سه دقیقه با منشور کورش و خودکار انگلیسی در موزه ملی ایران
هفتم آبانماه «روز کورش» فرارسید و اکنون که پس از سالها منشور کورش بار دیگر به ایران آمده است، بسیاری از دوستداران ایران در اندیشه بودند تا در چنین روزی که یادروز صدور منشور آزادی کورش بزرگ است به موزه ملی ایران بروند و دیداری از منشور داشته باشند، اما مدیریت موزه 365 روز سال را رها کرد و درست در «روز کورش» در سالی که منشور در ایران مهمان است، تصمیم گرفت سیستم امنیتی موزه را بهروز رسانی کند. برای همین اگر هنوز علاقهمند هستید که دیداری از منشور کورش داشته باشید باید صبر کنید تا مدیریت موزه و کارمندان از تعطیلات دو روز آخر هفته بازگردند و بعد اگر سیستمها به روز شده بود، به شما فرصت بدهند تا تنها 3 دقیقه از منشور دیدن کنید! برای دیدار از منشور، ابتدا باید سری به سایت موزه ملی ایران بزنید تا مطمئن شوید همه سیستمهای مداربسته و برق موزه به خوبی کار میکنند و موزه تعطیل نیست، بعد راه سفر را بر خود هموار کنید و به موزه ملی بروید.
در مقابل در ورودی موزه، کیف و تلفن همراه و دوربین شما را میگیرند و یک برگ کاغذ به شما میدهند که تصور میکنید راهنمای اشیاء موزه و تاریخچه منشور کورش است. اما با نگاهی به آن متوجه خواهید شد که این برگه بروشور یک نوع خودکار انگلیسی محصول شرکت «EUROPEN» است که در زیر تصویری از منشور کورش آگهی تبلیغاتی خود را چنین آغاز کرده است: «ایرانیان بنگارند آنچنان که نیاکانشان نگاشته اند».
روشن نیست منظور از این جمله در این آگهی چیست، اما خواننده تیزهوش میتواند در ذهن خود ارتباطی منطقی بین یک خودکار انگلیسی با منشور کورش و همانندیهای نگارش روی منشور و نوشتن با خودکار انگلیسی را پیدا کند.
تنها ویژگیهای این خودکارهای انگلیسی که باعث شده تا در هنگام ورود به موزه ملی ایران و تماشای منشور کورش، آگهی آن در باجه بلیط فروشی موزه توزیع شود، این است که روی این خودکار تصاویری از منشور کورش و یا فردوسی نقش بسته است. البته در پشت برگه هم، نمایی از نقشه طبقه همکف و طبقه اول موزه نقش شده تا با دقت بتوانند محل دقیق غرفه خودکار را به مشتریان نشان دهند و دست آخر هم برای پرکردن صفحه و خالی نبودن عریضه، بخشی از ترجمه منشور کورش را با فونت بسیار ریز گنجانده اند، بدون هرگونه توضیحی درباره این که این ترجمه از کیست و از کدام کتاب است و اعدادی که در متن آمده برای چیست؟!
پس از ورود به موزه، شما باید سخنان راهنما را بشنوید که حفظیات خود را در مورد تاریخ ایران برای شما بازگو میکند و مجموعهای از اطلاعات متناقض و تحقیق نشده را در اختیار بازدیدکنندگان میگذارد. سپس باید از اشیاء بسیار بسیار ارزشمند موزه ملی ایران دیدن کنید که با حداقل امکانات و بدون تجهیزات موزهداری مدرن نگهداری شده و به صورت آشفته در کنار هم چیده شدهاند و بجز چند خطی که در کنار هر اثر نوشتهاند از هیچ ابزار اطلاعرسانی و تکنولوژی مدرن برای آگاهیرسانی به بازدیدکنندگان، استفاده نمیشود و به نظر میرسد که موزه و روش مدیریت آن نیز خود به تاریخ پیوستهاند.
هنگامی که دیدار از طبقه همکف به پایان رسید، شما باید به طبقه اول بروید و ابتدا از میان یک ردیف ماکت مصنوعی تخت جمشید که بسیار بد طراحی و ساخته شدهاند و بیشتر به کاریکاتور تخت جمشید شبیه است، عبور کنید و سپس به غرفه بازدید از خودکار انگلیسی که توسط شرکت «یورو پن» ساخته شده دعوت شوید.
سرانجام به خاطر صرفهجویی در وقت و جلوگیری از ازدحام بازدیدکنندگان که در پشت در منتظر هستند، تنها 3 دقیقه فرصت دارید که وارد اتاق منشور کورش شوید، اشک شوق را از دیدگانتان پاک کنید، بر احساس شور و شعف خود مسلط شوید و به توضیحات بسیار کوتاهی که از بلندگو پخش میشود، گوش کنید و بدون این که فرصت داشته باشید تا تابلوهایی را که در برگیرنده توضیحاتی در مورد تاریخچه منشور کورش است، بخوانید، با هشدار نگهبانان اتاق را ترک کنید و دوباره به اندازه کافی فرصت خواهید داشت تا از غرفه فروش خودکار انگلیسی دیدن کنید و تا دلتان میخواهد از توضیحات در مورد این خودکار که در چه سالی ساخته شده و چند عدد از آن موجود است و چقدر الماس در آن به کار رفته و چه نقوشی روی آن است و کدام شرکت بازرگانی آن را در ایران توزیع می کند و ... از مسئولان نمایشگاه بشنوید.
