آتشگاه از دیدگاه مهندس کاظمی


ساخت هتل، منظر باستانی آتشگاه را تخریب می کند

ایران‌نامه : ساخت هتل در حریم درجه یک آتشگاه یک اقدام اشتباه و مخالف همه ضوابط و قواعد پذیرفته شده جهانیِ صیانت و حفاظت "منظر باستانی" اثر تاریخی است و باید هرچه زودتر جلوی آن گرفته شود. منظر ِ باستانی "آتشگاه" حاصل سازگاری سیمای فرهنگی و طبیعی در طول زمان و بیانی آشکار و عمیق از درک متقابل این دو است. سازندگان بنای آتشگاهِ اصفهان، ساخته ی خود را در گرو آشتی با طبیعت و هم سو شدن با آن میدیدند. جدا شمردن نشانه های تاریخی از بستر طبیعی در فرایند حفاظت و مرمّت، آسیب پذیری اثر را دو چندان می‌کند. یاغش کاظمی،ضمن بیان این مطلب، درباره سابقه به‌کارگیری نام آتشگاه اصفهان برای این بنا، این نام را نوظهور ندانست و با اشاره به کاربرد این نام در متون کهن گفت:  «اطلاقِ نامِ "آتشگاه" به این بنا، یک سابقه بسیار کهن دارد. "ابن خردادبه" و  "ابن رُسته" در سده 3 هجری، "مسعودی" و "حمزه اصفهانی" و "ابن حوقل" در سده 4 هجری، همگی شهادت داده اند که محل این بنا "آتشگاه" بوده است. "ابن حوقل" آتش ِ این "آتشگاه" را از آتش های قدیمی جاودان دانسته است: «انّ ناره من قدیم النیران الازلیّه». صاحبِ "مجمل التواریخ و القصص" به صراحت بیان می کند که اکنون (سال 520 هـجری) کوه و بنا را "آتشگاه" می‌گویند. "مافروخی" در "محاسن اصفهان" در گفتاری مشابه بیان می‌کند که اکنون (نیمه دوّم سده 5 هـجری) این بنا به "آتشگاه" (بیت النّار) معروف و مشهور است و شرحی ادیبانه ای نظر به واژگانِ "آتش" و "خرّمی" ِ محل واقع شدنِ بنا دارد:  آیتِ یَا نَارُ کُونِی بَرْدًا وَسَلَامًا بر هر ورقی از ریاحین آن نزهتگاه مسطور است.»



عضو هیات علمی گروه هنر و معماری دانشگاه رامسر افزود: «"ابن اسفندیار" در سده 7 هجری نام ِ بنا را «قلعه آتشکوه» گفته، و "حمدالله مستوفی" در 740 هجری آن را «آتشگاه» نامیده است و چنین گفته که «بهمن بن اسفندیار در آنجا آتش خانه ساخته بود».  نام ِ «آتشگاه» همچنان بر محل و ناحیه خود باقی بود به طوری که در "عالم آرای نادری" (سده 12 هجری) هنگامی که شرح لشگر بردن "نادر شاه افشار" از دارالسلطنه اصفهان به لرستان، گفته میشود، از توقفِ لشگر در منزل ِ «آتشگاه» سخن به میان می آید.»

کاظمی درباره کاربری این بنا به عنوان « آتشگاه»، با توجه به شواهد تاریخی گفت: « یکی از کسانی که این "آتشگاه" را با آتش ِ روشن اش دیده، "ابن رُسته" است که در کتابِ "الاعلاق النفیسه" که حدود 290 هجری تألیف کرده شهادت میدهد که قلعه ای قدیمی در محل بوده است و دارای «آتشکده ای است که آتش آن تا به امروز روشن و پابرجاست». جالب است که "ابن رُسته" در آغاز ِ این کتاب اصرار دارد که «آنچیزهایی که در کتابم از اوصاف غیر اصفهان آوردم، ممکن است راست یا نادرست باشد، امّا آنچه از اصفهان وصف کنم به چشم میتوان دید».

وی افزود: « "ابن حوقل" در کتاب ِ "صورة الارض" که در 350 هجری تألیف نموده میگوید که "آتش مقدس ِ کهن ِ جاوید" در محل نگهداری میشود و نگهبانان و دربانانِ "آتشگاه" همگی "زردشتی" (مجوس) هستند.»

