بخش دوم گفتگو با هومان خاکپور


زاینده رود و کارون قربانی سدها

گفتگو با هومان خاکپور، بخش دوم

معصومه شهباز

چهارمحال بختیاری به سرزمین سدها معروف است. سدهایی که تاکنون نزدیک به 2000 هکتار از جنگل‌های این منطقه را به زیر آب برده‌اند و با احداث و  آبگیری سدهای خرسان 1 ، 2 و 3 ، هم چنین  کارون 5، 20 هزار هکتار دیگر نیز از جنگل‌های این منطقه را  نابود خواهند کرد. کارشناسان محیط زیست این سدها را به تشتک های تعبیر می‌کنند که نیاز آبی بیش از 300 هزار نفر را در معرض تبخیر قرار می دهند. در حالی  که در دنیا روزگار سدسازی  سر آمده، ایران با 590 سد، هنوز در اندیشه سدسازی  است. سدسازی سلیقه‌ای در ایران علاوه بر تحمیل هزینه‌های گزاف بر اقتصاد این کشور، نیاز تامین انرژی را پاسخگو نیست  و از همه مهم‌تر حیات رودخانه ها و جنگل ها را با بحران روبه رو ساخته است. هومان خاکپور فعال منابع طبیعی و محیط زیست، سدهای چهارمحال و بختیاری را عمدتا سدهای برق ـ آبی خواند و گفت: هدفی  که برای ساخت این سدها  اعلام می‌شود، تولید برق و در کنار آن اهداف حاشیه‌ای چون اشتغال‌زایی یا جاذبه‌های گردشگری و طبیعت‌گردی است.



ویرانی میراث طبیعی در چهارمحال و بختیاری

فعال محیط زیست چهارمحال بختیاری افزود: در مورد این اهداف فرعی مثال می‌زنم: در احداث کارون 4 بالغ بر 1500  میلیارد تومان هزینه کردند ولی درجهت اشتغال‌زایی برای مردم آن منطقه شاید در حدود 3 یا 4 سال عملیات مکانیکی و ساخت و ساز سد، تعدادی از جوان‌های منطقه مشغول شدند که بعد از تکمیل شدن سد، همه بیکار شدند. یعنی یک اشتغال موقت و محدود برای اینجا. حیرت آور است وقتی می‌گویند یکی از اهداف این سدسازی ایجاد جاذبه‌های طبیعت گردی است؛ وقتی ما با سدی مثل سد خرسان 3 ، آبشار آتشگاه، جاذبه گردشگری کم‌نظیر در کشور و طولانی‌ترین آبشار خاورمیانه را زیر آب می‌بریم؛ این چه ادعای عوام فریبانه‌ای است  که می‌گوییم با سدسازی جاذبه گردشگری ایجاد می‌کنیم.

خاکپور یادآور شد: در خصوص هدف اصلی احداث این سدها، باید گفت بنابر گزارش‌های وزارت نیرو کمتر از 15 درصد از برق مصرفی ما از انرژی برق ـ آبی سدها تامین می‌شود. وقتی در دنیا سدسازی منسوخ می شود، وقتی همه به سمت انرژی‌های پاک مثل انرژی خورشیدی و بادی می‌روند، ما هنوزبا سدها تولید برق می‌کنیم.

وی در ادامه گفت: سدسازی مقرون به صرفه نیست و ارزیابی آنها  جواب نمی دهد. هرچند که در برنامه چهارم توسعه، دولت موظف شده بود که وظیفه ارزش‌گذاری زیست محیطی درختان و جنگل ها را به انجام برساند و در برنامه پنجم توسعه جزء تکالیف دولت قرار داده شده، اما ما هنوز نتوانسته‌ایم ارزش‌گذاری اقتصادی جنگل‌ها و پوشش گیاهی را به سرانجام برسانیم. اگر این برنامه‌ها انجام می شد دیگر شاهد هیچ کدام از این سدها در توصیه‌های اقتصادی نبودیم.

خاکپور یادآور شد: در حال حاضر بر اساس استانداردهای جهانی برای هر درخت بالای 50 سال، 169 هزار دلار  ارزش زیست محیطی تعیین شده یعنی ارزش زیست محیطی‌ای تقریبا برابر با 200 میلیون تومان. این در حالی است که با سدی مثل کارون 4 بیش از 100 هزار درخت بلوط غرق می شوند. اگر همین 100 هزار درخت را ضرب در 200  میلیون تومان بکنیم این سد بعد از 50 سال هم که عمر مفید داشته باشد، نمی‌تواند این  هزینه را جبران کند.

صدای کارشناسان محیط زیست به جایی نمی رسد

در حالی که کارشناسان محیط زیست ارزیابی زیست محیطی سدسازی در چهارمحال بختیاری را تایید نکرده‌اند اما همچنان متولیان سدسازی بدون توجه به نظرات کارشناسی و بدون در نظر گرفتن ملاحظات زیست محیطی و منابع طبیعی، پروژه‌های خود را عملیاتی می کنند. اما عملیاتی‌شدن این پروژه ها، اتفاقی  است که با نادیده گرفتن تخصص‌ها و نگاه کارشناسان، علاوه بر دامن زدن به ناپایداری توسعه، بر پیکر اقتصاد سبز ایران زخم می‌زند.