یکی از اقدامات مدیریت موزه به هنگام حضور منشور کورش در ایران، برگزاری نشستهای تخصصی در بخش جنبی نمایشگاه است؛نشستهایی که با کمترین اطلاع رسانی و با کمترین دقت در اجرا، برگزار میشود. نمونهاش هم نشست تخصصی با حضور دکتر روزبه زرینکوب استادیار گروه تاریخ دانشگاه تهران بود که بر روی تمام صفحات دفترچه خلاصه مقالهای که به نام او منتشر شده بود، تصویر فرد دیگری دیده میشد که هیچ شباهتی به دکتر زرینکوب نداشت و هیچ ارتباطی هم با نشست تخصصی درباره منشور کورش پیدا نمیکرد و این موضوع با ابراز تاسف سخنران و شرکت کنندگان در نشست روبرو شد.
به چیزهای مهمتری باید ایراد میگرفتند. مثلاً در موضوع آمدن مشروطه و برچیدن آن با سلطنت نقش انگلیس چه قدر اساسی بود. نفت و کودتا و غیره. خودکار و خود نویس انگلیسی به دقت بیانگر این است که ما تقدیر شما را رقم زدیم. حرفی درست از استعمار گر پیر و بریتانیایی که با صداقت می تواند از نو کبیر شود.
جای تاسفه!
قلمتان روان
واقعاً که مدیریت موزه تخصص نمیخواهد. میگویید نه؟ به موزه ملی ایران تشریف بیاورید تا ببینید!
درود بر شما دکتر سپنتای گرامی
من هم نوشته ای در همین باره با عنوان"سهم ما از منشور کوروش،سه دقیقه یک نگاه" در فیس بوکم منتشر کردم. براستی که ناراحت کننده است. پایدار و پیروز باشید.
پاینده ایران
دکتر جان یکی دو مورد هم یادم امد که بد نیست اورده شود.
جاکلیدی هایی که به فروش می رسید که نشانهای گوناگونی داشت و در یکی از انها زیر آرامگاه فردوسی بزرگ به انگلیسی نوشته شده بود شیراز!!!
تصویر این آقای دکتر شباهت زیادی به رضا مرادی غیاث آبادی دارد!
ای بابا
بیچاره این بار هم که خودش توی این خرابکاری ها دخالتی نداره مسئولین موزه ولش نمی کنند!
با مطلبی در مورد ماجراهای پشت پرده آمدن منشور کورش به ایران به روزم.
سرفرازم کنید...
یعنی مدیریت موزه شان منشور کورش را در حد یک قلم خودنویس پایین آورده؟
دریغ و افسوس
با سپاس فراوان
بدلیل اهمیت موضوع و شیوایی نکارش متن شما را با ذکر منبع به دوستانم ارسال کردم
سپاس فراوان
شاد باشید
درود
...
واقعا باید به این همه اقتدار آفرین گفت که حتی از کارهای صرفا فرهنگی نیز اینچنین میترسند و به بهانه های خنده آور از گردآمدن مردمی که تنها خواستشان ادای احترام به بنیانگزار ایران زمین است جلوگیری می کنند.
آیا شما جز ایران سرزمینی می شناسید که ملی گرایی در آن جرم باشد؟
نه
من چنین سرزمینی را نمی شناسم.
سلام.
گزارش کاملی بود. ممنون.
تصویر دکتر روزبه زرین کوب در واقع تصویر اخترباستانشناس رضا مرادی غیاث آبادی است که احتمالا چون بحث های تاریخی هم می کنند و خودشان را مورخ و باستانشناس و جامعه شناس هم می نامند و نیز چون ایشان را با لقبی که خودشان تأکید دارند به عنوان کلی «دکتر» می شناسند موجب شده مانند آچار فرانسه هرجا یکی از دکترهای تخصص های مذکور موجود نبود از ایشان استفاده بهینه شده و خلاء پر گردد.
درود
البته در اینجا منظور خرده گیری از رضا مرادی غیاث آبادی نبود.
هدف این بود که نشان دهیم گردانندگان نشست های تخصصی موزه ملی ایران تا چه حد به کار خود نا آشنا و سهل انگار و بی توجه هستند که حتی از عهده پیدا کردن یک عکس هم در اینترنت بر نمی آیند و حتی محتوای جزواتی که چاپ می کنند و به دست ملت می دهند را یک بار هم چک نمی کنند و هیچ نظارتی روی کارشان نیست
تا آنجا که من می دانم ایشان ادعایی نکرده اند که دکتر یا اخترباستانشناس هستند و در هیچ کدام از انجمن های باستان شاسی نیز عضو نیستند. ایشان همیشه صادقانه گفته اند که یک عکاس و پژوهشگر ساده هستند.
البته هیچ کس را نمی توان منع کرد که از روی ذوق و علاقه و به عنوان یک آماتور به موضوع دلخواه خود نپردازد و در این زمینه مطالعه نکند و چه بسا ابراز نظر هم بکند البته این که این اظهار نظر ها در مجامع علمی و دانشگاهی تا چه اندازه مورد قبول واقع شود و تائید شود یک موضوع دیگر است.
در ضمن عنوان دکتر یا مهندس یا استاد یا پرفسور برای کسی اعتبار نمی آورد. اعتبار افراد به تلاش های صادقانه آن ها و میزان دانش آن هاست. در تاریخ معاصر ما چه بسیار کسانی بوده اند که یک فرقان لقب را همراه خود یدک می کشیدند اما دریغ از یک جو معرفت و دانش و تلاش برای کسب اعتبار در رشته تحصیلی خود و برای اعتلای ایران؛ ولی بوده اند کسانی چون پورداودد و همایی و بسیاری دیگر که عنوان دهان پر کن نداشتد اما استاد استادان بوده اند و باعث افتخار ایران و ایرانی هستند.