مولف کتاب « آتشگاه اصفهان» با اشاره به قدمت و سابقه بنای آتشگاه، درباره کاربری‌های این بنا در طول تاریخ گفت: «سابقه ساخت این بنا به عهد عیلامی بازمیگردد و بنایی زیگوراتمانند بوده است در خدمت آداب دینی رایج در آن عصر. بعدها در عهد ماد و هخامنشیان از آن به مانند تختگاهی در پردیس سبز و خرم حاشیه زایندهرود برای اقامت شاهانه استفاده میکردند. "ابن رُسته" در "الاعلاق النفیسه"، بنا را از پادشاهِ کیانی، "کاووس" میداند، که در زمان بهمن پسر اسفندیار بازسازی و آتشکدهای در آن بنا شد. "حمزۀ اصفهانی" نیز همین گفته ی "ابن رُسته" را تأیید میکند و از آتشکدهای به نام ِ <شهر اردشیر> نام می برد که توسط <کی اردشیر> (بهمن بن اسفندیار) بعدها در محل ساخته شد. در عهد اشکانیان، کارکرد دینی بنا با قرار دادن تندیسهایی از ایزدان مهر و ناهید و تختنشینی آتش زرتشتی در آن از سر گرفته شد. همزمان در پیرامون بنا استحکامات دفاعی ساختند.»

کاظمی افزود: «مسعودی در "مُروج الذَّهَب و معادن الجوهر" (332 هجری) سخنی در تقدس محل به نزد زرتشتیان دارد و اینکه از هفت خانه بزرگ برای پرستش ستارگان و خورشید و ماه بوده و بتهایی داشته که یستاسف [(گشتاسپ)] وقتی مجوس [(زرتشتی)] شد و آنجا را آتشکده کرد، برون ریخت. احتمالاً بر روی این کوه (با توجه به اشراف آن بر زایندهرود)، معبدی برای "ناهید" (آناهیتا)، یا "مهر" برپا بوده است. توجه به «مهر یَشت» اوستا، که جایگاهِ <مهر> را بر فراز بُرجی پهن و مشرف به دشتی پهناور می داند، تقدّس بنا، که به هیئتی بُرج-گونه  فراز کوهی منفرد و مشرف به دشتی پهناور و سرسبز است را متذکّر می شود. "مِهرین"، به معنی «جای مِهر»، نامی است که از عهد اشکانیان به جایگاه تقدیس ایزد مهر گفته میشده است. نام بنا و محل در متون تاریخی به صورت «مهربین» و «ماربین» نیز مضبوط است. "مفضل بن سعد مافَرّوخی" در "محاسن اصفهان" از ساخت استحکاماتی در محل به دست حاکمی اشکانی به نام <مهریزدان> خبر میدهد.»

وی درباره کاربری این بنا در دوره ساسانی گفت: «در عهد ساسانیان، با تسلط مزدیسنان، تندیسها را از بنا برچیدند و آتش تقدیسشدهای را در آن از نو تختنشین کردند. این آتش احتمالاً یک <آتش آدُران> بوده است و نه <آتش بهرام>. این فرض، با نام یکی از دهاتِ مجاور ِ بنا با نام  <آدُریان> که با فاصله کمی در شمالغربی کوه آتشگاه است هماهنگی دارد. نامگذاری این ده را میتوان متأثر از آتشِ آدُرانِ تختنشین در آتشگاه دانست و احتمالاً این ده وقفِ آتشگاه بوده باشد.»

کاظمی تاکید کرد: « با فتح اصفهان به دست سپاه مسلمین، کارکرد دینیـ دفاعی بنا همچنان تا سدۀ چهارم هجری ادامه یافت. "ابنحوقل" در "صورة الارض" از کوه مقدس زرتشتیان و قلعه و آتشکدۀ آن (آتشگاه) یاد کرده است.»

وی ادامه داد: « در سدۀ پنجم هجری، اصفهان به دست سپاه طغرل سلجوقی افتاد و بنای آتشگاه متروک شد. در اواخر همان سده، با قلع و قمع اسماعیلیان پناهگرفته در قلعه ی آتشگاه، بنا بهکلی تخریب شد. بنا به گفته ی "ابن اسفندیار" در "تاریخ طبرستان" ملاحده یا فداییان اسماعیلی در حدود 486 هجری، قلعه آتشکوه (آتشگاه) بر درِ شهر اصفهان را به تصرف درآورده، آن را پایگاه خود ساخته بودند. پس از اینکه "محمد بن ملکشاه سلجوقی" ارکان حکومت خود را در اصفهان استوار ساخت (حدود 499 هجری)، قلعه ی <آتشکوه> را تسخیر و اسماعیلیان را قلع و قمع کرد.»