فعال محیط زیست و منابع طبیعی  با ابراز نگرانی از روند سد سازی در چهارمحال بختیاری  گفت: علاوه بر  این که ما جنگل هایمان را در اثر سدهایی مثل کارون 4 از دست داده‌ایم، در منطقه مذکور  بالغ بر دو هزار میلیمتر تبخیر سالانه داریم؛ با این اوصاف چه ضرورتی دارد که آب را در تشتک‌های آب در معرض تبخیر قرار دهیم . این آب را می‌توان با ایجاد، باز غنی‌سازی، حفظ  و توسعه پوشش جنگلی و گیاهی و همچنین توجه کردن به فعالیت‌هایی مثل آبخیز داری و آبخوان‌داری با هزینه ای بسیار کمتر به راحتی در زیر زمین نگه داریم.

وی در ادامه افزود: پژوهش‌گرهای که از مصر برای دیدن طرح آبخوان‌داری دکتر کوثر (پدر آبخوان‌داری) در گربایگان فسا در استان فارس آمده بودند، وقتی متوجه شدند در ایران بالغ بر 14 میلیون هکتار آبرفت‌های درشت دانه وجود دارد که به راحتی می‌توان آب مورد نیاز کشور را در آنها ذخیره کرد؛ می‌گفتند ما اگر همین آبرفت‌های شما را در مصر داشتیم، هرگز به سمت پروژه های سدسازی نمی‌رفتیم.

سد جان از کف رودخانه ها می گیرد

خاکپور تاکید کرد: به زبان ساده بگویم اگر بیاییم به جای اینکه  آب را در زیر زمین ذخیره کنیم آن را  روی سطح زمین نگهداری کنیم علاوه بر این که آن را در معرض تبخیر قرار می‌دهیم، هزینه‌های میلیاردی صرف کرده‌ایم و مهم‌تر از همه محیط زیستمان و اکولوژی را از بین می‌بریم، همچنین بر روی اکوسیستم رودخانه‌های پایین‌دست تاثیر می‌گذاریم.

وی هشدار داد: بعد از آن که کارون 3 و 4 آبگیری شد و بعد هم خرسان، ببینید چه بلایی بر سر کارون می‌آید، یعنی دیگر آبی  برای رسیدن به کارون نمی ماند. متاسفانه آن قدر مدیریت ضعیف است  که نمی‌وانیم فاضلاب‌ها را هم کنترل کنیم و آنها به سمت کارون سرازیر می شوند. در حال حاضر کارون مملو از فاضلاب شده و این‌ها همه مشکلات سدسازی است. علت همه مخالفت‌های ما این است که سدسازی باید آخرین گزینه باشد، نه اولین گزینه.

ملاحظات زیست محیطی در ایران جایی ندارد

این فعال محیط زیست گفت: مدیر کل محیط زیست استان چهارمحال و بختاری در یک مصاحبه مطبوعاتی اعلام کرد ارزیابی زیست محیطی سدسازی خرسان 1و2 مورد تایید سازمان محیط زیست قرار نگرفته است اما متاسفانه توجهی صورت نگرفت و جاده های دسترسی آن در حال ساخت است. بیش از 14 کیلومتر جنگل برای جاده سازی تخریب شده است و تجهیز کارگاه‌ها در حال کار هستند. پس وظیفه سازمان محیط زیست چیست؟ اگر با ارزیابی این پروژه مخالفت شده پس چرا جلوی آن گرفته نشده و کار متوقف نمی شود؟ سازمان محیط زیست مخالف است اما این سد ساخته می‌شود. واقعیت تلخ این است که سازمان جنگل‌ها و سازمان حفاظت محیط زیست از آن توانمندی نرم‌افزاری و سخت افزاری لازم برخوردار نیست که در کشور بر مبنای ملاحظات زیست محیطی با همچنین پروژه‌های عمرانی مخالفت بشود. مخالفت‌ها در حد مخالفت روی کاغذ است ولی اقدامی که  به صورت عملیاتی جلوی این گونه پروژه ها را بگیرد وجود ندارد.

تونل های انتقال آب، زخمی دیگر بر پیکر میراث طبیعی

در حالی که اصفهان با خشکی زاینده رود و بحران بی‌آبی دست و پنجه نرم می‌کند و در عین حال در انتظار پروژه‌هایی مانند تونل گلاب و انتقال آب از پایین دست سد زاینده رود به کاشان و‌ آران و بیدگل و همچنین پروژه انتقال آب بهشت آباد در سرشاخه‌های کارون بزرگ به فلات مرکزی است؛ کارشناسان معتقدند پروژه‌های انتقال آب بین حوزه‌ای، فقط آثار ظاهری این درد را تسکین می‌دهد و نه خود درد را. آنها می‌گویند هر سرزمینی استعداد آستانه ای از توسعه و ظرفیت پذیرش را دارد و گسترش بی‌ضابطه بخش صنعت‌، خدمات و کشاورزی خارج از توان بوم‌شناختی  اصفهان، ضریب ناپایداری اکولوژیکی را در این استان افزایش داده و شرق آن را به یکی از مهم‌ترین کانون‌های بحرانی فرسایش بادی و چشمه تولید گرد و خاک بدل ساخته است.

