ایران نامه

ایران نامه، پایگاه آگاهی رسانی میراث فرهنگی و طبیعی ایران و جستار های ایران پژوهی

ایران نامه

ایران نامه، پایگاه آگاهی رسانی میراث فرهنگی و طبیعی ایران و جستار های ایران پژوهی

گزارشی از غار اسپهبد خورشید

در صورت ادامه تخریب ها

 اسپهبد خورشید غروب خواهد کرد

به گزارش گروه غارنوردی و سنگ نوردی استان اصفهان ، به خاطر بی توجهی مسئولان و انجام خاک برداری غیر مجاز و استفاده از دژغار اسپهد خورشید و محوطه اطرافش به عنوان سیبل و میدان تیر پادگان ارتش ، روند تخریب این دژغار به عنوان یکی از یادمان های با ارزش تاریخی و طبیعی ایران زمین به شدت ادامه دارد. در بخش آغازین این گزارش که برپایه مشاهده و بررسی دقیق دژغار تهیه شده ، درباره موقعیت جغرافیایی و پیشینه تاریخی دژغار « اسپهبد خورشید » آمده است : تنگه دو آب سواد کوه ، دروازه ورود به خطه مازندران شمرده می شود چون از سمت جنوب می توان با عبور از گردنه گدوک و روستای ورسک ، به تنگه دو آب « خطیر کوه » رسید. همچنین از سوی خاور با گذر از سمنان و روستای چاشم به این دره دست توان یافت.تنگه خطیر کوه نزد بومیان به نام لاپ کمر شناخته می شود. به این دلایل دوآب درگذشته محل اصلی پس زدن تهاجم بیگانگان از خطه مازندران به شمار می رفته است .

حاکمان ایرانی مازندران از امکانات منطقه در بهترین نقطه ، بالاترین سود را برده و به ایجاد دژ صخره هایی که هنوز آثار آن ها برجای مانده، دست زده اند . این رشته کوه ها مربوط به دوران دوم تا سوم زمین شناسی بوده و جنس کانی های تشکیل دهنده آن ها، آهکی لایه ای یا « شیست/Shist » می باشد.این گونه غارها در اثر زلزله یا چنین خوردگی زمین پدید آمده اند. در بخشی که لایه ها سست تر بوده ، فرسایش خود را نشان داده و حفره هایی زیر برخی از تاقدیس ها پدید آورده است .

معماران آن روزگاران و سازندگان دژصخره های دفاعی ، از این حفره ها سود برده و دژهایی دست نایافتنی درون غارها بنا کرده ، که امروز پای نهادن به درون آن ها تنها در توان سنگ نوردان و غارنوردان کارآزموده ، آن هم با بهره گیری از ابراز و وسایل ایمنی و فنی کامل خواهد بود. سازندگان چیره دست این گونه دژها در بخشی که گذر از دیواره ها ناممکن بوده اقدام به ساختن پله هایی از سنگ و ساروج روی دیواره کوه نموده ، تا به غار که محل مناسبی برای ایجاد تعدادی سرپناه بوده، می رسیده اند سپس با استفاده از پله ها به بالا بردن آب و مصالح ساختمانی همت گمارده ، تعدادی اتاق ، انبار و آب انبار درون غار ساخته و آنها را آماده استفاده جهت روزهای رویارویی با تهاجم بیگانگان نموده اند.اما تازیان، پس از تسخیر این دژ برای آن که دیگر بار مورد استفاده میهن پرستان قرار نگیرد، سازه های درونی و پله های دست یابی به آن را از بالا به پایین ویران کرده و امکان به کار گیری دوباره آن را از میان بردند و آن را به شکل امروزی درآورده اند.

          