عضو هیات علمی دانشگاه رامسر با اشاره کوتاه به تاریخچه کاوش‌های باستانی در آتشگاه اصفهان، گفت: «ماکسیم سیرو، در سال‌های 1963-1965 میلادی، کاوش های پراکنده ای در بنا و اطراف کوه آتشگاه اصفهان انجام داد و سه حصار و استحکامات دفاعی شناسایی کرد. بر این اساس در گرداگرد کوه آتشگاه، می توان سه حصار متصور بود: حصار نخست، استحکاماتی بیضی شکل را تشکیل می داد. برج هایی (با شعاع در حدود 5 متر) که از محور تا محور، 40 متر از یکدیگر فاصله داشتند. حصار دوم، متحدالمرکز با اولی و به فاصله حدود 40 متر از آن، در نیمه راه بین حصار اول و نخستین شیب های شدید تپه قرار داشت. این فقط یک دیوار مستحکم بود، که محتملاً برجی نداشت. حصار سوم، تأسیسات آتشگاه را تنگ در بر می گرفت. همانند تأسیسات مزبور، این حصار مفصل، با کندن صخره ساخته شد. ابعاد آن در امتداد شمالی- جنوبی به 180 متر و در امتداد شرقی- غربی به 275 متر می رسید. از ویژگی های آن، برج هایی نیرومند و نزدیک به یکدیگر است.»

یاغش کاظمی افزود: «در سال 1353 خورشیدی، محمد مقدس از سوی "دفتر فنی سازمان ملی حفاظت آثار باستانی اصفهان" کاوش های چندی در بنا انجام داد و سفال هایی با مشخصات سفال های پارتی یافت.»

 

کارشناس ارشد مرمت و احیاء بناها و بافت های تاریخی، در ادامه به تشریح اصطلاح« حریم درجه یک» پرداخت و گفت: "حریم" در فرهنگ و ادب جاری ما، به فضای بیرونی چیزی گفته می‌شود که موضوع حرمت است و سبب وجود اقدامی که به تشخیص و تعیین و تحدید مکانی خاص انجامیده است. "حریم درجه یک" اثر تاریخی پس از محدوده "عرصه"، به ویژگی های منظر و ساختار طبیعی و بوم شناختی ِ اثر معطوف است.»

وی در موزد اهمیت حفظ حریم آتشگاه گفت: « بنای "آتشگاهِ اصفهان" را باید همانند "تپه سیلک"، "کوه خواجه" و "معبد چغازنبیل" در شمار مواریث فرهنگی شکل گرفته بر کناره ی رودها و دریاچه ها دانست. بستر طبیعی، همواره شکل دهنده کانون های تمدنی با ارزش‌های والای فرهنگی است. بی تردید هرگونه اختلال در این بستر، موجب به خطر افتادن ماهیتِ نشانه های شکل گرفته بر آن نیز می‌گردد. منظر ِ باستانی "آتشگاه" حاصل سازگاری سیمای فرهنگی و طبیعی در طول زمان و بیانی آشکار و عمیق از درک متقابل این دو است. سازندگان بنای آتشگاهِ اصفهان، ساخته خود را در گرو آشتی با طبیعت و هم سو شدن با آن می‌دیدند. جدا شمردن نشانه های تاریخی از بستر طبیعی در فرایند حفاظت و مرمّت، آسیب پذیری اثر را دو چندان می‌کند.»

کاظمی با اشاره به اهمیت رعایت معاهدات جهانی در این مورد تاکید نمود: «"قطعنامه ونیز" (سال 1964 میلادی) محافظت از بنای تاریخی را مستلزم محافظت از شرایط محیطی آن دانسته و اثر را جزئی از محیطی که آن را دربرگرفته است می‌داند. در "منشور فلورانس" (سال 1982 میلادی)، "منظر باستانی" به کلیه عرصه ها و چشم اندازهایی اطلاق می‌شود که با رویدادی به یاد ماندنی، حماسی، افسانه ای و یا تاریخی در ارتباط باشد، و یا حتی موضوعی برای تصویر، نگاره یا قطعه ای ادبی باشد؛ و الزاماً به عرصه دربر دارنده بناهای تاریخی محدود نمی‌گردد.»

