار گانه ای در این محل وجود داشته اند که از مجموع آنها وضع فعلی به وجود آمده است . سطح باغ ها یکی بالاتر از دیگری قرار دارد . در آنجا چیز دیگری جز رشته درختان پر شاخ و برگ و میوه وجود ندارد و تمام آنها آنقدر کوتاهند که پیاده ها و سواران با دست می توانند میوه بچینند .
هربرت که در سال 1634 میلادی مقارن با آخرین سال سلطنت شاه عباس اول به اصفهان سفر کرده بود در سفرنامه اش که در سال 1634 میلادی در لندن که چاپ رسید ، ضمن توصیف شهر اصفهان باغ هزار جریب را بهشت شاه عباس می نامد .
شوالیه ژان شاردن سیاح مشهور فرانسوی که از سال 1664 تا 1667 میلادی در دوران پادشاهی شاه عباس دوم و شاه سلیمان در ایران به سر می بردهاست و سالها در اصفهان اقامت داشته درباره باغ هزار جریب چنین می نویسد :
این باغ از دوازده طبقه مسطح که هر یک شش یا هفت پا بالای دیگری است بنا شده است، که به وسیله خاکریزهای کم شیب و با پلکان سنگی اطراف جویها به هم اتصال دارند . این باغ پانزده خیابان دارد که دوازده تای آنها خیابان عرضی است که به هم راه دارند و در هر چهار تای از این خیابانها یک جوی بزرگ آب جریان دارد که به موازات باغ عبور می کند و سه خیابان طولی باغ را از زیر سقف های آجری طی می کند به طوری که آنها را قطع نمی نماید . این سه خیابان از یک طرف به طرف دیگر باغ وصل میشود ، خیابان وسط دارای نهری سنگی به عمق هشت انگشت (پوس ) و عرض سه پاست که در هر ده قدم فواره هایی درآن تعبیه شده که آب را به هوا می جهاند . پائین هر طبقه در محل آبشارها که شیب ملایمی دارد حوضی قرار دارد که قطر آن ده پا ودر وسط و کناره ها فواره های متعددی دارد . این حوضها به اشکال مختلف دایره و مربع و چند ضلعی است .
حوض طبقه سوم دوازده ضلعی و محیط آن 300 پاست . در نزدیک و در دو جناح هر حوض عمارت کلاه فرنگی مرتفع با نقاشی های زرنگار و لاجوردی دیده می شود و در وسط طبقه ششم عمارت کلاه فرنگی قرار دارد که خیابان را قطع می کند . این عمارت سه طبقه و به اندازه ای بزرگ و وسیع است که دویست نفر می توانند گرد هم در آنجا بنشینند .
یک عمارت در ابتدا و یک عمارت در انتهای این باغ است که از هر حیث شبیه یکدیگرند . هنگام بهار و موسم گل به خصوص موقعی که آب فراوان است این باغ منظر عجیب و دلپسندی دارد مخصوصا" در اطراف جویها و کنار حوضها گل فراوانی کاشته اند و فواره های بیشماری که تاچشم کار میکند پیداست . قفس مرغان خوش الحان در لابه لای درختان آ ویخته شده وعطر و بوی خوش گل ها به مشام انسان می رسد .
انگلبرت کمپفر سیاح مشهور آلمانی که در دوران سلطنت شاه سلیمان در اصفهان بوده است درباره این باغ گفته است :
اراضی باغ شیب مختصری دارد و میتوان گفت تقریبا" مربع است و طول و عرض آن به بیش از یک هزارو سیصد قدم در عرض و طول میرسد با دیواری که از وسط آن به صورت مایل کشیده شده این باغ به دو باغ تقسیم گردیده است . و در ابتدا منظور این بوده که اهل حرم بتوانند در طول مدتی که شاه با ملازمانش در قسمت جلو درنگ کرده است در باغ عقبی به سر برند . پادشاه فعلی این فاصله را بیش از اندازه مطلوب دید و به همین دلیل در یک گوشه ی دور افتاده باغ جلویی عمارتی را برای اقامت اهل حرم بنا نمود .