مهرداد حاجی هاشمی عضو تیم غار نوردی و سنگ نوردی استان اصفهان و لطف اله حاج هاشمی  پژوهش گر ، در ادامه این گزارش افزوده اند: ابتدای دره خطیر کوه « لاپ کمر» تا دیواره روبروی پادگان موجود ، سه دژ صخره ای وجود دارد که نخستین آنها دژ اسپهبد خورشید، یا به گفته بومیان « دژ افسانه ای » نام دارد. دومین  دژ « کیلی » و سومین آنها « کیجا کجالی» نام دارد. اما از کنار جاده روستای دوآب، با کمی تیزبینی دهانه غار اسپهبد خورشید به چشم می خورد و نزدیک غار و در دوسوی بیرون دهانه، ساختمان های سنگی ساروجی ساخته شده است که این بناها به دلیل شیب تند دیواره کوه ، کم و بیش بر روی یکدیگر قرار گرفته اند و از راه پله سنگی به همدیگر راه می یابند. بین این دو مجموعه ساختمان و از میان دیواره کوه راهی سنگی ساروجی وجود دارد که به دلیل تخریب و ریزش قسمت هایی از آن اکنون بدون استفاده می باشد. غار اسپهبد خورشید، در بالای ساختمان ها و در سمت راست قرار دارد و برای ورود به آن باید از دیواره صخره ای و با وسایل کامل فنی سنگ نوردی دست به این کار زد. دهانه این غار کم و بیش دایره ای شکل و به قطر تقریبی 85 متر می باشد .

غار اسپهبد خورشید ، فقط دارای یک تالار ساده تخم مرغی شکل به درازای 20 متر و پهنای 35/14 متر و بلندی 15 متر می باشد. چون سنگ های این غار ریزشی بوده با گذشت زمان درون تالار به گونه ای  ریزش کرده و از سویی پیش از آن به دست بیگانگان تازی تخریب شده است که توده ای انبوه از خاک و سنگ آثار و سازه های درون دژ را در زیر خود پنهان نموده است. در برخی از قسمت های دژ ، به شدت تخریب و ریزش به اندازه ای بوده که تپه هایی به بلندی 2 متر یا بیشتر را به وجود آورده است. جلوی دهانه غار دیواری پهن از سنگ و ساروج به بلندی 11 متر از کف ایجاد شده که تا جلوی ورودی بالا آمده است. قسمت سردیوار که به منزله پایۀ « پیش بند » غار محسوب می شده نیز فروریخته است .

از نقطه ورودی غار راهروی باریکی به پهنای حدود 20/1 متر آغاز و تا انتهای تالار ادامه دارد. در دو سوی راهرو چندین اتاق خودنمایی می کند، دو اتاق بزرگ در سمت راست ، و چند اتاق کوچک در سمت چپ ، در انتهای دژ نیز بناهایی موجود بوده که براساس شواهد، با استفاده از تنه درختان جنگلی تیرپوش  شده بودند. قطعه تیری به درازای حدود 5/3 متر و کلفتی 80 سانتیمتر در حال حاضر در گوشه یکی از اتاق ها به چشم می خورد که این خود گواه بر چنین گمانی است. همچنین تعداد زیادی ظروف شکسته سفالین در دژ به صورت پراکنده دیده می شود.

دیدنی ترین بخش دژ ، بنای سمت چپ ورودی بوده که سالم تر بر جای مانده است و با بررسی بیشتر می توان تا اندازه زیادی به وضعیت معماری این دژ باستانی پی برد. در کنار دهانه غار راه پله ای است که یکی از جلوه های زیبای این دژ صخره ایی به شمار می رود و در اثر تخریب و ریزش زیاد سنگ و خاک تعداد پله ها به درستی مشخص نیست اما پهنای این راه پله در حدود 80 سانتیمتر است که چندین پله به بلندی 27 سانتیمتر در حال حاضر نمایان می باشد و پله ششم آن حالت پاگرد داشته و از این محل با یک گردش به چپ « به سمت شمال » بالا رفته ، وارد بناهای بالایی می شویم. این قسمت با دیواره سنگ و ساروجی پهن و به گونه ای ماهرانه قالب ریزی و به پرتگاه وحشتناکی پایان می یابد. در کنار راهرو، تاق هلالی درگاه اتاقی است که خوشبختانه هنوز برجای مانده است و نمونه خوبی از سبک معماری این دژ پر افتخار باستانی را می نمایاند. پهنای تاق 80/1 متر بوده و اکنون 90 سانتیمتر آن قابل ورود و بقیه در زیرآوار پنهان می باشد. سقف این تاق هلالی بدون استفاده از تیرچوبی و به سبک تاق چشمه ضربی با استفاده از سنگ و ساروج چیدمان شده ، که نقوش  بسیار زیبایی را ایجاد کرده است. در انتهای هلال دهانه قاب بندی ظریفی به پهنای 5/2 سانتیمتر و با استفاده از گچ روکش گردیده است .