هومان خاکپور در ادامه گفتگو از نبود نگاه فرامنطقه‌ای در مدیریت آب زاینده رود گله‌مند شد و با انتقاد از نبود نگاه ملی برای حفظ میراث طبیعی در دو استان چهارمحال و بختیاری و اصفهان، تاکید کرد: تونل گلاب که از سال 88 شروع و تا آذر سال 90  افتتاح می شود چرا حالا همه مخالفند. اگر این پروژه مطالعه دارد پس چرا این مطالعات منتشر نمی‌شوند و اگر مطالعه ندارد چرا اجازه اجرا داده شده است. نیاییم منطقه‌ای نگاه بکنیم؛ مرز سیاسی چهارمحال و بختیاری  و اصفهان نباید در نظر گرفته شود.

وی در ادامه گفت: در بحث منابع طبیعی و زیست محیطی اصل پروانه وجود دارد. این اصل مهمی است که باید همیشه برای مسئولان و هر شهروند ایرانی  یادآور شویم. اگر این اصل یادآوری شود هیچ گاه با محیط خودمان این گونه برخورد نمی کنیم. اصل پروانه می‌گوید: پدیده‌های زیست محیطی آنقدر به هم  پیوسته‌اند که اگر یک پروانه در جنگل های آمازون بالش را به هم بزند ممکن است در صحرایی در سوی دیگر از جهان توفانی به راه افتد. این یعنی اینکه ما برای پدیده‌های زیست محیطی مان هیچ مرز سیاسی و جغرافیایی نداریم.

زاینده رود قربانی منافع آنی شد

وی با اشاره به نبود مدیریت واحد در راستای صیانت از زاینده رود و پاسداشت میراث طبیعی، یادآور شد: با توجه به شرایطی که حاکم شده نباید مدیریت بخشی قائل بشویم. مشکلی که وجود دارد این است که در حال حاضر حوزه زاینده‌رود مدیریت نمی‌شود. چون وقتی گفته می‌شود «مدیریت»، باید به تمام شاخص‌هایی که باعث پایداری اکولوژیکی می‌شود، توجه شود. در حال حاضر  هم آب منطقه‌ای اصفهان و هم آب منطقه‌ای چهارمحال و بختیاری به صورت بخشی و منطقه ای  عمل می کنند. یعنی هر کدام می‌خواهند منافع آنی و کلی کوتاه مدت منطقه خودشان را تامین کنند و هیچ کدام به فکر منافع دراز مدت فرا منطقه ای نیستند. 

خاکپور با بیان اینکه اگر بخواهیم به یک راه حل درست برسیم باید یک مدیریت واحد اعمال بشود، گفت: مدیریت واحد یعنی مدیریتی از مجموع کارشناس‌های چهارمحال و بختیاری و اصفهان، تا واقعا برنامه هایی که برای زاینده رود دارند با توجه به پایداری اکولوژیکی هر دو  منطقه باشد. در مدیریت چهارمحال بختیاری نباید نابود شدن زاینده‌رود یا بی آبی گاوخونی مهم نباشد. یعنی همین قدر که تامین آب‌های باغات منطقه چهارمحال و بختیاری در حاشیه زاینده رود در سامان برایشان مهم هست باید همان قدر هم حفظ تالاب گاوخونی و تامین آبش برای هر دو تیم در دو استان مهم باشد.

این فعال منابع طبیعی راه حل این مشکل را تعریف توسعه با در نظر گرفتن ظرفیت های اکولوژیکی دانست و افزود: اما به نظر می‌رسد که این نگاه در هیچ کدام از مدیریت‌ها حاکم نیست. نه مدیریت آب اصفهان به این موضوع توجه می‌کند و نه مدیریت آب چهارمحال و بختیاری. مشکل ما این نیست که در چهارمحال بختیاری چه مقدار آب برای باغاتشان صرف کرده اند یا این که  مدیریت آب با چهارمحال است یا این که با اصفهان. بلکه ما باید یک باز تعریف از توسعه داشته باشیم. اگر نتوانیم در صنعت تعریف درستی از خواهش‌های اکولوژیکی داشته باشیم، اگر نتوانیم راندمان آبیاری را در بخش کشاورزی که 70 درصد آب در دو حوزه چهار محال و بختیاری و اصفهان را صرف می کند بالا  ببریم، اگر نتوانیم الگوی کشت‌مان را تغیر دهیم و از محل این تغییر الگو و افزایش راندمان آبیاری، آب زاینده رود و گاو‌ خونی را تامین کنیم به هیچ جایی نمی رسیم؛حتی اگر صد سال دیگر هم این دعواها ادامه داشته باشد.