وی در ادامه بر ضوابط جهانی درباره حفظ منظر آثار تاریخی تاکید نمود و گفت: « در کشورهای اروپایی از سال‌های 1999 میلادی و پس از آن، توجه و تأکید به محیط و منظر پیرامون اثر مطرح شده و سیاست‌های خاصی برای برخورد با این مناظر درنظر گرفته شده است. در این سیاست ها با فرضِ آمیختگیِ اثر تاریخی با منظر و محیط خویش، جلوگیری از ساخت و ساز و ایجاد اختلال در مناظر باستانی، نخستین گام برای محافظت از اثر به شمار می‌رود. به این منظور، دامنه محافظتی مناظر باستانی از طریق شناخت حوزه نفوذ اثر تعیین می‌شود. در این راستا، تنها حضور فیزیکی آثار و شواهد در مکان کافی نیست، و دید و منظر و بستر فراتر از محدوده موجودیت و استقرار اثر، مطالعه و در حریم حفاظتی قرار می‌گیرد. برای نمونه، با توجه به بررسی های انجام شده بر روی بنای "استون هنج" چنین برداشت شد که شکل بستر طبیعی منطقه در رابطه با معماری، تکامل اندیشه فراکهکشانی را تبیین می کند، و برای حفظ این اندیشه و بقای موجودیت باستانیِ آن باید از آن محافظت گردد و به خودِ بنا محدود نشود تا دامنه  گسترده تری درون طبیعت را دربر گیرد. این در حالی است که کلیه  فعالیت های معاصر همانند توسعه، راه سازی، گردشگری و جز آن، در این طرح محافظت درنظر گرفته می شود، و طرح های توسعه بر اساس ضرورت و با توجه به رابطه متقابل منظر باستانی و نیازهای امروز است.»

عضو هیات علمی گروه هنر و معماری دانشگاه رامسر درباره اهیت حفظ منظر آتشگاه اصفهان ضمن توجه به زیرساخت‌های گردشگری گفت: «در برنامه ریزی حفظ منظر باستانی آتشگاه، ضمن حفظ بستر و عمق متناسب دید، احداث تسهیلات گردشگری با رعایت "حریم"ها و کیفیت منظر باید مدّ نظر باشد. متأسفانه ساختِ هتل در "حریم درجه یک" آتشگاه بدون درنظر گرفته شدن همه ضوابطِ پذیرفته شده جهانی است. "آتشگاه" ساختاری منحصر به فرد است که جلوه های طبیعی و چشم انداز آن با ساختِ این هتل بسیار خدشه دار خواهد شد. در "آتشگاه"، تاریخ و طبیعت به شکلی هماهنگ و در برآیندی پیچیده یک "منظر باستانی" ِ شگفت انگیز را شکل داده اند. مهم‌ترین رودخانه ی ناحیه ی اصفهان، زاینده رود، به فاصله کمی در جنوب آن جریان دارد و رشته مادی های منشعب از آن همچنان از مجاورت آتشگاه می‌گذرند. بی شک سابقه ساختِ این مادی ها تا عهدِ ساسانی به عقب میرود و از "اعلاق النفیسه" میدانیم که "اردشیر بابکان" بانی ِ آن بوده است.»

کاظمی احداث هتل در حریم درجه یک آتشگاه را تخریب منظر این اثر و تحقیر ارزش های تاریخی و فرهنگی آن دانست و افزود: «باغ ها و مزارع کشاورزی و مادی های پایِ "آتشگاه" یادآور کلام مندرج در اَوستا است که احداث "جوی آب" و وقف "زمین کشتزار روینده" را جهت آتشکده و "مردان اشو" مایه  آمرزش گناهان دانسته است. (وندیداد، فرگرد 14، بندهای 12-13) ."زاینده رود"ِ روان در پای ِ "آتشگاه" نیز تقدّس ِ ایزد "ناهید" یا "آناهیتا" را، که به باور باستانی ِ ایرانیان موکّل ِ آب های روان بود، در محل به یاد می آورد. بدینسان، بنای خشتی آتشگاه، زاینده رود، مادی ها و باغ ها و مزارع ِ پای ِ کوه در کنار یکدیگر "منظر باستانی" ِ آتشگاه و "حریم" آن را شکل داده و مشخص می‌سازند. حریمی که باید "حرمت"گزاری شود و نه آنکه با ساختِ یک هتل چند طبقه در پیشانی ِ منظر ِ باستانی تحقیر گردد.»

کارشناس ارشد مرمت و احیاء بناها و بافت های تاریخی درباره صدور مجوز ساخت هتل در حریم آتشگاه تاکید نمود: «جلوی این اقدامِ اشتباه که مخالف همه ضوابط و قواعدِ پذیرفته شده جهانی صیانت و حفاظت "منظر باستانی"ِ اثر تاریخی است باید هرچه زودتر گرفته شود. مهم نیست که چه افراد و مسئولینی در گذشته مجوّزِ این کار را صادر کرده اند، مسئولین کنونیِ "میراث" باید متعهدانه در برابر آن بایستند و فراموش نکنند که بی اعتنایی در این خصوص و واگذاریِ مساله به گذشتِ زمان، و عدم پاسخگویی مناسب در جایی که باید خود پاسخگو باشند، ممکن است نسل های آینده ایران را به قضاوت و داوری سرزنشگرانه و ناشایستی در موردشان سوق دهد.»  

      

منظر ِ باستانیِ آتشگاه در گراور "اوژن فلاندن" (سال 1840 میلادی)،

محل ساختِ هتل با فلش نشان داده شده است.