تمام سطح باغ با خیابانهایی که به فاصله هشتاد قدم از یکدیگر در عرض و طول آن احداث شده به مربع هایی تقسیم گردیده است . کف زمین شنی است و خشک ولی با سه رشته ی نهری که از زاینده رود منشعب است آباد و سبز و خرم میشود . یکی از آنها چشمه نامیده می شود و در فاصله سه ساعت راه در قسمت علیا از بستر رودخانه جدا میگردد . در حالی که دو نهر دیگر به موازات دیوار خارجی بزرگ جنوبی جریان دارد و از آنجا در جویهای کوچکتر در طول خیابانها راه می افتد . این جویها سراسر باغ را مشروب می کند و گاه به آبگیرهایی تبدیل میشود که سبب می شود درختان و باغچه ها رشد ونمو قابل ملاحضه ای داشته باشند . در قسمتی از باغچه ها انواع گیاه و سبزی و در قسمتی دیگر درختان میوه (در گروه معینی ) کاشته اند مثلا" به ،انار ، زرد آلو ، هلو ، زرشک و.... در مواضع دیگر به متنوع ترین گیاهان زینتی برمی خوریم از آن جمله اند . گل سرخ های چینی و ایرانی و سه نوع مختلف یاسمن و از اینها گذشته بیدمشک و درخت زیتون . دور چند تا از خیابانهای این باغ نیز چنار کاشته اند .به خصوص آنهایی که در جهت طول باغ قرار گرفته اند . برخلاف این خیابانها ، خیابانهای دیگر فاقد هر نوع زینتی است ، اما در عوض اطراف خیابانی که موازی دیوار باغ است کاج غرس کرده اند .
خیابان مشجر وسطی که درست ادامه و دنباله چهار باغ است و در هر دو طرف دو ردیف چنار بلند دارد زینت اصلی باغ هزار جریب به شمار میرود . در وسط جویی جاری است که دو قدم عمق دارد و آن را از سنگ های چهار گوش ساخته اند این جوی از دور افتاده ترین عمارت باغ عقبی شروع می شود و تا دهلیز کاخ ادامه پیدا می کند و مقدار شگفت انگیزی آب دارد که گاه آرام در جریان است ، گاه از لوله ها می جوشد و می خروشد ، گاه در آبگیرها ظاهرا" بی حرکت مانده است و گاه نیز از پله های مرمرین فرو می ریزد و غوغا به پا می کند . جلوی مدخل دهلیز جریان آب ناپدید می شود تا بار دیگر در آن سوی قصر ظاهر گردد و به بازی خود در چهارباغ ادامه دهد.
از محاسن دیگر باغ هزارجریب دو استخر وسیع هشت ضلعی است که آنها را از سنگهایی که به دقت صیقلی شده ساخته اند و در وسط دو نیمه باغ واقع شده است . سطح استخر را با یک قایق می توان درنوردید و از منظره فواره های پرقدرت میان آن و همچنین فواره های کوچک کنار استخر لذت برد . در کنار استخر ساختمانهای کوچک آجری تعبیه کرده اند که با قوسهای بزرگی به همه اطراف باز است و در بیننده تأثیر مطبوع غیرآشنایی به جا می گذارد . در دو طرف آبشارها ، پله هایی سنگی کار گذارده اند تا کار مشکل صعود ازآن موضع را تسهیل کرده باشند .
رشته خیابان بزرگی که در وسط قرار دارد و در طرفین آن چنا کاشته اند با سه ساختمان قطع می شود . یکی از آنها در مدخل باغ قرار دارد و در عین حال حاکی از این است که چهار باغ به انتها رسیده .
ساختمان دوم در تقاطع خیابان مشجر و دیوار بین دو قسمت باغ یعنی درست در مرکز باغ هزار جریب واقع است . سومین عمارت در پایان این خیابان مشجر بنا گردیده است . همه اینها چهار گوش تقریبا" مرتفع و مطابق قواعد معماری ایران با سلیقه بسیار از آجر ساخته شده است . یک عمارت مخصوص زنان که به سیاق خوابگاههای عمومی یا کاروانسرا از حجره های پهلویهم تشکیل شده است این میدان چهار گوش را درست در وسط مسدود می کند ، بلافاصله پس از آن راه سواره رو با ستونها و میله ها آغاز میشود ، در این راه نیز آبگیرها و فواره هایی تعبیه کرده اند . از این گذشته باید از چهار کبوترخانه یاد کرد که معمار در چهار گوشه زمین بنا کرده است . اینها را به شکل برج قلعه ها و از خشت خام ساخته اند . سقف آن دارای سوراخهای متعددی برای کبوترهاست و کنگره ای نیز برای آن ساخته اند ، در داخل آنها هزارها لانه ی ردیف هم دیده میشود که کبوتران در آنها قرار می گیرند .