نویسندگان این گزارش در ادامه با در نظر گرفتن بررسی های باستان شناسی و مشاهدات به عمل آمده به جمع بندی ویژگی های ساختاری دژغار اسپهبد خورشید پرداخته و یادآور شده اند:

1-  بنای دژ درون غار به دوران ساسانیان نسبت داده شده  اما به احتمال زیاد مربوط به پیش از آن دوران است.

2- ساختمان های درون دژغار در هنگام فراغت و صلح ساخته شده و زمان زیاد، استادکاران و کارگران و هزینه های بسیاری صرف ساخت آنها شده است .

3- ساختن چنین بناهایی در هنگام جنگ، باعجله ، آن هم در دل کوهی دست نایافتنی و با چنین معماری ماهرانه ای ناممکن می باشد .

4- پهنای دهانه «تاق » غار اسپهید خورشید کم و بیش 85 متر و بلندی آن نیز به همین اندازه می باشد . از این روی یکی از بزرگترین دهانه غارهای طبیعی جهان به شمار می آید که به حق باید گفت از بسیاری جهات بر همانند های خود در جهان برتری دارد و ایجاد دژی چنین مستحکم درون آن جذابیتی صد چندان به غار داده است به ویژه آن که در پس آن نیز تاریخ تمدن چندین هزار ساله خود نمایی می کند.

در بخش پایانی این گزارش ، گروه غار نوردی و سنگ نوردی استان اصفهان بر این نکته تاکید نموده است که پاسداری از این یادمان ارزشمند تاریخی و طبیعی نیازمند عملکرد دلسوزازنه و مسئولانه نهاد های دولتی ودولتمردان یک سو و همیاری هم میهنان ایران یار از سوی دیگر می باشد و در همین راستا موارد زیر را پیشنهاد نموده است :

1- جابجایی پادگان کنار دژغار ، یادست کم جلوگیری از نشانه گیری به سوی دهانه دژغار به عنوان سیبل برای آموزش تیراندازی و عدم استفاده از محوطه پیرامون آن به عنوان میدان تیر برای جلوگیری از آسیب رسانی به دهانه دژغار ، غارنوردان و گردشگران.

2 – جلوگیری از برداشت شن و ماسه در محدوده طبیعی دژ غار و تخریب چشم انداز آن.

3- امکان دادن به فعالیت گروهی از باستان شناسان کار آزموده و غارنوردان ، جهت پژوهش و کاوش های بیشتر در غار.

4- معرفی جاذبه های گردشگری دژغار اسپهبد خورشید به عنوان نشانه ای از هنر ساخت و پرداخت سازه های ارزشمند نظامی در ایران باستان.

5- تلاش برای ثبت جهانی این یادمان باارزش تاریخی و طبیعی.

گفتنی است ، دژغار اسپهبد خورشید که در برخی از متون تاریخی از آن به نام « تاق » یادکرده اند ، در سال 1335 خورشیدی از سوی هیات غارشناسان ایران بازشناسی شد. این دژ غار تاریخی در دوران مبارزه مردم تبرستان به سرداری اسپهبد خورشید با عرب های متجاوز یکی از پایگاه های مقاومت محلی مردم بود.

پس از درگذشت اسپهبد « دادمهر » در حدود سال 116 ق / 734 م ،  اسپهبدی تبرستان به پسرش « خورشید دادمهر » رسید که هنگام مرگ پدر شش سال بیش نداشت. از این رو عمویش فرخان کوچک ، به سپارش برادر ، کار جانشینی او را تا رسیدن به سن مناسب به دست گرفت . هنگامی که خورشید به بالندگی رسید ( حدود 120 ق / 738 م)  با آن که فرخان می خواست کناره گیری کند ، اما پسرانش بر خورشید شوریدند و اسپهبد جوان به ناچار از « تمیشه » با سپاهی به ساری آمد و بر شورشیان پیروز شد و  از آن پس با عنوان اسپهبد خورشید در ساری به گسترش امنیت و آبادی پرداخت .

