فصل سوم کاوش در تپه اشرف اصفهان آغاز شد
ایراننامه-شاهینسپنتا: سومین فصل کاوش تپه تاریخی اشرف به سرپرستی دکتر علیرضا جعفریزند، باستانشناس، آغاز شد. کار کاوش در تپه تاریخی اشرف که در کرانه زایندهرود و در نزدیکی پل تاریخی شهرستان در محدوده شهر اصفهان واقع است، از 28/4/89 آغاز شده و طی دو فصل کاوش بخشهایی از قلعه دوران ساسانی و افزودههای دوره اسلامی و بقایای کاخ اشرف افغان، به همراه قطعات سفال مربوط به دوران پیش و پس از اسلام به دست آمده است. گفتنی است، در حالی فصل سوم کاوش در تپه اشرف آغاز شده که تاکنون گزارشی از فصلهای قبلی کاوش از سوی سازمان میراث فرهنگی با عنوان خودخوانده «تنها مرجع رسمی برای اطلاعرسانی در مورد کاوشها»، جهت اطلاع عموم منتشر نشده است. در این مورد، یکم آذرماه امسال، سازمان میراث فرهنگی در اطلاعیهای ضمن انحصاری خواندن انتشار هرگونه خبر و گزارش در خصوص کاوشهای باستانشناسی، تاکید کرده بود:
«این سازمان تنها مرجع رسمی برای اطلاعرسانی در مورد کاوشها و کشفیات باستانشناسی در محوطههای تاریخی است و از این پس هرگونه اطلاعرسانی در این زمینه خارج از اطلاع و حوزه کاری سازمان، تخلف محسوب شده و مستلزم پیگیریهای حقوقی و امنیتی است».
از سوی دیگر، عدم انتشار گزارش فصلهای قبلی کاوش در تپه اشرف به ویژه گزارش یافتههای مربوط به دوران پیش از اسلام از سوی سازمان میراث فرهنگی در شرایطی صورت میگیرد که به تازگی این سازمان در پاسخ به گروهی از باستانشناسان معترض به چندپاره شدن این سازمان، پرداختن به باستانشناسی پیش از اسلام را مترادف با عبارت مبهم و غیرعلمی «باستانگرایی» توصیف نموده و تصریح کرده است: «...برآنیم که بزرگنمایی باستانشناسی قبل از اسلام، مصداق بارز "باستان گرایی" است که نگاهی عاری از رویکردهای تخصصی به باستانشناسی است. باستانشناسی در ایران در متن اسلام معنا مییابد و هر رویکرد یک سویه دیگری قویا مذموم و مطرود است. متاسفانه برخی از افرادی که نام ایشان در نامه مذکور آمده، معتقد به نوعی انحصارطلبی موضوعی در باستانشناسی هستند. این اساتید صرفا معتقد به باستانشناسی قبل از ورود اسلام به ایران هستند که این رویکرد، مصداق همان باستانگرایی افراطی است... ».
به نظر می رسد که این نگاه غیرعلمی، سلیقه ای و جانبدارانه سازمان میراث فرهنگی به موضوعات علمی باستانشناسی که در جمله «باستان شناسی در ایران در متن اسلام معنا مییابد» خلاصه میشود، در نتیجه اعمال سلیقه مدیریت این سازمان و در ضدیت با فرهنگ و تمدن ایران پیش از اسلام بوده و بسترساز به قول خودشان «انحصارطلبی موضوعی در باستانشناسی» و بیتوجهی به آثار تاریخی و فرهنگی ایران پیش از اسلام و تخریب تدریجی آن خواهد شد.
اما از دیدگاه کارشناسان، فرهنگ و تمدن دوران اسلامی و رشد و توسعه هنرها در دوره اسلامی، وامدار فرهنگ و تمدن ایران پیش از اسلام است و به گواهی تاریخ، ایرانیان به پشتوانه تمدن چند هزارساله خود، بستر مناسب را برای رشد فرهنگ و هنر دوره اسلامی فراهم آوردهاند و در گسترش آن کوشیدهاند؛ لذا بیتوجهی و تخریب میراث فرهنگی و تاریخی ایران پیش از اسلام، موجب بیپشتوانه کردن میراث فرهنگی دوران اسلامی خواهد شد و زمینهساز تخریب آن را نیز فراهم خواهد آورد.
درود
واقعا جای تاسف است که سازمان میراث فرهنگی که متولی اصلی حفظ واحیای آثار تاریخی است اینچنین رفتار می کند و هیچ توجهی به آثار ایران قبل از اسلام که به نوعی تاریخ اصلی ایران درآن جای دارد را ندارد و...
و حالا که به دست خودمان و بدون کمک از باستان شناسان اروپایی این کار را انجام می دهیم با بی مهری برخورد می گرددو...