منظور از ساختن این کبوتر خانه ها فقط این بود که فضله کبوتر را که به کار کودداران صیفی کاری تاکستانها می خورد به دست آورند . به کبوتران نیز کسی صدمه و زیانی نمی رساند ، اما اغلب این برجهای مخصوص کبوتر را از آن رو می ساختند که به خانه آبرو و حیثیتی بدهند زیرا این کبوتر خانه ها از سایر بناها مرتفع تر بودند و از دور نگاه بیگانگان را به خود جلب می کردند .
درود بر دکتر سپنتا جان و تشکر از پاسخ شما.
اگر یادتان باشد در پشت محوطه عالی قاپو که به شکل خرابه ای در آمده بود جدیدا ساخت و سازهایی صورت گرفته است.در کتابهای تاریخی خوانده ام که شاه عباس از همین محوطه پشتی بود که به سوی حرمسرا و ساختمانهای دیگر دولتخانه حرکت می کرده است.می خواستم بدانم شخصا در مورد ساخت و ساز محوطه پشت عالی قاپو چه نظری دارید؟
همچنین اگر ممکن است در باره بلایی که متروی اصفهان بر سر میدان شهدای متاخر و قبرستان آب بخشان متقدم آورد و همان چند مزار باقیمانده را نیز از میان برد مقاله ای بنگارید.در جریان حفر مترو در این ناحیه ، خود شاهد چند استخوان ران و جمجمه بودم که به طرزی بسیار زشت در کناره جدول میدان شهدا انداخته شده بود.با تشکر از شما جناب دکتر.
درود
جناب آقای دکتر شکرانی گرامی
همانطور که شما یادآور شدهاید، این ساخت و سازها قرار است راه شاهی دوره صفوی را باززنده سازی کند. امیدوارم این ساخت و سازها به هویت تاریخی محوطه کاخ های دوره صفوی آسیب نرساند.
در مورد تاثیرات مخرب مترو هم در مواردی که یادآوری نمودید امیدواریم به زودی مطالبی تهیه و تقدیم نماییم.
سلام جناب دکتر سپنتای عزیز.از پاسخ گوئی به تمامی سوالات شما بسیار سپاسگزارم.پرسش من این است که از کدام منبع متوجه شده اند سردر باغ خرگاه کجاست؟
من 25 سال از کنار این سردر رد شده ام اما گمان نمی کردم مربوط به دوران صفوی باشد! آیا منبعی سراغ دارید که بتوان با مطالعه آن بازمانده های آثار تاریخی اصفهان را شناسایی نمود؟ممنون و سپاسگزارم.
درود
آقای دکتر شکرانی عزیز
همان گونه که به خوبی آگاهید یکی از منابعی که اطلاعات دست اول و نسبتا دقیقی از وضعیت اصفهان در دوره صفوی به ما می دهد سفرنامه های بازرگانان و گردشگران و سیاستمداران اروپایی به هنگام سفر به ایران و بازدید از اصفهان در آن دوره است که گاه با نقشه و نقاشی و عکس نیز همراه است و قابل استناد است.
در مورد محل باغ خیمه گاه همانطور که در گزارش هم آمده در سفرنامه ها اطلاعاتی موجود است و خانم دکتر عالمی هم این اطلاعات را با مدارک و مستندات و مشاهدات و نقشه های قدیم و جدید تطبیق داده اند و موقیعت دقیق باغ خرگاه را مشخص نموده اند.
پژوهش های میدانی نیز این یافته ها را تائید می کند. البته سردر فعلی، بقایای سردر اصلی با افزوده هایی است که کمی آن را از اصالت صفوی خود دور کرده است و شدیدا به حفظ و مرمت و باززنده سازی نیاز دارد.