همزمان با قدرت گرفتن عباسیان، ابو مسلم به اسپهد خورشید پیشنهاد داد که از پرداخت خراج و مال صلح خود به عوامل اموی خودداری کنند . اسپهد خورشید نیز این پیشنهاد را پذیرفت. به هر روی تا زمانی که ابومسلم زنده بود ، برخوردی با عرب ها پیش نیامد. اما پس از درگذشت ابومسلم هنگامی که سنباد در نیشابور و ری به خونخواهی ابومسلم برخواست ، اسپهبد نیز با او همگام شد. از این روی ، سنباد پیش از درگیری با سپاه خلیفه، قسمتی از گنجینه های خود را که بخشی از آن به ابومسلم تعلق داشت به تبرستان نزد اسپهبد خورشید فرستاد، و خودش به نبرد با « جهور بن مرار عجلی » از عوامل خلیفه پرداخت و در جنگی دلیرانه در نزدیکی ری ، میدان را واگذار نمود. پس از این نبرد سنباد از اسپهبد خورشید پناه خواست و روی به تبرستان نهاد. اما توس، پسر عموی اسپهبد به خاطر بی حرمتی که در رفتار سنباد احساس می‏کرد او را از میان برداشت و آن چه را که از سنباد به همراه داشت برای اسپهبد به تبرستان آورد. اسپهبد خورشید او را به خاطر این کارش بسیار سرزنش کرد و کار نگهداری از گنجینه های سنباد و ابومسلم را به عهده گرفت . « جهور بن مرار » هم که با پیروزی بر سنباد بر ری و اطراف آن مسلط شده بود، خبر شکست و کشته شدن سنباد و از دست دادن گنجینه هایی را که نزد اسپهبد خورشید بود به خلیفه گزارش داد. خلیفه خواستار دریافت گنجینه ها شد اما اسپهبد خورشید از فرستادن گنجینه ها نزد خلیفه سرباز زد و سرانجام او و یارانش بر ضد خودکامگی ها و زورگویی های خلیفه قیام کردند.

ولی « مهدی » پسر خلیفه که در این هنگام در ری بود و برای فرو نشاندن خیزش های مردم در خراسان به کمک اسپهبد خورشید نیاز داشت، از او درخواست نمود تا قسمتی از سپاهش را  که رهسپار خراسان بود با گذر از قلمرو اسپهبد روانه آن دیار سازد.

خلیفه با این نیرنگ می‏خواست تا سپاه خود را بدون خونریزی و مقاومت راهی تبرستان کند. در همان زمان جنگی نیز بین بخشی از سپاه اسپهد خورشید با « مسمغان » از عوامل خلیفه در کوه های دماوند درگرفته بود  و چون اسپهبد خورشید دیر از این نیرنگ آگاه شد سپاه خلیفه توانست به بخش های از تبرستان تسلط یابد  و « عمر بن العلاء » از طرف خلیفه در آمل به حکومت رسید و آشکارا به دعوت اسلام پرداخت.

پس از اشغال آمل اسپهبد خورشید در دژغار اسپهبد خورشید پناه گرفت و سپس برای بازگردآوری سپاه از راه کوهستان های لاریجان به نواحی گیل و دیلم رفت و فرماندهی دژ را به همسرش « نی‌کلا » سپرد. در آن هنگام  عرب‌هایی که به پایین دژغار رسیده بودند و به مدت سه ماه در آن جا زمین گیر شده بودند در اندیشه راهی برای ورود به دژ بودند و سرانجام با نیرنگی ناجوانمردانه به سرچشمه آب که در بالادست دژغار قرار داشت دست یافتند و آب را آلوده کردند و به این ترتیب گروه زیادی از یاران اسپهبد خورشید و همسرش جان باختند و دژغار به تسخیر اعراب متجاوز درآمد و شماری از بازماندگان به اسارت و بردگی متجاوزان در آمدند.

سرانجام اسپهبد خورشید که سرزمینش را در چنگال دشمن نابکار می دید برای این که از سوی آنان به اسارت در نیاید و گوچک انگاشته نشود با خوردن زهر به زندگی خویش پایان داد ( 144 ق /  761 م ).

در 31 خرداد ماه، همزمان با بلندترین روز سال که از سوی دوستداران میراث طبیعی و فرهنگی « روز خورشید » نام گرفته است ، گروهی از دوستداران میراث فرهنگی و طبیعی ، برای شناخت بهتر دژغار اسپهبد خورشید که از یادگارهای ارزشمند طبیعی و تاریخی ایران است و یادبود سرداران بزرگ ایرانی که در برابر متجاوزان ایستادگی کردند، آیینی را با عنوان « روز خورشید » در کنار دژغار اسپهبد خورشید برگزار نمودند که امید می رود در سال های آینده نیز پرشور تر از پیش برگزار شود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد